• Facebook
  • Twitter
  • Rss
  • Plus

منظور از دوران طلايي حكومت امام زمان (عج) چيست؟ ویژگی

بهمن 22
رای دادن به این مورد
(0 آرا)

 

 

 

طبق آیات شریف قرآن، آینده جهان از آنِ دین اسلام و حاکمیت دین حق است[۱]؛ تمامی کره خاکی در اختیار بندگان صالح قرار می‌گیرد و 

 

 

 

 

 

 

حجت خدا و به همراهی مؤمنان صالح، به خلافت و حکومت می‌رسند.[۲] در این روزگار، دین مورد رضایت خدا (اسلام) پا برجا و برقرار می‌شود، احکام و معارف آن در سرتاسر جهان اجرا می‌گردد، امنیت و آرامش کامل برقرار می‌گردد، عوامل نا‌امنی و مظاهر ظلم و فساد از بین می‌رود و عبودیت و بندگی حقیقی به‌صورت عمومی تحقق می‌یابد.[۳]
در آن روزگار طلایی، قرآن، نماز و مسجد جایگاه حقیقی خود را پیدا می‌کنند و تعلیم قرآن، به یک فرهنگ عمومی تبدیل می‌شود.
امام علی علیه‌السلام در روایتی فرموده است:
«گویا شیعیان خود را می‌بینم که در مسجد کوفه، خیمه‌ها زده و قرآن را بدان گونه که نازل شده به مردم می‌آموزند».[۴]

در واقع مسجد مکان تعلیم و تربیت دینی می‌شود و نماز که رکن اصلی‌ دین و بهترین نوع عبادت است، خالصانه انجام می‌شود. خداوند در تبیین آن روزگار می‌فرماید:
یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بی‌شَیْئاً.[۵]
عبادت می‌کنند مرا و برای من چیزی را شریک قایل نمی‌شوند.

در آن دوران، زینت‌ها و بناهای اضافی مسجد از بین می‌رود، تا این مکان به‌درستی محل مناجات و عبادت باشد.
بهره‌وری از منافع مادی به بهترین حالت شکل می‌گیرد و برکات و نعمات آشکار می‌شود. البته منافع مادی در زمان ظهور دو مشخصه اصلی دارد:
الف. جامعه در آن عصر، فضیلت‌محور و ارزش‌مدار خواهد بود؛ ازاین‌رو از منافع مادی در راستای حیات معنوی استفاه شده و دنیا ابزار حرکت تکاملی و کسب سعادت خواهد بود.
ب. این منافع مادی به‌صورت صحیح در اختیار عموم قرار می‌گیرد و همه از آن بهره می‌برند و جامعه طبقاتی از بین خواهد رفت.

از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است که فرمود:
«هنگامی که قائم ما قیام کند… زمین، گنج‌های خود را بیرون ریخته و آشکار می‌کند؛ به‌گونه‌ای که مردم با چشم خود، آنها را می‌بینند. دارندگان زکات، سراغ کسی می‌روند که نیازمند باشد، تا زکاتشان را به او بدهند، ولی کسی یافت نمی‌شود و مردم از [کمک‌های دیگران] بی‌نیاز می‌شوند».[۶]

بر اساس روایات، در دوران حکومت امام زمان بهترین نوع زندگی به‌وجود می‌آید. او مردم را با خدا آشنا نموده و یاد خدا را در دل‌ها زنده می‌کند؛ آنان را خداترس می‌کند و سجایای اخلاقی را میان جوامع گسترش می‌دهد.
او عقل‌ها را کمال می‌بخشد. آن‌گاه انسان‌ها بدی را از خوبی باز می‌شناسند و به گرد زشتی‌ها نمی‌گردند. عصر حکومت آن حضرت، دوران کمال انسانی و عصر رهایی انسان‌ها از بند عبودیت نفس و رهایی از اطاعت شیطان است.
امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید:
«هنگامی که قائم ما قیام می‌کند، دستش را بر سر بندگان گذارد و عقول آنها را جمع ساخته و اخلاقشان را به کمال می‌رساند».[۷]

و نیز امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:
«زمانی که مهدی ما قیام کند… کینه‌ها از سینه‌ها بیرون می‌رود».[۸]

پی‌نوشت‌ها
۱. توبه: ۳۲، ۳۳.
۲. انبیا: ۱۰۵.
۳. نور: ۵۵.
۴. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۳۶۴.
۵. نور: ۵۵.
۶. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۳۹۰.
۷. کافی، کلینی، ج۱، ص۲۵.
۸. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۳۱۶.

 

 

 

موارد مرتبط

  • شناسنامه حضرت علی اصغر علیه السلام

    عبدالله بن حسین علیه السلام که به علی اصغر معروف است فرزند امام حسین علیه السلام است. مادرش رُباب دختر اِمْرَءُ الْقَیْس و خواهرش سکینه می ‏باشد. عبداللّه‏ در مدینه متولد شد.

    در زیارت ناحیه مقدسه، درباره این کودک شهید، آمده است: «السلام علی عبدالله بن الحسین، الطفل الرضیع، المرمی الصریع، المشحط دما، المصعد دمه فی السماء، المذبوح بالسهم فی حجر ابیه، لعن الله رامیه حرملة بن کاهل الأسدی». و در یکی از زیارتنامه‏ های عاشورا آمده است:«و علی ولدک علی الأصغر الذی فجعت به» از این کودک،با عنوانهای شیرخواره،شش ماهه، باب الحوایج، طفل رضیع و...یاد می ‏شود و قنداقه و گهواره از مفاهیمی است که در ارتباط با او آورده می ‏شود.

  • جلوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های محبت امام مهدی علیه السّلام

    یکی از زوایای ناشناخته‌ی امام عصر علیه السّلام، مهر و محبّت آن بزرگوار به انسان ها و به ویژه شیعیان است.

