• Facebook
  • Twitter
  • Rss
  • Plus

علایم حتمی و غیر حتمی دوران ظهور چيست؟ ویژگی

بهمن 25
رای دادن به این مورد
(0 آرا)

 

 

 

اعتقاد به آمدن مصلحی در آخرالزمان مخصوص اسلام و تشیع نیست؛ به عبارت دیگر همه ادیان، ظهور منجی را انتظار می‌کشند، ولی در این میان اسلام و

 

 

 

 

 

 

به‌ویژه مذهب تشیع ـ بر خلاف ادیان و مذاهب دیگر ـ از ظهور امام مهدی علیه‌السلام تفسیر و تصویر روشنی ارائه داده است؛ به‌گونه‌ای‌که حتی حوادث و روی‌دادهای پیش از ظهور را نیز بیان نموده است. از مجموعه حوادث، روی‌دادها و تحولات پیش از ظهور یا هم‌زمان با آن، به «نشانه‌ها یا علایم ظهور» تعبیر می‌شود. منابع دینی، بسیاری از رخدادهای طبیعی و دگرگونی‌های سیاسی‌ـ‌اجتماعی را از نشانه‌های ظهور یاد کرده‌اند، بدیهی است که درجه اعتبار و درستی همه این نشانه‌ها یکسان نیستند؛ برخی در منابع معتبر آمده و از جهت سند و دلالت استوار هستند و برخی در کتب اهل‌ سنت آمده و از منابع درجه دوم به حساب می‌آید. بنابراین، به‌طور دقیق و یقینی نمی‌توان تعداد علایم ظهور را تعیین کرد، ولی مجموعه این روایات به ما اطمینان می‌دهند که در آستانه ظهور امام موعود حوادثی رخ خواهد داد. از میان این علائم برخی قطعی هستند که به «علائم حتمی ظهور» یا «نشانه‌های قطعی ظهور» معروفند؛ یعنی اولاً، پدیدار شدن آنها بدون هیچ قید و شرطی، قطعی و الزامی خواهد بود و ثانیاً، ظهور حضرت حتماً پس از وقوع آن علائم خواهد بود و همه آنها در نزدیكی ظهور (حدود شش ماه قبل از ظهور) اتفاق خواهد افتاد. اما برخی دیگر از این نشانه‌ها غیرحتمی هستند؛ امام باقر علیه‌السلام در این‌باره فرمودند: «نشانه‌های ظهور دو دسته است: یك دسته نشانه‌های غیرحتمی و دسته دیگر نشانه‌های حتمی...».[١] الف. نشانه‌های حتمی 1. خروج سفیانی سفیانی نام مردی جنایت‌کار است که از شام قیام می‌کند و لشکرهایی برای کشتن شیعیان به مدینه و کوفه می‌فرستد و خودش هم به سمت بیت‌المقدس حرکت می‌کند؛ امام صادق علیه‌السلام فرمود: «اگر سفیانی را ببینی، پلیدترین مردم را دیده‌ای».[٢] 2. خسف بیدا «خسف» یعنی فرو رفتن در زمین و «بیداء» نام بیابانی میان مکه و مدینه و به معنای نابودی است. وقتی لشکر سفیانی پس از فتح مدینه از آنجا خارج می‌شوند و به سوی مکه حرکت می‌کنند، همه در بیابان بیداء به زمین فرو رفته، به‌طور معجزه‌آسا دفن می‌شوند. 3. ندای آسمانی منظور صدایی است که در شب و روز بیست‌وسوم ماه مبارک رمضان از آسمان شنیده می‌شود و همه دنیا و هرکس به زبان خود آن را می‌شنود. امام صادق علیه‌السلام فرمود: «ندادهنده‌ای از آسمان به نام قائم و نام پدرش آواز می‌دهد».[٣]و[۴] 4. قتل نفس زکیه «نفس زکیه» یعنی انسان پاک و بی‌گناه؛ یکی از نشانه‌های حتمی ظهور، کشته‌شدن فردی بی‌گناه از سادات در مسجدالحرام (بین رکن و مقام) است. امام صادق علیه‌السلام فرمود: «بین قیام قائم آل محمد و کشته‌شدن نفس زکیه، تنها پانزده شب فاصله دارد».[۵] 5. قیام یمانی یمانی سرداری نیك‌نهاد، درست‌کار و طرف‌دار امام مهدی علیه‌السلام است و کمی پیش از ظهور از «صنعا» در سرزمین یمن، قیام می‌کند و با تباهی‌ها می‌ستیزد. امام باقر علیه‌السلام فرموده: «در میان بیرق‌هایی که پیش از قیام مهدی بلند می‌شود، پرچمی هدایت‌کننده‌تر از پرچم یمانی وجود ندارد که آن پرچم هدایت است؛ چون شما را به سوی صاحبتان دعوت می‌کند».[۶] یمانی، هم‌زمان با سفیانی قیام می‌کند.[٧] در روایات، از علائم و نشانه‌های حتمی دیگری نیز سخن به میان آمده است؛ مثل خسوف و كسوف ماه و خورشید برخلاف عادت معمول در ماه مبارك رمضان، که در فاصله چند ماه مانده به ظهور، اتفاق می‌افتد. به نشانه‌های حتمی، نشانه‌های قریب (نزدیك به ظهور) نیز گفته می‌شود؛ چرا كه همه آنها در فاصله كمتر از یك سال مانده به ظهور اتفاق می‌افتند. ب. نشانه‌های غیرحتمی علایم غیرحتمی، علایمی است كه تحقق آن مشروط است؛ شاید به خاطر تغییر اوضاع جهان اتفاق نیفتد و همچنین معلوم نیست که پس از اتفاق افتادن، چه مدت طول خواهد كشید تا ظهور امام زمان به وقوع پیوندد. تعداد علایم غیرحتمی زیاد است؛ تعدادی از آنها اتفاق افتاده و تعدادی نیز امكان دارد اتفاق بیفتد. نكته قابل توجه این است كه انسان باید از تطبیق كردن پرهیز نماید و اتفاقات جاری را به آسانی همان نشانه ظهور نداند؛ زیرا این ادعا دلیل قاطع و یقینی می‌خواهد و نمی‌توان آن را با سلیقه خود تعیین كرد؛ چه‌بسا چنین برداشتی باعث امید كاذب و واهی یا باعث بدبینی و یأس گردد. همان‌طور که قبلاً یادآوری گردید، نشانه‌های غیرحتمی بسیار است و در صحت و دلالت نیز با یک‌دیگر تفاوت دارند و برخی از علائم قیامت می‌باشند، نه ظهور. در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود: ـ بیرون آمدن پرچم‌های سیاه از طرف خراسان؛ ـ خسوف و کسوف در یک ماه رمضان؛ ـ باران‌های پیاپی؛ ـ جنگ‌های خونین؛ ـ گسترش ظلم و فساد؛ ـ آمدن غربی‌ها به سرزمین عراق؛ ـ فتنه و آشوب در سوریه؛ ـ اختلاف در میان امت اسلام؛ ـ انقراض سلسله بنی‌عباس؛ ـ بالا آمدن آب دجله؛ ـ قیام سید حسنی؛ ـ گرانی و بالارفتن قیمت‌ها و... .
پی‌نوشت‌ها 1. الغیبة، نعمانی، ترجمه آقای غفاری ، باب18، ص429. 2. همان، ج2، ص557. 3. همان، ص187. 4. از روایات چنین برمی‌آید که چندین ندا به گوش می‌رسد. 5. کمال‌الدین، شیخ صدوق، ج2، ص554. 6. الغیبة، نعمانی، ص264. 7. در كتب روایی ما، این پنج مورد در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام یك جا و از علامات حتمی ذكر شده است؛ ر.ک. كمال‌الدین، شیخ صدوق، باب علامات ظهور، حدیث7.

