• Facebook
  • Twitter
  • Rss
  • Plus

ولادت آخرین منجی بشریت در روایات

شهریور 09
رای دادن به این مورد
(0 آرا)

حضرت حجت بن حسن عسکری(عج) نیمه شعبان سال 255 هجری در سامرا دیده به جهان گشودند، نام ایشان مهدی و کنیه‌اش ابوالقاسم است

ایشان از فرزندان حضرت زهرا(س) و از اولاد امام حسین(ع) و فرزند بلافصل امام حسن عسکری(ع) است، مادرش کنیزی به نام نرجس، صیقل و سوسن است، با توجه به اینکه شعیه معتقد به ولادت آخرین ذخیره الهی در سال 255 هجری است، اما با این وجود برخی مذاهب و افراد از جمله احمد کاتب در تحقق ولادت امام زمان(عج) و اسناد تاریخی آن شبهه کرده‌اند و گفته‌اند با توجه به اینکه روایات مهمل و ضعیفی که در این نقل ها وجود دارند، اساساً تولد حضرت مهدی(عج) یک پنداری بیش نیست؟


برای پاسخ به این شبهه نظر مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم را جویا شدیم که در ادامه می‌آید:
این گونه شبهات با وجود واهی بودن آن نیازی به پاسخ دادن ندارد، اما علما و دانشمندان بزرگ شیعه و محققان اندیشمند ما با کرامت و بردباری در دفاع از حریم مقدس امامت و در راستای روشنگری اذهان عامه مسلمانان به تفصیل پاسخ داده و کتاب‌های متعددی در این زمینه نگاشته‌اند، از جمله کتاب «الامامة و المهدی فی تطوّر الفکر السیاسی الشیعی من الشوری الی ولایة الفقیه» که به پاسخ و رد تفصیلی و کلمه به کلمه شبهات احمد کاتب توسط محقق ارجمند آقای سیدثامر هاشم العمیدی نوشته شده است و نیز در کتاب «در انتظار ققنوس» ترجمه فارسی، «المهدی المنتظر فی الفکر الاسلامی» از همین نویسنده، به طور مستدل و لو اجمالی به این گونه شبهات پاسخ داده شده است که می‌توان برای رسیدن به پاسخ جامع و تفصیلی به کتاب‌های یاد شده مراجعه کرد.
اثبات ولادت هر فردی نخست با اقرار و اعلام پدر وی و شهادت دادن قابله‌ای صورت می‌پذیرد که در به دنیا آمدن نوزاد، مددکار مادر بوده است، هر چند هیچ کس غیر از این دو او را مشاهده نکرده باشد، چه رسد به اینکه صدها تن دیگر نیز وی را دیده باشند و تاریخ‌نگاران به ولادت او اعتراف کرده و متخصصین علم الانساب به نسب شریفش تصریح کرده باشند و خود وی به اموری مبادرت ورزیده باشد که نزدیکانش به آن‌ها وقوف یافته‌اند و تعلیمات، سفارش‌ها، راهنمایی‌ها، نصیحت‌ها، نامه‌ها، توقیعات، دعاها، سخنان مشهور و اخبار منقولی از ایشان صادر شده باشد و وکیلان وی از صلحا و اوتاد، معروف و سفیران او معلوم و معین باشند و در هر عصر و در میان هر نسلی میلیون‌ها نفر پیرو داشته باشد و به شهادت مسلم تاریخ، حکام وقت برای دستگیری و بازداشت او تمام تلاش و سعی خود را به کار گرفته‌اند، آیا مغرضان آگاه و یا نویسندگان بی‌اطلاع از حقایق و مسلمات تاریخی، برای اثبات ولادت امام مهدی(عج) به دلایلی بیش از این نیازمندند؟
تو سروری و فرزند و برادر سرور، تو امامی و فرزند و برادر امام، تو حجتی و پدر حجت، تو پدر نه حجتی که نهمین آنان قائم‌شان خواهد بود
در اینجا نویسندگانی همچون احمد کاتب و افرادی مانند او به این پرسش مهم باید پاسخ دهند که ده‌ها و بلکه صدها روایتی که از رسول خدا(ص) و امامان معصوم شیعه در کتب روایی شیعه و سنی وارد شده که مهدی(عج) دوازدهمین خلیفه و امام و نهمین فرزند امام حسین(ع) و او فرزند امام حسن عسکری(ع) است، اگر حضرت مهدی متولد نشده و تولد او یک افسانه است، پس دوازدهمین امام که نهمین فرزند امام حسین(ع) و فرزند امام حسن عسکری(ع) است، کجا است؟ آیا نبی مکرم اسلام(ص) که به تصریح قرآن «ما ینطق عن الهوی» در خبر دادنش، نستجیرباالله صادق نبوده است؟! گمان نمی‌رود که احمد کاتب و امثال او چنین جسارتی کرده و گناه نابخشودنی چنین نسبتی را به دوش کشند.
لازم است پیش از آنکه به بیان روایات، شواهد و قرائن مسلم تاریخی ولادت امام عصر(ع) بپردازیم، به نمونه‌هایی از روایاتی بپردازیم که به روشنی دلالت دارند بر اینکه امام مهدی(عج) دوازدهمین امام و نهمین فرزند امام حسین است:
1. از سلمان فارسی و ابوسعید خدری و ابوایوب انصاری و ابن عباس و علی هلالی با الفاظ متفاوت از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: «ای فاطمه به ما اهل بیت(ع) شش خصلت داده شده که به هیچ یک از اولین داده نشده و هیچ یک از آخرین هم آن را دریافت نخواهد کرد، مگر ما خاندان.... و مهدی این امت که عیسی پشت سر او نماز خواهد خواند، از ماست»، سپس بر شانه حسین(ع) زدند و فرمودند: «مهدی امت از نسل این خواهد بود» و نیز قندوزی از مناقب خوارزمی از سلمان فارسی نقل می‌کند: بر رسول خدا(ص) وارد شدم، در حالی که حسین بن علی(ع) بر ران پیامبر اکرم(ص) نشسته بود و پیامبر چشمان و دهان وی را می‌بوسید و می‌فرمود: «تو سروری و فرزند و برادر سرور، تو امامی و فرزند و برادر امام، تو حجتی و پدر حجت، تو پدر نه حجتی که نهمین آنان قائم‌شان خواهد بود».
مجموعاً بیش از 240 حدیث که دلالت صریح دارد بر اینکه مهدی(عج) دوازدهمین امام و نهمین فرزند امام حسین(ع) است، در کتب متعدد روایی نقل شده که قسمت عمده آن صحیح و معتبر است.
2. از امام باقر(ع) نقل شده که فرمود: از ما (اهل بیت) 12 (امام و) محدث خواهد بود که هفتمین فرزندم قائم آنان است...»، بالغ بر 103 حدیث دلالت بر این معنا دارد.
چهارمین فرزندم، فرزند سرور کنیزان که خداوند به واسطه او زمین را از جور و ظلم پاک خواهد کرد و اوست کسی که مردم در ولادت او شک خواهند کرد
3. از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: ششمین فرزندم که دوازدهمین امام از ائمه دوازده‌گانه که اولشان علی بن ابیطالب و آخر آن‌ها قائم بالحق و بقیة‌الله و صاحب الزمان است، غائب خواهد شد، او از دنیا نخواهد رفت تا اینکه ظهور کند و زمین را آکنده از قسط و عدل کند، همان گونه که پر از جور و ستم شده است، بیش از 80 روایت دلالت بر این مطلب دارد.
4. از امام کاظم(ع) نقل شده که در پاسخ یونس بن عبدالرحمن که از آن حضرت پرسید: آیا شما قائم بالحق هستید؟ فرمود: من قائم بالحق هستم و لکن آن قائمی که (منظور شما است یعنی مهدی که) زمین را از وجود دشمنان خدا پاک می‌گرداند و آن را پر از عدل و داد می‌کند، همان گونه که از ستم و جور پر شده است، او پنجمین فرزند من است که غیبت طولانی خواهد داشت... که در این غیبت طولانی گروه‌ها و اقوامی گرفتار ارتداد شده و عده‌ای نیز ثابت قدم می‌مانند... ، بیش از 95 روایت در این باره وارد شده است.
5. از امام رضا(ع) نقل شده که در پاسخ به این سؤال که قائم (مهدی) از شما اهل بیت کیست؟ فرمود: چهارمین فرزندم، فرزند سرور کنیزان که خداوند به واسطه او زمین را از جور و ظلم پاک خواهد کرد و اوست کسی که مردم در ولادت او شک خواهند کرد... ، بیش از 90 روایت تصریح به این معنا دارد.
6. از امام جواد(ع) نقل شده که فرمود: (قائم) سومین فرزند من است و نیز از آن حضرت(ع) نقل شده که فرمود: امام بعد از من فرزندم علی است که امر او امر من است و قول او قول من و طاعت او طاعت من است، راوی می‌گوید سپس امام ساکت ماند، از او پرسیدم: ای فرزند رسول خدا، امام بعد از فرزندت علی کیست؟ فرمود: فرزندش حسن، راوی می‌گوید: از او پرسیدم امام بعد از حسن کیست؟ امام جواد(ع) گریه شدید کرد و سپس فرمود: به درستی که امام بعد از حسن، فرزندش قائم به حق و منتظر است، راوی می‌گوید به امام(ع) عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! چرا او را قائم می‌نامند؟ فرمود: به خاطر اینکه قیام می‌کند بعد از فراموش شدن یادش و مرتد شدن بیشتر کسانی که قائل به امامت او بودند، راوی می‌پرسد: چرا او را منتظر می‌گویند؟ فرمود: چون او دارای غیبت طولانی خواهد بود که مخلصین انتظار ظهورش را می‌کشند و اهل تردید و شک منکر وجود او می‌شوند و معاندین و انکارکنندگان (حق) اعتقاد به او و غیبت او را به مسخره می‌گیرند، حدوداً 70 حدیث بر این معنا دلالت دارد.
7. از امام علی بن محمد الهادی(ع) نقل شده که فرمود: امام بعد از من فرزندم حسن و بعد از حسن فرزندش قائم است، همان کسی که زمین را پر از عدل و داد می‌کند، چنان که از ظلم و ستم پر شده است، بیش از 80 روایت به الفاظ و مضامین مختلف بر این مطلب دلالت تفصیلی و یا اجمالی دارد.
8. بیش از 140 روایت دلالت دارد که امام مهدی(عج) فرزند بلافصل امام حسن عسکری(ع) است و دوازدهمین امام شیعیان که فقط به یک روایت بسنده کرده و مطالعه بقیه روایات را بر عهده حق‌جویان تلاشگر واگذار می‌کنیم:
قندوزی حنفی از امام رضا(ع) نقل می‌کند که فرمود: امام پس از من فرزندم محمد و بعد از محمد فرزندش علی و بعد از علی فرزندش حسن و بعد از حسن فرزندش حجت قائم است.
این روایاتی است که در آن‌ها رسول خدا(ص) و امامان معصوم(ع) پیش از ولادت امام زمان(عج) از آن به تفصیل خبر داده‌اند و امام عصر مهدی موعود را با اصل و نسب معرفی کرده‌اند و اینک یک نگاه گذرا به دلایل و شواهد روشن تحقق این امر موعود یعنی ولادت آن حضرت می اندازیم و بحث از این امر مهم را در ضمن نکاتی خلاصه و کوتاه پی می‌گیریم:
الف) تصریح امام عسکری(ع) به ولادت فرزندش مهدی(ع): در روایت صحیحه از محمد بن یحیی العطار از احمد بن اسحاق از ابوهاشم جعفری چنین نقل شده است: به ابومحمد(امام حسن عسکری) عرض کردم: شخصیت شما مرا از سؤال کردن باز می‌دارد، آیا اجازه می‌فرمایید که از شما سؤالی کنم؟ فرمود: بپرس، عرض کردم: آقای من! آیا شما فرزندی دارید؟ فرمود: آری، عرض کردم: اگر برای شما حادثه رخ داد در کجا سراغ او روم؟ فرمود: مدینه.
در روایت صحیحه دیگری از علی بن محمد از محمد بن علی بن بلال این گونه نقل شده است: از طرف ابومحمد(امام عسکری(ع)) دو سال قبل از شهادت آن حضرت به من پیغامی رسید که از جانشین بعد از خود مرا مطلع ساخت و بار دیگر سه روز پیش از شهادت پیغام دیگری به من رسید که در آن مرا از جانشین خویش آگاه ساخت.
ب)شهادت دادن قابله به ولادت امام مهدی(عج): قابله بزرگوار و شریف آن حضرت، علویه حکیمه خاتون خواهر امام هادی(ع) و عمه امام عسکری(ع) بود که در هنگام ولادت به جناب نرجس خاتون مادر ارجمند امام مهدی(عج) رسیدگی کرد، شکی نیست که در ولادت امام عصر(عج) نکات غیر عادی وجود دارد و برای حکیمه خاتون که یک بانوی معتقد و مخلص بود، نیز موجب ایجاد سؤال شده، اما در خود همین روایات که از حکیمه خاتون نقل شده پاسخ داده شده و کاملاً روشنگری شده است، چنانچه امام عسکری(ع) در پاسخ به این سؤال او که گفت من آثار بارداری را در نرجس خاتون نمی‌بینم، فرمود: مثل او مثل مادر موسی(ع) است که آثار بارداری در او ظاهر نگشت و کسی تا وقت ولادتش از آن آگاه نشد (با اینکه باردار بود)، زیرا فرعون در جستجوی موسی، شکم زنان باردار را می‌شکافت و این نیز نظیر موسی(ع) است.
در جامعه مسلمانان، کسی به جز زنان قابله بر جریان ولادت‌ها اطلاع نمی‌یابند و هر کس این مطلب را انکار کند، در مورد جریان ولادت خودش چه خواهد گفت؟
بی‌تردید حکام عباسی با توجه به اطلاع قبلی که از طریق روایات داشتند، در پی نابودی امام بودند نگاه داشتن امام عسکری(ع) در پادگان نظامی سامرا دلیل قاطع این ادعا است، به هر حال حکیمه خاتون به ولادت آن حضرت تصریح کرده است. البته عده‌ای از زنان و خدمه امام عسکری مانند: ماریه و نسیم خادمه و نیز کنیز ابوعلی خیزرانی که او را به امام عسکری(ع) هدیه کرد، آن چنان که راوی ثقه محمد بن علی بن یحیی بدان اشاره کرده است، به حکیمه خاتون در کار قابلگی کمک کردند.
بدیهی است که در جامعه مسلمانان، کسی به جز زنان قابله بر جریان ولادت‌ها اطلاع نمی‌یابند و هر کس این مطلب را انکار کند، در مورد جریان ولادت خودش چه خواهد گفت؟! امام حسن عسکری(ع) بر طبق سنت شریف نبوی برای فرزند خود عقیقه کرد و به دستور امام(ع) میان بنی‌هاشم تقسیم کردند.
ج)یاران و اصحاب ائمه(ع) که به دیدار امام مهدی(عج) شهادت داده‌اند:
عد‌ه‌ای از اصحاب امام عسکری(ع) و پدر بزرگوارش امام هادی(ع) در زمان حیات امام عسکری، به زیارت امام مهدی(عج) نائل شده و به اذن ایشان بدین مطلب شهادت داده‌اند، همچنان که گروه دیگری به ملاقات با امام پس از حیات امام عسکری(ع) نیز شهادت داده‌اند که در دوران غیبت صغری (یعنی سال‌های 260 هجری تا 329 هجری) اتفاق افتاده است، از آنجا که تعداد این شاهدان زیاد است از ذکر نام و تفصیل آن خودداری می‌کنیم.
د)شهادت خدمه، کنیزان و غلامان به رؤیت امام مهدی(عج): افرادی که در خانه امام عسکری(ع) مشغول خدمت بودند به همراه برخی کنیزان از جمله کسانی بودند که امام مهدی(عج) را ملاقات کردند، مانند خدمتکار منزل طریف خادم و خادمه ابراهیم بن عبده نیشابوری که همراه آقای خود، به زیارت چهره مبارک امام نائل گشت و ابوالادیان خادم و ابوغانم که می‌گوید: خداوند به ابومحمد عسکری(ع) پسری عطا فرمود که نامش را محمد گذارد و سه روز پس از ولادتش طفل را به اصحاب و یاران خود نشان داد و فرمود: این ولی امر شما پس از من است، او خلیفه من بر شما است، او همان کسی است که گردن‌ها در انتظار او کشیده خواهد شد و هنگامی که که زمین از ظلم و ستم پرگردد، او قیام کرده و آن را از عدل و داد پرخواهد کرد.
هـ)اعتراف تبارشناسان به ولادت امام مهدی(عج): از جمله مسائلی که بدیهی به شمار می‌رود، ضرورت مراجعه به متخصصان و خبرگان فن در هر حرفه است و در مورد بحث ولادت امام مهدی(عج) نیز قاعدتاً علمای انساب بهتر از دیگران حق اظهارنظر دارند، نسابه شهیر ابونصر سهل بن عبدالله داود بن سلیمان بخاری؛ وی که از بزرگان قرن چهارم هجری بوده در سال 341 هجری در قید حیات به سر می‌برده و از مشهورترین علمای انساب معاصر با غیبت صغری امام مهدی(عج) است، وی در این زمینه می‌گوید: علی بن محمد التقی دارای فرزندی به نام حسن بن علی عسکری شد، از ام ولدی نوبیة به نام ریحانه که این فرزند ولادتش به سال 231 هجری واقع گشت و وفاتش در سال 260 هجری در 29 سالگی در سامرا اتفاق افتاد و علی بن محمد تقی دارای فرزندی به نام جعفر شد که شیعه او را جعفر کذاب می‌خوانند، به جهت آنکه خود را وارث برادرش حسن بن علی عسکری می‌دانست و فرزند برادرش(یعنی حجت قائم) را وارث او نمی‌شمرد، باری ابهام و اشکالی در نسب وی وجود ندارد، سید عمری نسابه معروف قرن پنجم هجری وی چنین می‌نویسد: ابومحمد(امام عسکری) وفات یافت و پسرش از نرجس نزد اصحاب خاص و معتمدین اطرافیانش معلوم و مشخص بود... .
فخررازی شافعی(م606 هجری) می‌گوید: امام حسن عسکری(ع) دارای دو پسر و دو دختر بود، یکی از آن دو پسرش صاحب الزمان(عج) و دیگری موسی نام داشت که در زمان حیات پدر از دنیا رفت و اما دو دختر ایشان، یکی فاطمه است که در زمان حیات پدر مرد و دیگری ام موسی که او نیز وفات یافت و نیز نسابه‌های معروف دیگر مانند: مروزی ازورقافی و سید نسابة جمال‌الدین احمد بن علی حسینی معروف به ابن عنبه و نسابه زیدی سیدابوالحسن یمانی صنعانی و محمدامین سوئدی و دیگران که بر اساس تخصصشان تصریح به این امر کرده‌اند.
راستی کدام قضیه تاریخی دلایل، شواهد و قرائن قطعی بیش از آنچه درباره ولادت امام زمان(عج) وجود دارند، دارد؟ اگر ولادت حضرت مهدی(عج) با وجود همه این دلایل و شواهد قابل اثبات نباشد، معنایش این است که هیچ قضیه در تاریخ قابل اثبات نباشد، حال که بر اساس آنچه در نوشتار فقط اشاره به آن شد، از دلایل، شواهد، قرائن و اعترافات اگر افراد مانند احمد کاتب و امثال او همچنان بر انکار خود اصرار ورزند، باید به یکی از امور ذیل ملتزم شوند:
1. اینکه با صحیح دانستن همه این روایات، شواهد و اعترافات اهل فن و یا حداقل برخی آن‌ها، آن‌ها را طرد کرده و با مسلمات تاریخی به مبارزه برخیزند و به ویژه در بخش روایات در حقیقت کلام پیامبر خدا را رد کنند، بدیهی است که آنان و هر آدم عاقلی ملتزم به این امر نمی‌شوند.
2. اینکه همه این روایات و دلایل تاریخی را صحیح ندانسته و رد‌ کنند و رد کردن روایات زیاد و متواتری که خبرگان اهل حدیث آن‌ها را صحیح دانسته و مورد توجه قرار داده‌اند و نیز انکار این همه اسناد، دلایل و شواهد تاریخی، بدون برهان و دلیل منطقی نوعی عناد و لجاج با حقیقت است نه یک شبهه علمی و تاریخی.
3. اینکه امام حسن عسکری(ع) زنده و غایب است تا زمانی که خداوند مقدر کرده است فرزندی از او در آینده به نام مهدی موعود متولد شود، بدیهی است آنان به این امر نمی‌توانند ملتزم بشوند، زیرا اولاً به شهادت قطعی تاریخ امام حسن عسکری(ع) در سال 260 هجری از دنیا رفته‌اند و ثانیاً اگر اینان بپذیرند که امام حسن عسکری(ع) زنده‌اند، چگونه زنده بودن حضرت مهدی(عج) را استبعاد و انکار می‌کنند با اینکه «حکم الامثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد».
4. اینکه امام حسن عسکری(ع) از دنیا رفته، ولی هر وقت خداوند مقدر کند، زنده شده و سپس دارای فرزندی به نام مهدی می شود، این امر هر چند ذاتاً ممکن است و از قدرت مطلقه خداوند دور نیست، ولکن اولاً این همان رجعت است که احمد کاتب و امثال او منکر آن هستند؟ و ثانیاً لازمه آن عدم وجود امام در زمان طولانی است که مخالفت با روایت متواتری که شیعه و سنی نقل کرده که «من مات و لم یعرف امام زمانه ...» است.
پس راهی جز اینکه بگوییم امام مهدی(عج) متولد شده و بر اساس مصالح و حکمت الهی در غیبت به سر می‌برد، وجود ندارد. بر اساس آنچه گفته شد روشن شد که اساساً اثبات تولد امام مهدی(عج) وابسته به حدیث مورد نظر آقای کاتب نیست تا با نفی آن تولد امام مهدی(عج) نیز نفی شود گر چه این حدیث نیز قابل دفاع است که در جای خود باید به آن پرداخت.