    متأسفانه از گذشته‌ی دور چنین بوده است که امام را تنها با شمشیر و خونریزی و قهر و انتقام معرفی کرده و چهره‌ای خشن از آن حضرت نشان داده اند؛ حال آنکه آن حضرت مظهر رحمت بی کران الهی و پدر مهربان امّت و همدمی دلسوز و همراهی خیرخواه است.
    جلوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های محبت امام مهدی علیه السّلام
    بجاست پیش از هر کلامی، از زبان او و پاکانی که درباره‌ی او فرموده اند بشنویم:
    در حدیث قدسی در پایانِ ذکر امام معصوم آمده است:
    وَ أٌکملُ ذَلِکَ بِابنِهِ م ح م د رَحمَةً لِلعَالَمِین. (1)
    و تکمیل می کنم [سلسله امامان] را به فرزندش (م ح م د) به عنوان رحمتی برای همه جهانیان.
    و در سخنی از خود حضرت آمده است:
    أنَّ رَحمَةَ رَبَّکُم وَسِعَت کُلَّ شَیءٍ وَ أنَا تِلکَ الرَّحمَة. (2)
    همانا رحمت پروردگارتان همه چیز را فرا گرفته و من آن رحمت بیکران الهی هستم.
    و در بیان معصومان علیهم السّلام چنین توصیف شده است.
    و أشفَقَ عَلَیهِم مَن أبَائِهِم وَ أُمَّهاتِهِم. (3)
    [امام] دلسوزتر است بر مردم از پدران و مادرانشان.
    أُوسَعُکُم کَهفاً وَ أَکثَرُکُم عِلما وَ أٌوصَلُکُم رَحِما. (4)
    [حضرت مهدی علیه السّلام] از همه‌ی شما، مردم را بیشتر پناه می دهد و از همه ی شما علمش افزون تر و رحمت و لطفش از همه فراگیرتر است.
    آری، امام تجّلی رحمت خدا است که در وسعت سینه‌ی او، کران تا کران عشق به انسان ها موج می زند و اگر قهر دارد بر گروهی اندک است که نه انسان، بلکه گرگهایی انسان نمایند که زندگی بشریت را با درنده خوئی خود زشت و سیاه کرده اند (5) و روشن است که قهر با اینان، عین مِهر است با مردمان وگرنه او میر مهر است نه امیر قهر.
    امام زمان مربی بزرگ و معلم دلسوز انسان و پدر مهربان مردم است و در همه اوقات و لحظات صلاح حالِ ایشان را رعایت می کند و در عین بی نیازی از ایشان، بیشترین لطف و عنایت را نثارشان می سازد؛ چنانکه خود فرمود:
    لَو لَا مَا عِندَنَا مِن مَحَبَّةِ صَلَاحِکُم وَ رَحمَتِکُم وَ الإِشفَاقِ عَلَیکُم لَکُنَّا عَن مُخَاطَبَتِکُم فِی شُغُل. (6)
    اگر این گونه نبود که ما دوستدار اصلاح کار شما هستیم و به شما نظر لطف و رحمت داریم از توجه و التفات به شما [به دلیل کارهای ناپسندتان] احتراز می کردیم.
    بنابراین امام زمان گرچه غایب است ولی ابر رحمتی است که پیوسته می بارد و کویر تفتیده‌ی مردم را حیات و نشاط می بخشد و محروم کسی است که از این کانون مهر، مهربانی ها را نچشد و محبت ها را حس نکند.
    اللهم هَب لَنَا رَأفَتَهُ وَ رَحمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَیرَه. (7)
    جلوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مهربانی امام زمان صلی الله علیه و آله و سلم
    در بحث فوائد امام غایب درباره‌ی آثار وجودی آن حضرت بحث کردیم و توضیح دادیم که بقای عالم و تداوم زندگی همه‌ی خلق وابسته‌ی به وجود آن بزرگوار است (8) و در این مجال سخن درباره‌ی جلوه‌‌‌‌‌‌‌‌هایی از محبت بی کران امام غایب است که در گونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلف، تجّلی و نمود یافته است تا بر همگان روشن شود که امام خوبی و مهربانی، در عین غیبت و پنهانیِ، شعاع مهرش در همه جا گسترده و به تناسب ظرف ها و ظرفیّت ها همه را فرا گرفته است و لطف و عنایتش همچون چشمه‌ای خروشان، جریانی پیوسته و مداوم است.
    1. غم خواری
    از مهم ترین و برترین صفات مومن، هم گرایی و همدردی با برادران دینی است. مومنان در جامعه اسلامی چونان پیکر واحدی هستند که درد و غم هر یک سبب رنج دیگران و آسایش و شادی هر کدام باعث سرور دیگران خواهد بود، زیرا آنها به تصریح قرآن برادرند. در روایات متعدّد ائمه معصومین علیهم السّلام احساس هم دردی و غم خواری خود را نسبت به شیعیان بیان کرده اند که این حسّ زیبا سبب آرامش و تسلّای دلِ دوستان ایشان است و قوت قلبی است که آنها را در فراز و نشیب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های زندگی دلگرمی داده و صبوری و مقاومت آنها را تقویت می کند.
    امام رضا علیه السّلام می فرماید:
    مَا مِن أحَدٍ مِن شِیعَتِنَا یَمرَضُ إِلَّا مَرِضنَا لِمَرضِةٍ وَ لَا اغتَمَّ إَلَّا اغتَمَمنَا لِغَمِّمهِ وَ لَا یَفرَحُ إِلَّا فَرِحنَا لِفَرَحِه؛ (9)
    هیچ یک از شیعیان، مریض نمی‌شود مگر اینکه ما نیز در بیماری او بیمار می شویم و اندوهگین نمی‌شود مگر اینکه ما نیز در غم ایشان محزون می شویم و شادمان نمی‌گردد مگر اینکه ما نیز به خاطر شادی او شادمانیم...
    یکی از شیعیان امام صادق علیه السّلام گوید:
    بر آن حضرت وارد شدم و عرض کردم: از «عمرو بن اسحاق» حدیثی به من رسیده است. فرمود: آن را عرضه کن. گفتم: وی بر امیرالمومنین علی علیه السّلام داخل شد، پس از آن حضرت آثار زردی بر صورتی دید و فرمود: این زردی چیست؟
    پس بیماری خود را توضیح داد. آن حضرت به او فرمود: ما خوشحال می شویم به خوشحالی شما و اندوهگین می شویم به اندوه شما و بیمار می شویم به بیماری شما... امام صادق علیه السّلام فرمود: عمرو راست گفته است. (10)
    بنابراین امام به دلیل شدت رأفت و محبتی که نسبت به پیروانش دارد، بیشترین اتصال و ارتباط را با شیعیان خود دارد و به دلیل همین محبت و دوستی فزاینده است که در غم و رنج آنها شریک است مانند مادری که به دلیل شدت دوستی و ارتباط با فرزندش به هنگام بیماری او، بیمار می شود؛ چنان که با بهبودی و شادی او نشاط پیدا می کند زیرا که فرزند، همچون جان شیرین برایش عزیز و دوست داشتنی است.
    امام صادق علیه السّلام فرمود:
    وَ اللَّهِ إِنَّی أرحَمُ بِکُم مِن أنفُسِکُم؛ (11)
    به خدا سوگند من نسبت به شما از خود شما مهربانترم.
    نتیجه اینکه جنسِ محبّت امام با سایر محبت ها متفاوت است. محبتی است خالص و بی منّت و بی نهایت و محبتی است که نه به زبان که در دل و اعماق جانِ او نهفته است و به همین دلیل با همه‌ی وجود و با جسم و جان با شیعیانش پیوند دارد.
    یکی از نمونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های روشن این محبّت الهی در وجود شریف امام زمان اینگونه در بیان حضرت توصیف شده است:
    إِنَّهُ أٌنهی إِلیَّ ارتِیَابُ جَمَاعَةِ مِنکُم فِی الدَّینِ وَ مَا دَخَلَهُم مِنَ الشَّکِّ وَ الحَیرَة فِی وُلَاةِ أٌمرَهِم فَغَمَّنَا ذَلِکُ لِّا لَنَا وَ سَأونَا فِیکُم لَا فَینَا لِأَنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَلَا فَاقَةَ بِنَا إِلَی غَیرِه؛ (12)
    به من رسیده است که گروهی از شما در دین به تردید افتاده و در دل آنها نسبت به اولیای امرشان شک و حیرت راه پیدا کرده است و این امر مایه‌ی اندوه ما شد، البته به خاطر خود شما نه برای خودمان و باعث ناراحتی ما نسبت به شما و نه درباره‌ی خودمان گردید، زیرا که خداوند با ماست و با بودن او نیازی به دیگری نداریم.
    2. دعا کردن
    یکی از اسباب خیر و نیکی مؤمنان نسبت به یکدیگر دُعا کردن است که گره گشای بسیاری از مشکلات و برون رفت از بن بست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های فراوان است. و نیز بدون تردید دُعا از بهترین وسائل قرب الهی و رسیدن به خواسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دنیوی و اخروی است و البته هرچه دعا کننده از ایمان و اخلاص بیشتر برخوردار باشد دعای او به اجابت نزدیک تر خواهد بود. تصور کنید که یک عالم ربّانی و مردی سر تا پا خدائی به شما بگوید که شب گذشته در راز و نیازم حالت خوشی دست داد و شما را به ویژه دُعا کردم، چه حالتی در شما پیدا می شود و چه نشاطی پیدا می کنید و چقدر این احسان او را بزرگ می شمارید.
    راستی اگر شیعه‌ی منتظری بداند و بفهمد که نه یک بار، بلکه همیشه مشمول دُعای خیر امام زمان خویش است چه احساسی پیدا می کند؟! در روایت است یکی از یاران امام رضا علیه السّلام به آن حضرت عرض کرد:
    برای من و خانواده ام دعا کنید. امام فرمود: آیا چنین نمی‌کنم؟!.... (13)
    یعنی شیعیان هر امامی مشمول دعاهای امام زمان خویشند و این به دلیل نهایت لطف و محبتی است که امام امت نسبت به پیروان خود دارد و نیز به دلیل قدردانی امام از احساس و نیکی شیعیان نسبت به امام امت یعنی در پاسخ دعاهایی که شیعیان برای فرج و سلامتی امام می کنند، امام نیز پیوسته برای حوائج دنیوی و اخروی ایشان دعا می کند و البته دُعای او کلید هر خیر و خوبی است.
    و این نکته نیز گفتنی است که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم به صورت گروهی شیعیان را دعا می کند و هم به صورت فردی و به طور خاصّ.
    سید بن طاووس می گوید:
    در سامرا بودم، شبی هنگام سحر شنیدم که مولایم مهدی علیه السّلام این گونه دعا می خواند:
    إِلَهّی بِحَقِّ مَن نَاجَاکَ وَ بِحَقِّ مَن دَعَاکَ فِی البَرِّ وَ البَحرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحُمَّدِ وَ تَفَصَّل عَلَی فُقَرَاءِ المُومِنِینَ وَ المُومِنَاتِ بِالغِنی [بِالغَنَاءِ] وَ الثَّروَةِ وَ عَلَی مَرضَی المُومِنِین وَ المُومِنَاتُ بالشِّفَاءِ وَ الصِّحَّةِ وَ عَلَی أحیَاءِ المُومِنِینَ وَ المُومِنَاتِ بِاللُّطفِ وَ الکَرَمِ [الکَرَامِةِ] وَ عَلَی أموَاتِ المُومِنِینِ وَ المُومِنَاتِ بِالمَغفِرَةِ وَ الرَّحمَةِ وَ عَلَی غُرَبَاءِ المُومِنِینَ وَ المُومِنَاتِ بِالرَّدِّ إِلَی أوطَانِهِم سَالِمِینَ غانِمِین بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أجمَعِینَ؛ (14)
    خدایا به حق آنکه با او مناجات کرد و به حق آنکه در خشکی و دریا تو را خواند، بر فقرای مومنین به غنا و ثروت و بر بیمارانشان به شفا و سلامتی و بر زندگانشان به لطف و کرم و بر امواتشان به بخشش و رحمت و بر مسافران و غریبانشان به بازگشت به وطن هایشان همراه با سلامتی، تفضّل فرما.
    و در روایات آمده که امامان علیهم السّلام و در این زمان وجود مقدس امام عصر علیه السّلام اعمال شیعیان را می بینند و از آنها آگاهی دارند و به تناسب کارها و کارنامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های ایشان هر یک از آنها را دعا می کنند. (15)
    شیخ طوسی رحم الله و دیگران روایت کرده اند که علی بن بابویه رحمة الله - از محدثان و علمای بزرگ شیعه - عریضه‌ای به خدمت حضرت صاحب الامر علیه السّلام نوشت و به حسین بن روح نوبختی - نائب خاص امام زمان - داد و از آن حضرت خواست که دعا کنند تا خداوندی فرزندی به او عطا فرماید. پس از آن از سوی امام علیه السّلام توقیعی به این مضمون رسید: برای تو دعا کردیم و خداوند تو را به زودی دو فرزند نیکو کرامت فرماید. (16)
    پس برای علی بن بابویه دو فرزند متولد شد؛ یکی «محمد» که معروف به شیخ صدوق است و کتاب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های بسیار دارد که از جمله‌ی آنها کتاب شریف «من لا یحضره الفقیه» است و فرزند دیگرش، «حسین» بود که از نسل او عالمان و محدثان بسیاری به وجود آمدند.