 

 

 

موارد مرتبط

  • شناسنامه حضرت علی اصغر علیه السلام

    عبدالله بن حسین علیه السلام که به علی اصغر معروف است فرزند امام حسین علیه السلام است. مادرش رُباب دختر اِمْرَءُ الْقَیْس و خواهرش سکینه می ‏باشد. عبداللّه‏ در مدینه متولد شد.

    در زیارت ناحیه مقدسه، درباره این کودک شهید، آمده است: «السلام علی عبدالله بن الحسین، الطفل الرضیع، المرمی الصریع، المشحط دما، المصعد دمه فی السماء، المذبوح بالسهم فی حجر ابیه، لعن الله رامیه حرملة بن کاهل الأسدی». و در یکی از زیارتنامه‏ های عاشورا آمده است:«و علی ولدک علی الأصغر الذی فجعت به» از این کودک،با عنوانهای شیرخواره،شش ماهه، باب الحوایج، طفل رضیع و...یاد می ‏شود و قنداقه و گهواره از مفاهیمی است که در ارتباط با او آورده می ‏شود.

  • ندبه‌ امام صادق(ع) برای غیبت امام زمان(عج)

    تکیه اصلی شیعه، از نظر فکری و عقیدتی بر امام صادق(ع) بوده و بخش بزرگی از احادیث و علوم اهل بیت(ع) توسط این امام گسترش یافت

    تکیه اصلی شیعه، از نظر فکری و عقیدتی بر امام صادق(ع) بوده و بخش بزرگی از احادیث و علوم اهل بیت(ع) توسط این امام گسترش یافت، امام صادق(ع) حد فاصل فرقه‌هایی قرار گرفته بود که در شیعه به وجود آمد و وظیفه مهم حفظ و صیانت شیعه از انحرافات را در رأس برنامه خود قرار داد و آن را از تأثیرپذیری در برابر انحرافات موجود عصر خود که خلوص فکری و عقیدتی و استقلال مکتبی آن را به طور مداوم مورد تهدید قرار می داد، بازداشت، این امام همام در روز 25 شوال سال 148 هجری در شهر مدینه به شهادت رسیدند، از نکات بارز زندگانی رئیس مکتب شیعه آماده‌سازی شیعه برای ورود به عصر غیبت بود و با روایات و گاهی با دعا اذهان شیعیان را برای ورود به چنین مرحله‌ای آماده می‌ساختند، آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی از مراجع عظام در کتاب «فروغ ولایت در دعای ندبه» به گوشه‌ای از فعالیت مهدوی امام صادق(ع) اشاره می‌کند:

    *امام صادق(ع) و ندبه بر حضرت امام مهدی(عج)
    پوشیده نماند که ندبه بر حضرت مهدى(عج) و اظهار شوق به لقاى آن حضرت، و گریه و ابراز نگرانى از مفارقت و محروم‌ بودن از فیض حضور و دعا براى تعجیل فرج و ظهور و ذکر فضایل و مناقب و اقدامات و برنامه‌هاى انقلابى و اصلاحى آن وجود مبارک و اظهار تأسف از اوضاع ناهنجار و روى کار بودن حکومت‌هاى باطل و مستبد و روش‌هاى بیدادگرانه، یک سنت حسنه‌اى است که همواره شیعه بر آن مداومت داشته و آن را شعار خود قرار داده و تا ظهور دولت حق و تأسیس حکومت جهانى اسلام و آزادى و نجات تمام انسان‌ها، این شعار برقرار و روشنگر خواسته‌هاى ارزنده و با ارج و هدف مترقى و نجات‌بخش اسلام است.
    و در ضمن، یک نوع انکار منکر و محکوم‌کردن باطل و نکوهش ظلم و بیداد و فساد و گناه، و پشتیبانى از حق و عدالت و نشانه زنده‌ بودن احساسات انسانى پیروان مکتب مبارزه قرآن و تشیع است که «مَنْ تَرَکَ إِنْکَارَ الْمُنْکَرِ بِقَلْبِهِ وَیَدِهِ وَلِسَانِهِ، فَهُوَ مَیِّتٌ بَیْنَ الْأَحْیَاءِ»؛ هرکس انکار منکر را ترک کند (نهى از منکر نکند) به دل و دست و زبان، پس او مرده‌اى است میان زندگان.
    شیعیان این ندبه را از امامان خود که کار و عملشان سرمشق و پیروى از گفتار و رفتارشان - برحسب حدیث متواتر ثقلین و احادیث صحیح دیگر- وظیفه هر مسلمان است، آموخته‌اند.
    حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) برحسب روایات، کراراً ضمن آنکه از اوضاع آخرالزمان و فتنه‌هایى که ظاهر مى‌شود و فشارهایى که بر اهل حق وارد مى‌‌شود، خبر مى‌دادند، نگرانى و تأثّر خود را هم اظهار مى‌فرمودند.
    شیخ صدوق و شیخ طوسى هر یک به سند خود، حدیث مفصلى را از «سدیر صیرفى» روایت کرده‌اند که در آن، گریه و ندبه امام جعفر صادق(ع) بر غیبت صاحب‌الزمان(عج) بیان شده است، ما براى رعایت اختصار، جمله‌ها و مضمون قسمتى از این حدیث شریف را که ارتباط با ندبه دارد، در اینجا نقل مى‌‌کنیم:
    سُدیر صیرفى مى‌گوید: من و مُفضل بن عمر و ابوبصیر و ابان بن تغلب به محضر آقایمان حضرت صادق(ع) شرفیاب شدیم، دیدیم حضرت بر روى خاک نشسته و لباسى که از مو بافته شده و طوق‌دار و بى‌گریبان بود، پوشیده است و مانند فرزند مرده جگرسوخته گریه مى‌کند، آثار حزن و اندوه از گونه و رخسارش آشکار و اشک کاسه چشم‌هایش را پر کرده بود و مى‌فرمود:
    «سَیِّدِی! غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی، وَضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی، وَابْتَزَّتْ مِنِّی رَاحَةَ فُؤَادِی. سَیِّدِی! غَیْبَتُکَ أَوْصَلَتْ مُصَابِی بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ، وَفَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ یَفْنِی الْجَمْعَ وَالْعَدَدَ، فَمَا أُحِسُّ بِدَمْعَةٍ تَرْقَأُ مِنْ عَیْنِی وَأَنِینٍ یَفْتُرُ مِنْ صَدْرِی عَنْ دَوَارِجِ الرَّزَایَا وَسَوَالِفِ الْبَلَایَا إِلَّا مَثَّلَ بِعَیْنِی عَنْ غَوَابِرَ أَعْظَمِهَا وَأَفْظَعِهَا وَبَوَاقِیَ أَشَدِّهَا وَأَنْکَرِهَا، وَنَوَائِبَ مَخْلُوطَةٍ بِغَضَبِکَ، وَنَوَازِلَ مَعْجُونَةٍ بِسَخَطِکَ»؛
    اى آقاى من! غیبت (دورى) تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ کرده و آرامش و راحت دلم را ربوده است. آقاى من! غیبت تو مصیبتم را به مصیبت‌هاى دردناک ابدى پیوسته و از دست‌دادن یکى پس از دیگرى، جمع و عدد را فانى مى‌سازد. پس احساس نمى‌کنم به اشکى که در چشمم خشک مى‌‌شود و ناله‌اى که در سینه‌ام آرام مى‌گیرد، مگر آنکه مصائب بزرگ‌تر و دلخراش‌تر و پیشامدهاى سخت‌تر و ناشناخته‌تر در برابر دیده‌ام مجسم مى‌شود.
    سدیر گفت: عقل از سر ما پرید و دل‌هاى ما از غم و اندوه این پیشامد هولناک و حادثه خطرناک پاره شد و گمان کردیم از اتفاق ناگوار کوبنده‌اى این‌ چنین گریان و سوگوار است، یا از روزگار به او مصیبتى رسیده است.
    عرض کردیم: خدا دیدگانت را نگریاند اى پسر خیرالورى! از چه پیشامدى این‌گونه گریانى و از دیده اشک مى‌بارى؟ چه حالى روى داده که این‌گونه سوگوارى؟
    حضرت چنان آه عمیقى کشید که ناراحتى‌اش از آن افزون شد، و فرمود: واى بر شما، بامداد امروز در کتاب «جَفر» نگاه کردم و آن کتابى است که علم مرگ‌ها و بلاها و آنچه واقع شده و تا روز قیامت واقع مى‌شود، در آن مندرج است و خداى، حضرت محمّد(ص) و امامان بعد از او را به آن اختصاص داده است و تأمّل کردم در موضوع ولادت غایب ما و غیبت و طول عمر او و گرفتارى‌هاى مؤمنان در آن زمان و شک‌هایى که از جهت طول غیبت در دل‌هایشان پیدا مى‌شود و اینکه بیشتر آن‌ها از دین برگردند و رشته اسلام را از گردن بردارند (تا آخر حدیث که طولانى و مفصل است و مشتمل است بر دلیل بر طول عمر آن حضرت و اینکه خداوند متعال نسبت به حضرت قائم(عج) سه برنامه را که در مورد سه پیغمبر جارى شده اجرا فرموده است).