موارد مرتبط

  • سرلشکر باقری: تلاش برای تضعیف توان نظامی نادانی و بازی در زمین دشمن است

    (بسم الله الرحمن الرحیم)
    رئیس ستاد کل نیروهای مسلح کشورمان تصریح کرد آزمایش‌ها و رزمایش‌های نظامی طبق زمان‌بندی ادامه خواهد یافت و هر تلاش و اظهارنظری برای تضعیف توان دفاعی ایران بازی در زمین دشمن است.

    سردار سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در مراسم صبح امروز رژه نیروهای مسلح که در جوار حرم مطهر حضرت امام خمینی(ره) برگزار شد. طی سخنانی اظهار داشت: راهبردها و برنامه‌های دفاعی نیروهای مسلح ایران هوشمندانه و دقیق و متناسب با تامین امنیت در داخل و خارج از کشور و پاسخگویی سریع، قاطع، به موقع و موفق به تهدیدات جبهه دشمن طراحی و پیش‌بینی شده است.

    وی افزود: این برنامه‌ها به گونه‌ای طراحی شده که آمادگی‌های دفاعی در طراز ایران اسلامی و در سطح قابل قبولی است.

    رئیس ستاد کل نیروهای مسلح تصریح کرد: تجربه 38 سال گذشته به ویژه دوران پرافتخار دفاع مقدس موجب شده که در عرصه استقلال حوزه دفاعی و نظامی و دستیابی به سامانه‌ها و فناوری‌های دفاعی نیروهای مسلح با خلاقیت و ابتکار با آمادگی کامل مسیر اتکای خود را پیش ببرند.

    سرلشکر باقری ادامه داد: در این جهت طراحی و تولید سامانه‌ها و تجهیزات دفاعی در حوزه‌های مختلف دریایی، زمینی، هوایی، موشکی با قدرت ادامه خواهد یافت و اقدام اخیر رژیم جنایتکار آمریکا در ارائه یک بسته حمایتی نظامی از رژیم صهیونیستی که تلاشی مذبوحانه برای تامین امنیت پوشالی این رژیم است ما را در قدرت‌افزایی نظامی خود مصمم‌تر می‌سازد.

    وی بیان کرد: آزمایش‌های نظامی و رزمایش‌های نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران طبق جدول و زمان‌بندی تعیین‌شده ادامه خواهد یافت و تحت هیچ شرایطی مورد تغییر نخواهد گرفت و هرگاه ما صلاح بدانیم آن را رسانه‌ای خواهیم کرد.

    سرلشکر باقری تاکید کرد: ما باید همواره در وضعیتی باشیم که در عرصه نبرد و مقابله با دشمن از هیچ تهدیدی غافلگیر نشویم و این آمادگی‌ها و سامانه‌های دفاعی ما هستند که در روز مبادا دشمن را غافلگیر خواهند کرد.

    وی ادامه داد: اگر ما خواهان صلح و جلوگیری از وقوع جنگ هستیم که اینطور هم هست تنها با قدرتمند شدن ساختار دفاعی نظامی کشور است که می‌توان به آن رسید. در واقع پیشرفت و امنیت دو روی یک سکه هستند لذا با ارتقای توان بازدارندگی و توان دفاعی راهبردی می‌توان دشمن را از خیال‌پردازی نسبت به جنگ بر حزر داشت.

    رئیس ستاد کل نیروهای مسلح تاکید کرد: نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با الهام از آموزه‌های تاریخی و منویات فرمانده معظم کل قوا انقلابی فکر می‌کنند، انقلابی عمل می‌کنند واین را مشی تغییرناپذیر قرار دادند.

    سرلشکر باقری تصریح کرد: تجربه دفاع مقدس و رشادت‌ها به ما آموخته است که باید با اشراف اطلاعاتی عمیق همواره مراقب غافلگیری راهبردی باشیم. به این جهت تمامی تحرکات دشمن در منطقه تحت رصد دقیق و موشکافانه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران قرار دارد و قاطعانه می‌گوییم ما قادر به تحلیل و خنثی‌سازی تحرکات دشمنان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای قبل از اقدام خواهیم بود.

    وی افزود: امنیت و آرامش کشور مرهون فداکاری‌ها و ایثارگری‌های رزمندگان دفاع مقدس و تداوم آن به دست توانای نیروهای مسلح و ارتش و سپاه، بسیج، نیروی انتظامی و تلاشگران صنعت دفاعی است بنابراین هر تلاش و اظهارنظری برای تضعیف این توان ارزشمند ناآگاهی و بازی در زمین دشمن است.

    رئیس ستاد کل نیروهای مسلح خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی ایران به عنوان لنگرگاه ثبات در منطقه پرآشوب منطقه غرب آسیا هر گونه حضور نیروهای فرامنطقه‌ای را عامل بی‌ثباتی و ناامنی در منطقه ارزیابی می‌کنند، جمهوری اسلامی ایران امنیت و ثبات منطقه را امنیت خود می‌دانند و همچنین چشم‌داشتی به خاک دیگران ندارد و برای هیچ کشوری در منطقه تهدید نیست.

    سرلشکر باقری گفت: شبکه استکبار و صهیونیست امروز در شرایط دشواری قرار دارد. آنها دوران جدیدی را در منطقه تجربه می‌کنند که بارزترین خصیصه آن پایان هژمونی و سلطه آمریکا در منطقه و تزلزل اساسی در پایه‌های حاکمیت رژیم صهیونیستی است. تغییر آثار موازنه قدرت به نفع محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران در حال وقوع است و کسی نمی‌تواند آن را انکار کند.