    شیخ صدوق رحمة الله مکّرر با افتخار می گفت: «أُنَا وُلِدتُ بِدَعوَةِ صَاحِبِ الأٌمر»؛ (17) یعنی من به دعای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف متولّد شده ام.
    3. نام بردن
    نام هر کسی، شخصی ترین، عاطفی ترین و مورد علاقه ترین نشانه اوست و تجربه کرده ایم که وقتی ما را به نام می خوانند احساس زیبایی داریم به ویژه اگر بر زبان شخص ارجمندی جاری شود و البته اگر آن بزرگ، محبوب و محبوب ترین باشد، این احساس خوشایند بسیار بیشتر و والاتر است. و اگر به زبان خطاب باشد لذّتی از آن برتر نخواهد بود!
    خداوند در قرآن از ابراهیم پیامبر یاد می کند؛
    (إِنَّ إِبرَاهیمَ لَحَلِیمٌ أوَّهٌ مُنِیبٌ) (18)
    و در خطابی شورانگیز او را مخاطب می کند:
    (وَ نَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ‌) (19)
    و یکی از جلوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های محبت امام زمان آن است که دوستان خود را به نام یاد می کند و یا آنها را مخاطب قرار می دهد.
    محدث نوی از مرحوم ملازین العابدین سلماسی نقل کرده است که گفت [در مجلسی خصوصی همراه با مرحوم میرزا ابوالقاسم قمی] در محضر علامه سید مهدی بحرالعلوم رحمة الله بودم که محقق از بحرالعلوم چنین درخواست کرد: چیزی به ما تصدیق نمایید؛ از آن نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های غیرمتناهیه که به دست آورید!
    سید بحرالعلوم بدون تأمل فرمود: من شب گذشته یا دو شب قبل [و تردید از راوی است] در مسجد کوفه رفته بودم برای ادای نافله‌ی شب... و چون از مسجد بیرون آمدم در دلم شوقی افتاد برای رفتن به مسجد سهله...؛ داخل مسجد شدم دیدم که خالی است از زوّار جز شخصی جلیل که مشغول مناجات با قاضی الحاجات است به کلماتی که قلب را منقلب و چشم را گریان می کند، حالتم متغیر و اشکم جاری شد... پس ایستادم و گوش فرا دادم و از آنها لذت می بردم تا آنکه از مناجات فارغ شد، پس ملتفت شد به من و به زبان فارسی فرمود: «مهدی بیا»! چند گامی پیش رفتم و ایستادم. امر فرمود که پیش روم. اندکی رفتم و توقف نمودم. باز امر فرمود به پیش رفتن و فرمود: «ادب در امتثال است». پیش رفتم تا به آنجا که دست آن جناب به من و دست من به آن جناب می رسید و تکلم فرمود به کلمه ای!... (20)
    4. سلام دادن
    سلام، تحیت و برکت و رحمت و سلامتی است. سلام نشانه محبت و صفا و اخلاص و یکرنگی است. رمز عاشق و معشوق و مرید و مراد است و مهم تر اینکه سلام خدا و محبت خدا بر هر کس، مهر تأییدی است بر کارنامه‌ی او.
    به راستی وقتی خدای عالم که خود «سلام» است به بنده‌ای سلام کند چه لذّتی دارد؟! قرآن می فرماید: «سلامٌ علی ابراهیم» (21)
    در روایتی آمده است: آن گاه که فرشتگان الهی، نزد ابراهیم علیه السّلام آمدند و بشارت تولد فرزند برای او آوردند و بر او سلام کردند، لذتی که ابراهیم علیه السّلام از سلام این فرشتگان بُرد، با تمام دنیا برابری نداشت. (22)
    امام مهدی علیه السّلام نیز دوستانش را اینگونه مورد لطف قرار می دهد.
    آقای ری شهری می گوید: شنیده بودم که آیت الله بهاء الدینی به زیارت امام عصر علیه السّلام نائل شده اند به همراه آیت الله مشکینی رحمه الله به عیادت ایشان رفتیم تا این موضوع را هم از ایشان نپرسیم. پس از سلام و احوالپرسی پیش از اینکه درباره‌ی تشرف ایشان سوالی بکنیم، فرمودند:
    چند شب قبل آقا امام زمان علیه السّلام از همین در - اشاره کرد به سمت چپ اتاقی که نشسته بودیم - آمدند و سلام پُرمحتوایی کردند؛ سلامی که با این محتوا تاکنون نشنیده بودم و از آن در - اشاره به در دیگر اتاقِ - رفتند و من دیگر چیزی نفهمیدم.
    سپس مرحوم آیت الله بهاء الدینی فرمودند: من 60 سال است در انتظار این معنی بودم. (23)
    5. هدیه دادن
    هدیه، نشانه محبت و یاد و توجه است و هرچه هدیه دهنده بزرگتر باشد ارزش هدیه بالاتر و احساسِ گیرنده‌ی هدیه زیباتر خواهد بود. در زندگی معصومین علیهم السّلام موارد فراوانی است که به دوستان خود هدایائی داده اند و در این میان هدایای امام زمان علیه السّلام که در عصر غیبت به شیعیان می رسد رنگ و بوی دیگری دارد.
    مرحوم ملا محمد تقی مجلسی می گوید:
    در اوایل بلوغ در پی کسب رضایت الهی بودم و همیشه ناآرام بودم تا آنکه بین خواب و بیداری حضرت صاحب الزمان علیه السّلام را دیدم که در مسجد جامع اصفهان تشریف دارند. به آن حضرت سلام کردم و دست مبارکشان را بوسیدم و مشکلاتی که داشتم از ایشان پرسیدم... آنگاه عرض کردم: مولای من برای من امکان ندارد که همیشه به حضورتان مشرف شوم تقاضا دارم کتابی که همیشه به آن عمل کنم عطا بفرمایید. فرمود: کتابی به تو عطا کردم و آن را به مولا محمد تاج داده ام. برو و آن را از او بگیر.... (24)
    مرحوم مجلسی در ادامه می گوید آن کتاب صحیفه کاملا سجادیّه بود.
    6. حکمت ها
    بدون شک، شیعیان امام پیوسته به هدایت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های آن حضرت نیازمندند، زیرا او جانشین بر حق پیامبر صلی الله علیه و آله و هادی بزرگِ امّت و صراط مستقیم خداست. او همانند پدران بزرگوارش هدایتگر راه سعادت و نجات دهنده از انحراف ها و گمراهی هاست، زیرا که به یقین مصداقِ عترتِ پیامبر است که طبق فرموده‌ی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تمسّک به ایشان در کنار تمسک به قرآن تنها راه نجات از ضلالت و گمراهی است. (25)
    اما باید توجه داشت که هدایتِ امام نسبت به امت در شرائط مختلف، یکسان نیست و در زمانِ غیبت امام این هدایت ممکن است به گونه‌ای غیرمستقیم و با واسطه انجام گیرد.
    آن بزرگوار گرچه غایب است، ولی در عصر غیبت صغری به وسیله‌ی نائبان خاص خود، حکمت هایی زندگی ساز را به دوستان خود ابلاغ فرموده است. (26)
    امام مهدی علیه السّلام درباره‌ی فرج و گشایش امر امت فرموده اند:
    وَأکثُروُا الدُّعاءَ بِتَعجِیلِ الفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم؛ (27)
    بای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که فرج شما در همان است.
    و البته در کنار دُعا توجه داده اند که آنچه می تواند ظهور آن حضرت را نزدیک کند جهاد عملی و خودسازی رفتاری است:
    و اگر شیعیان ما - که خداوند توفیق طاعتشان دهد - در راه انجام پیمانی که بر دوش آنهاست همدل می شدند، میمنت دیدار ما از ایشان به تأخیر نمی‌افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیبشان می شد... و ما را از ایشان دور نمی‌سازد مگر کردارهای آنان... که خوشایند ما نیست و از ایشان روا نمی‌داریم.. (28)
    و برای جلوگیری از آسیب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های احتمالی که به وسیله شیّادان و یا جاهلان ممکن است دامن گیر دوستانِ حضرت شود هشدار می دهند که فرج ایشان به اراده خداست و قابل پیش بینی نیست:
    أمَّا ظُهُورُ الفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَی اللَّهِ وَ کَذَبَ الوَقَّاتون؛ (29)
    اما ظهور فرج پس قطعاً به خدا و اراده او وابسته است و آنها برای ظهور، وقتی را معین می کنند، دروغگویند.
    و نیز درباره وظائف شیعیان در رابطه‌ی با یکدیگر رهنمود می دهند که در پی نیازِ هم باشند و در روزگار سختِ غیبت و هجرانِ پدر مهربان، برادرانه در اندیشه‌ی همدیگر باشند و نسبت به پیامدهای بی تفاوتی هشدار دادند:
    وَ مَن بَخِلَ مَنهُم بِمَا أَعَارَهُ اللَّهُ مِن نِعمَتِهِ عَلَی مَن أَمَرَهُ بِصِلَتِهِ فَإِنَّهُ یَکُونُ خَاسِراً بِذلَکِ لِأٌولَاهُ وَ آخِرِتِه؛ (30)
    و آن کس که در دادن نعمت هایی که خداوند به او کرامت فرموده به کسانی که فرمان رسیدگی به آنها را داده بخل ورزد، در دنیا و آخرت زیان کار خواهد بود.
    و درباره‌ی نماز به عنوان بهترین عاملِ شکست شیطان تأکید می کنند:
    فَمَا أٌرغِمَ أٌنفُ الشَّیطانِ بِشَیءِ أفضَلَ مِنَ الصَّلاةِ فَصَلِّهَا وَ أرغِم أنفَ الشَّیطان؛ (31)
    هیچ چیز مانند نماز، بینی شیطان را به خاک نمی‌مالد، پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال.
    و درباره‌ی حقوق مالی خداوند و امامان هشدار می دهند:
    مَن أکَلَ مِن أموَالِنَا شَییاٍ فَإِنَّمَا یَأکُلُ فِی بَطنِهِ نَارا و سَیَصلَی سَعِیرا؛ (32)
    هر کس [به ناحق] چیزی از اموال ما را تصاحب کند، به راستی درون خویش را از آتش انباشته است و به زودی در آتش سوزان [جهنم] افکنده می شود.
    یعنی شیعه حقیقی امام و منتظرِ راستین او به واجباتِ الهی اعم از بدنی و مالی، اهتمام دارد و عقیده را با عمل و محبت و دوستیِ امام را با رفتار مهدی پسند و در کنار هم جمع می کند.
    به راستی که در خانه اگر کس است یک حرف بس است! آنها که به دنبالِ امام و رهنمود سعادت آفرین اویند بسم الله!
    7. تعیین نائب
    امام زمان علیه السّلام در غیبت صغری برای سرپرستی و اداره امور شیعیان نائبانی را معین کردند که وسیله ی ارتباطی امت و امام بودند و نیازهای دینی و دنیوی مردم را پاسخ گویند؛ و در عصر غیبت کبری نیز این جریان را به گونه‌ای دیگر برای شیعیان، مدیریت می کنند و وظیفه‌ی آنها را به روشنی بیان می فرمایند:
    وَ أمَّا الحَوَادِثُ الوَاقِعَةُ فَارجِعَوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُم حُجَّتِی عَلَیکُم و أنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیهِم؛ (33)
    و اما در مورد رخدادهای جدید، به روایان حدیث، [= فقهای شیعه] رجوع کنید که ایشان حجت من بر شما و من حجت خدا بر شما هستم.
    تاریخ غیبت گواه روشنی است که جریانِ نیابت و سرپرستی علمای شیعه، جریانی سالم و صالح بوده است که همواره شیعیان را در مسیر امامت، حفظ کرده است و ضمن پاسخ گویی به نیازهای دینی و فکری فرهنگی شیعیان، در برابر هجوم دشمنان به عقائد و افکار و مرز و بوم تشیع، همچون سدّ محکم و استواری قرار داشته است. نهضتِ بزرگ تنباکو به رهبری فقیه بزرگوار شیعه مرحوم میرزای شیرازی و در زمان حاضر انقلاب عظیم اسلامی به رهبری مرجعِ عالی شیعه حضرت امام خمینی رحمه الله بهترین گواه این حقیقت است.
    8. فریاد رسی
    یکی از القاب ویژه‌ی امام مهدی علیه السّلام، «غوث» به معنی فریادرس است:
    السَّلامُ عَلَیکَ أیُّهَا العَلَمُ المَنصُوبُ.. وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الوَاسِعَة. (34)
    سلام بر تو‌ ای پرچم افراشته... و فریادرس و رحمت بیکران.
    آری، او پناه بی پناهان و امیدِ ناامیدان و فریادرس بیچارگان و درماندگان است؛ چنان که در خبرالبوالوفای شیرازی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در عالم خواب به او فرمود:
    چون درمانده و گرفتار شدی، پس به حضرت حجت استغاثه کن که او تو را در می یابد و حجت برای کسی که از او استغاثه کند پناه و فریادرس است. (35)