  • انتظار و اميد دو اصل در فرهنگ شيعه

    شادابي و پويايي بشر در طول دوران زندگي فردي و اجتماعي، مرهون نعمت «اميد» و «انتظار» است. 

     

     

     

    اگر انسان، به آينده اميدي نداشته باشد، زندگي برايش مفهوم چنداني نخواهد داشت. آنچه انسان را به زندگي اميدوار مي‌كند و آن را جاذبه‌دار مي‌سازد و نگراني‌ها و ناراحتي‌ها را براي او آسان مي‌نمايد، انتظار و اميد به آينده‌اي روشن و رشدآفرين است که در آن، به تمام نيازهاي روحي و جسمي او به طور کامل پاسخ داده شود. آدمي در پرتو همين انتظار و اميد، رنج‌ها و گرفتاري‌ها را تحمل مي‌كند و با كشتي اميد و آرزو در درياي متلاطم و طوفان‌زاي زندگي، به سير خود ادامه مي‌دهد.
    انتظار و فرهنگ شيعه

    شيعه، با بهره‌گيري از آموزه‌هاي اهل بيت(عليهم السلام)، اين اميد و انتظار به آينده را در متعالي‌ترين نوع خود، فراراه انسان‌هاي آزادانديش و آزادي‌خواه قرار داده است.
    معناي لغوي و اصطلاحي «انتظار فرج»
    «انتظار»، در لغت به معناي چشمداشت و چشم‌به‌راه بودن1 است؛ اما در اصطلاح، به معناي چشم‌به‌راه بودن براي ظهور واپسين ذخيرة الهي و آماده شدن براي ياري او در برپايي حکومت عدل و قسط در سراسر گيتي است.
    به بيان ديگر، «كيفيتي‌ روحي‌ است‌ كه‌ باعث‌ به‌ وجود آمدن‌ حالت‌ آمادگي‌ (انسان‌ها) براي‌ آنچه‌ انتظار دارند، مي‌شود و ضد آن‌، يأ‌س‌ و نااميدي‌ است. هر چه‌ انتظار بيشتر باشد و هر چه شعلة آن فروزان‌تر و پر فروغ‌تر باشد، تحرک و پويايي او و در نتيجه آمادگي‌ نيز بيشتر خواهد بود».2
    «فَرَج» به معناي «گشايش» است. انتظار فرج، برخاسته از فطرت کمال جوي بشري است؛ اگر چه عوامل ديگري نيز مي‌تواند منشأ انتظار باشد.
    يکي از انديشوران معاصر، با بيان اين که برخي دوست دارند حالت انتظار را يك مسأله رواني ناشي از حرمان در اقشار محروم جامعه وتاريخ تفسير كنند وحالت فرار از واقعيت گرانبار يا مشقّت‏ها به سوي تصور آينده‏اي كه محرومان در آن بتوانند تمام حقوق از دست‌رفته وسيادتشان را بازپس گيرند، نوشته است: «اين گمانه، نوعي خيالبافي يا نوعي گريز از دامن واقعيت به آغوش تخيل است». 3
    بر خلاف گمان برخي که انديشة مهدويّت را ساختة شيعه مي‌دانند، باور داشت مهدويّت نه فقط به پيروان اهل بيت(عليهم السلام) اختصاص ندارد، بلكه بخش مهمي از عقايد اسلامي و يكي از مسايل مهم و ريشه‌اي در اصول اسلامي به شمار مي‌آيد كه بين تمام گروه‌ها و مذاهب اسلامي بر اساس بشارت‌هاي قرآن مجيد و آموزه‌هاي پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم)، شكل گرفته است. روايت‌هاي مربوط به حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ـ همان‌گونه که در منابع شيعه آمده است ـ در بسياري از كتاب‌هاي معروف اهل سنّت نيز آمده است.4
    بنابراين، باور به پيروزي نهايي نيروي حقّ، صلح و عدالت بر نيروي باطل، ستيز و بيداد، گسترش جهاني ايمان اسلامي، استقرار کامل و همه‌جانبة ارزش‌هاي انساني، تشکيل مدينة فاضله و جامعة آرماني و سرانجام، اجراي اين ايدة عمومي و انساني به وسيلة شخصيتي عالي قدر که در روايات اسلامي، از او به «مهدي» تعبير شده است، برخاسته از چشمه سار وحي است؛ از اين رو انتظار آن دوران، علاوه بر آن که در مجموعة باورهاي تمام پيروان اديان آسماني به چشم مي‌خورد، بين مسلمانان نيز از اهميّت ويژه‌اي برخوردار است.
    جايگاه انتظار در فرهنگ شيعه ‏
    در يک بررسي کوتاه، رواياتي كه سخن از انتظار گفته‏اند، به دو دسته كلي تقسيم مي‏شود:
    1. انتظار فرج به معناي عامّ
    در اين معنا، آموزه‌هاي ديني بر آن است تا افزون بر بيان فضيلت «گشايش عمومي» و اميد به آينده، و سوق انسان‌ها به اين عرصه، نوميدي را نيز مورد نکوهش قرار داده، از ورود جوامع بشري به آن جلوگيري كند.
    اهتمام آموزه‌هاي اسلامي در بيان معناي عام انتظار و اميد، تا بدان حد بوده که از آن با بلندترين عنوان‌ها ياد نموده، ارزش‌هاي شگفت‌آوري براي آن ذکر کرده است. برخي از اين عنوان‌ها بدين قرار است.
    1ـ1. عبادت و بندگي
    قرآن و اهل بيت(عليهم السلام)، به ما مي‌آموزند که هدف از آفرينش، بندگي خداوند است.5
    رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) يکي از نمودهاي اين بندگي را انتظار گشايش دانسته، مي‌فرمايد:
    اِنتِظارُ الفَرَجِ عِبَادَةٌ؛ 6
    انتظار فرج عبادت است.
    از آن‌جا که بيشتر عبادت‌ها در شمار رفتار انسان است، مي‌توان نتيجه گرفت اين‌جا نيز مقصود از انتظار، مجموعه رفتاري خاص است.
    1ـ2. برترين عبادت
    برخي عبادت‌ها بر برخي ديگر برتري دارد؛ از اين رو انجام آن، افزون بر آن، که مورد تأکيد آموزه‌هاي ديني است، از پاداش افزون‌تري نيز برخوردار است و نقش آن، در سازندگي انسان بيشتر است.
    رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) پس از آن که انتظار فرج را در زمرة عبادت‌هاي خداوند دانسته است، آن را يکي از برترين عبادت‌ها برشمرده، مي‌فرمايد:
    اَفضَلُ العِبادَةِ اِنتِظارُ الفَرَجِ؛7
    برترين عبادت انتظار فرج است.
    1ـ3. برترين کارها
    گاهي آن را برترين كارهاي امت پيامبر خاتم(صلي الله عليه و آله وسلم) معرفي مي‌كند.
    رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) در اين‌باره مي‌فرمايد:
    اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتِي اِنتظارُ الفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ؛8
    برترين کارهاي امت من، انتظار فرج از جانب خداوند است.
    1ـ4. فرج بودن خود فرج
    امروزه، از نظر دانش روانشناسي ثابت شده است اميد داشتن، نقش بسيار مهمي در رفتارهاي اجتماعي دارد. به بيان ديگر انتظارِ آينده‌اي روشن و درخشان، باعث مي‌شود زندگي كنوني انسان نيز از روشنايي و پويايي برخوردار شود.
    در برخي روايات مربوط به انتظار فرج به اين حقيقت ارزشمند، اين‌گونه اشاره شده است که خود انتظار فرج، نوعي فرج و گشايش است.
    در اين‌باره امام سجّاد(عليه السلام) فرمود:
    اِنتِظارُ الفَرَجِ مِنْ اَعظَمِ الفَرَجِ؛9
    انتظار گشايش، خود از بزرگ‌ترين گشايش‌ها است.
    1ـ5. برترين جهاد
    در آموزه‌هاي ديني، جهاد و کوشش در راه خدا، يکي از مهم‌ترين رفتارهاي فردي و گروهي مسلمانان معرفي شده است. آيات فراواني از قرآن و روايات بسياري از معصومان(عليهم السلام) به حقيقت اين رفتار ارزشمند اشاره كرده است.
    درباره اهميّت انتظار فرج ـ افزون بر آنچه مورد اشاره قرار گرفت ـ به رواياتي بر مي‌خوريم که بسي شگفتي آور است و آن، اين که انتظار را فقط «جهاد» که «برترين جهاد» دانسته است. از اين نوع روايات نيز به خوبي استفاده مي‌شود انتظار، از نوع عمل است.
    رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) برترين جهاد بودن انتظار فرج را اين‌گونه بيان فرموده است:
    اَفْضَلُ جِهادِ اُمَّتي اِنْتِظارُ الفَرَجِ؛10
    برترين جهاد امت من انتظار گشايش است.