    وی بیان کرد: دشمنان از توانمندی این ملت و محور مقاومت دچار وحشت راهبردی شده است لذا با خرید انواع تسلیحاتی، تربیت و حمایت تروریست‌ها و دغل‌بازی تلاش می‌کنند با محدودیت‌ها و فشارها را بر محور مقاومت افزایش دهند و با نگرانی در پی جلوگیری از الگوبرداری کشورهای منطقه از جمهوری اسلامی ایران هستیم.

    رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ادامه داد: موفقیت‌های محور مقاومت در پی جنگ‌های نیابتی و مقابله با تروریست‌ها را شکست خود می‌دانند، هدف نهایی آمریکا و رژیم صهیونیستی و و سایر حامیان تروریست‌های تکفیری در جنگ‌های تکفیری و نیابتی و فتنه‌های تروریستی نابودی زیرساخت کشورهای اسلامی مانند سوریه، عراق و حذف آنها از محور مقاومت و ایجاد نوعی احساس نیاز و ضرورت اتکا به آمریکا است، از بین بردن محور مقاومت، از بین بردن محور مقاومت ایران، سوریه و لبنان را در راستای منافع رژیم صهیونیستی دنبال می‌کنند و در نهایت به دنبال مقابله با افزایش نفوذ و توسعه محور مقاومت هستند که به فضل الهی تحقق نمی‌یابد

  • توضیحاتی مختصر در مورد فضیلت های شب های قدر

    (بسم الله الرحمن الرحیم)
    شب‌های قدر برای ارزیابی اعمال، امضا و تصویب اعمال آینده و تنفیذ و اجرایی‌ شدن آن است که در شب سوم، ابلاغ رسمی انجام می‌گیرد و تغییر در آن شاید ناشدنی باشد.

    شب قدر، زمانی که برای انزال دفعی قرآن و تقدیر امور

    واژه قدر به معنای ارزش، ارزیابی، تخمین، توانایی، تدبیر و مانند آنها است. بر اساس آموزه‌های قرآن، شب‌قدر زمانی برای تقدیر مقدرات امور هستی است. خداوند درباره اهمیت شب قدر می‌فرماید: والکتاب‌ المبین انا انزلنا فی لیلهًْ مبارکهًْ انا کنا منذرین فیها یفرق کل امر حکیم؛ سوگند به کتاب روشنگر که ما آن را در شبی فرخنده نازل کردیم؛ زیرا که ما هشدار دهنده بودیم. در آن شب هرگونه کاری به نحوی استوار فیصله می‌یابد. (دخان، آیات 2 تا 4)

    از این آیات چند مطلب به دست می‌آید: 1. قرآن به عنوان یک کتاب روشنگر، در شبی مبارک برای انذار مردم، یک باره انزال یافته است؛ 2. در این شب هر امری دارای حکمت، از هم جدا می‌شود؛ 3. این تفکیک در مقام امری است نه خلقی؛ 4. بر اساس حکمت الهی و اهداف آفرینش این تفریق انجام می‌شود؛ 5. تفریق پس از مقام جمع انجام می‌گیرد.

    از نظر قرآن، این شب مبارک همان‌ شب قدر است. خداوند در آیه 1 سوره قدر می‌فرماید: انا انزلناه فی لیله القدر؛ ما در شب قدرش نازل کردیم. البته آنچه در شب قدر نازل شده، می‌تواند حقیقت محمدی(ص) نیز باشد؛ به این معنا که تکوین و تدوین با هم از نظر زمانی در یک شب نازل شده باشد. با این همه با توجه به آیه 3 سوره دخان می‌توان احتمال قوی داد که مراد همان انزال دفعی و یکباره قرآن است.

    خداوند در آیه 185 سوره بقره درباره نزول قرآن در ماه رمضان می‌فرماید: ماه رمضان [همان ماه] است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، کتابی که مردم را راهبر و متضمن دلایل آشکار هدایت و میزان تشخیص حق از باطل است. پس هرکس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد.

    با توجه به آیات می‌توان گفت قدر در ماه رمضان است. در این شب دست کم دو اتفاق مهم رخ داده و می‌دهد: 1 انزال دفعی قرآن بر قلب مبارک پیامبر(ص)؛ 2. تفریق امور هستی.

    شب قدر؛ شب امضای مقدرات

    حال سوال این است که مراد از تفریق امر حکیم یعنی چه؟

    علامه طباطبایی می‌نویسد: از ظاهر لفظ آیه چنین برمی‌آید که شب مزبور یکی از شب‌هایی است که در روز زمین دور می‌زند از ظاهر جمله «فیها یفرق کل امر حکیم» با در نظر داشتن اینکه صیغه مضارع (یفرق) استمرار را می‌ساند، فهمیده می‌شود که شب مزبور همواره در روی کره زمین تکرار می‌شود و از ظاهر جمله «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» چنین برمی‌آید که مادامی که ماه رمضان در کره زمین تکرار می‌شود، آن شب نیز تکرار می‌شود، پس نتیجه می‌گیریم که شب مزبور همه ساله تکرار می‌شود و در هر سال قمری در ماه رمضان همان سال یکبار تکرار می‌گردد. (المیزان، ذیل آیه 4 سوره دخان)

    امین الاسلام طبرسی می‌نویسد: در این شب سرنوشت‌ساز و مبارک است که آفریدگار هستی نعمت‌های خود را از شب قدر این سال تا شب قدر سال آینده میان بندگانش تقسیم می‌کند و سرنوشت هرکسی را مقرر می‌دارد؛ به همین جهت در همه طول سال برکت آن شب در جهان امتداد دارد و به این دلیل شب مبارک عنوان یافته است. (مجمع البیان، ذیل آیه 4سوره دخان)
    باید توجه داشت فرق به معنای جدا کردن در برابر جمع قرار می‌گیرد، از این رو از جمع و تفریق سخن به میان می‌آید، اما تفصیل در برابر اجمال و نه ابهام است. در حقیقت تفصیل، تشریحی در برابر اجمالی قرار می‌گیرد که نوعی کلی‌گویی است. به نظر می‌رسد قرآن در مقام انزال دفعی، به شکل اجمالی در شب قدر نازل شده و سپس در طول بیست و سه سال به صورت تفصیلی و تدریجی نازل شده است. از این رو خداوند می‌فرماید: کتاب احکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر؛ کتابی که آیاتش نخست در هم فشرده بود و سپس از ناحیه خدای حکیم خبیر قسمت شده است. (هود، آیه 1)

    امضای مقدرات به دست امام‌ زمان(عج)

    با کنار هم گذاشتن آیات سوره قدر و آیات نخست سوره دخان، حقیقتی آشکار می‌شود که بسیار شگفت‌انگیز است. در این آیات این مطلب اثبات می‌شود که هر ساله در شب قدر ماه رمضان، تفریق امور حکیم انجام شده و روح و فرشتگان، برای کسب دستور نسبت به آن امر حکیم فرود می‌آیند.

    چنانکه مفسران گفته‌اند، امر حکیم همان مقدرات هستی از مرگ و میر و ارزاق و مانند آن است. به این معنا که هر چه باید در طول مدت یکسال رخ دهد در آن شب، جداسازی می‌شود.

    بر اساس آیات قرآن، همه امور هستی در ام‌الکتاب نوشته شده است و چون خداوند بیرون از زمان و خالق آن بوده و از احاطه کامل بر آن برخوردار است، چیزی به معنای قبل و بعد برای خداوند معنا و مفهومی ندارد، اما از آنجایی که غیر خدا و به ویژه امور مادی هستی در چارچوب زمان قرار می‌گیرد، این قبل و بعد مفهوم و معنا می‌یابد.

    خداوند در این‌باره می‌فرماید: هیچ مصیبتی نه در زمین و نه در نفس‌های شما به شما نرسد، مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی است. این کار بر خدا آسان است تا بر آنچه از دست شما رفته‌ اندوهگین نشوید و به سبب آنچه به شما داده است شادمانی نکنید و خدا هیچ خیالباف، خودپسند و فخرفروشی را دوست ندارد. (حدید، آیات 22 و 23)

    پس امور همه هستی و آنچه باید اتفاق بیفتد در یک کتاب نوشته شده که همان ام‌الکتاب است. البته برای تحقق خارجی هر یک از این امور، باید مراحلی طی شود که شامل قدر، امضا و قضا است. به این معنا که اول تعیین تکلیف شده و میزان و مقدار آن مشخص می‌شود و سپس به امضا و تایید می‌رسد و سپس به عنوان قضای جزیی در عالم، تحقق خارجی می‌یابد.

    خداوند امور هستی را بر اساس حکمتی قرار داده که حکمت آفرینش و غایت آن است. این حکمت هرگز تغییر نمی‌یابد و هیچ چیزی آن را تغییر نمی‌دهد. از این‌رو امام سجاد(ع) می‌فرماید: یا من لاتبدل حکمته‌ الوسائل؛ ای کسی که حکمتش را وسایل، تبدیل و تغییر نمی‌دهد. (صحیفه سجادیه، دعای 13) به این معنا که وسایل مادی و غیرمادی چون دعا و توسل و مانند آنها نمی‌تواند موجب تغییر و تبدیل در حکمت الهی شود؛ چنانکه سنت‌های حاکم بر طبیعت و جان و جامعه و جهان نیز تغییر و تبدیل‌ناپذیر هستند. (احزاب، آیه 62؛ فاطر، آیه 43؛ فتح، آیه 23؛ روم، آیه 30)

    امکان تغییر مقدرات، پیش از امضا

    این امور هستی که بر اساس حکمت الهی سامان یافته است، برای تحقق خارجی و وقوع باید مراحل نزولی را بپیماید که در روایات از مشیت، اراده، قضای کلی، تقدیر، امضا و قضای جزیی سخن به میان آمده است.

    بر اساس آموزه‌های اسلام، مقدرات پیش از امضا قابل تغییر و تبدیل است به شرطی که منافی حکمت نباشد؛ به این معنا که بر اساس مصلحت نه حکمت می‌توان امید به تغییر و تحویل و تبدیل در مقدرات داشت. پس اگر امری به امضا نرسیده باشد می‌توان آن را تغییر داد؛ اما پس از امضا، آن امر در طول سال تحقق خواهد یافت.

    آیات سوره قدر و آیات نخست سوره دخان این معنا را بیان می‌کند که امضای مقدرات به دست امام زمان(عج) در عصر ما است؛ چنانکه در زمان‌های دیگر در دست خلیفه الهی و حجت خدا در همان زمان بوده است. از همین‌رو، روح اعظم با چهار فرشته مدبرات امر که عرش و فرمانروایی الهی جهان پیش از قیامت بر دوش آنان است، برای امضا همه آنچه به عهده خلیفه نهاده شده، نزد او می‌آیند و امضا می‌گیرند و مقدرات امضا شده را بالا برده و در طول سال به فرشتگان عامل و کارگزار می‌دهند تا هر شب فرود آمده و آن را تحقق بخشند.

    البته همراه این روح اعظم و جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل، فرشتگان تحت امر ایشان از کارگزاران نیز فرود می‌آیند و این تنزل که در آیه به شکل فعل و مضارع آمده، هر ساله اتفاق می‌افتد و پس از امضای خلیفه الهی برای اجرا به کارگزاران ابلاغ می‌شود.به نظر می‌رسد که در زمان نزول هر ساله روح و فرشتگان به محضر مبارک امام زمان(عج) برای کسب تکلیف و امضای امور حکیمانه هستی، آسمان قرق می‌شود و شیاطین و ابلیس در حبس قرار می‌گیرند. از این‌رو هیچ‌گونه اطلاعاتی از آن جلسه به بیرون درز نمی‌کند؛ اما در طول سال وقتی کارگزاران برای اجرای احکام امضایی هر شب فرود می‌آیند، برخی از این شیاطین برای استراق سمع و کسب اطلاعات از مقدرات آن روز به آسمان بالا رفته و اطلاعاتی را می‌ربایند و به کاهنان خویش می‌رسانند. (صافات، آیات 6 تا9؛ جن، آیات 6 تا9)

    براساس آیات قرآن، روح غیر از فرشتگان است؛ زیرا روح همان حقیقتی است که به همه موجودات هستی جان می‌دهد و چهار فرشته تحت فرمان او هستند؛ زیرا وقتی جان و روح به چیزی داده می‌شود آنگاه است که نیازهایی پیدا می‌کند که باید چهار فرشته مدبرات کلی امر به آن بپردازند. (نازعات، آیه5) همچنین آیات قرآن بیان می‌کند که فرشتگان به انواع و اقسام بسیار تقسیم می‌شوند که همه آنان در چارچوب مأموریت، عمل کرده و تخطی و تخلف نمی‌کنند. (ذاریات، آیات 1تا4؛ تحریم، آیه6)

    با توجه به آنکه در شب قدر ماه رمضان، همه امور هستی در اختیار خلیفه‌الله برای امضا گذاشته می‌شود تا در طول سال به وسیله فرشتگان کارگزار اجرایی شود، باید آن شب قدر را شب سرنوشت‌ساز دانست، چنانکه امام صادق(ع) می‌فرماید: آغاز سال، شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته می‌شود. (وسائل الشیعه، ج7 ص258 ح8) از نظر آن حضرت(ع) شب قدر، آغاز سال حقیقی و واقعی است؛ هر چند که اول ماه محرم به عنوان آغاز سال هجری قرار داده شده، ولی از نظر قرآن، زمان آغاز سال برنامه و اجرای آن، همان شب قدر است. در این شب است که برنامه‌ها امضا و برای اجرا ابلاغ می‌شود.

    این شب چنان مبارک و ارزشمند است که در آیات قرآن برتر از هزار ماه یعنی حدود هشتاد و چهار سال قمری دانسته شده است. چنانکه وقتی از امام صادق(ع) در برابر چرایی برتری شب قدر و اعمال آن پرسیده می‌شود: حضرت می‌فرماید: کار نیک در آن شب از کار در هزار ماه که در آنها شب قدر نباشد بهتر است. (وسائل الشیعه، ج7 ص256، ح2)

    اهمیت شبهای قدر

    پس عمل در این شب بسیار ارزشمند است؛ زیرا زمانی است که امور به خدمت خلیفه‌الله(عج) عرضه می‌شود تا ایشان به این عنوان امضا و ابلاغ کند؛ اگر انسان در آن شب‌ها توبه کند گویی پاک شده و همین زمینه را برای تغییر قبل از امضا فراهم می‌کند. اگر تا آن شب توبه نکرده‌ایم توبه کنیم تا شاید در تغییر و تبدیل سرنوشت و تقدیر خود پیش از امضا و ابلاغ، تأثیر مثبتی به جا بگذاریم.