    آن عزیز غایب از نظر به «مُفرّج الکرب» (36) و «مُزیل الهّم» (37) و «کاشف البلوی» (38) و «کهف» (39) و «عضد» (40) معرفی شده است؛ یعنی که او گشاینده رنج ها و زداینده غم ‎ها و برطرف کننده بلاها و پناه و پشتیبان [هر پناهنده و کمک خواه] است.
    چه بسیارند بیمارانی که به عنایت او برای همیشه از رنج بیماری ها رها شده اند و راه گم کردگانی که به هدایت او به مقصد و مقصودشان رسیده اند و درماندگانی که به مدد او از بن بست ها نجات یافته اند، ولی هیچ گاه او را نشناخته اند و یا پس از جدائی، او را شناخته اند.
    محدث نوری از عبد صالح سید احمد رشتی موسوی (تاجری از اهالی رشت) چنین نقل کرده است:
    در سال 1280 ق به قصد حجّ خانه خدا از رشت به تبریز آمدم، ولی چون قافله‌ای نبود متحیّر ماندم تا اینکه سه نفر از تجّار تبریز با من همراه شدند و به اتفاق حرکت کردیم. در یکی از منازل حاجی جبّار جلودار نزد ما آمد و گفت: این منزل که در پیش داریم ترسناک است، قدری زود بار بردارید که به همراه قافله باشید. (چون در سایر منازل، غالبا از عقب قافله به فاصله می رفتیم) پس، تقریبا دو ساعت و نیم یا سه ساعت مانده به صبح به اتفاق حرکت کردیم.
    حدود نیم فرسخ از منزل خود دور شده بودیم که هوا تاریک شد و برف باریدن گرفت به گونه‌ای که رفقا هر کدام سر خود را پوشاندند و تند راندند و من هر چه تلاش کردم نتوانستم با آنها بروم و تنها ماندم. پس از اسب پیاده شدم و کنار راه نشستم و خیلی ناراخت و نگران بودم.
    با خود فکر کردم که در همین جا بمانم تا صبح شود و سپس به منزل سابق برگردم و با همراهی چند نفر نگهبان حرکت کرده خود را به قافله برسانم. در آن حال در برابر خود باغی دیدم و باغبانی که بیلی در دست دات و بر درختان می زد که برف آنها بریزد. جلو آمد و فرمود: تو کیستی؟ گفتم: رفقایم رفتند و من ماندم! راه را نمی‌دانم، گم کرده ام! به زبان فارسی گفت: نافله بخوان تا راه را پیدا کنی. مشغول نافله شدم. پس از اتمام دوباره آمد و فرمود: نرفتی؟! گفتم: و الله راه را نمی‌دانم! فرمود جامعه بخوان!.. من جامعه را حفظ نداشتم و تاکنون حفظ ندارم [ولی] از جا برخاستم و جامعه را تا آخر از حفظ خواندم باز آمد و فرمود: نرفتی؟ هستی؟!
    بی اختیار گریه ام گرفت، گفتم: هستم؛ راه را نمی‌دانم!
    فرمود: عاشورا بخوان! و عاشورا را نیز حفظ نداشتم و تاکنون ندارم. پس برخاستم و مشغول زیارت عاشورا شدم و از حفظ با تمام لعن و سلام و دعای علقمه خواندم.
    دیدم باز آمد و فرمود: نرفتی؟ هستی؟!
    گفتم: نه! هستم تا صبح.
    فرمد: من، الان تو را به قافله می رسانم. رفت و بر الاغی سوار شد و آمد و فرمود:
    به ردیف من سوار شو! سوار شدم و عنان اسب خود را کشیدم ولی حرکت نکرد.
    فرمود: جلو اسب را به من بده! دادم؛ عنان اسب را به دست راست گرفت و به راه افتاد و اسب [این بار] در نهایتِ تمکین، متابعت کرد. پس دست خود را بر زانوی من گذاشت و فرمود شما چرا نافله نمی‌خوانید؟! نافله، نافله، نافله! سه مرتبه فرمود:
    و باز فرمود: شما چرا عاشورا نمی‌خوانید؟! عاشورا، عاشورا، عاشورا! سه مرتبه.
    و بعد فرمود: شما چرا جامعه نمی‌خوانید؟! جامعه، جامعه، جامعه!
    .... ناگهان فرمود: آنها رفقای شمایند که در لب نهر آبی فرود آمده اند و مشغول وضو به جهت نماز صبح بودند.
    پس من از الاغ پایین آمدم که سوار اسب خود شوم، و نتوانستم. پس آن جناب پیاده شد و بیل را در برف فرو کرد و مرا سوار کرد و سر اسب را به سمت رفقا برگردانید.
    من در آن حال به خیال افتادم که این شخص که بود که به زبان فارسی حرف می زند و حال آنکه زبانی جز ترکی و مذهبی غالباً جز عیسوی در آن حدود نبود! و چگونه به این سرعت مرا به رفقای خود رسانید؟!
    پس در عقب خود نظر کردم هیچ کس را ندیدم و از او آثاری نیافتم، پس به رفقای خود ملحق شدم. (41)
    و در عصر ما نیز کم نبوده اند پاکانی که به آن یار مهربان توسّل جسته و پاسخ گرفته اند.
    9. حضور در مراسم حجّ
    حج، اجتماعی بزرگ و همایش مذهبی مسلمین است و آن گونه که نائب خاصِ امام، جناب محمد بن عثمان عمری نقل کرده است امام مهدی علیه السّلام هر سال در مراسم حج حضور می یابد و این حضور گرچه به صورت ناشناس است، ولی آثار و برکات فراوانی برای مسلمین و به ویژه حج گزاران دارد که از جمله‌ی آنها تقویت حسّ معنوی و روحانی در زائرانِ خانه‌ی خدا و دست یابیِ بیشتر آنها به مقاصد حجّ است و البته کم نبوده اند کسانی که مانند علی بن مهزیار اهوازی در جریان این سفر به شرف دیدار آن عزیز و هم نشینی و انس با آن بزرگوار نائل گردیده اند و یا در سایه‌ی حضور او، با آرامش و اطمینان اعمال و مناسک را بجای آورده اند و از این رهگذر بهره معنوی بسیاری برده اند.
    مرحوم آیت الله العظمی اراکی رحمه الله درباه‌ی تشرّفِ دخترشان به خانه‌ی خدا چنین نقل می کنند:
    دخترم به احکام شرعی و دستورات دینی کاملا آشنا و نسبت به اعمال شرعی پایبند است.
    من از دوران کودکی او تاکنون، مواظب حالش بودم، تا اینکه چندی پیش می خواست عازم مکه شود ولی شوهرش نمی‌توانست همراه او برود و پسرش هم راضی نشد همراهی اش کند.
    سرانجام بنابراین شد که همراه آیت الله آقای حاج آقا موسی زنجانی و خانواده‌ی ایشان مشرّف شود.
    موقع خداحافظی، از تنهایی اظهار نگرانی می کرد و می گفت: با این وضوع چگونه اعمال حج را به جا آورم؟
    به او گفتم که ذکر «یا حفیظُ یا علیم» را زیاد بگوید. ایشان خداحافظی کرد و به حج رفت.
    روزی که از سفر حج بازگشت خاطره‌ای برای من نقل کرد و گفت:
    هنگام طواف خانه‌ی خدا معطل ماندم، دیدم با ازدحام جمعیت نمی‌توانم طواف کنم، لذا در کناری به انتظار ایستادم. ناگهان صدایی شنیدم که می گفت:
    ایشان امام زمان است، متصل به امام زمان شده، پشت سر او طواف کن!
    دیدم آقایی در میان جمعیت و پیشاپیش آنان در حرکت است و مردمی دور او حلقه زده اند؛ به طوری که هیچ کس نمی‌توانست وارد آن حلقه شود. من وارد شدم و دستم را عبایش گرفتم و مکرّر می گفتم: قربان شما بروم و هفت بار دور خانه‌ی خدا را بدون هیچ ناراحتی طواف کردم.»
    آیت الله اراکی رحمه الله در پایان فرمودند: من به صدق و راستی این دختر قطع و یقین دارم و او این داستان را برای کسی حتی آقای حاج آقا موسی زنجانی هم نگفته بود. (42)
    10. تعلیم
    بدون شک دوران غیبت، دوران فراقِ جانکاه محبوب عالم و دوره دلتنگی ها و حسرت هاست و هر عاشقی در این حال به دنبال خلوتی است که راز دل با دلدار بگوید و از فراق و دوری او بسراید و ناله کند و البته در این مجال عبارات و کلمات گاهی نارسا و شاید ناروا باشد، از جلوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های روشن محبت امام زمان علیه السّلام این است که دعاها و زیارات متعددی را به برخی از دوستان خود تعلیم داده است (43) که بهترین سرمایه برای انس و ارتباط با آن عزیز سفر کرده است و البتّه عالی ترین مضامین برای مناجات با خدا و قرب به اوست.
    به علاوه امام علیه السّلام در مواردی پرسش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های علمی برخی از عالمان را پاسخ داده (44) و یا بدون پرسش، آنها را به نکته‌ای ناب رهنمون شده اند.
    ابن قولویه به سند خود از ابی عبدالله بن صالح روایت کرده که آن حضرت را در مسجدالحرام در برابر «حجر الاسود» دیده است؛ زمانی که مردم برای بوسیدن آن کشمکش می کردند و آن حضرت می فرمایند: به این کار مأمور نشده اند. (45)
    و جالب اینکه این مطلب در روایات امامان علیهم السّلام به صراحت بیان گردیده است.
    از امام رضا علیه السّلام درباره حجرالاسود پرسیدند که آیا اگر مردم بسیار بودند برای لمس کردن آن باید با آنان ستیزه کرد؟
    حضرت فرمود: هرگاه چنین [ازدحام جمعیت] بود پس با دستت به آن اشاره کن. (46)
    منابع بیشتر برای مطالعه و پژوهش
    1. میر مهر، پورسید آقایی.
    2. مهر بی کران، محمد حسن شاه آبادی.
    3. مهر محبوب، سید حسین حسینی
    4. عنایات حضرت مهدی علیه السّلام به علما و طلاب، محمد رضا باقی اصفهانی.
    پی‌نوشت‌ها:
    1. کافی، ج1، ص 528.
    2. بحارالانوار، ج53، ص11.
    3. همان، ج25، ص 116.
    4. همان، ج51، ص 115.
    5. و تجلّی این قهر الهی، در زمان ظهور آن مظهر عدالت است؛ یعنی آن زمان که حقوق مظلومان از ظالمان در طول تاریخی گرفته خواهد شد. بنابراین مقصود از مهر و محبّت امام نه آن است که امام، قهر و خشونت ندارد، بلکه او با دشمنان خدا و بشریّت با شدّت و قهر برخورد خواهد کرد.
    6. بحارالانوار، ج53، ص 178.
    7. یعنی خدایا مهربانی و رحمت و دعا و نیکی امام را به ما کرامت فرما. (مفاتیح الجنان، دعای ندبه)
    8. رجوع شود به نگین آفرینش، ج1، درسِ هشتم.
    9. بحارالانوار، ج65، ص 167.
    10. بصائر الدرجات، ص 260.
    11. بحارالانوار، ج47، ص 78.
    12. غیبت طوسی، ص 285.
    13. کافی، ج1، ص 219.
    14. مهج الدعوات، ص 523.
    15. بحارالانوار، ج23، ص 333.
    16. غیبت طوسی، ص 320.
    17. بحارالانوار، ج51، ص 306.
    18. سوره هود: 76 (به راستی که ابراهیم علیه السّلام بردبار و صاحب آه و ناله و اهل توبه بود).
    19. سوره صافات: 104 (و او را صدا زدیم که ‌ای ابراهیم).
    20. بحارالانوار، ج53، ص 235.
    21. سوره صافات: 109.
    22. تفسیر نمونه، ج27، ص 186.
    23. برکات سرزمین وحی، ص 88.
    24. منتهی الآمال، ج2، ص 835، حکایت 15.
    25. اشاره به حدیث مشهور و متواتر ثقلین است.
    26. مراد همان توقیعات امام است که در کتاب هایی مانند «کمال الدین و تمام النعمة» اثر مرحوم شیخ صدوق جمع گردیده است و بخش هایی از آن در درس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلف کتاب بیان شده است.
    27. بحارالانوار، ج52، ص 92.
    28. احتجاج، ج2، ص 468.
    29. کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص 468.
    30. بحارالانوار، ج 53، ص 176.
    31. کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص 520.
    32. همان، ص 51.
    33. بحارالانوار، ج 53، ص 180.
    34. مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت آل یاسین
    35. نجم الثاقب، ص 787 و 730؛ منتهی الآمال، ج2، ص 333.
    36. زیارت صاحب الامر، مفاتیح الجنان.
    37. همان.
    38. همان.
    39. زیارت منقول از سید بن طاووس: بحارالانوار، ج 102، ص 84.
    40. همان.
    41. نجم الثاقب، ص 601، حکایت 70.
    42. برکات سرزمین وحی، ص 91-89.
    43. در درس ادعیه در همین کتاب به تفصیل به این دُعاها پرداخته ایم.
    44. تشرف مرحوم مقدس اردبیلی در مسجد کوفه و سوال ایشان از امام رحمه الله مشهور است.
    45. بحارالانوار، ج 52، ص 60.
    46. کافی، ج 4، ص 405.
    منبع مقاله :
    راتلج، یان، (1385)، اعتیاد به نفت: تلاش بی‌پایان آمریكا برای امنیت انرژی، ترجمه: عبدالرضا غفرانی، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ دوم