    در مقابل آموزه‌هاي بالا، يأس و نااميدي از رحمت پروردگار، به شدت مذمت شده و در شمار گناهان بزرگ به حساب آمده است.11
    2. انتظار فرج به معناي خاص
    در اين معنا، انتظار به معناي چشم‌به‌راه بودن آينده‌اي با تمام ويژگي‌هاي يک جامعه، مورد رضايت خداوندي است که يگانه مصداق آن دوران حاکميت آخرين ذخيرة الهي وجود مقدّس حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است.
    برخي سخنان معصومان(عليهم السلام) در اين‌باره اين‌گونه است:
    امام باقر(عليه السلام) ـ آن‌گاه كه دين مورد رضايت خداوند را تعريف مي‏كند ـ پس از شمردن اموري مي‌فرمايد:
    ...وَالتَّسْلِيمُ لِاَمْرِنا وَالوَرَعُ وَالتَّواضُعُ وَاِنتِظارُ قائِمِنا... ؛ 12
    ... و تسليم به امر ما، و پرهيزکاري و فروتني، و انتظار قائم ما....
    امام صادق(عليه السلام) فرمود:
    عَلَيْكُمْ بِالتَّسْليمِ وَالرَّدِّ اِلينا وَاِنْتظارِ اَمْرِنا وَامْرِكُمْ وَفَرَجِنا وَفَرَجِكُم؛13
    بر شما باد به تسليم و رد امور به ما و انتظار امر ما و امر خودتان و فرج ما و فرج خودتان.
    از روايات انتظار ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به دست مي‏آيد انتظار ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نه فقط راه رسيدن به جامعه موعود است؛ بلكه خود نيز موضوعيت دارد؛ بدان معنا كه اگر كسي در انتظار راستين به سر برد، تفاوتي ندارد كه به مورد انتظار خويش دست يابد يا دست نيابد.
    در اين‌باره شخصي از امام صادق(عليه السلام) پرسيد: «چه مي‏فرماييد درباره كسي كه داراي ولايت پيشوايان است و انتظار ظهور حكومت حق را مي‏كشد و در اين حال از دنيا مي‏رود؟»
    حضرت(عليه السلام) در پاسخ فرمود:
    هُوَ بِمَنزِلَةِ مَنْ كانَ مَعَ القائِمِ فِي فُسطاطِهِ». ثُمَ سَكَتَ هَنيئةً، ثُمَ قالَ: «هُوَ كَمَنْ كانَ مَعَ رُسولِ اللّه؛14
    او همانند كسي است كه با حضرت قائم(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در خيمه او باشد». سپس كمي سكوت كرد و فرمود: «مانند كسي است كه با پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) در مبارزاتش همراه بوده است».
    پي نوشت ها:
    1. ر.ک: دهخدا، علی اکبر, لغتنامه, کلمه انتظار.
    2. ر.ک: موسوي‌ اصفهاني، محمّد تقي‌، مكيال‌ المكارم، ترجمه:‌ مهدي‌ حائري‌ قزويني، ج‌ 2، ص‌ 235.
    3. آصفي، محمّد مهدي‌ ‌, مقالة انتظار پويا, فصلنامه انتظار, ش 6.
    4. ر.ک: ناصری، محمد امير، الامام المهدی فی الاحاديث المشترکة بين السنة و الشيعة.
    5. ذاريات(51): آية 56.
    6. اربلی، كشف‏ الغمة في معرفة الائمة، ج 2، ص 101؛ شيخ طوسي، أمالي، ص 405.
    7. شيخ صدوق، كمال‏الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 287؛ ر.ك: ترمذي، سنن، ج 5، ص 565.
    8. شيخ صدوق, عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص36؛ شيخ صدوق, كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 644
    9. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج 2، ص 317؛ شيخ صدوق, كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 319.
    10. حرانی، حسن بن علی, تحف‏العقول، ص 37.
    11. ر.ک: سوره يوسف(12): آية 87.
    12. شيخ كلينی، كافي، ج 2، ص 23، ح 13.
    13. كشي، محمدبن عمر، رجال كشي، ص 138.
    14. برقي، احمد بن محمدبن ‏خالد، محاسن، ج 1، ص 173؛ علامه مجلسی, بحارالانوار، ج 52، ص 125.
    نويسنده:خدامرلد سلیمیان
    درسنامه مهدویت2-ص202تاص207

