• Facebook
  • Twitter
  • Rss
  • Plus

ويژگيهاي جامعه منتظر ظهور منجي

شهریور 14
رای دادن به این مورد
(0 آرا)

بشر از روزي كه پا به عرصه گيتي نهاده در آرزوي يك زندگي اجتماعي خوش و سعادت‌بخش است، و در راه رسيدن به آن تلاش و كوشش مي‌كند و هميشه از جان و دل خواستار يك عصر درخشان و اجتماع صالحي است كه ظلم و تعدّي در آن نباشد. اين خواستة بشر، بي‌هدف و بي‌غايت نيست، ايشان به وسيلة مرشدين طريق حق به آمال خود نايل خواهند آمد.

شيعه در اطاعت از دستورات مؤكّد پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مبنى بر پيروى از اهل بيت او، دست از حضرت محمد و آل محمد(صلى الله عليه وآله) برنداشته و همواره در خط امامت حركت نموده است و بيش از يازده قرن است كه از جان و دل با خون و قيام، مهدى آل محمد را طلب مى كند.
موفقيّت حضرت مهدي موعود(علیه السلام) را بايد موفقيت حزب خداپرست و سلسله انبياء و رجال دين محسوب داشت، و پيروزي آن حضرت پيروزي شخصي و فردي نيست. به واسطة نيروي محيّرالعقول آن حضرت، حق بر باطل غلبه كند و دينداري بر بي‌ديني چيره گردد؛ وعده‌هاي همة انبياء جامة عمل مي‌پوشد و هدف و ايده‌آل ايشان تحقق مي‌يابد.
حضرت مهدي موعود(علیه السلام) به واسطة نصرت و تأييدات خداوندي و قدرت خارق‌العادة مقام ولايت، حكومت‌هاي سركش و ستمكار را سرنگون سازد و حكومت توحيد و عدالت را در سراسر جهان تشكيل دهد و همه بدون شك، نداي عدالت خواهي حضرت مهدي موعود(علیه السلام) را اجابت كنند و در پيشبرد هدفش كوشش نمايند.
حضرت مهدي موعود(علیه السلام) مُجري همه نقشه‌هاي پيغمبر اسلام(صلی الله علیه واله) بلكه تمام پيامبران است و پيروزي او پيروزي تمام اديان آسماني است، و آخرين سنگر كفر و بي‌ديني توسط نيروي خارق‌العادة آن جناب مفتوح شده و آرمان بشريت تحقق خواهد يافت.
مقدّمه
همه پيامبران الهي دو هدف را دنبال مي كردند: هدف نخست، برقراري ارتباط صحيح ميان بنده و خالق است. در آيه چهل وپنج و چهل وششم سوره مباركه احزاب به اين مطلب اشاره شده است: «يا أيها الذين آمنوا انا ارسلناكم شاهداً و مبشراً و نذيراً و داعياً الي الله باذنه سراجاً منيرا» . عدم تبيين درست اين مسأله، باعث بروز يكي از مهم ترين انحراف هاي ديني در اديان مختلف شده و اديان تحريف شده اي را به وجود آورده و باعث به حاشيه راندن اديان الهي و آسماني شده است.
هدف دوم، برقراري روابط حسنه ميان افراد و پاسخ به اين پرسش است كه نوع روابط خوب و بد ميان انسان ها چگونه است. در آيه بيست وپنج سوره حديد به اين مطلب اشاره شده است: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط».شيعيان معتقدند كه امامت، ادامه راه پيامبران است. امامان شيعه و ولي عصر- ارواحنا فدا- نيز اين دو هدف را دنبال مي كردند و مي كنند. اين نكته، در واقع، اشاره اي است به رابطه بين بعثت و ظهور.يكي از مهم ترين عوامل انحطاط مسلمانان ، بدفهمي آنها از مفاهيم ديني است.
شهيد مطهري در آثارش، به ويژه در كتاب «انسان و سرنوشت» ، مفصلاً توضيح داده است كه بدفهمي برخي مفاهيم ديني، مانند صبر و انتظار، باعث ظهور نوعي انحراف در بين مسلمانان شده است.مسئله «انتظار» از مسائلي است كه هم مي تواند باعث انحطاط جامعه اسلامي و هم باعث رشد فرهنگي آن شود.
تفاوت انتظار سازنده با انتظار ويرانگر در اين است كه در انتظار سازنده، همان دو هدف بعثت انبياء و امامت امامان معصوم (علیهم السلام)، در انديشه و رفتار، خود را نشان مي دهد؛ يعني شخصيت منتظر هم در بينش و هم در منش، جلوه مي كند.منتظر واقعي بايد بداند قوام انتظار به حفظ اين دو هدف است؛ يعني بايد بداند كه در زندگي فردي و اجتماعي چگونه بايد با خدا و با ساير انسان ها رابطه برقرار كند. انتظار سازنده در زندگي نقش مثبت دارد. اما انتظار ويرانگر باعث، ركود، سكون و عدم تحرك و بي رشدي در زندگي است.
انتظار
انتظار،تحول،انقلاب ايمان و اعتقاد به امام زمان(عج)، مانع از تسليم شدن است. ملت هاى باايمان كه حضور قطب عالم امكان را در ميان خود احساس مى كنند، اميد و نشاط مى گيرند و براى مجد و عظمت اسلام مبارزه و جهاد مى كنند با تكيه بر همين اميد درخشان بود كه ملّت بزرگ ايران، پرچم اسلام را به اهتزاز درآورد و افتخار طول تاريخ و بشر و تاريخ اسلام شد».1
در كنفرانس «تل آويو» در بحث مبارزه با تفكر مهدى باورى ابتدا امام حسين(عليه السلام) و بعد امام زمان(عج) را مطرح و هر دورا عامل پايدارى شيعه مى دانند; نگاه سرخ و نگاه سبز.
در اين كنفرانس كه افرادى شيعه شناس و سرشناس، مانند برنارد لوييس و مارتين كرام و... حضور داشتند، مطرح مى شود كه شيعه به اسم امام حسين(عليه السلام) و امام زمان(عج) قيامشان را حفظ مى كنند.2
«حاصد الگار، در كتاب انقلاب اسلامى در ايران، پيشه ى انقلاب اسلامى ايران را به موضوع امامت از ديدگاه شيعه و مسئله ى غيبت امام زمان(عج) و پيامدهاى سياسى آن، مى داند».3
در كشور خود ما در آغاز روى كارآمدن رژيم فاسد و وابسته ى پهلوى - آن كودتاگر بى سواد، فاقد هرگونه معرفت و معنويت - يكى از آخوندهاى وابسته به دربار را صدا كرد و از او پرسيد، اين قضيه ى امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) چيست كه مشكلاتى براى ما درست كرده است؟ اين آخوند هم طبق ميل و دل او جوابى مى گويد. آن قُلدر مأموريت مى دهد كه برويد مسئله را حل و تمام كنيد و اين اعتقاد را از دل مردم بيرون بياوريد.
او مى گويد: «اين كار آسانى نيست و خيلى مشكلات دارد و بايد كم كم و با مقدمات شروع كنيم. البته آن مقدمات به فضل پروردگار وهوشيارى علماى ربّانى و آگاهان اين كشور، در آن دوران ناكام ماند و نتوانستند آن نقشه ى شوم را عملى كنند. در كشور ما يك كودتاچى غاصب، از طرف دانشگاه هاى قدرت استعمارى مأموريت داشت كه بيايد ايران را قبضه كند و كشور را دو دستى، تحويل دشمن نمايد و براى مسلّط شدن بر مردم يكى از مقدمات لازمش اين بود كه عقيده به مهدى موعود(عجل الله تعالی فرجه) را از ذهن مردم پاك كند».4
مقام معظم رهبرى(دام ظله العالى) مى فرمايند: «قدرت هاى استكبارى، خواهان غفلت و خواب آلوده بودن و نيز عدم تحرك ملّت ها هستند. و چنين وضعى را بهشت خود مى دانند ; اما انتظار فرج موجب مى شود كه انسان به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد و به وضعى بهتر و برتر دست پيدا كند».5
و در جاى ديگر مى فرمايند: «دشمن ترين اشخاص با اين عقيده و با شخص آن بزرگوار، ستمگران عالم اند، از روز غيبت آن حضرت، بلكه از روز ولادت آن حضرت، تا امروز آن كسانى كه وجودشان با ستم و با زورگويى همراه بوده بر دشمنى با اين بزرگوار، با اين پديده الهى، با اين نور و با اين شمشير الهى مشغول شدند. امروز هم، مستكبرين و ستمگران عالم، با اين فكر و اين عقيده مخالف و دشمن اند و مى دانند كه اين عقيده و اين عشق - كه در دل هاى مسلمين به خصوص در دل هاى شيعه است - براى هدف هاى ستمگرانه اى آنها مزاحم است».6
استاد شهيد مطهرى(ره) مى نويسد: «آرمان قيام و انقلاب مهدى(عج) يك فلسفه ى بزرگ اجتماعى اسلامى است. اين آرمان بزرگ، گذشته از اين كه الهام بخش ايده و راه گشاى به سوى آينده است، آينه ى بسيار مناسبى است براى شناخت آرمان هاى اسلامى. اين نويد، اركان و عناصر مختلفى دارد كه برخى، فلسفى و جهانى است و جزئى از جهان بينى اسلامى است، برخى فرهنگى و تربيتى است و برخى سياسى است، و برخى اقتصادى است و برخى اجتماعى است، و برخى انسانى يا انسانى طبيعى است».7
حضرت امام خمينى(ره) مى فرمايند: انقلاب اسلامى ايران را، مقدمه انقلاب جهانى حضرت مهدى(عج) مى داند و مى فرمايند: «من اميد دارم كه ما به مطلوب حقيقى برسيم، و متصل بشود اين نهضت به نهضت بزرگ اسلامى و آن نهضت ولى عصر(عجل الله تعالی فرجه) است».8
و نيز مى فرمايند: «ما به خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ى ستمگران را در كشورهاى اسلامى مى شكنيم و با صدور انقلاب مان كه در حقيقت صدور انقلاب راستين و بيان احكام محمدى(صلى الله عليه وآله) است به سيطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه مى دهيم و به يارى خدا، راه را براى ظهور منجى، مصلح كل و امامت مطلق حق، امام زمان(عج) هموار مى كنيم».9
حضرت امام خمينى(ره) انتظار را زمينه ساز قدرت اسلام مى دانستند و احياى هويت اسلامى و بازگشت به خويشتن را تنها راه تجديد عظمت و قدرت اسلام و مسلمانان در جهان دانسته و اين موضوع را سرلوحه دعوت خويش قرار دادند و مى فرمودند:
«من به صراحت اعلام مى كنم كه جمهورى اسلامى با تمام وجود، براى احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايه گذارى مى كند و دليلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاه طلبى و فزون طلبى صاحبان قدرت، پول و فريب را نگيرد».10
از آنجا كه انتظار موعود در حاكميت جهانى دين اسلام مى تواند بسيار مؤثر باشد، حضرت امام با ژرف انديشى احياى فرهنگ انتظار را به عنوان يكى از اركان مهم احياى هويت اسلامى و وسيله اى براى تحقّق دوباره قدرت و شوكت گذاشته ى مسلمان در جهان مد نظر قرار داده و در يكى از بيانات خود كه در اولين سال استقرار نظام اسلامى ايراد كردند ضمن بيان مفهوم «انتظار فرج» وظيفه ى منتظران را، چنين برشمردند: «همه ما انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار خدمت كنيم، انتظار فرج انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور ان شاء الله تهيه بشود».11
مفهوم انتظار فرج
حضرات ائمه اطهار عليهم‌السلام به مردم انتظار فرج را سفارش مي‌نمودند و مي‌فرمودند انتظار فرج، خود يك نوع فرج است. و نيز مي‌فرمودند كسي كه در انتظار فرج باشد، مانند كسي است كه در ميدان جهاد با كفار جنگ كند و به درجة رفيع شهادت نايل آيد.اكنون بايد دانست كه معناي انتظار فرج چيست و چگونه انسان مي‌تواند منتظر باشد تا به آن همه اجرها نايل گردد؟