  • ندبه‌ امام صادق(ع) برای غیبت امام زمان(عج)

    تکیه اصلی شیعه، از نظر فکری و عقیدتی بر امام صادق(ع) بوده و بخش بزرگی از احادیث و علوم اهل بیت(ع) توسط این امام گسترش یافت

    تکیه اصلی شیعه، از نظر فکری و عقیدتی بر امام صادق(ع) بوده و بخش بزرگی از احادیث و علوم اهل بیت(ع) توسط این امام گسترش یافت، امام صادق(ع) حد فاصل فرقه‌هایی قرار گرفته بود که در شیعه به وجود آمد و وظیفه مهم حفظ و صیانت شیعه از انحرافات را در رأس برنامه خود قرار داد و آن را از تأثیرپذیری در برابر انحرافات موجود عصر خود که خلوص فکری و عقیدتی و استقلال مکتبی آن را به طور مداوم مورد تهدید قرار می داد، بازداشت، این امام همام در روز 25 شوال سال 148 هجری در شهر مدینه به شهادت رسیدند، از نکات بارز زندگانی رئیس مکتب شیعه آماده‌سازی شیعه برای ورود به عصر غیبت بود و با روایات و گاهی با دعا اذهان شیعیان را برای ورود به چنین مرحله‌ای آماده می‌ساختند، آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی از مراجع عظام در کتاب «فروغ ولایت در دعای ندبه» به گوشه‌ای از فعالیت مهدوی امام صادق(ع) اشاره می‌کند:

    *امام صادق(ع) و ندبه بر حضرت امام مهدی(عج)
    پوشیده نماند که ندبه بر حضرت مهدى(عج) و اظهار شوق به لقاى آن حضرت، و گریه و ابراز نگرانى از مفارقت و محروم‌ بودن از فیض حضور و دعا براى تعجیل فرج و ظهور و ذکر فضایل و مناقب و اقدامات و برنامه‌هاى انقلابى و اصلاحى آن وجود مبارک و اظهار تأسف از اوضاع ناهنجار و روى کار بودن حکومت‌هاى باطل و مستبد و روش‌هاى بیدادگرانه، یک سنت حسنه‌اى است که همواره شیعه بر آن مداومت داشته و آن را شعار خود قرار داده و تا ظهور دولت حق و تأسیس حکومت جهانى اسلام و آزادى و نجات تمام انسان‌ها، این شعار برقرار و روشنگر خواسته‌هاى ارزنده و با ارج و هدف مترقى و نجات‌بخش اسلام است.
    و در ضمن، یک نوع انکار منکر و محکوم‌کردن باطل و نکوهش ظلم و بیداد و فساد و گناه، و پشتیبانى از حق و عدالت و نشانه زنده‌ بودن احساسات انسانى پیروان مکتب مبارزه قرآن و تشیع است که «مَنْ تَرَکَ إِنْکَارَ الْمُنْکَرِ بِقَلْبِهِ وَیَدِهِ وَلِسَانِهِ، فَهُوَ مَیِّتٌ بَیْنَ الْأَحْیَاءِ»؛ هرکس انکار منکر را ترک کند (نهى از منکر نکند) به دل و دست و زبان، پس او مرده‌اى است میان زندگان.
    شیعیان این ندبه را از امامان خود که کار و عملشان سرمشق و پیروى از گفتار و رفتارشان - برحسب حدیث متواتر ثقلین و احادیث صحیح دیگر- وظیفه هر مسلمان است، آموخته‌اند.
    حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) برحسب روایات، کراراً ضمن آنکه از اوضاع آخرالزمان و فتنه‌هایى که ظاهر مى‌شود و فشارهایى که بر اهل حق وارد مى‌‌شود، خبر مى‌دادند، نگرانى و تأثّر خود را هم اظهار مى‌فرمودند.
    شیخ صدوق و شیخ طوسى هر یک به سند خود، حدیث مفصلى را از «سدیر صیرفى» روایت کرده‌اند که در آن، گریه و ندبه امام جعفر صادق(ع) بر غیبت صاحب‌الزمان(عج) بیان شده است، ما براى رعایت اختصار، جمله‌ها و مضمون قسمتى از این حدیث شریف را که ارتباط با ندبه دارد، در اینجا نقل مى‌‌کنیم:
    سُدیر صیرفى مى‌گوید: من و مُفضل بن عمر و ابوبصیر و ابان بن تغلب به محضر آقایمان حضرت صادق(ع) شرفیاب شدیم، دیدیم حضرت بر روى خاک نشسته و لباسى که از مو بافته شده و طوق‌دار و بى‌گریبان بود، پوشیده است و مانند فرزند مرده جگرسوخته گریه مى‌کند، آثار حزن و اندوه از گونه و رخسارش آشکار و اشک کاسه چشم‌هایش را پر کرده بود و مى‌فرمود:
    «سَیِّدِی! غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی، وَضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی، وَابْتَزَّتْ مِنِّی رَاحَةَ فُؤَادِی. سَیِّدِی! غَیْبَتُکَ أَوْصَلَتْ مُصَابِی بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ، وَفَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ یَفْنِی الْجَمْعَ وَالْعَدَدَ، فَمَا أُحِسُّ بِدَمْعَةٍ تَرْقَأُ مِنْ عَیْنِی وَأَنِینٍ یَفْتُرُ مِنْ صَدْرِی عَنْ دَوَارِجِ الرَّزَایَا وَسَوَالِفِ الْبَلَایَا إِلَّا مَثَّلَ بِعَیْنِی عَنْ غَوَابِرَ أَعْظَمِهَا وَأَفْظَعِهَا وَبَوَاقِیَ أَشَدِّهَا وَأَنْکَرِهَا، وَنَوَائِبَ مَخْلُوطَةٍ بِغَضَبِکَ، وَنَوَازِلَ مَعْجُونَةٍ بِسَخَطِکَ»؛
    اى آقاى من! غیبت (دورى) تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ کرده و آرامش و راحت دلم را ربوده است. آقاى من! غیبت تو مصیبتم را به مصیبت‌هاى دردناک ابدى پیوسته و از دست‌دادن یکى پس از دیگرى، جمع و عدد را فانى مى‌سازد. پس احساس نمى‌کنم به اشکى که در چشمم خشک مى‌‌شود و ناله‌اى که در سینه‌ام آرام مى‌گیرد، مگر آنکه مصائب بزرگ‌تر و دلخراش‌تر و پیشامدهاى سخت‌تر و ناشناخته‌تر در برابر دیده‌ام مجسم مى‌شود.
    سدیر گفت: عقل از سر ما پرید و دل‌هاى ما از غم و اندوه این پیشامد هولناک و حادثه خطرناک پاره شد و گمان کردیم از اتفاق ناگوار کوبنده‌اى این‌ چنین گریان و سوگوار است، یا از روزگار به او مصیبتى رسیده است.
    عرض کردیم: خدا دیدگانت را نگریاند اى پسر خیرالورى! از چه پیشامدى این‌گونه گریانى و از دیده اشک مى‌بارى؟ چه حالى روى داده که این‌گونه سوگوارى؟
    حضرت چنان آه عمیقى کشید که ناراحتى‌اش از آن افزون شد، و فرمود: واى بر شما، بامداد امروز در کتاب «جَفر» نگاه کردم و آن کتابى است که علم مرگ‌ها و بلاها و آنچه واقع شده و تا روز قیامت واقع مى‌شود، در آن مندرج است و خداى، حضرت محمّد(ص) و امامان بعد از او را به آن اختصاص داده است و تأمّل کردم در موضوع ولادت غایب ما و غیبت و طول عمر او و گرفتارى‌هاى مؤمنان در آن زمان و شک‌هایى که از جهت طول غیبت در دل‌هایشان پیدا مى‌شود و اینکه بیشتر آن‌ها از دین برگردند و رشته اسلام را از گردن بردارند (تا آخر حدیث که طولانى و مفصل است و مشتمل است بر دلیل بر طول عمر آن حضرت و اینکه خداوند متعال نسبت به حضرت قائم(عج) سه برنامه را که در مورد سه پیغمبر جارى شده اجرا فرموده است).