     

     

     

  • منظور از انتظار عام و انتظار خاص چيست ؟

    انتظار عام
    در بين احاديث اسلامي که از طريق شيعه و سني به دست ما رسيده، اشاره به دو نوع انتظار شده است: يکي انتظار عام، که از آن، انتظار فرج به صورت مطلق تعبير شده است. و ديگري انتظار خاص، که از آن، انتظار ظهور حضرت مهدي عليه السلام بالخصوص تعبير گرديده است. اين تعبير عمدتا در روايات شيعه وارد شده است. از باب نمونه در رابطه ي با دسته ي اول از روايات مي خوانيم:

     

     

     

     

     

     

     

    1- رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «أفضل العباده انتظار الفرج»؛ (1) «برترين عبادت انتظار فرج است».
    انتظار عام و انتظار خاص 

    2- رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «انتظار الفرج عباده، أفضل اعمال امتي انتظار فرج الله عزوجل»؛ (2) «انتظار فرج عبادت است. افضل اعمال امت من انتظار فرج خداوند عزوجل است».
    3- رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «افضل العباده الصبر و الصمت و انتظار الفرج»؛ (3) «برترين عبادت، صبر و سکوت و انتظار فرج است».
    4- شيخ صدوق به سندش از احمد بن محمد بن ابي نصر از امام رضا عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «چقدر نيکوست صبر و انتظار فرج، آيا نشنيده اي گفتار خداوند عزوجل را که فرمود، «و ارتقبوا اني معکم رقيب» (4) و «فانتظروا اني معکم من المنتظرين»؛ (5) «پس بر شما باد به صبر، زيرا فرج بعد از يأس و نااميدي است، به راستي کساني که قبل از شما زندگي مي کردند از شما صبورتر بودند». (6)
    5- مجلسي در «بحارالانوار» از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «من دين الأئمه الورع، و العفه، و الصلاح ... و انتظار الفرج بالصبر»؛ (7) «از دين ائمه پرهيزکاري، عفت، رستگاري ... و انتظار فرج همراه با صبر است».
    6- ترمذي به سندش از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل مي کند که فرمود: «سل الله من فضله، فان الله يحب أن يسأل. و أفضل العباده انتظار الفرج»؛ (8) «از فضل خدا بخواهيد زيرا که خداوند سؤال کننده از خود را دوست دارد. و برترين عبادت انتظار فرج است».
    7- شيخ صدوق از امام جواد عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «افضل اعمال شيعتنا انتظار الفرج. من عرف هذا الامر فقد فرج الله عنه بالانتظاره»؛ (9) «برترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است. هر کس از اين امر اطلاع داشته باشد خداوند به جهت انتظارش گرفتاري را از او برطرف مي کند».
    حال در اينجا اين سؤال مطرح است که مراد از فرج در اين روايات چيست که انتظار آن افضل عبادات شمرده شده است؟ و انتظار فرج چه اثري دارد که اين همه براي آن اهميت قائل شده اند؟ آيا مراد به انتظار فرج همان انتظار فرج حضرت مهدي عليه السلام است که در اين روايات متعلق و مورد آن به جهت وضوح بيان نشده است؛ زيرا در احاديث ديگر از شيعه و سني به شخص منجي نيز اشاره شده است که او مهدي اين امت از نسل رسول خدا صلي الله عليه و آله مي باشد؟ و يا اين که مراد به انتظار فرج، کلي و عام است؟ به اين معنا که فرج و گشايش و نجات شيعه بلکه تمام مظلومين عالم از ظلم و بي عدالتي و شرک و فساد و تبعيض و بي ديني امري بسيار مطلوب است، و لذا انتظار آن نيز از باب اين که شخص منتظر را مستعد و زمينه ساز آن فرج مي کند افضل عبادات است. و اين منافاتي ندارد با رواياتي که صاحب آن فرج حقيقي را نيز نام برده و مشخص کرده است؟ اين سؤال را بعد از نقل روايات خاص پاسخ خواهيم داد.
    انتظار خاص
    با مراجعه به برخي از روايات مشاهده مي کنيم که مقصود از فرج همان فرج آل محمد عليهم السلام و ظهور مهدي موعود عليه السلام است.
    1- شيخ صدوق رحمه الله به سندش از امام علي عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «المنتظر لأمرنا کالمتشحط بدمه في سبيل الله»؛ (10) «کسي که منتظر امام ما (مهدي عليه السلام) باشد به مانند کسي مي ماند که در راه خدا در خون خود غوطه ور است».
    2- و نيز به سندش از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که مي فرمايد: «طوبي لشيعه قائمنا، المنتظرين لظهور غيبته، و المطيعين له في ظهوره، اولئک أولياء الله الذين لا خوف عليهم و لا يحزنون» (11)؛ «خوشا به حال شيعيان قائم ما، کساني که منتظر ظهور غيبت اويند، و کساني که هنگام ظهورش مطيع او خواهند بود، آنان اولياي خدايند، آن کساني که خوف بر آنان نبوده و محزون نخواهند بود».
    جمع بين روايات
    روايات عام و کلي گرچه اشاره به مصداق واقعي منجي و کيفيت و چگونگي فرج و خصوصيات کسي که فرج حقيقي را در سطح کل جامعه پياده خواهد کرد، نکرده است، ولي با مراجعه به روايات ديگر ـ از باب اين که احاديث يکديگر را تفسير مي کنند ـ پي مي بريم که مراد به فرج در روايات شيعه و سني همان فرج آل محمد عليهم السلام است که در آخر الزمان تحقق پيدا کرده و زمين به واسطه ي آن پر از عدل و داد مي شود همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد.
    تفاوت اساسي بين دو نوع انتظار
    بين دو نوع انتظار، انتظار کلي و عام، و انتظار خاص، و خصوصا خاص الخاص تفاوت اساسي وجود دارد؛ زيرا کسي که معتقد به اصل فرج است بدون آن که آن فرج بخش و نجات دهنده را در قيد حيات و در کنار خود ببيند واحساس کند و نيز او را ناظر اعمال خود بداند چندان تأثيري در وجود او ندارد. به خلاف کسي که معتقد است که اولا او از ذريه ي پيامبر صلي الله عليه و آله است. و ثانيا: او موجود است و تمام اعمال و رفتار مردم، خصوصا شيعيانش در تحت نظر اوست، و هنگام گرفتاري ها به داد آن ها رسيده و آن ها را مراعات و مراقبت خواهد نمود، اعتقاد به اين چنين منجي، و انتظار ظهور چنين شخصي تأثير بسياري در روحيه ي انسان منتظر دارد، تأثيري که قابل مقايسه با تأثير نوع اول از انتظار نيست. شيعه به جهت اعتقاد به اين نوع انتظار هميشه در طول تاريخ زنده است و هيچ گاه اميد خود را از دست نمي دهد. شيعه هميشه خود را در کنار منجي و مصلح کل احساس مي کند... .
    پی نوشت:
    1. بحارالانوار، ج 52، ص 25، ح 11.
    2. بحارالانوار، ج 52، ص 122، ح 2، جامع الصغير، ج 1، ص 416، کنزالعمال، ج 3، ص 273، ح 6509.
    3. تحت العقول، ص 201.
    4. سوره هود، آيه 93.
    5. سوره اعراف، آيه 71.
    6.کمال الدين، ص 645، حديث 5.
    7. بحارالانوار، ج 52، ص 122، ح 1.
    8. سنن ترمذي، ج 5، ص 225، ح 3642.
    9. کمال الدين، ص 384، ح 1.
    10. کمال الدين، ص 645، ح 6.
    11. کمال الدين، ص 357، ح 54.
    منبع: کتاب وظايف ما در عصر غيبت