    البته در روایتی از امام صادق(ع) شب‌های سه‌گانه19، 21 و 23 ماه رمضان نقش اساسی و کلیدی دارند و هر چند که یک شب همان شب امضا است، ولی دو شب دیگر زمینه‌ساز است و نباید آنها را از دست داد. در حقیقت خداوند در کارگاه ماه رمضان انسان را برای کسب تقوا آماده می‌کند و با دربند کردن شیاطین امکان وسوسه‌گری از بیرون را از آنان سلب می‌نماید.

    در این شرایط آرمانی، انسان می‌تواند خود را برای توبه آماده کند و با توبه زمینه را برای تغییرات سرنوشت‌ساز فراهم آورد؛ زیرا برخی از تغییرات براساس مصلحت است نه حکمت کلی الهی. به این معنا که خداوند مثلاً برای هر انسانی دو اجل مسمی و معلق در نظر گرفته است. اجل مسمی در قالب حکمت است که تغییرناپذیر است، اما اجل معلق در قالب مصلحت است. پس اعمالی که انسان انجام می‌دهد بویژه توبه، زمینه‌ای است تا تقدیر اعمال منفی به مثبت تغییر یابد و بگونه‌ای دیگر امضا و اجرایی شود.

    امام صادق(ع) درباره تأثیر و تفاوت‌های شب‌های قدر فرموده است: التقدیر فی لیله تسعه عشر و الابرام فی لیله احدی و عشرین و الامضاء فی لیله ثلاث و عشرین؛ برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام می‌گیرد و تصویب آن در شب بیست و یکم و تنفیذ آن در شب بیست و سوم. (وسائل الشیعه، ج7 ص259)

    پس شب‌های قدر برای ارزیابی اعمال، امضا و تصویب اعمال آینده و تنفیذ و اجرایی‌ شدن آن است که در شب سوم، ابلاغ رسمی انجام می‌گیرد و تغییر در آن شاید ناشدنی باشد.

  • جایی که یک رکعت نماز در آن ثواب 100هزار رکعت نماز دارد

    (بسم الله الرحمن الرحیم)
    آیت‌الله محمد ضیاءآبادی در یکی از جلسات تفسیر به تبیین آیه 59 سوره مبارکه «اسراء» پرداخت که بخشی از آن در ادامه می‌آید؛
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
    وَمَا مَنَعَنَا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآیَاتِ إِلَّا أَنْ کَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَآتَیْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالْآیَاتِ إِلَّا تَخْوِیفًا

    و [چیزى] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اینکه پیشینیان آنها را به دروغ گرفتند و به ثمود ماده‏ شتر دادیم که [پدیده‏‌اى] روشنگر بود و[لى] به آن ستم کردند و ما معجزه ‌ها را جز براى بیم‏ دادن [مردم] نمى‏‌فرستیم». (اسراء/ 59)
    هدف خلقت انسان
    می‌دانیم خداوند انسان را برای رسیدن به مقصد عظیمی خلق کرده است که این مقصد را لقاءالله تعبیر می‌کنند. حیات ابدی که بعد از مرگ آغاز می‌شود، قطعاً برنامه‌ای هم از طریق وحی به پیامبر(ص) ابلاغ کرده است.
    پیامبر(ص) کسی است که کاری فراتر از توان سایر افراد انجام می‌داد. وقتی حضرت موسی(ع) عصا را تبدیل به مار کرد یا حضرت عیسی(ع) در گهواره سخن گفت نشان داد که کار بشر عادی نیست و معجزه است.
    مردم هر زمان به پیامبران گفتند که نشانه‌ای بیاور تا بدانیم از سوی خدا آمده‌ای، خداوند هم در قرآن می‌فرماید که ما رسولان خود را همراه با نشانه فرستادیم. پیامبران هم طوری نیستند که هر وقت کسی اثبات و حقانیت خواست معجزه بیاورند. آنچه که سبب شد نشانه‌های پیشنهادی شما را عمل نکنیم این است که گذشتگان شما با وجود اثبات پیامبران به آنها ایمان نیاورند و تکذیب کردند.
    معجزه؛ دلیل اثبات رسالت پیامبران
    حضرت صالح(ع) پیامبر قوم ثمود بود، به او گفتند تو که می‌گویی پیامبر(ص) از کوه طور شتری بیرون بیاور، حضرت شتری از کوه بیرون آورد، اما مردم لجوج و معاند صالح(ع) را تکذیب کردند و شتر را کشتند.
    خداوند می‌داند مردم چند دسته هستند. بنابراین آنها را آزمایش می‌کند. خداوند می‌داند افکار مردم چگونه است. پیامبر(ص) خوابی دید که بر مردم امتحان شد؛ برخی می‌گویند پیامبر(ص) در سال 6 هجرت به مکه می‌رود در حال احرام بشارت دادند که به زودی مکه را فتح می‌کنی. همان سال هم به سمت مکه حرکت کرد و آن سال صلح شد. مردم آن زمان دو دسته شدند؛ دسته اول راه حق را پیش گفتند و دسته دوم معاند شدند. پیامبر(ص) باشکوه و عظمت در سال 8 هجرت مکه را فتح کرد.
    همانطور که قرآن هم اشاره کرده، در زندگی فتنه‌های زیادی پیش می‌آید، اینها امتحان الهی است. خداوند می‌فرماید: مردم پنداشته‌اند وقتی گفتند ایمان آوردیم آنها را امتحان نمی‌کنیم. نه اینطور نیست، خدا انسان را در تمامی لحظات امتحان می‌کند. نگو آدم خوبی هستم، وقتی امتحان پیش می‌آید مشخص می‌شود که چگونه‌ایم. امتحان خدا برای این نیست که بداند بنده‌اش چه کاره است، باید امتحان شود هم افراد خودشان را بشناسند و هم مردم آنها را بشناسند.
    خداوند به پیامبر(ص) خطاب می‌کند و می‌فرماید خوابی که به مکه وارد شدی خواستم امتحانی باشد تا صف‌ها مشخص شود. بنی‌امیه 90 سال بر مردم حکومت کرد. مشخص شد چه کسانی صادق هستند و در مسیر حق قرار می‌گیرند و چه کسانی تکذیب می‌کنند.
    دلیل غیبت حضرت ولیعصر(عج) و امتحان الهی/غیبت امام زمان (عج) فتنه‌ای است برای مردم
    در قرآن کریم داریم: «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ * تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ * وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ ؛ آیا ندیدى خدا چگونه مثل زده سخنى پاک که مانند درختى پاک است که ریشه‏ اش استوار و شاخه‏‌اش در آسمان است؛ میوه‏‌اش را هر دم به اذن پروردگارش مى‏‌دهد و خدا مثل‌ها را براى مردم مى‏‌زند شاید که آنان پند گیرند؛ و مثل سخنى ناپاک چون درختى ناپاک است که از روى زمین کنده شده و قرارى ندارد». (ابراهیم/ 24 تا 26)
    درخت‌ها مختلف است؛ طیب داریم با میوه‌های طیب، میوه داریم با میوه‌های خبیث. پیامبر(ص) خبر داده که مردمی می‌آیند که بر شما حاکم می‌شوند. همیشه فتنه‌ای وجود دارد، غیبت امام عصر(عج) فتنه‌ای است برای مردم. در زمان غیبت امتحان خیلی سنگین است. برخی در مسیر حق می‌مانند، اما برخی دیگر تکذیب می‌کنند و منحرف می‌شوند. همه باید مراقب باشیم. خداوند می‌فرماید با وجود اینکه ما گفته‌ایم اما برخی طغیان می‌کنند.
    اگر کسی در یک شب از ماه رجب 2 رکعت نماز بخواند با 100 قل‌هوالله؛ در رکعت اول 50 قل هوالله و در رکعت دوم 50 قل هوالله، خداوند ثواب 600 سال روزه مقبول، 100 قصر بهشتی در جوار پیامبران به او می‌دهد.
    «زمین‌ها» مختلف هستند در بذر نبات‌ها و «زمان‌ها» مختلف هستند در پرورش بذر عبادات که در این بین اماکن متبرکه، مساجد، ماه‌های رمضان، شعبان و رجب فضیلت بیشتری دارد. به طور مثال یک رکعت نماز در مسجدالحرام مصادف با 100 هزار رکعت، در مسجد النبی برابر 10 هزار رکعت. در مسجد کوفه برابر با 1000 رکعت، در مسجد جامع هر شهری برابر 100 رکعت در مسجد محله برابر با 25 رکعت، در مسجد بازار 12 رکعت است. یک شب از ماه رمان آن قدر بزرگ است که 80 سال ثواب دارد.
    بدون عبودیت نمی‌توان انتظار ربوبیت داشت
    زنی نزد حضرت داوود(ع) آمد و گفت: خدا عادل است؟ حضرت فرمود: بله، ظلم به او راه ندارد. شخص ادامه داد: من زن بینوا و چند طفل یتیم، تمام معاش من این است که ریسمانی می‌بافم و با پول فروش آن زندگی می‌کنیم. بعد از چند روز که زحمت کشیدم ریسمان بافتم می‌خواستم به بازار ببرم بفروشم که پرنده‌ای از هوا پیدا شد و دسته را با خود برد، من چه گناهی کرده بودم، غذای امروز را چه کنم؟ همان موقع کسی وارد شد و کیسه پر از طلا به حضرت داد و گفت: این نذر است و به کسی که مستحق است بدهید. حضرت داوود(ع) فرمود: چه نذری کرده بودی؟ شخص گفت: کار من تجارت است، بار و مال ما در کشتی روی آب بود، طوفانی شد و نزدیک بود غرق شویم، همان جا نذر کردیم که اگر نجات یافتیم به نزد شما بیاییم و کیسه طلا برای مستمندان بدهیم. همان لحظه مرغی بالای کشتی آمد و ریسمانی به داخل کشتی انداخت، با همان ریسمان نجات پیدا کردیم.
    ما نباید به خداوند بدبین باشیم. می‌گوییم خدا رحیم است. از طرف ما عبودیت نیست، اما توقع ربوبیت الهی داریم. خداوند می‌فرماید که شما به عهد من وفادار باشید، من شما را اجابت می‌کنم. پیامبر(ص) با عبودیت به این درجه رسیده است.
    قرائت قرآن و نماز اگر همراه با تدبر باشد انسان را می‌سازد
    در قرآن داریم: «اذکرونی اذکرکم» مرا به یاد بیاورید تا شما را یاد کنم. به ما در نماز دستور دادند که شهادت دهیم پیامبر(ص) چون عبد بوده، پیامبر الهی شده است.
    ما از قرآن فقط الفاظ و از نماز حرکات را آموخته‌ایم، در حالی که باید تدبر کرد به آن عمل کرد.
    قرآن می‌گوید: توبه کسی که هر روز می‌خواهد توبه کند، اما به تأخیر می‌اندازد، قبول نیست پس ما وظیفه داریم طبق دستور قرآن و نماز عمل کنیم.
    قرآن می‌خواهد ما را بسازد نه فقط الفاظ به ما بیاموزد، نماز می‌خواهد ما را بسازد نه اینکه حرکات را انجام دهیم. تدبر در قرآن و نماز را فراموش نکنید.
    خداوند می‌فرماید: «از هوا و هوس دوری کن و بدان در محضر خداوند هستی». امیدواریم خداوند توفیق بهره‌برداری از قرآن و نماز عطا بفرماید.

  • نگاهی متفاوت به دعا برای فرج امام زمان(عج)

    وظایف ما دردوران غیبت حضرت ولی‌عصر(عج) بسیار است و چه خوب است که با آنها آشنا شده و در انجام وظایف خویش کوشا باشیم. از جمله این وظایف زیاد دعا کردن برای تعجیل در ظهور است. قید "زیاد" وقتی اهمیت می یابد که بدانیم قناعت کردن به اندک در این امر وظیفه را از ما منتفی نمی گرداند!

    چرا باید دعا کرد؟!

    اصل دعا کردن و فلسفه آن موضوع بسیار مهم و گسترده ای است که از مسئولیت های الهی بندگان شمرده شده است خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: " قُلْ مَا یَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاۆُكُمْ اگر دعای شما نباشد خداوند هیچ اعتنایی به شما نمی کند." (فرقان/ 77)


    از این رو اصل دعا کردن جلب اعتنا و رضایت الهی را بدنبال خواهد شد و این موضوع غیر از خود اصل استجابت دعاست! براین اساس باید دانست که ما امر به دعا کردن شده ایم و این امر الهی در همه ی مسائل و موضوعات به خصوص امر ظهور است: " اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ مرا بخوانید شما را اجابت می کنم." (غافر/60)


    دعا برای ظهور حضرت امام زمان (عج)


    به راستی حال که امر به دعا کردن در امور مختلف خویش شده ایم چه موضوعی با اهمیت تر از مسئله "امام" است که بایستی در تعجیل ظهور و فرج امر ایشان دعا کرد. ماباید احساس نیاز خود به وجود امام رابا دعا و باتمام خضوع در پیشگاه الهی ابراز کنیم تا مشمول استجابت گردیم و از وجود امام بهره مند شویم. شخصی از حضرت زهرا(سلام الله علیها) سۆال کرد: سرورم چرا حضرت علی (علیه السلام) حق خود را نگرفتند؟ حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: مثل امام مثل کعبه است که باید مردم به سراغ او بروند نه آنکه امام به سراغ مردم برود! از این بیان نورانی حضرت زهرا (سلام الله علیها) کاملا معلوم می شود که اظهار شیفتگی و احساس نیاز به امام بایستی خود را در عملکرد و سیمای یک منتظر واقعی حضرت نشان دهد و چه وسیله ای بهتر از دعا در این امر که الدعاء سلاح المۆمن، دعا سلاح مۆمن است.