آيا در تحقق انتظار فرج همين قدر كافي است كه كسي گويد من منتظر ظهور حضرت امام عصر هستم، يا گاه و بيگاه گويد خدا فرج حضرت امام عصر را نزديك گرداند، و يا بعد از اداي نماز يا در مشاهد مقدّسه براي تعجيل در ظهور دعايي را با سوز و گداز بخواند؟ البته همة اينها در جاي خود نيكوست، ليكن او را مصداق حقيقي منتظر فرج قرار نمي‌دهد، و با كسي كه در ميدان جهاد به خون خويش آغشته شده برابر معرّفي نمي‌نمايد.
افرادي كه از زيربار هر نوع مسئوليت اجتماعي و وظيفة امر به معروف و نهي از منكر شانه خالي مي‌كنند، و در مقابل اين فتنه و فساد بيش از اين عكس العملي نشان نمي‌دهند كه خدا فرج حضرت امام عصر را نزديك گرداند، البته خدا اين افراد سست عنصر را در رديف كساني قرار نمي‌دهد كه در راه دين از اهل و عيال و ثروت و مال خود دست برداشته و در ميدان جهاد، شربت شهادت را نوشيده‌اند. بنابراين بايد انتظار فرج، معناي دقيق‌تر و ارزنده‌تري داشته باشد.
افرادي كه حلّ مشكلات خود را از قوانين موضوعة بشري انتظار دارند، و قوانين اجتماعي و سياسي اسلام را بطور كلّي ناديده گرفته‌اند و احكام خدايي را در مساجد و معابد محصور نموده‌اند، در اعمال و اجتماعشان اثري از اسلام ديده نمي‌شود، پراكندگي داخلي و اختلاف در بينشان حكمفرماست، با اجانب مي‌سازند ليكن با خودشان نمي‌سازند، هرگز نمي‌توان گفت ايشان منتظر فرج آل محمد(صلی الله علیه واله) و نهضت حضرت مهدي موعود(علیه السلام) مي‌باشند.
چگونگی انتظار و وظیفه ما
گفتیم انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه) تحوّلی عظیم در تاریخ بشر است. درخصوص تحوّلات تاریخی، دو نوع بینش وجود دارد كه بر اساس هر یك، انتظار، معنای خاصّی می‌یابد. یك دیدگاه این است كه تحوّلات تاریخی ضابطه‌مند نیست یا اگر ضابطه‌مند است، اراده انسانی درآن نقشی ندارد و بر روند تاریخ، جبری حاكم است. كسی كه معتقد باشد تحوّلات تاریخی ضابطه‌مند نیست، باید قائل شود به این‌كه این تحولات قابل شناختن نیستند؛ پس قیام مهدی(عج) را هم نمی‌توان تحلیل كرد؛ آن‌گاه انتظار، یعنی منتظر یك حادثه عجیب و غریب ماندن و كاری نكردن تا بلكه دستی از غیب برون آید و كاری بكند.
این‌جا است كه باب تأویلات نادرست در خصوص احادیث ظهور، باز می‌شود و حتّی برخی خواهند گفت: چون جهان باید پر از ستم شود تا مهدی بیاید، پس ما هم به رواج ظلم كمك كنیم. كسی هم كه قائل باشد تحوّلات، ضابطه‌مندند، امّا اراده انسانی در آن‌ها نقشی ندارد نیز چاره‌ای ندارد جز این‌كه بگوید: كاری نمی‌توان كرد و یگانه كار، حركت در همین سیر جبری است و باز هم در این منطق، اصلاحات مردود است. بر اساس هر دو رویكرد این دیدگاه، قیام مهدی صرفاً ماهیت انفجاری دارد و فقط و فقط از گسترش و اشاعه ستم‌ها و تبعیض‌ها ناشی می‌شود؛ آن‌گاه كه صلاح به نقطه صفر برسد، حقّ و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد و باطل یكّه‌تاز میدان شود، این انفجار رخ می‌دهد و دست غیب برای نجات حقیقت (نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد) از آستین بیرون می‌آید (مطهری، 1371: ص 56 ـ 64).
دیدگاه دوم آن است كه تحوّلات تاریخی ضابطه‌مندند و اراده انسانی در آن‌ها نقش دارند كه در بخش اوّل در واقع مبانی این دیدگاه را تبیین كردیم. در این دیدگاه نیز دوگونه تصویر وجود دارد كه شاید بتوان تفاوت دكتر شریعتی و استاد مطهری را در مسأله انتظار در این موضع دید. یك تصویر اگزیستانسیالیستی است كه در این تصویر، اراده انسان نقش بسیار مهمّی دارد؛ امّا هدفی ورای انسان قائل نیست و معتقد است كه خود انسان باید هدف برای خود بیافریند (مطهری، 1372 الف: ص 51 ـ 46).
در واقع از دید آن‌ها، پذیرش هر هدفی ورای انسان و حركت انسان به سمت آن هدف مستلزم از خود بیگانگی است؛ پس از پیش نباید هیچ هدفی را برای انسان قائل شد؛ بلكه هر كسی هر هدفی دلش می‌خواهد برای خود برگزیند و به سمت آن حركت كند؛ امّا اشكالات این تصویر اگر بیش‌تر از دیدگاه قبل نباشد، كم‌تر نیست. مهم‌ترین اشكالش این است كه اصلا آفریدن ارزش به معنای دقیق كلمه سخنی بی‌معنا است. آیا به واقع معقول است كه انسان فرض كند در مقابلش هدفی هست؛ آن‌گاه به سمت آن هدف فرضی و برای رسیدن به آن حركت كند.
این مثل كار بت پرست‌ها است كه بت را می‌آفریدند و بعد می‌پرستیدند و انسان داستان آن مرد ساده‌لوح را به یاد می‌آورد كه برای رهایی از آزار بچه‌ها به آن‌ها گفت: در كوچه بالاتر آش نذری می‌دهند و وقتی بچه‌ها به آن سمت دویدند، با خود گفت شاید واقعاً آش می‌دهند و خودش هم به آن سمت حركت كرد. هدف فرضی معنا ندارد، هدف باید واقعی باشد؛ امّا در عین حال برگرفته از عمق وجود خود آدمی باشد به نحوی كه حركت به سمت آن، حركت كمالی برای خود تلقّی شود، نه حركتی به سمت از خود بیگانگی. در هر حال، در این تصویر انتظار به معنای اعتراض همیشگی به هر وضعی است و مستلزم اصالت انقلاب است؛ یعنی اگر هیچ هدف خاص و معینی قبول نشود، آن‌گاه به هر حالتی انسان باید معترض باشد و هیچ هدفی را كه عده‌ای پذیرفته‌اند نپذیرد؛ زیرا دیگر انتظار به پایان خواهد رسید، و به نظر می‌رسد دیدگاه دكتر شریعتی در كتاب انتظار، مكتب اعتراض چنین مبنایی داشته باشد.
در تصویر دوم از دیدگاه باید گفت: درست است كه اراده انسانی نقش مهمّی در تحولات تاریخی دارد؛ امّا با توجّه به اصالت فطرت و جهتگیری واقعی درون انسان به سمت هدف واقعی، این انتظار معنای خاصّی می‌یابد، و آن اوّلاً قبول این است كه حق از باطل قابل تشخیص است و ثانیاً وظیفه اصلی منتظر تقویت دائم جبهه حق و تلاش برای مشخّص‌تر كردن مرز حق و باطل برای به ثمر رسیدن آن نبرد عظیم جهانی خواهد بود.
بدین معنا، انتظار، هم به لحاظ فردی و هم به لحاظ اجتماعی نه تنها حالت سلبی نیست، بلكه فعل ایجابی است كه بر تمام افعال ما سایه می‌افكند و بدین سبب، افضل اعمال شمرده شده است.به لحاظ فردی كسی می‌تواند واقعاً منتظر حكومت عدل باشد و آرزوی عدالت جهانی را در سر بپروراند كه خودش با عدل خو‌گرفته باشد و مزاجش با عدل سازگار باشد.
كسی می‌تواند منتظر عدل جهانی باشد كه عدل را دوست داشته باشد و كسی كه عدل را دوست داشته باشد، در درجه اوّل خودش اهل عدل خواهد بود و این است كه گفته‌اند: منتظران مصلح، خود، باید صالح باشند. به لحاظ اجتماعی نیز هر حركت اصلاحی كه در جهت پیروزی حق باشد، وظیفه منتظران است؛ پس اصلاحات جزئی و تدریجی نه تنها محكوم نیست، بلكه به نوبه خود، آهنگ حركت تاریخ را به سود اهل حق تند می‌نماید و بر عكس، فسادها، تباهی‌ها و فسق و فجورها كمك به نیروی مقابل است و آهنگ حركت تاریخ را به زیان اهل حق كفند می‌كند؛ بنابراین در این بینش آن‌چه باید رخ دهد، از قبیل رسیدن یك میوه بر شاخه درخت است نه از قبیل انفجار یك دیگ بخار. درخت هر چه بهتر از نظر آبیاری و ... مراقبت گردد و هر چه بیش‌تر با آفاتش مبارزه شود، میوه بهتر و سالم‌تر و احیاناً زودتر تحویل می‌دهد (مطهری، 1371: ص 47).
بدین معنا، وظیفه كلّی ما در برابر مسأله جهانی شدن نیز روشن می‌شود. جهانی‌شدن در منظر اسلامی یعنی تحقّق حكومت عدل جهانی كه مقدّمه آن نبرد نهایی حق و باطل است و برای این نبرد باید جبهه حق را تقویت كرد و این همان سخن امام خمینی(ره) است كه ما انقلاب خود را به جهان صادر خواهیم كرد؛ البتّه باید توجّه داشت كه تقویت این جبهه پیش از آن‌كه تقویت نظامی باشد، تقویت فرهنگی و معنوی است؛ زیرا اساس هویت این جبهه، معنویت است و مقصود این است كه باید حق و عدل را هر چه واضح‌تر و صیقلی‌تر آشكار كرد و توان فهم مردم از حق و عدل را افزایش داد؛ به گونه‌ای كه مردم بتوانند حكومت عدل را تحمّل كنند! خوب است به این نكته توجّه كنیم كه حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه ـ بالاتر از حضرت علی نیست؛ پس ویژگی مهمّ حكومت عدل مهدی، به فاعل آن برنمی‌گردد؛ بلكه به قابل برمی‌گردد؛ یعنی در زمان مهدی(عجل الله تعالی فرجه) مردم به حدّی از بلوغ فكری رسیده‌اند كه بتوانند حق را از باطل تشخیص دهند و تسلیم دشمنانی نشوند كه می‌كوشند لباس باطل بر چهره حق بپوشانند تا مردم را از آن رویگردان كنند و به جای آن باطلی كه با حق مخلوط شده، به خورد آن‌ها بدهند؛ امّا مردمی كه درك صحیح و معقولی از عدل ندارند، حتّی حكومت علی(علیه السلام) نیز بر آن‌ها تنگ می‌آید؛ هرچند ‌كه نمی‌دانند. به تعبیر امیرمؤمنان من ضاق علیه العدل فالجور علیه افضیق (نهج‌البلاغه، خطبه 15).
با توجّه به آن‌چه در خصوص انتظار گفته شد، خوب است نگاهی دوباره به حدیث معروفی بیندازیم كه می‌گوید ظهور در زمانی رخ می‌دهد كه زمین پر از ستم شده باشد كه این حدیث چگونه با مباحث پیشین قابل جمع است. می‌توان چنین گفت:
اوّلاً پر از ظلم شدن، از علایم ظهور است نه از علل ظهور. در واقع‌، شرح مذكور كه می‌گفت باید به شیوع ظلم كمك كرد، از این پندار ناشی بوده كه شیوع ظلم، علتف ظهور است؛ ‌در حالی كه علّت ظهور این است كه مقدّمات ظهور (همان مشخّص شدن جبهه حق و باطل و تقویت جبهه حق) آماده شده باشد. برای این‌كه تفكیك مفهوم علامتف شی و علّت شی بهتر مشخّص شود می‌توان از این تمثیل استفاده كرد.
فرض كنید در یك ایستگاه قطار، تابلویی درست كرده‌اند كه یك دقیقه قبل از ورود هر قطار به ایستگاه، آمدن آن را اعلام می‌كند، و البتّه بعد از این اعلام، قطار می‌آید. در این‌جا این اعلام، علامت آمدن قطار است نه علت آمدن قطار، و اگر ما بخواهیم به آمدن قطار كمك كنیم، باید به موتور محرّك قطار بیندیشیم، نه به دست كاری كردن در تابلوف مذكور. ما هر قدر تابلو را تغییر دهیم، به خودی خود تأثیری در آمدن قطار ندارد.
بحث شیوع ظلم نیز این گونه است و از این‌گونه علامت‌ها كه خودشان علّت نیستند، در خصوص ظهور موارد متعدّدی گفته شده است؛ نظیر مثلاً آمدن دجال. همان طور كه معنا ندارد برای تعجیل در ظهور، بگردیم یك نفر به نام دجال بیابیم و از او حمایت كنیم كه اقدامات خاصی را انجام دهد، به همین ترتیب معنا ندارد برای تعجیل در ظهور، به افزایش ظلم بپردازیم.