     

     

     

     

     

     

     

  • سخن امام صادق(ع) درباره مقام منتظران ظهور حجت خدا(عج)

    امام جعفر صادق عليه‌‏السلام فرمودند:

     

     

     

    نزديك‏ترين حالت بندگان به خدا و خشنودى او از آنها هنگامى است كه حجّت خدا در ميان آنها نباشد و براى آنها ظاهر نشود و آنها محـل او را ندانند. ولى در عين حال معتقد باشند كه حجّت خدا هست، و در اين زمان شب و روز در انتظار فرج باشند.

    متن حدیث:

    عَنْ اَبى عَبْدِاللّه‏ِ عليه ‏السلام قالَ: اَقْرَبُ ما يَكُونُ الْعِبادُ اِلَى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ وَاَرْضى ما يَكُونُ عَنْهُمْ، اِذَا افْتَقَدُوا حُجَّةَ اللّه‏ِ، فَلَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ، وَلَمْ يَعْلَمُوا بِمَكانِهِ، وَهُمْ فى ذلِكَ يَعْلَمُونَ اَنَّهَ لَمْ تَبْطُلْ حُجَّةُ اللّه‏ِ، فَعِنْدَها فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ كُلَّ صَباحٍ وَ مَسآءٍ.

     

    بحارالانوار،جلد52،صفحه 145

     

     

     

Homeشبهاتعلایم حتمی و غیر حتمی دوران ظهور چيست؟ Top of Page
Zo2 Framework Settings

Select one of sample color schemes

Body

Background Color
Text Color
Link Color
Background Image

Top Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Header Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainmenu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Slider Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainframe Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Menu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image
Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image