    دعا برای فرج واجب است!


    صاحب کتاب مکیال المکارم به نقل از آقا میرزا محمد باقر اصفهانی نقل کرده است که شبی از شبها در خواب یا بین خواب و بیداری مولایم امام حسن مجتبی (علیه السلام) را دیدم که نزدیک به این تغبیر فرمودند: "برمنبرها به مردم بگویید و به آنها امر کنید که توبه کنند و برای فرج و تعجیل ظهور حضرت حجت (عج) دعا نمایند و این دعا مثل نماز میت نیست که واجب کفائی باشد و به انجام دادن آن از سوی بعضی از مکلفین از سایرین ساقط گردد بلکه مانند نمازهای یومیه است که برتمام مکلفین واجب است آن را انجام دهند!


    از سوی دیگر هر کسی به خوبی می داند که شکر نعمت واجب است و لازم است هر کس به خاطر نعمتهایی که خداوند متعال به وی ارزانی داشته است شکر و ستایش به جای آورد. نعمت واقعی برهرکس در هر عصر و زمانی امام آن عصر است که زمین بخاطر او پا برجاست. حضرت امام موسی بن جعفر(علیه السلام) در تفسیر آیه ی شریفه: " وَأَسْبَغَ عَلَیْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً " (لقمان /20) فرمودند: نعمت ظاهری امام ظاهر و نعمت باطنی امام غائب است (یعنی امام زمان است) از این رو لازم است که شکر نعمت امام و ولایت او برخود را به جای آوریم ودر این امر کوتاهی ننماییم دعا یکی از روش هایی است که می توانیم از طریق آن شکر نعمت وجود امام را انجام دهیم. دعای برای سلامتی و نیز دعا برای تعجیل ظهور امام عصر (عج) اگر دعا نکنیم هلاک می شویم!


    حالاگر از وظیفه ی بسیار مهم خود که یکی از آن ها دعا برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام عصر (عج) است کوتاهی و غفلت نماییم خدای نخواسته هلاک خواهیم شد.


    امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند: به خدا قسم امام زمان (عج) غیبتی خواهد داشت که در آن زمان تنها کسی از هلاکت نجات می یابد که خدای عزوجل براعتقاد به امامت او ثابتش دارد و توفیقش دهد که برای تعجیل فرج و ظهور آن حضرت دعا نماید. براساس فرمایش نورانی امام عسکری (علیه السلام) معلوم می شود که ادای فریضه ی واجب ما در قبال دعا برای تعجیل امام زمان (عج) همانند سایر فرائض و ادای آنها توفیقی از جانب پروردگار خواهد بود که در صورتی نصیب انسان می شود که زمینه ی لازم را برای دریافت توفیق الهی در خود ایجاد نماید. در صورت انجام چنین فرائضی است که خداوند متعال هلاک و نابودی را از او دور می دارد ان شا ءالله


    هلاکت در چیست؟!


    فرو گذاشتن وظایف منتظران در دوران غیبت سبب هلاکت ایشان می شود آنچنان که امام حسن عسکری (علیه السلام) پدر بزرگوار امام عصر (عج) فرمودند: هلاکتی که ناشی از غفلت و فراموشی و کوتاهی در وظایف نسبت به امام عصر(عج) است امامی که ما را فراموش نمی کند و ما را به حال خود رها نمی نماید چگونه است که ما خود را از یاد او دور می کنیم و در کمترین وظایفمان نسبت به حضرتش(عج) کوتاهی می نماییم؟! وای برما که در مورد امام زمان(عج) این کمترین کار یعنی دعا در تعجیل ظهور را فرو گذاریم که جز این نیست که حضرت(عج) خود فرمودند: "ما نظر خود را از شما برنمی گیریم تا به حال خود رها شوید و فراموشتان نمی کنیم و گرنه دشمنان شما را از بین می بردند! پس باید انصاف داشت!!!


    نتیجه گیری


    از مجموع آنچه گذشت معلوم می شود که دعا در تعجیل فرج و ظهور امام عصر(عج) و نیز دعا در سلامتی حضرت نه فقط یک شیوه ی دلدادگی که امری واجب است که مانع هلاکت انسان می شود و صد البته که ادای این فریضه در قبال امام(عج) جز به توفیق الهی بدست نخواهد آمد!

  • ويژگيهاي جامعه منتظر ظهور منجي

    بشر از روزي كه پا به عرصه گيتي نهاده در آرزوي يك زندگي اجتماعي خوش و سعادت‌بخش است، و در راه رسيدن به آن تلاش و كوشش مي‌كند و هميشه از جان و دل خواستار يك عصر درخشان و اجتماع صالحي است كه ظلم و تعدّي در آن نباشد. اين خواستة بشر، بي‌هدف و بي‌غايت نيست، ايشان به وسيلة مرشدين طريق حق به آمال خود نايل خواهند آمد.