ثانیاً آن‌گونه كه استاد مطهری هم متذكّر شده، در این حدیث تكیه بر روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است كه مستلزم گروه مظلوم است و می‌رساند كه قیام مهدی(عجل الله تعالی فرجه) برای حمایت مظلومانی است كه استحقاق حمایت دارند. بدیهی است كه اگر در حدیث گفته شده بود زمین را پر از ایمان و صلاح و توحید می‌كند، بعد از این‌كه پر از كفر و شرك و فساد شده بود، مستلزم این نبود كه لزوماً گروهی مستحق حمایت وجود داشته باشد. در آن صورت بود كه می‌شد استنباط كرد كه قیام مهدی موعود برای نجاتف حقفّ از دست رفته و به صفر رسیده است، نه برای نجات گروه اهل حق ـ ولو به صورت یك اقلیت. (مطهری، 1371: ص 66).
ثالثاً به نظر می‌رسد با توضیحاتی كه در خصوص چگونگی تقویت جبهه حق داده شد (این‌كه وظیفه مهم، بالا بردن درك مردم درباره عدل و تشخیص حق از باطل است) می‌توان گفت: شاید مقصود از پر شدن زمین از ظلم، به اقتضای درك انسان‌ها باشد، نه به اقتضای افعال خارجی ظالمانه آن‌ها، یعنی شاید مقصود این است مردم به رشدی می‌رسند كه دیگر درك می‌كنند جهان پر از ظلم است و دیگر ظلم را تحمّل نمی‌كنند و برای همین منتظر عدل می‌شوند.
برای این‌كه مسأله بهتر روشن شود می‌توان به تاریخ بشر نگاهی كرد؛ برای مثال مردم زمان فرعون در ظلمی بزرگ به سر می‌بردند؛ امّا می‌توان گفت: اعتراض جدّی‌ به این ظلم نداشتند و گویی كه به آن وضع راضی بودند یا حتّی برای این‌كه مقایسه بهتر شود اگر میزان ظلمی كه در كلّ جهان حدود 50 سال پیش می‌رفت را با ظلم امروز مقایسه كنیم، شاید مقدارش بیش‌تر نشده باشد؛ امّا حسّاسیت مردم جهان به ظلم بیش‌تر شده است.
جنایاتی كه امریكا در ویتنام انجام داد، شاید به مراتب شدیدتر از جنایاتی باشد كه امروزه در عراق مرتكب می‌شود؛ امّا اعتراض جهانی كه امروزه به این جنایات می‌شود، در آن روز به آن جنایات نمی‌شد.
رابعاً كنار این حدیث، احادیث دیگری نیز وجود دارد مبنی بر این‌كه ظهور تحقّق نمی‌پذیرد، مگر این‌كه هر یك از شقی و سعید به نهایت كار خود برسد؛ یعنی سخن در این است كه هر دو گروه به نهایت كار خود می‌رسند نه این‌كه فقط اشقیا به نهایت درجه شقاوت برسند. همان‌طور كه در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است كه به محض ظهور امام، به آن حضرت ملحق می‌شوند. معلوم می‌شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینه‌‌هایی عالی وجود دارد كه چنین گروهی را پرورش داده است.
این خود می‌رساند كه نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است، بلكه فرضاً اگر اهل حق از نظر كمّیت قابل توجّه نباشند، از نظر كیفیت ارزنده‌ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهداء. افزون بر این كه از نظر روایات اسلامی، در مقدّمه قیام و ظهور امام، یك سلسله قیام‌های دیگر از طرف اهل حق صورت می‌گیرد كه به طور قطع این‌ها نیز ابتدا به ساكن و بدون زمینه قبلی رخ نمی‌دهد و حتی در برخی روایات سخن از دولتی از اهل حق است كه تا قیام مهدی ادامه می‌یابد (مطهری، 1371: ص 67).
وظايف منتظران
در روايات، براي انتظار فرج، ثواب‌هاي زيادي، بيان شده است.
«المنتظر لامرنا كالمتشحّط بدمه في سبيل الله»12 و «افضل اعمال شيعتنا انتظار‌الفرج»13 به گونه‌اي از اين فضيلت‌ها اشاره دارد.
با دقت در اين روايت و روايات مشابه روشن مي‌شود كه در فرهنگ اهل‌بيت ـ عليهم السّلام ـ ، انتظار نه صرفاً يك حالت رواني، بلكه از مقوله‌ي عمل شمرده شده است، پس اگر انتظار، يك عمل است، منتظر هم بايد عامل باشد.
اگر منتظران با وظايف خود آشنا نباشند و به آن عمل نكنند، تاريخ تكرار خواهد شد و همان گونه كه در زمان امام حسين ـ عليه السّلام ـ ، شيعيان فراواني وجود داشتند، ليكن از ميان آنها، تنها 72 نفر به وظيفه‌ي خود عمل كردند و لذا امام حسين ـ عليه السّلام ـ تنها ماند و آن چه نمي‌بايست اتفاق بيفتد، اتفاق افتاد، در زمان غيبت هم، چنانچه شيعيان به وظايف خود عمل نكنند، امام زمانشان تنها خواهد ماند و ظهورش به تأخير خواهد افتاد.
در اينجا پاره‌اي از وظايف شيعه در دوران غيبت را بر شمرده و به توضيح برخي از آنها مي‌پردازيم:
وظايف منتظران در دو مقوله‌ي فردي و اجتماعي قابل بررسي است:
وظايف فردي:
1ـ معرفتِ امام:
امام كاظم ـ عليه السّلام ـ : افضل العبادة بعد المعرفة انتظار الفرج.
امام هشتم در معرفي امام مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ مي‌فرمايد: يكون اولي الناس بالناس من أنفسهم و أشفق عليهم من آبائهم و امّهاتهم.
تذكر:
مشكل عمده‌ي جامعه‌ي ما، بسط سطحي مهدويت‌گرايي است.
بايد اذعان داشت كه مهدويت و انتظار، نه از حيث عقيدتي، نه از حيث انديشه و تفكر، و نه از حيث سلوك و رفتار، عمق چنداني در بين مردم و خصوصاً جوانان ما ندارد و در همين راستا، ضررهاي فراواني متوجه نظام ما شده است.
مهم‌ترين ريشه‌ي اين مشكل. برخورد سنتي مردم با مهدويت و انتظار است، متأسفانه مردم ما عادت كرده‌اند، آنچه را كه آسان‌تر است و براي تأمين زندگي مادي و عادي آنان، سودمندتر به نظر مي‌رسد، برگزينند و گرايش كمتري به مقوله‌هاي معرفتي و تعهدآور داشته باشند. مثلاً نيمه‌ي شعبان را بهانه‌اي براي طاق نصرت بستن و تزيين معابر و برگزاري جشن‌ها قرار مي‌دهند و مداحي‌ها را بر سخنراني‌ها و دريافت پيام‌هاي مهدويت و انتظار ترجيح مي‌دهند.
(البته بايد توجه داشت كه بستن طاق نصرت و چراغاني‌ها هر چه بيشتر و بهتر بايد انجام شود، اما بايد رفتار ما به گونه‌اي باشد كه علاوه بر استفاده از نور ظاهري آنها. از نور معرفت صاحب آنها بهره‌مند گرديم.)
اكثر مردم، زيارت جمكران و نماز صاحب الزمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ را تنها ابزاري براي درخواست حوائج از آن بزرگوار مي‌شمارند.
و به جاي آن كه امام را براي امام بخواهند، امام را براي خود مي‌خواهند. و از اين كه شناختي نسبت به مقام و مرام آن عزيز سفر كرده ندارند، كمبودي حس نمي‌كنند، گويا هيچ وظيفه‌اي در ايام غيبت امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ بر عهده‌ي افراد گذاشته نشده است.
گر معرفت دهندت بفروش كيميا را گر كيميا دهندت، بي‌معرفت گدايي
2ـ محبت به امام:
قل لا أسألكم عليه أجراً الاّ المودّة في القربي.14
امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ :
فليعمل كلّ امرء منكم بما يقرب به من محبّتنا.15
برخي از جلوه‌هاي محبت از اين قرارند:
ـ ياد حضرت.
ـ دعا براي سلامتي و ظهور حضرت.
اكثروا الدّعاء بتعجيل الفرج16/ إنّ الرضا ـ عليه السّلام ـ كان يأمر بالدعاء لصاحب الامر.17
ـ صدقه دادن براي سلامتي حضرت.
ـ تقديم خواست او بر خواست خود.
منصور بزرج مي‌گويد: به امام صادق ـ عليه السّلام ـ عرض كردم: اي آقاي من، چه بسيار از شما ياد سلمان فارسي را مي‌شنوم؟ فرمود: نگو سلمان فارسي، بگو سلام محمدي ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ آيا مي‌داني چرا بسيار از او ياد مي‌كنم؟ عرض كردم نه.
فرمود: براي سه صفت: 1. مقدم داشتن خواسته‌ي امير المؤمنان ـ عليه السّلام ـ بر خواسته‌ي خودش؛ 2. دوست داشتن فقرا؛ 3. دوست داشتن علم و علماء.18
ـ تلاش در كسب رضايت او:
اعمال و رفتار و گفتار منتظر بايستي بر وفق رضاي محبوب باشد. منتظر بايد ببيند، امام چه مي‌پسندد، آيا از كار او راضي است يا نه؟
به قول امام راحل ـ رحمة الله عليه ـ : توجه داشته باشيد كه در كارهايتان جوري نباشد كه وقتي بر امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ عرضه شد، خداي نخواسته، آزرده بشوند و پيش ملائكة الله يك قدري سرافكنده بشوند كه، اينها شيعه‌هاي من هستند. اينها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل كردند... بايد ما و شما طوري رفتار كنيم كه رضايت آن بزرگوار را كه رضايت خداست، به دست بياوريم.
ـ تجديد بيعت (اللّهم اِني... عهداً و عقداً و بيعة له في عنقي).19
ـ اشتياق (عزيز علي أن اري الخلق و لا تري).20
ـ اظهار ناراحتي از فراق
اللّهم إنا نشكوا اليك فقد نبيّنا و غيبة وليّنا.21
3ـ اطاعت
و لو أنّ اشياعنا وفقّهم الله لطاعته، علي اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تأخّر عنهم اليمن بلقائنا.22
امام صادق ـ عليه السّلام ـ : هُم اطوع له من الأَمة لسيّدها.23
4ـ تأسّي
پيامبر اكرم ـ عليه السّلام ـ : طوبي لمن أدرك قائم أهل بيتي و هو يأتمّ به في غيبتة قبل قيامه.24
برخي از صفات حضرت كه در آنها بايد به ايشان تأسّي نمود عبارتنداز:
ـ تقوا
امام رضا ـ عليه السّلام ـ يكون.... أتقي الناس.25
امام صادق ـ عليه السّلام ـ : من سرّه أن يكون من أصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر26 هر که دوست دارد تا اینکه از اصحاب قائم باشد پس با منتظر باشد و با ورع خویش عمل کند و حسن خلق داشته باشدپس همو منتظر است .
ـ عبادت
امام كاظم ـ عليه السّلام ـ : يعتاد مع سمرته صغرة من سهر اللّيل بأبي من ليله يرعي النجوم ساجداً و راكعاً. مهدي ـ عليه السّلام ـ بر اثر تهجد و شب زنده‌داري رنگش به زردي متمايل است، پدرم فداي كسي باد كه شبها در حال سجده و ركوعاست و طلوع و غروب ستارگان را مراعات مي‌كند.27
ـ سخت كوشي و جهاد
امام رضا ـ عليه السّلام ـ المجاهد المجتهد...28
ـ زُُهد
امام صادق ـ عليه السّلام ـ : ما لباسه الاّ الغليظ ولا طعامه الاّ الجشب.29
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : لا يضع حجراً علي حجر.30
ـ عدالت
امام باقر ـ عليه السّلام ـ : يعدل في خلق الرحمان، البرّ منهم و الفاجر.31
ـ سخاوت
امام صادق ـ عليه السّلام ـ : المهديُّ سمح بالمال.32
بخشنده‌اي است كه مال را به وفور مي‌بخشد.
امام رضا ـ عليه السّلام ـ : يكون... أسخي الناس.33
ـ موضع گيري در برابر بدعت‌ها
لا يدع بدعة إلاّ أزالها.34 هیچ بدعتی را رها نمی کند مگر اینه آن را از بین می برد.