  • آیا زمان ظهور همه مردم دنیا مسلمان می‌شوند؟

     گاهی در ذهن برخی منتظران حضرت مهدی(عج) این سؤال و این ابهام پیش م‌ آید که در زمان ظهور و دوران شکوهمند حضور حضرت مهدی(عج) آیا همه مردم دنیا مسلمان می‌شوند

    گاهی در ذهن برخی منتظران حضرت مهدی(عج) این سؤال و این ابهام پیش م‌ آید که در زمان ظهور و دوران شکوهمند حضور حضرت مهدی(عج) آیا همه مردم دنیا مسلمان می‌شوند یا این گونه نیست و عده‌ای یافت می‌شوند که ادیانی غیر از اسلام داشته باشند و در دین خود جد اندر جد مستمر بوده و باقی بمانند؟ برای نیل به پاسخ این ابهام به مستندات و دلایل قرآنی و روایی توجه کنید:

    *حکومت عدالت گستر مهدوی با گستره جهانی

    حکومت حقّه آل‌ محمد(ص) که به واسطه وجود نازنین حضرت مهدی صاحب الزمان(عج) در زمانی که إن‌شاء‌الله نزدیک و قریب است، عاقبت به اذن خدا محقق می‌شود، لذا این حکومت ویژه دارای خصایص و شاخصه‌هایی است که طبق متن آیات قرآن و نص روایات نبوی یک حکومت عدالتمند با گستره جهانی خواهد بود.

    -دلیل قرآنی

    از سه عبارت قرآنی «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»؛ دین حق پیامبر اسلام(ص) بر همه ادیان پیروز و چیره می‌شود) که در سور و آیات التوبة/33، الفتح/28، الصف/9 ذکر شده‌اند، این نکته مستفاد می‌شود که با توجه به عدم تحقق غلبه دین اسلام بر دیگر ادیان در زمان خود پیامبر(ص) بالاخره یک روزی طبق کلام خدا این امر محقق می‌شود، با این بیان از فحوای کلام شخص پیامبر(ص) در می‌یابیم که در زمانی که حضرت مهدی(عج) قیام می‌کنند، اسلام و عدالت کل جهان را در بر خواهد گرفت و در آن دوران، دین برتر در جهان، اسلام عزیز خواهد بود و این سه عبارت پیشگویانه قرآنی در آن روزگار عینیت و تجلی می‌یابند.

    -دلیل روایی

    در منابع فریقین(شیعه و سنی) به فراوان به این عبارت معروف از پیامبر اسلام(ص) در زمینه حکومت حضرت مهدی(عج) بر می‌خوریم که: «یَمْلَأُ الْأَرْضَ‏ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»؛ حضرت مهدی(عج) زمین را سرشار از عدل و داد می‌کنند، همان گونه که از ستم و جور لبریز شده است.

    همین روایت که به دفعات در منابع و مراجع حدیثی اهل اسلام(شیعه و سنی) از قول پیامبر(ص)شرف صدور یافته، موید حکومت جهانی و عدالت گستر مهدوی(عج) است که با آیات قرآن همچون «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ‏» تطابق و سازگاری مفهومی دارد.

    *در عصر ظهور همه جهان مسلمان نمی‌شوند

    با این همه با استفاده از برخی آیات قرآن و همین طور روایات معتبر در می‌یابیم که با همه گستردگی و جهانشمولی حکومت حقّه آل محمد(ص) -که همان حکومت عدالت‌گستر مهدوی است- باز هم همه مردم جهان به طور مطلق مسلمان نمی‌شوند و به این آیین نمی‌گرایند.

    -دلیل قرآنی

    مثلاً بر اساس آیه زیر عده‌ای که احتمالاً قلیل و ناچیز باشند، مسیحی و عیسوی باقی خواهند ماند: «وَ مِنَ الَّذینَ قالُوا إِنّا نَصارى‏ أَخَذْنا میثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمّا ذُکِّرُوا بِهِ فَأَغْرَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ»(المائدة/ 14)؛ و ما از کسانى که گفتند ما مسیحی هستیم پیمان گرفتیم؛ ولى آن‌ها قسمت مهمى را از آنچه که به آنان تذکر داده شده بود فراموش کردند، از این رو در میان آن‌ها تا روز قیامت دشمنى و کینه افکندیم.

    یا مثلا عده‌ای که احتمالاً باز هم قلیل و اندک خواهند بود، یهودی و کلیمی باقی می‌مانند: «وَ أَلْقَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ»(المائدة/ 64)؛ و ما بین ایشان(یعنی یهودیان بدکردار) تا روز قیامت دشمنی و کینه افکندیم.

    از این دو آیه برداشت می‌شود که در حکومت جهانی و عدالت گستر حضرت مهدی(عج) همه مردم جهان به طور مطلق مسلمان نیستند و نمی‌شوند و از این دو آیه شریفه چه بسا بتوان تداوم و استمرار ادیان دیگری همچون زرتشتی‌گری و ... را نیز تلویحاً به دست آورد.

    ناگفته نماند این امر یعنی استمرار ادیان با امر عدالت و گستره جهانی حکومت حضرت مهدی(عج) هیچ منافات، تقابل و تضادی ندارد، زیرا اتفاقاً با کلام متین و استوار قرآن کریم تطبیق می‌کند، آنجا که فرموده است: «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»(البقرة/256)؛ در دین هیچ اجباری نیست.