    شيعه در اطاعت از دستورات مؤكّد پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مبنى بر پيروى از اهل بيت او، دست از حضرت محمد و آل محمد(صلى الله عليه وآله) برنداشته و همواره در خط امامت حركت نموده است و بيش از يازده قرن است كه از جان و دل با خون و قيام، مهدى آل محمد را طلب مى كند.
    موفقيّت حضرت مهدي موعود(علیه السلام) را بايد موفقيت حزب خداپرست و سلسله انبياء و رجال دين محسوب داشت، و پيروزي آن حضرت پيروزي شخصي و فردي نيست. به واسطة نيروي محيّرالعقول آن حضرت، حق بر باطل غلبه كند و دينداري بر بي‌ديني چيره گردد؛ وعده‌هاي همة انبياء جامة عمل مي‌پوشد و هدف و ايده‌آل ايشان تحقق مي‌يابد.
    حضرت مهدي موعود(علیه السلام) به واسطة نصرت و تأييدات خداوندي و قدرت خارق‌العادة مقام ولايت، حكومت‌هاي سركش و ستمكار را سرنگون سازد و حكومت توحيد و عدالت را در سراسر جهان تشكيل دهد و همه بدون شك، نداي عدالت خواهي حضرت مهدي موعود(علیه السلام) را اجابت كنند و در پيشبرد هدفش كوشش نمايند.
    حضرت مهدي موعود(علیه السلام) مُجري همه نقشه‌هاي پيغمبر اسلام(صلی الله علیه واله) بلكه تمام پيامبران است و پيروزي او پيروزي تمام اديان آسماني است، و آخرين سنگر كفر و بي‌ديني توسط نيروي خارق‌العادة آن جناب مفتوح شده و آرمان بشريت تحقق خواهد يافت.
    مقدّمه
    همه پيامبران الهي دو هدف را دنبال مي كردند: هدف نخست، برقراري ارتباط صحيح ميان بنده و خالق است. در آيه چهل وپنج و چهل وششم سوره مباركه احزاب به اين مطلب اشاره شده است: «يا أيها الذين آمنوا انا ارسلناكم شاهداً و مبشراً و نذيراً و داعياً الي الله باذنه سراجاً منيرا» . عدم تبيين درست اين مسأله، باعث بروز يكي از مهم ترين انحراف هاي ديني در اديان مختلف شده و اديان تحريف شده اي را به وجود آورده و باعث به حاشيه راندن اديان الهي و آسماني شده است.
    هدف دوم، برقراري روابط حسنه ميان افراد و پاسخ به اين پرسش است كه نوع روابط خوب و بد ميان انسان ها چگونه است. در آيه بيست وپنج سوره حديد به اين مطلب اشاره شده است: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط».شيعيان معتقدند كه امامت، ادامه راه پيامبران است. امامان شيعه و ولي عصر- ارواحنا فدا- نيز اين دو هدف را دنبال مي كردند و مي كنند. اين نكته، در واقع، اشاره اي است به رابطه بين بعثت و ظهور.يكي از مهم ترين عوامل انحطاط مسلمانان ، بدفهمي آنها از مفاهيم ديني است.
    شهيد مطهري در آثارش، به ويژه در كتاب «انسان و سرنوشت» ، مفصلاً توضيح داده است كه بدفهمي برخي مفاهيم ديني، مانند صبر و انتظار، باعث ظهور نوعي انحراف در بين مسلمانان شده است.مسئله «انتظار» از مسائلي است كه هم مي تواند باعث انحطاط جامعه اسلامي و هم باعث رشد فرهنگي آن شود.
    تفاوت انتظار سازنده با انتظار ويرانگر در اين است كه در انتظار سازنده، همان دو هدف بعثت انبياء و امامت امامان معصوم (علیهم السلام)، در انديشه و رفتار، خود را نشان مي دهد؛ يعني شخصيت منتظر هم در بينش و هم در منش، جلوه مي كند.منتظر واقعي بايد بداند قوام انتظار به حفظ اين دو هدف است؛ يعني بايد بداند كه در زندگي فردي و اجتماعي چگونه بايد با خدا و با ساير انسان ها رابطه برقرار كند. انتظار سازنده در زندگي نقش مثبت دارد. اما انتظار ويرانگر باعث، ركود، سكون و عدم تحرك و بي رشدي در زندگي است.
    انتظار
    انتظار،تحول،انقلاب ايمان و اعتقاد به امام زمان(عج)، مانع از تسليم شدن است. ملت هاى باايمان كه حضور قطب عالم امكان را در ميان خود احساس مى كنند، اميد و نشاط مى گيرند و براى مجد و عظمت اسلام مبارزه و جهاد مى كنند با تكيه بر همين اميد درخشان بود كه ملّت بزرگ ايران، پرچم اسلام را به اهتزاز درآورد و افتخار طول تاريخ و بشر و تاريخ اسلام شد».1
    در كنفرانس «تل آويو» در بحث مبارزه با تفكر مهدى باورى ابتدا امام حسين(عليه السلام) و بعد امام زمان(عج) را مطرح و هر دورا عامل پايدارى شيعه مى دانند; نگاه سرخ و نگاه سبز.
    در اين كنفرانس كه افرادى شيعه شناس و سرشناس، مانند برنارد لوييس و مارتين كرام و... حضور داشتند، مطرح مى شود كه شيعه به اسم امام حسين(عليه السلام) و امام زمان(عج) قيامشان را حفظ مى كنند.2
    «حاصد الگار، در كتاب انقلاب اسلامى در ايران، پيشه ى انقلاب اسلامى ايران را به موضوع امامت از ديدگاه شيعه و مسئله ى غيبت امام زمان(عج) و پيامدهاى سياسى آن، مى داند».3
    در كشور خود ما در آغاز روى كارآمدن رژيم فاسد و وابسته ى پهلوى - آن كودتاگر بى سواد، فاقد هرگونه معرفت و معنويت - يكى از آخوندهاى وابسته به دربار را صدا كرد و از او پرسيد، اين قضيه ى امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) چيست كه مشكلاتى براى ما درست كرده است؟ اين آخوند هم طبق ميل و دل او جوابى مى گويد. آن قُلدر مأموريت مى دهد كه برويد مسئله را حل و تمام كنيد و اين اعتقاد را از دل مردم بيرون بياوريد.
    او مى گويد: «اين كار آسانى نيست و خيلى مشكلات دارد و بايد كم كم و با مقدمات شروع كنيم. البته آن مقدمات به فضل پروردگار وهوشيارى علماى ربّانى و آگاهان اين كشور، در آن دوران ناكام ماند و نتوانستند آن نقشه ى شوم را عملى كنند. در كشور ما يك كودتاچى غاصب، از طرف دانشگاه هاى قدرت استعمارى مأموريت داشت كه بيايد ايران را قبضه كند و كشور را دو دستى، تحويل دشمن نمايد و براى مسلّط شدن بر مردم يكى از مقدمات لازمش اين بود كه عقيده به مهدى موعود(عجل الله تعالی فرجه) را از ذهن مردم پاك كند».4
    مقام معظم رهبرى(دام ظله العالى) مى فرمايند: «قدرت هاى استكبارى، خواهان غفلت و خواب آلوده بودن و نيز عدم تحرك ملّت ها هستند. و چنين وضعى را بهشت خود مى دانند ; اما انتظار فرج موجب مى شود كه انسان به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد و به وضعى بهتر و برتر دست پيدا كند».5
    و در جاى ديگر مى فرمايند: «دشمن ترين اشخاص با اين عقيده و با شخص آن بزرگوار، ستمگران عالم اند، از روز غيبت آن حضرت، بلكه از روز ولادت آن حضرت، تا امروز آن كسانى كه وجودشان با ستم و با زورگويى همراه بوده بر دشمنى با اين بزرگوار، با اين پديده الهى، با اين نور و با اين شمشير الهى مشغول شدند. امروز هم، مستكبرين و ستمگران عالم، با اين فكر و اين عقيده مخالف و دشمن اند و مى دانند كه اين عقيده و اين عشق - كه در دل هاى مسلمين به خصوص در دل هاى شيعه است - براى هدف هاى ستمگرانه اى آنها مزاحم است».6
    استاد شهيد مطهرى(ره) مى نويسد: «آرمان قيام و انقلاب مهدى(عج) يك فلسفه ى بزرگ اجتماعى اسلامى است. اين آرمان بزرگ، گذشته از اين كه الهام بخش ايده و راه گشاى به سوى آينده است، آينه ى بسيار مناسبى است براى شناخت آرمان هاى اسلامى. اين نويد، اركان و عناصر مختلفى دارد كه برخى، فلسفى و جهانى است و جزئى از جهان بينى اسلامى است، برخى فرهنگى و تربيتى است و برخى سياسى است، و برخى اقتصادى است و برخى اجتماعى است، و برخى انسانى يا انسانى طبيعى است».7
    حضرت امام خمينى(ره) مى فرمايند: انقلاب اسلامى ايران را، مقدمه انقلاب جهانى حضرت مهدى(عج) مى داند و مى فرمايند: «من اميد دارم كه ما به مطلوب حقيقى برسيم، و متصل بشود اين نهضت به نهضت بزرگ اسلامى و آن نهضت ولى عصر(عجل الله تعالی فرجه) است».8
    و نيز مى فرمايند: «ما به خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ى ستمگران را در كشورهاى اسلامى مى شكنيم و با صدور انقلاب مان كه در حقيقت صدور انقلاب راستين و بيان احكام محمدى(صلى الله عليه وآله) است به سيطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه مى دهيم و به يارى خدا، راه را براى ظهور منجى، مصلح كل و امامت مطلق حق، امام زمان(عج) هموار مى كنيم».9
    حضرت امام خمينى(ره) انتظار را زمينه ساز قدرت اسلام مى دانستند و احياى هويت اسلامى و بازگشت به خويشتن را تنها راه تجديد عظمت و قدرت اسلام و مسلمانان در جهان دانسته و اين موضوع را سرلوحه دعوت خويش قرار دادند و مى فرمودند:
    «من به صراحت اعلام مى كنم كه جمهورى اسلامى با تمام وجود، براى احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايه گذارى مى كند و دليلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاه طلبى و فزون طلبى صاحبان قدرت، پول و فريب را نگيرد».10
    از آنجا كه انتظار موعود در حاكميت جهانى دين اسلام مى تواند بسيار مؤثر باشد، حضرت امام با ژرف انديشى احياى فرهنگ انتظار را به عنوان يكى از اركان مهم احياى هويت اسلامى و وسيله اى براى تحقّق دوباره قدرت و شوكت گذاشته ى مسلمان در جهان مد نظر قرار داده و در يكى از بيانات خود كه در اولين سال استقرار نظام اسلامى ايراد كردند ضمن بيان مفهوم «انتظار فرج» وظيفه ى منتظران را، چنين برشمردند: «همه ما انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار خدمت كنيم، انتظار فرج انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور ان شاء الله تهيه بشود».11
    مفهوم انتظار فرج
    حضرات ائمه اطهار عليهم‌السلام به مردم انتظار فرج را سفارش مي‌نمودند و مي‌فرمودند انتظار فرج، خود يك نوع فرج است. و نيز مي‌فرمودند كسي كه در انتظار فرج باشد، مانند كسي است كه در ميدان جهاد با كفار جنگ كند و به درجة رفيع شهادت نايل آيد.اكنون بايد دانست كه معناي انتظار فرج چيست و چگونه انسان مي‌تواند منتظر باشد تا به آن همه اجرها نايل گردد؟
    آيا در تحقق انتظار فرج همين قدر كافي است كه كسي گويد من منتظر ظهور حضرت امام عصر هستم، يا گاه و بيگاه گويد خدا فرج حضرت امام عصر را نزديك گرداند، و يا بعد از اداي نماز يا در مشاهد مقدّسه براي تعجيل در ظهور دعايي را با سوز و گداز بخواند؟ البته همة اينها در جاي خود نيكوست، ليكن او را مصداق حقيقي منتظر فرج قرار نمي‌دهد، و با كسي كه در ميدان جهاد به خون خويش آغشته شده برابر معرّفي نمي‌نمايد.
    افرادي كه از زيربار هر نوع مسئوليت اجتماعي و وظيفة امر به معروف و نهي از منكر شانه خالي مي‌كنند، و در مقابل اين فتنه و فساد بيش از اين عكس العملي نشان نمي‌دهند كه خدا فرج حضرت امام عصر را نزديك گرداند، البته خدا اين افراد سست عنصر را در رديف كساني قرار نمي‌دهد كه در راه دين از اهل و عيال و ثروت و مال خود دست برداشته و در ميدان جهاد، شربت شهادت را نوشيده‌اند. بنابراين بايد انتظار فرج، معناي دقيق‌تر و ارزنده‌تري داشته باشد.
    افرادي كه حلّ مشكلات خود را از قوانين موضوعة بشري انتظار دارند، و قوانين اجتماعي و سياسي اسلام را بطور كلّي ناديده گرفته‌اند و احكام خدايي را در مساجد و معابد محصور نموده‌اند، در اعمال و اجتماعشان اثري از اسلام ديده نمي‌شود، پراكندگي داخلي و اختلاف در بينشان حكمفرماست، با اجانب مي‌سازند ليكن با خودشان نمي‌سازند، هرگز نمي‌توان گفت ايشان منتظر فرج آل محمد(صلی الله علیه واله) و نهضت حضرت مهدي موعود(علیه السلام) مي‌باشند.
    چگونگی انتظار و وظیفه ما
    گفتیم انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه) تحوّلی عظیم در تاریخ بشر است. درخصوص تحوّلات تاریخی، دو نوع بینش وجود دارد كه بر اساس هر یك، انتظار، معنای خاصّی می‌یابد. یك دیدگاه این است كه تحوّلات تاریخی ضابطه‌مند نیست یا اگر ضابطه‌مند است، اراده انسانی درآن نقشی ندارد و بر روند تاریخ، جبری حاكم است. كسی كه معتقد باشد تحوّلات تاریخی ضابطه‌مند نیست، باید قائل شود به این‌كه این تحولات قابل شناختن نیستند؛ پس قیام مهدی(عج) را هم نمی‌توان تحلیل كرد؛ آن‌گاه انتظار، یعنی منتظر یك حادثه عجیب و غریب ماندن و كاری نكردن تا بلكه دستی از غیب برون آید و كاری بكند.
    این‌جا است كه باب تأویلات نادرست در خصوص احادیث ظهور، باز می‌شود و حتّی برخی خواهند گفت: چون جهان باید پر از ستم شود تا مهدی بیاید، پس ما هم به رواج ظلم كمك كنیم. كسی هم كه قائل باشد تحوّلات، ضابطه‌مندند، امّا اراده انسانی در آن‌ها نقشی ندارد نیز چاره‌ای ندارد جز این‌كه بگوید: كاری نمی‌توان كرد و یگانه كار، حركت در همین سیر جبری است و باز هم در این منطق، اصلاحات مردود است. بر اساس هر دو رویكرد این دیدگاه، قیام مهدی صرفاً ماهیت انفجاری دارد و فقط و فقط از گسترش و اشاعه ستم‌ها و تبعیض‌ها ناشی می‌شود؛ آن‌گاه كه صلاح به نقطه صفر برسد، حقّ و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد و باطل یكّه‌تاز میدان شود، این انفجار رخ می‌دهد و دست غیب برای نجات حقیقت (نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد) از آستین بیرون می‌آید (مطهری، 1371: ص 56 ـ 64).
    دیدگاه دوم آن است كه تحوّلات تاریخی ضابطه‌مندند و اراده انسانی در آن‌ها نقش دارند كه در بخش اوّل در واقع مبانی این دیدگاه را تبیین كردیم. در این دیدگاه نیز دوگونه تصویر وجود دارد كه شاید بتوان تفاوت دكتر شریعتی و استاد مطهری را در مسأله انتظار در این موضع دید. یك تصویر اگزیستانسیالیستی است كه در این تصویر، اراده انسان نقش بسیار مهمّی دارد؛ امّا هدفی ورای انسان قائل نیست و معتقد است كه خود انسان باید هدف برای خود بیافریند (مطهری، 1372 الف: ص 51 ـ 46).
    در واقع از دید آن‌ها، پذیرش هر هدفی ورای انسان و حركت انسان به سمت آن هدف مستلزم از خود بیگانگی است؛ پس از پیش نباید هیچ هدفی را برای انسان قائل شد؛ بلكه هر كسی هر هدفی دلش می‌خواهد برای خود برگزیند و به سمت آن حركت كند؛ امّا اشكالات این تصویر اگر بیش‌تر از دیدگاه قبل نباشد، كم‌تر نیست. مهم‌ترین اشكالش این است كه اصلا آفریدن ارزش به معنای دقیق كلمه سخنی بی‌معنا است. آیا به واقع معقول است كه انسان فرض كند در مقابلش هدفی هست؛ آن‌گاه به سمت آن هدف فرضی و برای رسیدن به آن حركت كند.