ـ نصيحت و خيرخواهي
الوليّ الناصح.35
ـ صبر و بردباري
عليه... صبرُ ايّوب.36 او دارای صبری چون ایوب است.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ : هلك المستعجلون و نجي المسلّمون.37 عجله کنندگان نابود شدند و تسلسم شدگان و صبوران نجات یافتند .
وظايف اجتماعي:
اين وظايف در دو بخش قابل بررسي است:
الف) وظايف مردمي
ب) وظايف حاكميت
الف) وظايف مردمي عبارتنداز:
1. دفاع و حمايت از حركت‌هايي كه در جهت اهداف حضرت باشد مثل انقلاب اسلامي ايران.
2. تكريم و بزرگداشت نام و ياد حضرت از راه‌هاي:
ـ قرار دادن موقوفات.
ـ برقراري مجالس بزرگداشت (جشن‌ها، دعاي ندبه و...)
ـ ‌شركت در مجالس بزرگداشت.
ب) وظايف نهادهاي حكومتي:
1. بسط فرهنگ مهدويت، از طريق راه‌كارهاي مناسب در:
ـ جهان (مسلمين و غير مسلمين).
ـ ايران.
2. تئوريزه كردن فرهنگ مهدويت: از آن جايي كه امروزه تئوري‌هاي مختلفي در مورد پايان تاريخ مطرح است و تنور بحث «جهاني شدن» داغ مي‌باشد، بايستي حكومت جهاني امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ را با عنوان بهترين تئوري و كارآمدترين گزينه براي پيان تاريخ، به جهانيان معرفي كرد.
3. ارائه الگوهاي مناسب از حكومت ديني به جهانيان، تا اين كه در پرتو آن، جامعه‌ي جهاني به حكومت مهدوي علاقه‌مند شده و مهيّاي آن گردد.
4. فراهم ساختن زمينه‌هاي مردمي براي ظهور حضرت؛ يوطّئون للمهدي سلطانه.
5. شناسايي اهداف حكومت جهاني (مانند:‌عدالت، بسط معنويت، امنيت، رفاه و...) و تلاش در به دست آوردن راهكارهاي مناسب براي نزديك شدن به آن اهداف.
6. نيرو سازي.
كارگري منتظر واقعي است كه به اين نيت تلاش و كار مي‌كند كه جامعه‌اي با پايه هاي قوي اقتصادي و در خور حكومت امام مهدي ـ عليه السّلام ـ بسازد.
معلم و استادي منتظر واقعي است كه به اين نيت درس بدهد كه شاگرداني تربيت كند تا بازوان پرتواني در حكومت جهاني باشند.
دانش آموزي، منتظرواقعي است كه درس بخواند تا در عصر ظهور بتواند باري از دوش حضرت بردارد.
پدر و مادري منتظر واقعي است كه فرزندان خود را به گونه‌اي تربيت كند كه در خدمت اهداف حضرت باشند.
دانشجويي منتظر واقعي است كه فراگرفتن تخصص خود را براي حكومت جهاني و تحمل مسئوليتي در آن جايگاه، قرار دهد.
روحاني‌اي منتظر واقعي است كه در مواعظ خود، مردم را تشنه و مهياي برقراري حكومت جهاني نمايد.
چنانچه مردم از اولين روزهاي سياه غيبت با حال تباه خود آشنا مي‌شدند، عصر ظلمت اين گونه طولاني نمي‌شد.
همه‌ي مردم، بالاخص كساني كه داراي وظيفه بيان اين گونه مسائل بوده‌اند و از گفتن آن غفلت يا تغافل ورزيده‌اند، بايد سخت غمگين و شرمسار باشند.
ويژگيهاي انتظار مهدي (عجل الله تعالی فرجه)
1- شناخت و معرفت : یکی از وظایف شیعه نسبت به آن حضرت است بدست آوردن شناخت از صفات و آداب و ویژگیهای آن جناب و علائم حتمی او می باشد زیرا آن حضرت امامی واجب الظاعه است و هر کسی که اطاعتش واجب است باید صفاتش را شناخت تا با شخص دیگری که مقام او را به دروغ و ستم ادعا می کند اشتباه نگردد بنابراین شناخت نسبت به آن حضرت واجب و لازم است.
2- سعی در اصلاح جامعه و امر به معروف و نهی از منکر : از جمله ویژگیهای منتظران است که در اصلاح جامعه کوشا باشند و بوسیله انجام امر به معروف و نهی از منکر زمینه فرج حضرتش را فراهم آورپند
3-تزکیه و خودسازی که امام صادق ( ع) فرمود : هر کسی که دوست می دارد از اصحاب قائم باشد می بایست منتظر باشد پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم بپاخیزد، پاداش او همچون پاداش کسی خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است.
4-دعا برای حفظ ایمان: در عصر غیبت کبری خطرات بسیار و امواج خطرناکی خانه دل انسان را تهدید می کند لازم است که ضمن تلاش برای تخلق به اخلاق الهی دست به دعا بلند کرده و از خداوند استمداد نمود .
5-مخزون بودن از فراق حضرت
6-صدقه دادن به نیابت از حضرت
7-حج رفتن به نیابت از حضرت
8-خواندن دعائیکه از ناحیه مقدسه وارد شده است
9-خواندن دعای ندبه
10- خواندن دعای عهد
11-خواندن زیارت آل یاسین و دعای حضرت مهدی (ع)
12-توسل به ذیل عنایت آن حضرت
در خاتمه امید داریم خداوند همه ما را در زمره شیعیان و منتظران آن حضرت قرار دهد.
آفات انتظار
«آفات انتظار» ، مسأله «موعود ستيزي» است. «دوستان جاهل» و «دشمنان مغرض و آگاه» را مي توانيم در ذيل اين مفهوم جاي بدهيم. دوستان نادان كساني هستند كه به حضرت مهدي(ع) علاقه دارندو ظهور و ديدار حضرت را مي خواهند، اما آگاهي هاشان از مهدويت، ناقص است و تفسيرهاي غلط از عصر ظهور ارائه مي كنند.
اين گروه ناآگاه، گاهي مهدويت را به گونه اي مطرح مي كنند كه با نفي امر به معروف و نهي از منكر و دعوت به سكوت و ظلم پذيري همراه مي شود. اين ناآگاهان آن قدر در مسائل مهدويت غرق مي شوند كه بديهيات اسلام، مانند جهاد امر به معروف و مسائل اجتماعي را، نفي مي كنند.
اما دشمنان مغرض وآگاه، كه مي توانند به صورت هايي مانند صهيونيسم يا بهايي گري خود را نشان دهند، با استفاده از ابزارهاي گوناگون اطلاع رساني، چهره اي ترسناك و بي منطق از موعود شيعي مي سازند.
در همين سال هاي گذشته، كتاب هاي بسياري را ديده ايم كه، به صورتي جانب دارانه برخي اصول شيعي مانند مفهوم انتظار را به سخره گرفته اند. غرض ورزي در اين گونه آثار آن قدر آشكار است كه هر محقق منصفي با مراجعه به اين آثار در مي يابد كه نويسندگان آنها چشم خود را بر حقايق مسلّم تاريخي بسته اند.
* «جهاني شدن» و «جهاني سازي» امروزه از مسايل مهم انسان معاصر در تمام حوزه هاي فرهنگي، سياسي و اقتصادي است. آرزو و ادعاي شيعه اين است كه با ظهور منجي(ع)، حكومتي جهاني تأسيس خواهد شد. آيا مي توان ميان اين دو مفهوم رابطه اي برقرار كرد؟
دكترخسروپناه: «جهاني شدن» با «جهاني سازي» متفاوت است. جهاني شدن فرايندي است كه خودبه خود تحقق پيدا مي كند، ولي جهاني سازي با طرحي از پيش تعيين شده تحقق مي يابد. در واقع چيزي كه امروزه تبليغ مي شود، جهاني شدن نيست، بلكه جهاني سازي است؛ يعني عده اي طرحي مي افكنند تا انديشه و فرهنگ سياسي خود را اجرا كنند.
اين جهاني سازي با موعودگرايي بسيار متفاوت است. جهاني سازي به معناي گسترش و همگاني كردن ليبراليسم، اومانيسم و سكولاريسم است. جهاني سازي مي خواهد جدايي دين از عرصه هاي اجتماعي، انسان محوري و نظم ليبراليستي را به جاي نظام عدالت محوري به دنيا عرضه كند.
اين، تفكر سياسيِ مبلغان جهاني سازي است. اما بحث حكومت حضرت مهدي(ع)، عدالت محوري است و در واقع مي خواهد همان دو غايت بعثت انبيا را تحقق ببخشد.
بنابراين معناي دقيق جهاني شدن، گسترش تفكر سياسي اجتماعي ليبراليسم است كه مبتني بر اومانيسم و سكولاريسم است، ولي حكومت مهدوي، جهاني شدني است بر مبناي عدالت و خدا محوري.
بعضي تصور مي كنند دوران ظهورو تأسيس حكومت بر اساس قرآن و سنت، نافي عقل است. اصلاً عقول بشر در عصرامام مهدي(ع) رشد مي كند؛ چرا كه در يك فضاي آرام، كه حق و عدالت حاكم است، انديشه ها تعالي مي يابد. البته اين سخن به آن معنا نيست كه بگوييم همه مردم به يك شهود عرفاني مي رسند. بحث علم حضوري نيست؛ يعني با تعالي عقول، موانع ارتباط هاي روحي و معنوي هم از ميان برداشته مي شود.
دنياي پس از ظهور موعود(ع) همين دنياست؛ با همين تكنولوژي ها و ارتباطات، اما بدون ابزارهاي عدالت ستيز. در عوض، ابزارهاي عدالت پرور توسعه مي يابند و همين، هدف از بعثت و ظهور است.
در حكومت آرماني دوران پس از ظهور، حكومت عادلانه است و مردم نيز شهروندان عدالت جويي هستند. اين به آن معنا نيست كه هيچ مؤمني تخلف نكند. اما چون عدالت قائم است، خطا پنهان نمي ماند. مردم در آن دوران «شهروندان خوب» هستند كه تحت تأثير حاكم خدا محور و عدالت پرور، بدي در ميان آنان شايع نيست.
منابع:
قرآن كريم .
الصدر، السيد محمد؛ تاريخ مابعدالظهور، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1412 ه••.ق.
قرآن كريم
باقرى، خسرو؛ آسيب و سلامت در تربيت دينى، عرضه شده در همايش آسيب‏شناسى تربيت دينى، وزارت آموزش و پرورش، 1380.
صافى گلپايگانى، لطف‏اللّه‏؛ منتخب الاثر فى الامام الاثنى عشر، قم، مؤسسة السيدة المعصومة، 1421 ه••.ق.
نعمانى، محمد؛ غيبت، ترجمه: جواد غفارى، تهران، كتاب‏خانه‏ى صدوق، بازار سراى ارديبهشت، 1363 ه••.ش.
پي‌نوشت‌ها:
1- مقام معظم رهبرى ، فصلنامه انتظار، ش2، ص 59، نقل از روزنامه رسالت، 16 /10 / 78.
2- حسن بلخارى، تهاجم يا تفاوت فرهنگى، ص 93، 94.
3- همان، ص 131.
4- مقام معظم رهبرى، انتظار، ش 2، ص 36، نقل از روزنامه جمهورى اسلامى، 19/ 10 / 74.
5- حضرت آية الله خامنه اى دام ظله العالى، انتظار، ش 2، ص 37، نقل از جهان اسلام، 19 / 11 / 73.
6- مقام معظم رهبرى، فصلنامه انتظار، ش 2، ص 38، نقل از جمهورى اسلامى، 15 / 9 / 77.
7- مرتضى مطهرى، قيام و انقلاب مهدى(عج)، ص 5 - 7.
8- صحيفه نور، ج 12، ص 175.
9- صحيفه نور، ج 12، ص 175.
10- صحيفه نور، ج 20، ص 118.
11- همان، ج 7، ص 255.
12- كمال الدين، ص645.
13- بحار، ج51، ص156.
14- شوري / 23.
15- احتجاج، ج2، ص599.
16- كمال الدين، ج2، ص485.
17- بحار، ج92، ص330.
18- مكيال، ج2، ص450.
19- دعاي عهد.
20- دعاي ندبه.
21- دعاي افتتاح.
22- احتجاج، ج2، ص602.
23- بحار، ج52، ص308.
24- بحار، ج51، ص72.
25- الزام الناصب، ص9.
26- بحار، ج52، ص140.
27- بحار، ج86، ص81.
28- جمال الاسبوع، ص310.
29- غيبت نعماني، ص122.
30- الملاحم و الفتن، ص108.
31- منتخب الاثر، ص310.
32- ملاحم و فتن، ص137.
33- الزام الناصب، ص9.
34- الزام الناصب، ص233.
35- زيارت حضرت صاحر الامر ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ .
36- امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، عيون اخبار الرضا، ج1، ص36.
37- غيبت نعماني، ص284.
منبع: کمیته علمی همایش بین المللی دکترین مهدویت