    -دلیل روایی

    در این روایت که از ناحیه صادق آل محمد(ص) به دست ما رسیده، به این امر تصریح شده است: «قُلْتُ فَمَا یَکُونُ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ عِنْدَهُ قَالَ یُسَالِمُهُمْ کَمَا سَالَمَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ وَ یُؤَدُّونَ‏ الْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ‏ قُلْتُ فَمَنْ نَصَبَ لَکُمْ عَدَاوَةً فَقَالَ لَا یَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا لِمَنْ خَالَفَنَا فِی دَوْلَتِنَا مِنْ نَصِیبٍ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَلَّ لَنَا دِمَاءَهُمْ عِنْدَ قِیَامِ قَائِمِنَا فَالْیَوْمَ مُحَرَّمٌ عَلَیْنَا وَ عَلَیْکُمْ ذَلِکَ فَلَا یَغُرَّنَّکَ أَحَدٌ إِذَا قَامَ قَائِمُنَا انْتَقَمَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لَنَا أَجْمَعِین»(بحارالانوار، ج 52،ص 381)؛ ابوبصیر یکی از اصحاب خاص حضرت امام صادق(ع) گوید که در محضر امام(ع) عرض کردم که قائم(عج) در زمان خود با اهل ذمّه(یهودی، مسیحی و ...) چه می‌کند؟

    ایشان فرمودند: مانند رسول خدا(ص) با آن‌ها صلح و مسالمت مى‏‌کند و آن‌ها نیز با کمال ذلت و حقیرانه «جزیه » به ایشان می‌پردازند، عرض کردم: اگر کسى در آن زمان با شما دشمنى و خصومت بورزد، چه مى‌‏شود؟

    امام صادق(ع) فرمودند: در دولت ما مخالفان ما دیگر فرصتى براى دشمنى با ما ندارند، زیرا در آن موقع خداوند ریختن خون آن‌ها را براى ما حلال کرده است. امروز کشتن آن‌ها بر ما و شما حرام است، پس کسى تو را مغرور نسازد، وقتى قائم ما(عج) قیام کرد، خداوند به وسیله او انتقام پیغمبرش و ما را از دشمنان ما می‌گیرد.

    نکاتی که از این روایت مستفاد می‌شود این است که:

    در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) همه مردم جهان مسلمان نمی‌شوند، قرار هم نیست که همه مسلمان شوند، بلکه در آن دوران طلایی، رشد اسلام واقعی و پراکنش آن بیشتر و جهانی می‌شود که این روایت اتفاقا با نص قرآن و کلام خدا نیز سازگار است که پیش‌تر بیان شد، یعنی استیلا و حاکمیت، تعدد، پراکنش،گستردگی جغرافیای نفرات و همین طور تفوق و حقانیت منطق اسلام در آن عصر بر همگان محقق می‌شود.

    این بدان معنی نیست که دین و آیین آن‌ها مورد تأیید خدا یا امام زمان(عج) است، بلکه به جهت اینکه مزاحمت و فتنه‌انگیزی برای قاطبه و عموم اهل اسلام ندارند، بالتبع حقوقی در جامعه اسلامی پیدا می‌کنند.

    عدالت جهانی مهدوی به معنی از دم تیغ گذراندن پیروان دیگر ادیان نیست و اگر کسی این چنین می‌اندیشد، باید در رای خود تجدید نظر کند، بلکه ایشان با آن‌ها مسالمت و صلح می‌کند، زیرا سیره ایشان عیناً سیره پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) است، یعنی رحمت، شفقت و صد البته اطاعت از قرآن و کلام خدا.

    در آن عصر مبارک، مخالفان و فتنه‌گران اعم از مسلمان و غیر مسلمان در دادگاه عدل مهدوی(عج) قطعاً مجازات می‌شوند و اجازه انحراف و در معرض سقوط قرار دادن جامعه و مردم از سوی شخص یا گروهی به هیچ وجه داده نمی‌شود، بعضاً روایات معارضی را هم که در این فقره به نظر می‌رسد و کل مردم جهان را داخل در اسلام یا خارج از شرک بیان می‌کند، می‌توان حالت جمع بین بازه وجود دیگر ادیان «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ‏» و بازه عدم وجود آن‌ها در صورت شرارت و فتنه انگیزی «وَ قاتِلُوهُمْ حَتّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاّ عَلَى الظّالِمینَ» در نظر گرفت که با توجه به قرآن باز هم مخل واقعیت وجود و ابقای آن‌ها در آن روزگار نمی‌تواند باشد.

    جزیه گرفتن حاکم اسلامی از غیر مسلمانان در روایات مذکور فی نفسه چیز بدی نیست، بلکه همانند مسلمانان که هم خمس، زکات، خراج و مالیات و ... بر عهده دارند، این بار مالی به غیر مسلمانان نیز تعلق می‌گیرد، بنابراین جزیه گرفتن ظلم به ادیان دیگر به خصوص از سوی مظهر عدل الهی حضرت مهدی(عج) نیست. بلکه دستور و نص صریح قرآن کریم بوده و عین عدل از سوی حاکم اسلامی به شمار می‌رود.

    *رفع ابهام

    در این بین شاید یک شبهه و ابهامی ایجاد شود که چه طور حضرت مهدی(عج) ظهور می‌فرمایند و با مظاهر شرک و کفر مبارزه عملی می‌کنند یا معجزات فراوانی مثل ندای آسمانی اتفاق می‌افتاد که دلالت بر حقانیت حضرت مهدی(عج) است یا حضرت عیسی(ع) از آسمان چهارم نزول اِجلال می‌فرمایند یا حضرت حجت اصل کتاب‌های آسمانی ادیان بزرگ را ظاهر و خارج می‌سازند، باز مسیحیان یا یهودیانی یافت می‌شوند که ایمان نمی‌آورند و همین طور احتمالا دیگر فرقه‌ها؟

    پاسخ به این ابهام این است که قطعاً این افراد انسان‌های تیره‌بختی خواهند بود و در برابر گروندگانی که فوج فوج در آن عهد به آغوش پر مهر اسلام و مهدویت می‌آیند، قلیل و اندک خواهند بود و علت تیره‌بختی آن‌ها این نیست، جز آنکه با حضور خورشیدهای تابناکی چون امام مهدی(عج) و حضرت مسیح(ع) و دیگر انبیاء و اولیای الهی(ع) و وفور معجزات و کرامات فراوان و رشد علمی و عقلی مردمان در آن روزگار، باز بر عقاید باطل خود باقی می‌مانند و همچنان ابرام و پافشاری می‌کنند.

    فرضیه‌ای می‌توان در اینجا مطرح کرد و آن این است که این احتمال هست که یهودیان، مسیحیان و دیگران در آن روزگار ممکن است از برخی عقاید شرک‌آمیز، مضحک و انحرافی خود دست بردارند یا علنی بروز ندهند، ولی پوسته دین خود را به طور کلی حفظ کنند و همین طور این افراد از سویی با اهل اسلام و اصل اسلام کاری نداشته باشند و با حضرت مهدی(عج) پیمان و معاهده‌ای ببندند که هرگز در جامعه جهانی اسلامی فتنه و مخالفت اهل اسلام نکنند، در این صورت عقلاً و شرعاً جان و مال و ناموس این گونه متعهدان، در هر حکومت اسلامی محترم خواهد بود، چه رسد به حکومت و دولت کریمه و مترقی حضرت صاحب الزمان(عج) که نماد واقعی عدل الهی و تحقق عینی و واقعی آن برای همه اعصار و ازمان است.

    مع الوصف با توجه به آیات قرآن و روایاتی که بیان شد، علاوه بر جهانی بودن گستره حکومت حقّه و عدالت گستر مهدوی(عج)، الزام نقلی و عقلی در مسلمان شدن و مسلمان بودن همه مردمان در آن عصر طلایی و دوران شکوهمند به اثبات نمی‌رسد.

  • اینکه امام‌ زمان به «امر جدید» قیام می‌کند، یعنی چه؟

    امام ‌باقر علیه‌السلام در روایتی می‌فرماید: «... هرگاه مهدی خروج کند به امر جدید و... قیام خواهد نمود».[۱] 

    درباره این عنوان چند احتمال وجود دارد: 

    ۱. مقصود از «امر جدید»، طلب جدید است که شامل طلب فعل و طلب ترک می‌شود؛ یعنی مجموعه‌ای از احکام جدید؛ به‌عبارت دیگر از آنجا که حضرت به واقع حکم می‌کند، در حقیقت گویی به امر جدید قیام کرده است.
    ۲. مقصود از «امر جدید» روش و برنامه فکری و عقیدتی جدید با روش‌های نوین است که در برخی از روایات به آن اشاره شده است.
    ۳. مقصود از «امر جدید» امارت، خلافت و امامت باشد؛ همان‌گونه که در آیه «اولی الأمر» به آن اشاره شده است و از آنجا که امارت و خلافت حضرت علیه‌السلام با سایر خلافت‌ها متفاوت است، نسبت به آنها جدید به حساب می‌آید.
    پی‌نوشت‌ها
    ۱. الغیبة، نعمانی، ص۲۳۳.

Homeشبهاتمنظور از دوران طلايي حكومت امام زمان (عج) چيست؟ Top of Page
Zo2 Framework Settings

Select one of sample color schemes

Body

Background Color
Text Color
Link Color
Background Image

Top Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Header Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainmenu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Slider Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainframe Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Menu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image
Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image