    این مثل كار بت پرست‌ها است كه بت را می‌آفریدند و بعد می‌پرستیدند و انسان داستان آن مرد ساده‌لوح را به یاد می‌آورد كه برای رهایی از آزار بچه‌ها به آن‌ها گفت: در كوچه بالاتر آش نذری می‌دهند و وقتی بچه‌ها به آن سمت دویدند، با خود گفت شاید واقعاً آش می‌دهند و خودش هم به آن سمت حركت كرد. هدف فرضی معنا ندارد، هدف باید واقعی باشد؛ امّا در عین حال برگرفته از عمق وجود خود آدمی باشد به نحوی كه حركت به سمت آن، حركت كمالی برای خود تلقّی شود، نه حركتی به سمت از خود بیگانگی. در هر حال، در این تصویر انتظار به معنای اعتراض همیشگی به هر وضعی است و مستلزم اصالت انقلاب است؛ یعنی اگر هیچ هدف خاص و معینی قبول نشود، آن‌گاه به هر حالتی انسان باید معترض باشد و هیچ هدفی را كه عده‌ای پذیرفته‌اند نپذیرد؛ زیرا دیگر انتظار به پایان خواهد رسید، و به نظر می‌رسد دیدگاه دكتر شریعتی در كتاب انتظار، مكتب اعتراض چنین مبنایی داشته باشد.
    در تصویر دوم از دیدگاه باید گفت: درست است كه اراده انسانی نقش مهمّی در تحولات تاریخی دارد؛ امّا با توجّه به اصالت فطرت و جهتگیری واقعی درون انسان به سمت هدف واقعی، این انتظار معنای خاصّی می‌یابد، و آن اوّلاً قبول این است كه حق از باطل قابل تشخیص است و ثانیاً وظیفه اصلی منتظر تقویت دائم جبهه حق و تلاش برای مشخّص‌تر كردن مرز حق و باطل برای به ثمر رسیدن آن نبرد عظیم جهانی خواهد بود.
    بدین معنا، انتظار، هم به لحاظ فردی و هم به لحاظ اجتماعی نه تنها حالت سلبی نیست، بلكه فعل ایجابی است كه بر تمام افعال ما سایه می‌افكند و بدین سبب، افضل اعمال شمرده شده است.به لحاظ فردی كسی می‌تواند واقعاً منتظر حكومت عدل باشد و آرزوی عدالت جهانی را در سر بپروراند كه خودش با عدل خو‌گرفته باشد و مزاجش با عدل سازگار باشد.
    كسی می‌تواند منتظر عدل جهانی باشد كه عدل را دوست داشته باشد و كسی كه عدل را دوست داشته باشد، در درجه اوّل خودش اهل عدل خواهد بود و این است كه گفته‌اند: منتظران مصلح، خود، باید صالح باشند. به لحاظ اجتماعی نیز هر حركت اصلاحی كه در جهت پیروزی حق باشد، وظیفه منتظران است؛ پس اصلاحات جزئی و تدریجی نه تنها محكوم نیست، بلكه به نوبه خود، آهنگ حركت تاریخ را به سود اهل حق تند می‌نماید و بر عكس، فسادها، تباهی‌ها و فسق و فجورها كمك به نیروی مقابل است و آهنگ حركت تاریخ را به زیان اهل حق كفند می‌كند؛ بنابراین در این بینش آن‌چه باید رخ دهد، از قبیل رسیدن یك میوه بر شاخه درخت است نه از قبیل انفجار یك دیگ بخار. درخت هر چه بهتر از نظر آبیاری و ... مراقبت گردد و هر چه بیش‌تر با آفاتش مبارزه شود، میوه بهتر و سالم‌تر و احیاناً زودتر تحویل می‌دهد (مطهری، 1371: ص 47).
    بدین معنا، وظیفه كلّی ما در برابر مسأله جهانی شدن نیز روشن می‌شود. جهانی‌شدن در منظر اسلامی یعنی تحقّق حكومت عدل جهانی كه مقدّمه آن نبرد نهایی حق و باطل است و برای این نبرد باید جبهه حق را تقویت كرد و این همان سخن امام خمینی(ره) است كه ما انقلاب خود را به جهان صادر خواهیم كرد؛ البتّه باید توجّه داشت كه تقویت این جبهه پیش از آن‌كه تقویت نظامی باشد، تقویت فرهنگی و معنوی است؛ زیرا اساس هویت این جبهه، معنویت است و مقصود این است كه باید حق و عدل را هر چه واضح‌تر و صیقلی‌تر آشكار كرد و توان فهم مردم از حق و عدل را افزایش داد؛ به گونه‌ای كه مردم بتوانند حكومت عدل را تحمّل كنند! خوب است به این نكته توجّه كنیم كه حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه ـ بالاتر از حضرت علی نیست؛ پس ویژگی مهمّ حكومت عدل مهدی، به فاعل آن برنمی‌گردد؛ بلكه به قابل برمی‌گردد؛ یعنی در زمان مهدی(عجل الله تعالی فرجه) مردم به حدّی از بلوغ فكری رسیده‌اند كه بتوانند حق را از باطل تشخیص دهند و تسلیم دشمنانی نشوند كه می‌كوشند لباس باطل بر چهره حق بپوشانند تا مردم را از آن رویگردان كنند و به جای آن باطلی كه با حق مخلوط شده، به خورد آن‌ها بدهند؛ امّا مردمی كه درك صحیح و معقولی از عدل ندارند، حتّی حكومت علی(علیه السلام) نیز بر آن‌ها تنگ می‌آید؛ هرچند ‌كه نمی‌دانند. به تعبیر امیرمؤمنان من ضاق علیه العدل فالجور علیه افضیق (نهج‌البلاغه، خطبه 15).
    با توجّه به آن‌چه در خصوص انتظار گفته شد، خوب است نگاهی دوباره به حدیث معروفی بیندازیم كه می‌گوید ظهور در زمانی رخ می‌دهد كه زمین پر از ستم شده باشد كه این حدیث چگونه با مباحث پیشین قابل جمع است. می‌توان چنین گفت:
    اوّلاً پر از ظلم شدن، از علایم ظهور است نه از علل ظهور. در واقع‌، شرح مذكور كه می‌گفت باید به شیوع ظلم كمك كرد، از این پندار ناشی بوده كه شیوع ظلم، علتف ظهور است؛ ‌در حالی كه علّت ظهور این است كه مقدّمات ظهور (همان مشخّص شدن جبهه حق و باطل و تقویت جبهه حق) آماده شده باشد. برای این‌كه تفكیك مفهوم علامتف شی و علّت شی بهتر مشخّص شود می‌توان از این تمثیل استفاده كرد.
    فرض كنید در یك ایستگاه قطار، تابلویی درست كرده‌اند كه یك دقیقه قبل از ورود هر قطار به ایستگاه، آمدن آن را اعلام می‌كند، و البتّه بعد از این اعلام، قطار می‌آید. در این‌جا این اعلام، علامت آمدن قطار است نه علت آمدن قطار، و اگر ما بخواهیم به آمدن قطار كمك كنیم، باید به موتور محرّك قطار بیندیشیم، نه به دست كاری كردن در تابلوف مذكور. ما هر قدر تابلو را تغییر دهیم، به خودی خود تأثیری در آمدن قطار ندارد.
    بحث شیوع ظلم نیز این گونه است و از این‌گونه علامت‌ها كه خودشان علّت نیستند، در خصوص ظهور موارد متعدّدی گفته شده است؛ نظیر مثلاً آمدن دجال. همان طور كه معنا ندارد برای تعجیل در ظهور، بگردیم یك نفر به نام دجال بیابیم و از او حمایت كنیم كه اقدامات خاصی را انجام دهد، به همین ترتیب معنا ندارد برای تعجیل در ظهور، به افزایش ظلم بپردازیم.
    ثانیاً آن‌گونه كه استاد مطهری هم متذكّر شده، در این حدیث تكیه بر روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است كه مستلزم گروه مظلوم است و می‌رساند كه قیام مهدی(عجل الله تعالی فرجه) برای حمایت مظلومانی است كه استحقاق حمایت دارند. بدیهی است كه اگر در حدیث گفته شده بود زمین را پر از ایمان و صلاح و توحید می‌كند، بعد از این‌كه پر از كفر و شرك و فساد شده بود، مستلزم این نبود كه لزوماً گروهی مستحق حمایت وجود داشته باشد. در آن صورت بود كه می‌شد استنباط كرد كه قیام مهدی موعود برای نجاتف حقفّ از دست رفته و به صفر رسیده است، نه برای نجات گروه اهل حق ـ ولو به صورت یك اقلیت. (مطهری، 1371: ص 66).
    ثالثاً به نظر می‌رسد با توضیحاتی كه در خصوص چگونگی تقویت جبهه حق داده شد (این‌كه وظیفه مهم، بالا بردن درك مردم درباره عدل و تشخیص حق از باطل است) می‌توان گفت: شاید مقصود از پر شدن زمین از ظلم، به اقتضای درك انسان‌ها باشد، نه به اقتضای افعال خارجی ظالمانه آن‌ها، یعنی شاید مقصود این است مردم به رشدی می‌رسند كه دیگر درك می‌كنند جهان پر از ظلم است و دیگر ظلم را تحمّل نمی‌كنند و برای همین منتظر عدل می‌شوند.
    برای این‌كه مسأله بهتر روشن شود می‌توان به تاریخ بشر نگاهی كرد؛ برای مثال مردم زمان فرعون در ظلمی بزرگ به سر می‌بردند؛ امّا می‌توان گفت: اعتراض جدّی‌ به این ظلم نداشتند و گویی كه به آن وضع راضی بودند یا حتّی برای این‌كه مقایسه بهتر شود اگر میزان ظلمی كه در كلّ جهان حدود 50 سال پیش می‌رفت را با ظلم امروز مقایسه كنیم، شاید مقدارش بیش‌تر نشده باشد؛ امّا حسّاسیت مردم جهان به ظلم بیش‌تر شده است.
    جنایاتی كه امریكا در ویتنام انجام داد، شاید به مراتب شدیدتر از جنایاتی باشد كه امروزه در عراق مرتكب می‌شود؛ امّا اعتراض جهانی كه امروزه به این جنایات می‌شود، در آن روز به آن جنایات نمی‌شد.
    رابعاً كنار این حدیث، احادیث دیگری نیز وجود دارد مبنی بر این‌كه ظهور تحقّق نمی‌پذیرد، مگر این‌كه هر یك از شقی و سعید به نهایت كار خود برسد؛ یعنی سخن در این است كه هر دو گروه به نهایت كار خود می‌رسند نه این‌كه فقط اشقیا به نهایت درجه شقاوت برسند. همان‌طور كه در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است كه به محض ظهور امام، به آن حضرت ملحق می‌شوند. معلوم می‌شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینه‌‌هایی عالی وجود دارد كه چنین گروهی را پرورش داده است.
    این خود می‌رساند كه نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است، بلكه فرضاً اگر اهل حق از نظر كمّیت قابل توجّه نباشند، از نظر كیفیت ارزنده‌ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهداء. افزون بر این كه از نظر روایات اسلامی، در مقدّمه قیام و ظهور امام، یك سلسله قیام‌های دیگر از طرف اهل حق صورت می‌گیرد كه به طور قطع این‌ها نیز ابتدا به ساكن و بدون زمینه قبلی رخ نمی‌دهد و حتی در برخی روایات سخن از دولتی از اهل حق است كه تا قیام مهدی ادامه می‌یابد (مطهری، 1371: ص 67).
    وظايف منتظران
    در روايات، براي انتظار فرج، ثواب‌هاي زيادي، بيان شده است.
    «المنتظر لامرنا كالمتشحّط بدمه في سبيل الله»12 و «افضل اعمال شيعتنا انتظار‌الفرج»13 به گونه‌اي از اين فضيلت‌ها اشاره دارد.
    با دقت در اين روايت و روايات مشابه روشن مي‌شود كه در فرهنگ اهل‌بيت ـ عليهم السّلام ـ ، انتظار نه صرفاً يك حالت رواني، بلكه از مقوله‌ي عمل شمرده شده است، پس اگر انتظار، يك عمل است، منتظر هم بايد عامل باشد.
    اگر منتظران با وظايف خود آشنا نباشند و به آن عمل نكنند، تاريخ تكرار خواهد شد و همان گونه كه در زمان امام حسين ـ عليه السّلام ـ ، شيعيان فراواني وجود داشتند، ليكن از ميان آنها، تنها 72 نفر به وظيفه‌ي خود عمل كردند و لذا امام حسين ـ عليه السّلام ـ تنها ماند و آن چه نمي‌بايست اتفاق بيفتد، اتفاق افتاد، در زمان غيبت هم، چنانچه شيعيان به وظايف خود عمل نكنند، امام زمانشان تنها خواهد ماند و ظهورش به تأخير خواهد افتاد.
    در اينجا پاره‌اي از وظايف شيعه در دوران غيبت را بر شمرده و به توضيح برخي از آنها مي‌پردازيم:
    وظايف منتظران در دو مقوله‌ي فردي و اجتماعي قابل بررسي است:
    وظايف فردي:
    1ـ معرفتِ امام:
    امام كاظم ـ عليه السّلام ـ : افضل العبادة بعد المعرفة انتظار الفرج.
    امام هشتم در معرفي امام مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ مي‌فرمايد: يكون اولي الناس بالناس من أنفسهم و أشفق عليهم من آبائهم و امّهاتهم.
    تذكر:
    مشكل عمده‌ي جامعه‌ي ما، بسط سطحي مهدويت‌گرايي است.
    بايد اذعان داشت كه مهدويت و انتظار، نه از حيث عقيدتي، نه از حيث انديشه و تفكر، و نه از حيث سلوك و رفتار، عمق چنداني در بين مردم و خصوصاً جوانان ما ندارد و در همين راستا، ضررهاي فراواني متوجه نظام ما شده است.
    مهم‌ترين ريشه‌ي اين مشكل. برخورد سنتي مردم با مهدويت و انتظار است، متأسفانه مردم ما عادت كرده‌اند، آنچه را كه آسان‌تر است و براي تأمين زندگي مادي و عادي آنان، سودمندتر به نظر مي‌رسد، برگزينند و گرايش كمتري به مقوله‌هاي معرفتي و تعهدآور داشته باشند. مثلاً نيمه‌ي شعبان را بهانه‌اي براي طاق نصرت بستن و تزيين معابر و برگزاري جشن‌ها قرار مي‌دهند و مداحي‌ها را بر سخنراني‌ها و دريافت پيام‌هاي مهدويت و انتظار ترجيح مي‌دهند.
    (البته بايد توجه داشت كه بستن طاق نصرت و چراغاني‌ها هر چه بيشتر و بهتر بايد انجام شود، اما بايد رفتار ما به گونه‌اي باشد كه علاوه بر استفاده از نور ظاهري آنها. از نور معرفت صاحب آنها بهره‌مند گرديم.)
    اكثر مردم، زيارت جمكران و نماز صاحب الزمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ را تنها ابزاري براي درخواست حوائج از آن بزرگوار مي‌شمارند.
    و به جاي آن كه امام را براي امام بخواهند، امام را براي خود مي‌خواهند. و از اين كه شناختي نسبت به مقام و مرام آن عزيز سفر كرده ندارند، كمبودي حس نمي‌كنند، گويا هيچ وظيفه‌اي در ايام غيبت امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ بر عهده‌ي افراد گذاشته نشده است.
    گر معرفت دهندت بفروش كيميا را گر كيميا دهندت، بي‌معرفت گدايي
    2ـ محبت به امام:
    قل لا أسألكم عليه أجراً الاّ المودّة في القربي.14
    امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ :
    فليعمل كلّ امرء منكم بما يقرب به من محبّتنا.15
    برخي از جلوه‌هاي محبت از اين قرارند:
    ـ ياد حضرت.
    ـ دعا براي سلامتي و ظهور حضرت.
    اكثروا الدّعاء بتعجيل الفرج16/ إنّ الرضا ـ عليه السّلام ـ كان يأمر بالدعاء لصاحب الامر.17
    ـ صدقه دادن براي سلامتي حضرت.
    ـ تقديم خواست او بر خواست خود.
    منصور بزرج مي‌گويد: به امام صادق ـ عليه السّلام ـ عرض كردم: اي آقاي من، چه بسيار از شما ياد سلمان فارسي را مي‌شنوم؟ فرمود: نگو سلمان فارسي، بگو سلام محمدي ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ آيا مي‌داني چرا بسيار از او ياد مي‌كنم؟ عرض كردم نه.
    فرمود: براي سه صفت: 1. مقدم داشتن خواسته‌ي امير المؤمنان ـ عليه السّلام ـ بر خواسته‌ي خودش؛ 2. دوست داشتن فقرا؛ 3. دوست داشتن علم و علماء.18
    ـ تلاش در كسب رضايت او:
    اعمال و رفتار و گفتار منتظر بايستي بر وفق رضاي محبوب باشد. منتظر بايد ببيند، امام چه مي‌پسندد، آيا از كار او راضي است يا نه؟