موارد مرتبط

  • جایی که یک رکعت نماز در آن ثواب 100هزار رکعت نماز دارد

    (بسم الله الرحمن الرحیم)
    آیت‌الله محمد ضیاءآبادی در یکی از جلسات تفسیر به تبیین آیه 59 سوره مبارکه «اسراء» پرداخت که بخشی از آن در ادامه می‌آید؛
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
    وَمَا مَنَعَنَا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآیَاتِ إِلَّا أَنْ کَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَآتَیْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالْآیَاتِ إِلَّا تَخْوِیفًا

    و [چیزى] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اینکه پیشینیان آنها را به دروغ گرفتند و به ثمود ماده‏ شتر دادیم که [پدیده‏‌اى] روشنگر بود و[لى] به آن ستم کردند و ما معجزه ‌ها را جز براى بیم‏ دادن [مردم] نمى‏‌فرستیم». (اسراء/ 59)
    هدف خلقت انسان
    می‌دانیم خداوند انسان را برای رسیدن به مقصد عظیمی خلق کرده است که این مقصد را لقاءالله تعبیر می‌کنند. حیات ابدی که بعد از مرگ آغاز می‌شود، قطعاً برنامه‌ای هم از طریق وحی به پیامبر(ص) ابلاغ کرده است.
    پیامبر(ص) کسی است که کاری فراتر از توان سایر افراد انجام می‌داد. وقتی حضرت موسی(ع) عصا را تبدیل به مار کرد یا حضرت عیسی(ع) در گهواره سخن گفت نشان داد که کار بشر عادی نیست و معجزه است.
    مردم هر زمان به پیامبران گفتند که نشانه‌ای بیاور تا بدانیم از سوی خدا آمده‌ای، خداوند هم در قرآن می‌فرماید که ما رسولان خود را همراه با نشانه فرستادیم. پیامبران هم طوری نیستند که هر وقت کسی اثبات و حقانیت خواست معجزه بیاورند. آنچه که سبب شد نشانه‌های پیشنهادی شما را عمل نکنیم این است که گذشتگان شما با وجود اثبات پیامبران به آنها ایمان نیاورند و تکذیب کردند.
    معجزه؛ دلیل اثبات رسالت پیامبران
    حضرت صالح(ع) پیامبر قوم ثمود بود، به او گفتند تو که می‌گویی پیامبر(ص) از کوه طور شتری بیرون بیاور، حضرت شتری از کوه بیرون آورد، اما مردم لجوج و معاند صالح(ع) را تکذیب کردند و شتر را کشتند.
    خداوند می‌داند مردم چند دسته هستند. بنابراین آنها را آزمایش می‌کند. خداوند می‌داند افکار مردم چگونه است. پیامبر(ص) خوابی دید که بر مردم امتحان شد؛ برخی می‌گویند پیامبر(ص) در سال 6 هجرت به مکه می‌رود در حال احرام بشارت دادند که به زودی مکه را فتح می‌کنی. همان سال هم به سمت مکه حرکت کرد و آن سال صلح شد. مردم آن زمان دو دسته شدند؛ دسته اول راه حق را پیش گفتند و دسته دوم معاند شدند. پیامبر(ص) باشکوه و عظمت در سال 8 هجرت مکه را فتح کرد.
    همانطور که قرآن هم اشاره کرده، در زندگی فتنه‌های زیادی پیش می‌آید، اینها امتحان الهی است. خداوند می‌فرماید: مردم پنداشته‌اند وقتی گفتند ایمان آوردیم آنها را امتحان نمی‌کنیم. نه اینطور نیست، خدا انسان را در تمامی لحظات امتحان می‌کند. نگو آدم خوبی هستم، وقتی امتحان پیش می‌آید مشخص می‌شود که چگونه‌ایم. امتحان خدا برای این نیست که بداند بنده‌اش چه کاره است، باید امتحان شود هم افراد خودشان را بشناسند و هم مردم آنها را بشناسند.
    خداوند به پیامبر(ص) خطاب می‌کند و می‌فرماید خوابی که به مکه وارد شدی خواستم امتحانی باشد تا صف‌ها مشخص شود. بنی‌امیه 90 سال بر مردم حکومت کرد. مشخص شد چه کسانی صادق هستند و در مسیر حق قرار می‌گیرند و چه کسانی تکذیب می‌کنند.
    دلیل غیبت حضرت ولیعصر(عج) و امتحان الهی/غیبت امام زمان (عج) فتنه‌ای است برای مردم
    در قرآن کریم داریم: «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ * تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ * وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ ؛ آیا ندیدى خدا چگونه مثل زده سخنى پاک که مانند درختى پاک است که ریشه‏ اش استوار و شاخه‏‌اش در آسمان است؛ میوه‏‌اش را هر دم به اذن پروردگارش مى‏‌دهد و خدا مثل‌ها را براى مردم مى‏‌زند شاید که آنان پند گیرند؛ و مثل سخنى ناپاک چون درختى ناپاک است که از روى زمین کنده شده و قرارى ندارد». (ابراهیم/ 24 تا 26)
    درخت‌ها مختلف است؛ طیب داریم با میوه‌های طیب، میوه داریم با میوه‌های خبیث. پیامبر(ص) خبر داده که مردمی می‌آیند که بر شما حاکم می‌شوند. همیشه فتنه‌ای وجود دارد، غیبت امام عصر(عج) فتنه‌ای است برای مردم. در زمان غیبت امتحان خیلی سنگین است. برخی در مسیر حق می‌مانند، اما برخی دیگر تکذیب می‌کنند و منحرف می‌شوند. همه باید مراقب باشیم. خداوند می‌فرماید با وجود اینکه ما گفته‌ایم اما برخی طغیان می‌کنند.
    اگر کسی در یک شب از ماه رجب 2 رکعت نماز بخواند با 100 قل‌هوالله؛ در رکعت اول 50 قل هوالله و در رکعت دوم 50 قل هوالله، خداوند ثواب 600 سال روزه مقبول، 100 قصر بهشتی در جوار پیامبران به او می‌دهد.
    «زمین‌ها» مختلف هستند در بذر نبات‌ها و «زمان‌ها» مختلف هستند در پرورش بذر عبادات که در این بین اماکن متبرکه، مساجد، ماه‌های رمضان، شعبان و رجب فضیلت بیشتری دارد. به طور مثال یک رکعت نماز در مسجدالحرام مصادف با 100 هزار رکعت، در مسجد النبی برابر 10 هزار رکعت. در مسجد کوفه برابر با 1000 رکعت، در مسجد جامع هر شهری برابر 100 رکعت در مسجد محله برابر با 25 رکعت، در مسجد بازار 12 رکعت است. یک شب از ماه رمان آن قدر بزرگ است که 80 سال ثواب دارد.
    بدون عبودیت نمی‌توان انتظار ربوبیت داشت
    زنی نزد حضرت داوود(ع) آمد و گفت: خدا عادل است؟ حضرت فرمود: بله، ظلم به او راه ندارد. شخص ادامه داد: من زن بینوا و چند طفل یتیم، تمام معاش من این است که ریسمانی می‌بافم و با پول فروش آن زندگی می‌کنیم. بعد از چند روز که زحمت کشیدم ریسمان بافتم می‌خواستم به بازار ببرم بفروشم که پرنده‌ای از هوا پیدا شد و دسته را با خود برد، من چه گناهی کرده بودم، غذای امروز را چه کنم؟ همان موقع کسی وارد شد و کیسه پر از طلا به حضرت داد و گفت: این نذر است و به کسی که مستحق است بدهید. حضرت داوود(ع) فرمود: چه نذری کرده بودی؟ شخص گفت: کار من تجارت است، بار و مال ما در کشتی روی آب بود، طوفانی شد و نزدیک بود غرق شویم، همان جا نذر کردیم که اگر نجات یافتیم به نزد شما بیاییم و کیسه طلا برای مستمندان بدهیم. همان لحظه مرغی بالای کشتی آمد و ریسمانی به داخل کشتی انداخت، با همان ریسمان نجات پیدا کردیم.
    ما نباید به خداوند بدبین باشیم. می‌گوییم خدا رحیم است. از طرف ما عبودیت نیست، اما توقع ربوبیت الهی داریم. خداوند می‌فرماید که شما به عهد من وفادار باشید، من شما را اجابت می‌کنم. پیامبر(ص) با عبودیت به این درجه رسیده است.
    قرائت قرآن و نماز اگر همراه با تدبر باشد انسان را می‌سازد
    در قرآن داریم: «اذکرونی اذکرکم» مرا به یاد بیاورید تا شما را یاد کنم. به ما در نماز دستور دادند که شهادت دهیم پیامبر(ص) چون عبد بوده، پیامبر الهی شده است.
    ما از قرآن فقط الفاظ و از نماز حرکات را آموخته‌ایم، در حالی که باید تدبر کرد به آن عمل کرد.
    قرآن می‌گوید: توبه کسی که هر روز می‌خواهد توبه کند، اما به تأخیر می‌اندازد، قبول نیست پس ما وظیفه داریم طبق دستور قرآن و نماز عمل کنیم.
    قرآن می‌خواهد ما را بسازد نه فقط الفاظ به ما بیاموزد، نماز می‌خواهد ما را بسازد نه اینکه حرکات را انجام دهیم. تدبر در قرآن و نماز را فراموش نکنید.
    خداوند می‌فرماید: «از هوا و هوس دوری کن و بدان در محضر خداوند هستی». امیدواریم خداوند توفیق بهره‌برداری از قرآن و نماز عطا بفرماید.