    به قول امام راحل ـ رحمة الله عليه ـ : توجه داشته باشيد كه در كارهايتان جوري نباشد كه وقتي بر امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ عرضه شد، خداي نخواسته، آزرده بشوند و پيش ملائكة الله يك قدري سرافكنده بشوند كه، اينها شيعه‌هاي من هستند. اينها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل كردند... بايد ما و شما طوري رفتار كنيم كه رضايت آن بزرگوار را كه رضايت خداست، به دست بياوريم.
    ـ تجديد بيعت (اللّهم اِني... عهداً و عقداً و بيعة له في عنقي).19
    ـ اشتياق (عزيز علي أن اري الخلق و لا تري).20
    ـ اظهار ناراحتي از فراق
    اللّهم إنا نشكوا اليك فقد نبيّنا و غيبة وليّنا.21
    3ـ اطاعت
    و لو أنّ اشياعنا وفقّهم الله لطاعته، علي اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تأخّر عنهم اليمن بلقائنا.22
    امام صادق ـ عليه السّلام ـ : هُم اطوع له من الأَمة لسيّدها.23
    4ـ تأسّي
    پيامبر اكرم ـ عليه السّلام ـ : طوبي لمن أدرك قائم أهل بيتي و هو يأتمّ به في غيبتة قبل قيامه.24
    برخي از صفات حضرت كه در آنها بايد به ايشان تأسّي نمود عبارتنداز:
    ـ تقوا
    امام رضا ـ عليه السّلام ـ يكون.... أتقي الناس.25
    امام صادق ـ عليه السّلام ـ : من سرّه أن يكون من أصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر26 هر که دوست دارد تا اینکه از اصحاب قائم باشد پس با منتظر باشد و با ورع خویش عمل کند و حسن خلق داشته باشدپس همو منتظر است .
    ـ عبادت
    امام كاظم ـ عليه السّلام ـ : يعتاد مع سمرته صغرة من سهر اللّيل بأبي من ليله يرعي النجوم ساجداً و راكعاً. مهدي ـ عليه السّلام ـ بر اثر تهجد و شب زنده‌داري رنگش به زردي متمايل است، پدرم فداي كسي باد كه شبها در حال سجده و ركوعاست و طلوع و غروب ستارگان را مراعات مي‌كند.27
    ـ سخت كوشي و جهاد
    امام رضا ـ عليه السّلام ـ المجاهد المجتهد...28
    ـ زُُهد
    امام صادق ـ عليه السّلام ـ : ما لباسه الاّ الغليظ ولا طعامه الاّ الجشب.29
    پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : لا يضع حجراً علي حجر.30
    ـ عدالت
    امام باقر ـ عليه السّلام ـ : يعدل في خلق الرحمان، البرّ منهم و الفاجر.31
    ـ سخاوت
    امام صادق ـ عليه السّلام ـ : المهديُّ سمح بالمال.32
    بخشنده‌اي است كه مال را به وفور مي‌بخشد.
    امام رضا ـ عليه السّلام ـ : يكون... أسخي الناس.33
    ـ موضع گيري در برابر بدعت‌ها
    لا يدع بدعة إلاّ أزالها.34 هیچ بدعتی را رها نمی کند مگر اینه آن را از بین می برد.
    ـ نصيحت و خيرخواهي
    الوليّ الناصح.35
    ـ صبر و بردباري
    عليه... صبرُ ايّوب.36 او دارای صبری چون ایوب است.
    امام صادق ـ عليه السّلام ـ : هلك المستعجلون و نجي المسلّمون.37 عجله کنندگان نابود شدند و تسلسم شدگان و صبوران نجات یافتند .
    وظايف اجتماعي:
    اين وظايف در دو بخش قابل بررسي است:
    الف) وظايف مردمي
    ب) وظايف حاكميت
    الف) وظايف مردمي عبارتنداز:
    1. دفاع و حمايت از حركت‌هايي كه در جهت اهداف حضرت باشد مثل انقلاب اسلامي ايران.
    2. تكريم و بزرگداشت نام و ياد حضرت از راه‌هاي:
    ـ قرار دادن موقوفات.
    ـ برقراري مجالس بزرگداشت (جشن‌ها، دعاي ندبه و...)
    ـ ‌شركت در مجالس بزرگداشت.
    ب) وظايف نهادهاي حكومتي:
    1. بسط فرهنگ مهدويت، از طريق راه‌كارهاي مناسب در:
    ـ جهان (مسلمين و غير مسلمين).
    ـ ايران.
    2. تئوريزه كردن فرهنگ مهدويت: از آن جايي كه امروزه تئوري‌هاي مختلفي در مورد پايان تاريخ مطرح است و تنور بحث «جهاني شدن» داغ مي‌باشد، بايستي حكومت جهاني امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ را با عنوان بهترين تئوري و كارآمدترين گزينه براي پيان تاريخ، به جهانيان معرفي كرد.
    3. ارائه الگوهاي مناسب از حكومت ديني به جهانيان، تا اين كه در پرتو آن، جامعه‌ي جهاني به حكومت مهدوي علاقه‌مند شده و مهيّاي آن گردد.
    4. فراهم ساختن زمينه‌هاي مردمي براي ظهور حضرت؛ يوطّئون للمهدي سلطانه.
    5. شناسايي اهداف حكومت جهاني (مانند:‌عدالت، بسط معنويت، امنيت، رفاه و...) و تلاش در به دست آوردن راهكارهاي مناسب براي نزديك شدن به آن اهداف.
    6. نيرو سازي.
    كارگري منتظر واقعي است كه به اين نيت تلاش و كار مي‌كند كه جامعه‌اي با پايه هاي قوي اقتصادي و در خور حكومت امام مهدي ـ عليه السّلام ـ بسازد.
    معلم و استادي منتظر واقعي است كه به اين نيت درس بدهد كه شاگرداني تربيت كند تا بازوان پرتواني در حكومت جهاني باشند.
    دانش آموزي، منتظرواقعي است كه درس بخواند تا در عصر ظهور بتواند باري از دوش حضرت بردارد.
    پدر و مادري منتظر واقعي است كه فرزندان خود را به گونه‌اي تربيت كند كه در خدمت اهداف حضرت باشند.
    دانشجويي منتظر واقعي است كه فراگرفتن تخصص خود را براي حكومت جهاني و تحمل مسئوليتي در آن جايگاه، قرار دهد.
    روحاني‌اي منتظر واقعي است كه در مواعظ خود، مردم را تشنه و مهياي برقراري حكومت جهاني نمايد.
    چنانچه مردم از اولين روزهاي سياه غيبت با حال تباه خود آشنا مي‌شدند، عصر ظلمت اين گونه طولاني نمي‌شد.
    همه‌ي مردم، بالاخص كساني كه داراي وظيفه بيان اين گونه مسائل بوده‌اند و از گفتن آن غفلت يا تغافل ورزيده‌اند، بايد سخت غمگين و شرمسار باشند.
    ويژگيهاي انتظار مهدي (عجل الله تعالی فرجه)
    1- شناخت و معرفت : یکی از وظایف شیعه نسبت به آن حضرت است بدست آوردن شناخت از صفات و آداب و ویژگیهای آن جناب و علائم حتمی او می باشد زیرا آن حضرت امامی واجب الظاعه است و هر کسی که اطاعتش واجب است باید صفاتش را شناخت تا با شخص دیگری که مقام او را به دروغ و ستم ادعا می کند اشتباه نگردد بنابراین شناخت نسبت به آن حضرت واجب و لازم است.
    2- سعی در اصلاح جامعه و امر به معروف و نهی از منکر : از جمله ویژگیهای منتظران است که در اصلاح جامعه کوشا باشند و بوسیله انجام امر به معروف و نهی از منکر زمینه فرج حضرتش را فراهم آورپند
    3-تزکیه و خودسازی که امام صادق ( ع) فرمود : هر کسی که دوست می دارد از اصحاب قائم باشد می بایست منتظر باشد پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم بپاخیزد، پاداش او همچون پاداش کسی خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است.
    4-دعا برای حفظ ایمان: در عصر غیبت کبری خطرات بسیار و امواج خطرناکی خانه دل انسان را تهدید می کند لازم است که ضمن تلاش برای تخلق به اخلاق الهی دست به دعا بلند کرده و از خداوند استمداد نمود .
    5-مخزون بودن از فراق حضرت
    6-صدقه دادن به نیابت از حضرت
    7-حج رفتن به نیابت از حضرت
    8-خواندن دعائیکه از ناحیه مقدسه وارد شده است
    9-خواندن دعای ندبه
    10- خواندن دعای عهد
    11-خواندن زیارت آل یاسین و دعای حضرت مهدی (ع)
    12-توسل به ذیل عنایت آن حضرت
    در خاتمه امید داریم خداوند همه ما را در زمره شیعیان و منتظران آن حضرت قرار دهد.
    آفات انتظار
    «آفات انتظار» ، مسأله «موعود ستيزي» است. «دوستان جاهل» و «دشمنان مغرض و آگاه» را مي توانيم در ذيل اين مفهوم جاي بدهيم. دوستان نادان كساني هستند كه به حضرت مهدي(ع) علاقه دارندو ظهور و ديدار حضرت را مي خواهند، اما آگاهي هاشان از مهدويت، ناقص است و تفسيرهاي غلط از عصر ظهور ارائه مي كنند.
    اين گروه ناآگاه، گاهي مهدويت را به گونه اي مطرح مي كنند كه با نفي امر به معروف و نهي از منكر و دعوت به سكوت و ظلم پذيري همراه مي شود. اين ناآگاهان آن قدر در مسائل مهدويت غرق مي شوند كه بديهيات اسلام، مانند جهاد امر به معروف و مسائل اجتماعي را، نفي مي كنند.
    اما دشمنان مغرض وآگاه، كه مي توانند به صورت هايي مانند صهيونيسم يا بهايي گري خود را نشان دهند، با استفاده از ابزارهاي گوناگون اطلاع رساني، چهره اي ترسناك و بي منطق از موعود شيعي مي سازند.
    در همين سال هاي گذشته، كتاب هاي بسياري را ديده ايم كه، به صورتي جانب دارانه برخي اصول شيعي مانند مفهوم انتظار را به سخره گرفته اند. غرض ورزي در اين گونه آثار آن قدر آشكار است كه هر محقق منصفي با مراجعه به اين آثار در مي يابد كه نويسندگان آنها چشم خود را بر حقايق مسلّم تاريخي بسته اند.
    * «جهاني شدن» و «جهاني سازي» امروزه از مسايل مهم انسان معاصر در تمام حوزه هاي فرهنگي، سياسي و اقتصادي است. آرزو و ادعاي شيعه اين است كه با ظهور منجي(ع)، حكومتي جهاني تأسيس خواهد شد. آيا مي توان ميان اين دو مفهوم رابطه اي برقرار كرد؟
    دكترخسروپناه: «جهاني شدن» با «جهاني سازي» متفاوت است. جهاني شدن فرايندي است كه خودبه خود تحقق پيدا مي كند، ولي جهاني سازي با طرحي از پيش تعيين شده تحقق مي يابد. در واقع چيزي كه امروزه تبليغ مي شود، جهاني شدن نيست، بلكه جهاني سازي است؛ يعني عده اي طرحي مي افكنند تا انديشه و فرهنگ سياسي خود را اجرا كنند.
    اين جهاني سازي با موعودگرايي بسيار متفاوت است. جهاني سازي به معناي گسترش و همگاني كردن ليبراليسم، اومانيسم و سكولاريسم است. جهاني سازي مي خواهد جدايي دين از عرصه هاي اجتماعي، انسان محوري و نظم ليبراليستي را به جاي نظام عدالت محوري به دنيا عرضه كند.
    اين، تفكر سياسيِ مبلغان جهاني سازي است. اما بحث حكومت حضرت مهدي(ع)، عدالت محوري است و در واقع مي خواهد همان دو غايت بعثت انبيا را تحقق ببخشد.
    بنابراين معناي دقيق جهاني شدن، گسترش تفكر سياسي اجتماعي ليبراليسم است كه مبتني بر اومانيسم و سكولاريسم است، ولي حكومت مهدوي، جهاني شدني است بر مبناي عدالت و خدا محوري.
    بعضي تصور مي كنند دوران ظهورو تأسيس حكومت بر اساس قرآن و سنت، نافي عقل است. اصلاً عقول بشر در عصرامام مهدي(ع) رشد مي كند؛ چرا كه در يك فضاي آرام، كه حق و عدالت حاكم است، انديشه ها تعالي مي يابد. البته اين سخن به آن معنا نيست كه بگوييم همه مردم به يك شهود عرفاني مي رسند. بحث علم حضوري نيست؛ يعني با تعالي عقول، موانع ارتباط هاي روحي و معنوي هم از ميان برداشته مي شود.
    دنياي پس از ظهور موعود(ع) همين دنياست؛ با همين تكنولوژي ها و ارتباطات، اما بدون ابزارهاي عدالت ستيز. در عوض، ابزارهاي عدالت پرور توسعه مي يابند و همين، هدف از بعثت و ظهور است.
    در حكومت آرماني دوران پس از ظهور، حكومت عادلانه است و مردم نيز شهروندان عدالت جويي هستند. اين به آن معنا نيست كه هيچ مؤمني تخلف نكند. اما چون عدالت قائم است، خطا پنهان نمي ماند. مردم در آن دوران «شهروندان خوب» هستند كه تحت تأثير حاكم خدا محور و عدالت پرور، بدي در ميان آنان شايع نيست.
    منابع:
    قرآن كريم .
    الصدر، السيد محمد؛ تاريخ مابعدالظهور، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1412 ه••.ق.
    قرآن كريم
    باقرى، خسرو؛ آسيب و سلامت در تربيت دينى، عرضه شده در همايش آسيب‏شناسى تربيت دينى، وزارت آموزش و پرورش، 1380.
    صافى گلپايگانى، لطف‏اللّه‏؛ منتخب الاثر فى الامام الاثنى عشر، قم، مؤسسة السيدة المعصومة، 1421 ه••.ق.
    نعمانى، محمد؛ غيبت، ترجمه: جواد غفارى، تهران، كتاب‏خانه‏ى صدوق، بازار سراى ارديبهشت، 1363 ه••.ش.
    پي‌نوشت‌ها:
    1- مقام معظم رهبرى ، فصلنامه انتظار، ش2، ص 59، نقل از روزنامه رسالت، 16 /10 / 78.
    2- حسن بلخارى، تهاجم يا تفاوت فرهنگى، ص 93، 94.
    3- همان، ص 131.
    4- مقام معظم رهبرى، انتظار، ش 2، ص 36، نقل از روزنامه جمهورى اسلامى، 19/ 10 / 74.
    5- حضرت آية الله خامنه اى دام ظله العالى، انتظار، ش 2، ص 37، نقل از جهان اسلام، 19 / 11 / 73.
    6- مقام معظم رهبرى، فصلنامه انتظار، ش 2، ص 38، نقل از جمهورى اسلامى، 15 / 9 / 77.
    7- مرتضى مطهرى، قيام و انقلاب مهدى(عج)، ص 5 - 7.
    8- صحيفه نور، ج 12، ص 175.
    9- صحيفه نور، ج 12، ص 175.
    10- صحيفه نور، ج 20، ص 118.
    11- همان، ج 7، ص 255.
    12- كمال الدين، ص645.
    13- بحار، ج51، ص156.
    14- شوري / 23.
    15- احتجاج، ج2، ص599.
    16- كمال الدين، ج2، ص485.
    17- بحار، ج92، ص330.
    18- مكيال، ج2، ص450.
    19- دعاي عهد.
    20- دعاي ندبه.
    21- دعاي افتتاح.
    22- احتجاج، ج2، ص602.
    23- بحار، ج52، ص308.
    24- بحار، ج51، ص72.
    25- الزام الناصب، ص9.
    26- بحار، ج52، ص140.
    27- بحار، ج86، ص81.
    28- جمال الاسبوع، ص310.
    29- غيبت نعماني، ص122.
    30- الملاحم و الفتن، ص108.
    31- منتخب الاثر، ص310.
    32- ملاحم و فتن، ص137.
    33- الزام الناصب، ص9.
    34- الزام الناصب، ص233.
    35- زيارت حضرت صاحر الامر ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ .
    36- امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، عيون اخبار الرضا، ج1، ص36.
    37- غيبت نعماني، ص284.
    منبع: کمیته علمی همایش بین المللی دکترین مهدویت

Homeمهدویت و آخر الزمان مهدویت مهدی در روایات معصومین ولادت آخرین منجی بشریت در روایات Top of Page
Zo2 Framework Settings

Select one of sample color schemes

Body

Background Color
Text Color
Link Color
Background Image

Top Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Header Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainmenu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Slider Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainframe Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Menu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image
Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image