  • نگاهی متفاوت به دعا برای فرج امام زمان(عج)

    وظایف ما دردوران غیبت حضرت ولی‌عصر(عج) بسیار است و چه خوب است که با آنها آشنا شده و در انجام وظایف خویش کوشا باشیم. از جمله این وظایف زیاد دعا کردن برای تعجیل در ظهور است. قید "زیاد" وقتی اهمیت می یابد که بدانیم قناعت کردن به اندک در این امر وظیفه را از ما منتفی نمی گرداند!

    چرا باید دعا کرد؟!

    اصل دعا کردن و فلسفه آن موضوع بسیار مهم و گسترده ای است که از مسئولیت های الهی بندگان شمرده شده است خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: " قُلْ مَا یَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاۆُكُمْ اگر دعای شما نباشد خداوند هیچ اعتنایی به شما نمی کند." (فرقان/ 77)


    از این رو اصل دعا کردن جلب اعتنا و رضایت الهی را بدنبال خواهد شد و این موضوع غیر از خود اصل استجابت دعاست! براین اساس باید دانست که ما امر به دعا کردن شده ایم و این امر الهی در همه ی مسائل و موضوعات به خصوص امر ظهور است: " اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ مرا بخوانید شما را اجابت می کنم." (غافر/60)


    دعا برای ظهور حضرت امام زمان (عج)


    به راستی حال که امر به دعا کردن در امور مختلف خویش شده ایم چه موضوعی با اهمیت تر از مسئله "امام" است که بایستی در تعجیل ظهور و فرج امر ایشان دعا کرد. ماباید احساس نیاز خود به وجود امام رابا دعا و باتمام خضوع در پیشگاه الهی ابراز کنیم تا مشمول استجابت گردیم و از وجود امام بهره مند شویم. شخصی از حضرت زهرا(سلام الله علیها) سۆال کرد: سرورم چرا حضرت علی (علیه السلام) حق خود را نگرفتند؟ حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: مثل امام مثل کعبه است که باید مردم به سراغ او بروند نه آنکه امام به سراغ مردم برود! از این بیان نورانی حضرت زهرا (سلام الله علیها) کاملا معلوم می شود که اظهار شیفتگی و احساس نیاز به امام بایستی خود را در عملکرد و سیمای یک منتظر واقعی حضرت نشان دهد و چه وسیله ای بهتر از دعا در این امر که الدعاء سلاح المۆمن، دعا سلاح مۆمن است.


    دعا برای فرج واجب است!


    صاحب کتاب مکیال المکارم به نقل از آقا میرزا محمد باقر اصفهانی نقل کرده است که شبی از شبها در خواب یا بین خواب و بیداری مولایم امام حسن مجتبی (علیه السلام) را دیدم که نزدیک به این تغبیر فرمودند: "برمنبرها به مردم بگویید و به آنها امر کنید که توبه کنند و برای فرج و تعجیل ظهور حضرت حجت (عج) دعا نمایند و این دعا مثل نماز میت نیست که واجب کفائی باشد و به انجام دادن آن از سوی بعضی از مکلفین از سایرین ساقط گردد بلکه مانند نمازهای یومیه است که برتمام مکلفین واجب است آن را انجام دهند!


    از سوی دیگر هر کسی به خوبی می داند که شکر نعمت واجب است و لازم است هر کس به خاطر نعمتهایی که خداوند متعال به وی ارزانی داشته است شکر و ستایش به جای آورد. نعمت واقعی برهرکس در هر عصر و زمانی امام آن عصر است که زمین بخاطر او پا برجاست. حضرت امام موسی بن جعفر(علیه السلام) در تفسیر آیه ی شریفه: " وَأَسْبَغَ عَلَیْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً " (لقمان /20) فرمودند: نعمت ظاهری امام ظاهر و نعمت باطنی امام غائب است (یعنی امام زمان است) از این رو لازم است که شکر نعمت امام و ولایت او برخود را به جای آوریم ودر این امر کوتاهی ننماییم دعا یکی از روش هایی است که می توانیم از طریق آن شکر نعمت وجود امام را انجام دهیم. دعای برای سلامتی و نیز دعا برای تعجیل ظهور امام عصر (عج) اگر دعا نکنیم هلاک می شویم!


    حالاگر از وظیفه ی بسیار مهم خود که یکی از آن ها دعا برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام عصر (عج) است کوتاهی و غفلت نماییم خدای نخواسته هلاک خواهیم شد.


    امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند: به خدا قسم امام زمان (عج) غیبتی خواهد داشت که در آن زمان تنها کسی از هلاکت نجات می یابد که خدای عزوجل براعتقاد به امامت او ثابتش دارد و توفیقش دهد که برای تعجیل فرج و ظهور آن حضرت دعا نماید. براساس فرمایش نورانی امام عسکری (علیه السلام) معلوم می شود که ادای فریضه ی واجب ما در قبال دعا برای تعجیل امام زمان (عج) همانند سایر فرائض و ادای آنها توفیقی از جانب پروردگار خواهد بود که در صورتی نصیب انسان می شود که زمینه ی لازم را برای دریافت توفیق الهی در خود ایجاد نماید. در صورت انجام چنین فرائضی است که خداوند متعال هلاک و نابودی را از او دور می دارد ان شا ءالله


    هلاکت در چیست؟!


    فرو گذاشتن وظایف منتظران در دوران غیبت سبب هلاکت ایشان می شود آنچنان که امام حسن عسکری (علیه السلام) پدر بزرگوار امام عصر (عج) فرمودند: هلاکتی که ناشی از غفلت و فراموشی و کوتاهی در وظایف نسبت به امام عصر(عج) است امامی که ما را فراموش نمی کند و ما را به حال خود رها نمی نماید چگونه است که ما خود را از یاد او دور می کنیم و در کمترین وظایفمان نسبت به حضرتش(عج) کوتاهی می نماییم؟! وای برما که در مورد امام زمان(عج) این کمترین کار یعنی دعا در تعجیل ظهور را فرو گذاریم که جز این نیست که حضرت(عج) خود فرمودند: "ما نظر خود را از شما برنمی گیریم تا به حال خود رها شوید و فراموشتان نمی کنیم و گرنه دشمنان شما را از بین می بردند! پس باید انصاف داشت!!!


    نتیجه گیری


    از مجموع آنچه گذشت معلوم می شود که دعا در تعجیل فرج و ظهور امام عصر(عج) و نیز دعا در سلامتی حضرت نه فقط یک شیوه ی دلدادگی که امری واجب است که مانع هلاکت انسان می شود و صد البته که ادای این فریضه در قبال امام(عج) جز به توفیق الهی بدست نخواهد آمد!

  • اهمیت شورش سفیانی

    طبق توقیع شریف امام عصر به علی بن محمد سمری (آخرین نائب امام عصر در عصر غیبت صغری)، ظهور امام مهدی، تنها بعد از خروج سفیانی و ندای آسمانی، اتفاق می افتد.

    سفیانی، مهمترین علامت ظهور امام مهدی علیه السلام، قلمداد شده است. و هیچ نشانه ظهور دیگری قابل مقایسه با این نشانه نیست. و حتی دیگر نشانه های حتمی دیگر ظهور، به نوعی با این نشانه در ارتباط هستند. و همه نشانه ها در آستانه ظهور، تحت الشعاع شورش سفیانی، می باشد.
    اهمیت فراوان و جایگاه «شورش سفیانی» در عصر ظهور
    نشانه‌های ظهور از جذاب‌ترین و پرطرفدارترین بخش‌های معارف مهدوی است. اختصاص بخش عمده‌ای از روایات مهدویت به این موضوع، بهترین گواه بر این مسئله است. این جذابیت از سویی باعث افزایش اقبال عمومی به این مسئله و در نتیجه اصل اندیشه مهدویت می‌شود، اما از سوی دیگر، افزون بر ایجاد زمینه مناسب برای ورود خرافات، طمع شیادان را برای جعل و تحریف روایات را، دو چندان می‌کند. از این‌رو، نظر به فقدان پژوهش‌های مستند در این زمینه، شایسته است با انجام تحقیقات مبتنی بر اصول و قواعد فهم حدیث و با جداسازی احادیث صحیح از ضعیف و مطالب مستند از غیرمستند، علاوه بر پالایش معارف مهدویت از خرافات، زمینه‌های سوءاستفاده از این موضوع نیز، از میان برداشته شود.

    سفیانی، اولین نشانه حتمی ظهور

    اکنون به معرفی اولین نشانه حتمی ظهور، سفیانی و ابعاد گسترده این رخداد، خواهیم پرداخت. لازم به ذکر است در مقالات گذشته، به معرفی نشانه حتمی دیگر ظهور، یعنی یمانی پرداخته شد.

    منهج علمی فقه علامات الظهور

    قبل از آغاز و ارائه تفصیلی و معرفی سفیانی به عنوان اولین دشمن امام عصر، در این نوشتار و بررسی علمی و پژوهشی، بر مسیر و منهج علمی صحیح، پافشاری خواهیم کرد. از جمله:

    1. باید توجه داشت، که گاهی روایات اهل بیت و معصومین، مفسر یکدیگر است. بگونه‌ای که ابهام و اجمال در روایتی؛ و تفسیر و تفصیل در روایت دیگری، است. بنابراین، روایات هم خانواده، باید در کنار یکدیگر، بررسی میشوند.

    2. استشهاد به روایات اهل سنت، فقط زمانی موجه و صحیح است که مضمون آن در روایات اهل بیت وجود داشته باشد. استناد به احادیث اهل سنت، به عنوان موید روایات شیعه، اشکالی ندارد. بنابراین، اثبات موضوعی در روایات اهل سنت، بدون توجه به روایات اهل بیت، صحیح نیست.

    3. در صحت روایت به مجموع قرائن، از جمله قرینه سند، باید توجه کرد. نه اینکه در بررسی روایت، تنها به سند آن توجه کنیم و بقیه قرائن حدیثی، مورد فراموشی قرار گیرد.

    4. اگر حدیثی از حیث سند ضعیف باشد، نه اینکه واقعا آن حدیث، کذب و دروغ است، خیر. بلکه ممکن است در واقع صحیح باشد و لکن به طریق موثق به دست ما و در عصر حاضر، نرسیده باشد. و البته یکی از راههای اثبات حدیث ضعیف، وقوع آن می باشد که نشان از صحت حدیث دارد.

    5. برای اثبات موضوعی به عنوان علامت ظهور، جای تسامح در ادله سنن وجود ندارد، اما در تفصیلات و جزئیات، ممکن است.

    6. مشخصا در مباحث مهدویت، باید به نکته مهمی توجه کرد و آن اینکه: احادیث مهدویت، بویژه نشانه های حتمی ظهور، قطعه های مختلف یک پازل واحد محسوب می‌شوند و جدا از هم نباید بررسی شوند. و اگر نشانه های حتمی ظهور را جدا از هم و مستقل از یکدیگر، بررسی کنیم به نتایج واقعی و مطلوب نخواهیم رسید. اگر به بررسی علمی تنها یک نشانه ظهور، بسنده کنیم، ممکن است به این نتیجه دست یابیم که این نشانه، در گذشته و تاریخ واقع شده، و یا ممکن است شبیه آن در آینده، به طور متعدد، تکرار شود. اما اگر مجموعه علامت ها و نشانه ها را به صورت میدانی و در کنار هم، به عنوان قطعه های مختلف پازل واحد، توجه کنیم، به نتیجه ای واقعی تر، خواهیم رسید.

    به عنوان مثال، هر گاه، به احادیث خراب شام، به تنهایی توجه کنیم، ممکن است فورا استنباط کنیم که این مساله در گذشته، انجام شده است. اما اگر احادیث "خراب شام"، را با مجموع حوادث دیگر و نشانه ها در کنار هم، بررسی کنیم، نتیجه فرق خواهد کرد. اگر احادیث تخریب و ویرانی منطقه شام (سوریه و ...) را در کنار سایر احادیث از جمله حدیث امام باقر علیه السلام، قرار دهیم که مضمون آن چنین است که: بعد از خراب شام، باید اختلاف رمحان (دو پرچم) در منطقه شام، رخ دهد و بعد از رجفۀ (زلزله)، نزول رایات الصفر (آمدن پرچم های زرد رنگ) از مغرب شام، بعد خسف (فرو رفتن زمین) در منطقه حرستا سوریه و بعد خروج سفیانی؛ آنگاه درک حوادث و نشانه های ظهور برای رسیدن به واقع، و تصمیم گیری، آسان تر خواهد شد. و در مرحله بعد و بالاتر، نیز اگر حوادث شام و حدیث امام باقر را با نشانه های دیگری همچون تشکیل حکومت زمینه ساز ظهور توسط "رجل من اهل قم"، وجود قائد و فرمانده خراسانی در ایران، وجود پادشاه حجاز به نام عبد الله، مرگ عبد الله و اختلاف بنی فلان در کشور عربستان، و نیز وجود حکومت عراقی شیعه اما ضعیف، در کنار تحرکات کردها و ترک ها، تحرکات گروه‌های تکفیری در سوریه و منطقه شام و اختلاف پرچم‌ها را، که همگی در روایات و احادیث نشانه های ظهور، به وضوح و صراحتا، ذکر شده است را کنار هم قرار دهیم، به درک واضح تر از روایات و احادیث خواهیم رسید. چرا کنار هم قرار دادن احادیث و روایات مرتبط و هم خانواده با یکدیگر و آنچه را که می بینیم، انعکاس قویی در احادیث مهدویت، دارد. و ممکن است، این احتمال تقویت می شود که ما در عصر ظهور، به سر می بریم ان شاء الله. البته ما در این نوشتار، درصدد توقیت نیستیم، لکن در هیچ دوره ایی از تاریخ، تمام آنچه از نشانه های ظهور، که در عصر حاضر، در حال روی دادن است، اینچنین و کنار هم، قرار نگرفته است. انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا.

    7. و صد البته، مجموعه حوادث و نشانه‌های حتمی ظهور، باید در کنار هم، بررسی شوند و بررسی جداگانه و منفصل آنها و تطبیق، خسارت زیانباری است که با ایجاد هیجان و احساس کاذب در منتظران ظهور امام عصر، ممکن است تبعات ناگوراری، به دنبال خود داشته باشد. بنابراین باید به دستور ائمه معصومین، باید همواره ظهور را نزدیک دانست و در عین حال، ضمن پرهیز از تعیین وقت قطعی در زمان ظهور، همچنین از عجله و استعجال در امر ظهور و درخواست زودتر از موعد، قبل از وقوع نشانه های حتمی ظهور، بویژه وقوع ندای آسمانی -که در ماه رمضان رخ مبدهد و تمام جهانیان میشنوند- پرهیز کرد. چنانچه، در احادیث منقول از اهل بیت، تاکید شده است:

    ... كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ هَلَكَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُسَلِّمُونَ.[1]

    ... وقت تعیین کنندگان برای امر ظهور، را تکذیب کنید،تعجیل کنندگان در امر ظهور، هلاک میشوند و تسلیم شوندگان (و آنان که در انتظار وقوع نشانه های حتمی ظهور، می باشند)، نجات می یایند.

    پرسش های فروان درباره سفیانی

    و اما پرسش‌های فراوانی درباره شخصیت سفیانی، مطرح است، از جمله این‌كه:
    · اسم و نسب سفیانی چیست؟ آیا از فرزندان معاویه بن ابی سفیان است؟
    · زمان خروج سفیانی، چه موقع است؟
    · مکان قیام سفیانی، آیا واقعا از کشور سوریه و منطقه شام است؟
    · حامیان سفیانی چه کسانی هستند؟
    · سفیانی، چه مناطقی را تصرف خواهد کرد؟
    · آیا سفیانی، بعد از قیام، حاکم سوریه میشود؟
    · آیا سفیانی به عراق حمله خواهد کرد؟
    · آیا واقعا، رنگ پرچم سفیانی، سیاه است؟ و آیا هر پرچم سیاهی از سوریه، نشانه سفیانی است؟
    · اهداف قیام سفیانی کدام است؟ و سفیانی بر چه مناطقی سیطره پیدا خواهد کرد؟
    · آیا، سفیانی علاوه بر منطقه شام، بر کشور عراق و عربستان نیز مسلط خواهد شد؟
    · دین، مذهب و گرایش سفیانی، چیست؟
    · سیر و مدت اقدمات سفیانی چیست؟
    · فرجام قیام سفیانی، به کجا خواهد انجامید؟
    · چرا پرچم سفیانی، گمراه ترین پرچم عصر ظهور است؟
    · آیا تنها پرچم باطل در عصر ظهور، پرچم سفیانی است؟
    · وظیفه شیعه در برابر سفیانی چیست؟
    · فاصله خروج سفیانی با ظهور امام مهدی علیه السلام، چقدر است؟
    · در طول تاریخ اسلام، مدعیان دروغین سفیانی، چه کسانی بودند؟
    · در عصر معاصر، چه کسانی ادعای سفیانی کرده اند؟ و راه تشخیص مدعای آنها چیست؟

    لازم به ذکر است، در سلسله مقالات "مباحث مهدویت"، با تاکید بر منهج علمی و فقه الحدیث، علاوه بر بررسی رجالی و سندی احادیث، و سایر قرائن و روایات هم خانواده، سعی خواهد شد به سوالات فوق، پاسخ علمی داده شود.

    معرفی نشانه‌های حتمی ظهور

    در احادیث اسلامی، از پنج نشانه حتمی ظهور (یمانی، سفیانی، ندای آسمانی، قتل نفس زکیه و خسف بیداء) به صورت ویژه و مستقل سخن به میان آمده است. اهمیت این پنج نشانه‌ را می‌توان هم از تعدد روایات مربوط به آن‌ها و هم از جداسازی و بیان این نشانه‌ها به شکل مستقل دریافت. شیخ صدوق در کتاب کمال الدین، با سلسه اسنادش از امام صادق علیه‌السلام در حدیث معتبر[2] نقل کرده است:

    قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیمَانِی وَ السُّفْیانِی وَ الصَّیحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِیةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیدَاء.[3]

    پیش از قیام قائم پنج نشانه حتمی است: یمانی، سفیانی، صحیه آسمانی، شهادت نفس زکیه و خسف بیداء.

    و نیز مرحوم کلینی در کتاب الکافی، در حدیث معتبر[4]، از امام صادق نقل کرده است:

    خَمسُ عَلاماتٍ قَبلَ قِیامِ القائمِ الصَّیحَةُ وَ السَّفیانِیُّ وَ الخَسفُ وَ قَتلُ النَّفسِ الزَّکیَّة وَ الیَمانِیُّ ِ.[5]

    پیش از قیام قائم، پنج علامت وجود خواهد داشت: ندای آسمانی، سفیانی، خسف و فرو رفتن (لشکر سفیانی) در زمین (بیداء)، شهادت نفس زکیه و یمانی.

    این دو حدیث معتبر و حدیث های مشابه دیگر، دلالت بر این دارد که ظهور امام مهدی علیه‌السلام، متوقف بر نشانه های حتمی است که باید به وقوع بپیوندد.

    شرح اجمالی نشانه‌های حتمی ظهور

    طبق روایات معتبر، ندای آسمانی، برای اثبات اینکه، امام مهدی، از طرف خداوند متعال، برگزیده و فرستاده شده است و خروج سفیانی به عنوان دشمن اصلی امام عصر، به جنگ میان حق و باطل، اشاره دارد. خروج یمانی، به ضرورت وجود قوا و لشکر جبهه حق و نصرت و یاری در ظهور امام مهدی، اشاره دارد و شهادت نفس زکیه، به طغیان حکومت و نظام ناصبی و دشمن اهل بیت در کشور حجاز (عربستان)، اشاره می کند. و در نهایت، خسف بیداء و فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین در منطقه بیداء (در بین مکه و مدینه)، نشانگر صحت پیشگویی و صدق خبر پیامبر و نیز بیانگر این است که حکومت جهانی امام مهدی، ادامه حکومت رسول الله و اتمام رسالت پیامبر اسلام، می‌باشد.[6]

    اهمیت فراوان و جایگاه شورش سفیانی در عصر ظهور

    دلایلي كه نشان‌گر اهميت موضوع سفیانی است، بدين قرارند:

    1. خروج سفیانی، در روایات شیعه، از علائم حتمی ظهور امام مهدی(ع) شمرده شده است. از جمله شیخ صدوق در کتاب کمال الدین، در روایتی از امام صادق (ع)، چنین نقل می کند:

    السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِي رَجَب‏.[7]

    سفیانی از علایم حتمی است و قیام او در ماه رجب خواهد بود.

    و نیز امام باقر علیه السلام در حدیث دیگری فرموده‌­اند:

    إِنَ‏ مِنَ‏ الْأُمُورِ أُمُوراً مَوْقُوفَةً وَ أُمُوراً مَحْتُومَةً وَ إِنَّ السُّفْيَانِيَّ مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِي لَا بُدَّ مِنْهُ.[8]

    برخی از امور موقوف و مشروط­اند و برخی محتوم و تغییر ناپذير، و سفیانی از علایم حتمی است که بی­تردید رخ خواهد داد.

    همچنین در کتاب الغیبۀ نعمانی، از امام باقر عليه ‌السلام در تفسیر آیه ثم قضی اجلا و اجل مسمی عنده[9] نقل شده است:

    إِنَّهُمَا أَجَلَانِ: أَجَلٌ مَحْتُومٌ وَ أَجَلٌ مَوْقُوفٌ. قَالَ‏ لَهُ‏ حُمْرَانُ:‏ مَا الْمَحْتُومُ؟ قَالَ الَّذِي لَا يَكُونُ غَيْرُهُ. قَالَ: وَ مَا الْمَوْقُوفُ؟ قَالَ: هُوَ الَّذِي لِلَّهِ فِيهِ الْمَشِيَّةُ. قَالَ حُمْرَانُ: إِنِّي لَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ أَجَلُ السُّفْيَانِيِّ مِنَ الْمَوْقُوفِ. فَقَالَ: أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ مِنَ الْمَحْتُومِ.[10]

    آنها دو اجل‌اند: اجل محتوم و تغییرناپذير و اجل موقوف و مشروط. حمران پرسید: اجل محتوم چیست؟ فرمود: اجلی که جز آن نخواهد شد. حمران عرض کرد: اجل موقوف و مشروط چیست؟ فرمود: آنچه اراده خداوند در آن راه دارد و قابل تقدیم و تاخیر و برطرف شدن است. حمران عرض کرد: امیدوارم قیام سفیانی از علایم موقوف و مشروطي باشد که بدا در آن راه دارد! امام فرمودند: به خدا سوگند که چنین نیست، او از علایم حتمی است.

    2. چنان‌که خواهد آمد، یکی از اساسی‌ترین اهداف قیام سفیانی، حمله به مناطق شیعه‌نشین و کشتار شیعیان و حمله به مراکز مقدسه شیعه در کشور عراق، است. تأثير این رخداد عظیم در کیان تشیع و تهدیدی که از ناحیه سفیانی متوجه شیعیان جهان می‌شود، بررسی ابعاد این ماجرا و آگاهی از زوایای مختلف آن را ضروری می‌نماید.

    سفیانی ابتدا از شام خروج می کند. از جمله شیخ صدوق در کتاب کمال الدین از امام باقر علیه السلام، نقل کرده است:

    ... و خُرُوجَ‏ السُّفْيَانِيِ‏ مِنَ‏ الشَّام‏ ... .[11]

    ... و سفیانی از منطقه شام، خروج می کند ... .

    آنگاه به سمت عراق لشکرکشی می کند. در کتاب الغیبۀ نعمانی، امام باقر(ع) در ضمن روایتی معتبر می‌فرمایند:

    ... لَا يَكُونُ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا الْإِقْبَالَ نَحْوَ الْعِرَاقِ يَمُرُّ جَيْشُهُ بِقِرْقِيسِيَاءَ ... وَ يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ جَيْشاً إِلَى الْكُوفَة ... .[12]

    ... سپس او (سفیانی، بعد از تسلط بر منطقه شام) هدفی جز حمله به عراق ندارد. سپاهیانش را به قرقیسیا می‌رساند و در آنجا هم به جنگیدن می‌پردازد ... و بعد لشکرش را به سوی کوفه گسیل می‌دارد ... .

    3. از دیگر دلایلی که تحقیق درباره این موضوع را ضروری می‌نماید، گستردگی ابعاد این رخداد نسبت به سایر علائم ظهور است؛ نشانه‌هایی چون: ندای آسمانی، کشته شدن نفس زکیه، خسف بیداء و ...، حوادثی محدود به شمار مي‌روند که در زمان اندکی رخ می‌دهند، اما قیام سفیانی حادثه‌اي ساده و محدود نیست و ماه ها به طول می انجامد و شعاع فعالیت های سفیانی منطقه شام و عراق خواهد بود. در کتاب الغیبۀ نعمانی، از امام صادق عليه ‌السلام در روایت معتبر و با اشاره به طولانی بودن فتنه سفیانی، چنین نقل شده است:

    السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِي رَجَبٍ وَ مِنْ‏ أَوَّلِ‏ خُرُوجِهِ‏ إِلَى‏ آخِرِهِ‏ خَمْسَةَ عَشَرَ شَهْراً سِتَّةُ أَشْهُرٍ يُقَاتِلُ فِيهَا فَإِذَا مَلَكَ الْكُوَرَ الْخَمْسَ مَلَكَ تِسْعَةَ أَشْهُرٍ وَ لَمْ يَزِدْ عَلَيْهَا يَوْماً.[13]

    سفیانی از علایم حتمی و قطعی است و در ماه رجب خروج می کند. از ابتدای حرکت او تا آخر کارش، پانزده ماه به طول می‌­انجامد. شش ماه آن را به جنگ و نبرد می­گذراند و چون سرزمين‌هاي پنج‌گانه (تمام منطقه شام) را به تصرف خود درآورد، نه ماه بر این مناطق حکومت می کند و یک روز هم بر این مدت اضافه نمیشود.

    4. همچنین تأثير شورش سفیانی، بر معادلات و تحولات اساسی در دنیای اسلام، از منطقه شام تا عراق، و حتی اعزام لشکر به عراق و عربستان، و تخریب شهر مدینه و تلاش در جهت جلوگیری از قیام امام مهدی و اعلان جنگ علنی بر ضدّ آن حضرت، بخشی از ابعاد این رخداد پراهمیت است. نعمانی در کتاب الغیبۀ از امام باقر عليه ‌السلام در حدیث معتبری در این‌باره فرموده‌­اند:

    ... وَ يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ بَعْثاً إِلَى الْمَدِينَةِ فَيَنْفَرُ الْمَهْدِيُ‏ مِنْهَا إِلَى‏ مَكَّةَ فَيَبْلُغُ أَمِيرَ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ أَنَّ الْمَهْدِيَّ قَدْ خَرَجَ إِلَى مَكَّةَ ...[14]

    ... سفیانی، سپاهی را به مدینه می­فرستد. مهدی از آن‌جا مي‌گريزد و به مکه می­رود. به امیر سپاه سفیانی گزارش می‌رسد که مهدی به مکه رفته است ... .

    5. از طرفی وقتی راویان احادیث ائمه، مهمترین نشانه ظهور امام عصر، را درخواست می کردند، امامان معصوم، خروج سفیانی را به عنوان مهمترین نشانه برای ظهور امام مهدی و اقامه حکومت اهل بیت، بیان می فرمودند.

    وَ كَفَى بِالسُّفْيَانِيِّ نَقِمَةً لَكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ هُوَ مِنَ الْعَلَامَاتِ لَكُمْ ...َ إِنَّمَا فِتْنَتُهُ حَمْلُ امْرَأَةٍ تِسْعَةُ أَشْهُرٍ وَ لَا يَجُوزُهَا إِنْ شَاءَ اللَّه‏.[15]

    سفیانی برای عذاب دشمنان شما بس است و از جمله نشانه‌هایی برای شماست (برای فهم نزدیکی ظهور) ... و فتنه شورش سفیانی، ان‌شا‌الله بیشتر از نه ماه، نخواهد شد.

    6. در منابع متعدد حدیثی شیعه نقل شده است که هنگام قیام سفیانی، اجابت دعوت اهل بیت و توجهات به سمت اخبار ظهور در کشور حجاز (عربستان)، واجب شرعی است. در کتاب الکافی مرحوم کلینی، نقل شده است که هنگام خروج سفیانی، دعوت حق اهل بیت و دعوت امام مهدی را اجابت کنیم و شیعیان، توجه‌شان به سمت اخبار کشور حجاز و شهر مکه، باشد.

    در روایتی منقول از امام جعفر صادق علیه السلام، چنین نقل شده است:

    َعنْ يُونُسَ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ إِذَا خَرَجَ السُّفْيَانِيُّ يَبْعَثُ جَيْشاً إِلَيْنَا وَ جَيْشاً إِلَيْكُمْ فَإِذَا كَانَ كَذَلِكَ فَأْتُونَا عَلَى كُلِّ صَعْبٍ وَ ذَلُول‏.[16]

    یونس بن ابی یعفور از امام صادق علیه السلام، نقل می کند، که ایشان فرمودند: هنگامیکه سفیانی خروج می کند، دو سپاه اعزام می کند، یکی به سمت ما (حجاز) و دیگری به سمت شما (عراق). در این صورت به سمت ما بشتابید (و تمام توجه شما، به سمت اخبار کشور حجاز و شهر مکه باشد، زیرا محل ظهور و قیام امام عصر، می‌باشد)، هرچند دچار سختی شوید.

    و در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام، چنین نقل شده است:

    قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ كَيْفَ نَصْنَعُ إِذَا خَرَجَ السُّفْيَانِيُّ ... فَإِذَا ظَهَرَ عَلَى الْأَكْوَارِ الْخَمْسِ يَعْنِي كُوَرَ الشَّامِ فَانْفِرُوا إِلَى صَاحِبِكُمْ.[17]

    (راوی) به امام صادق عرض کرد، هنگام خروج سفیانی، چه کار کنیم؟ ... (امام پاسخ داد) هنگام خروج سفیانی و تسلط سفیانی بر مناطق پنج گانه شام، به امام مهدی بپیوندید و دعوت ایشان را اجابت کنید.

    چراکه امام عصر، از شهر مکه در کشور عربستان، قیام خواهند فرمود. شیخ مفید در کتاب الارشاد، چنین نقل می کند:

    ... یقُومُ القائم فِی یوْمِ عَاشُورَاءَ وَ هُوَ الْیوْمُ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی علیه‌السلام، لَكَأَنِّی بِهِ فِی‏ یوْمِ‏ السَّبْتِ‏ الْعَاشِرِ مِنَ‏ الْمُحَرَّمِ‏ قَائِماً بَینَ‏ الرُّكْنِ‏ وَ الْمَقَام‏ ... .[18]


    ... قائم (حضرت مهدى علیه‌السلام) در روز عاشورا كه روز شهادت سید الشهدا علیه‌السلام است، قیام مى‏‌كنند. گویا در آن شنبه‌‏اى كه عاشورا در آن واقع شود، او را می‌بینم. درحالى‌‏كه بین ركن و مقام ایستاده است ... .

    7. سفیانی و ندای آسمانی، به عنوان دو نشانه حتمی ظهور و جدا کننده فاصله بین عصر غیبت و عصر ظهور، صدق ادعای ارتباط خاصه با امام مهدی علیه‌السلام، می‌باشد که در توقیع مبارک حضرت، به آخرین نواب اربعه، علی بن محمد سمری، به آن اشاره شده است. شیخ طوسی در کتاب الغیبۀ، چنین نقل می‌فرمایند:

    ... مَنْ يَدَّعِي الْمُشَاهَدَةَ (أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ) قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِّ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَر ... .[19]

    ... هرکسی، قبل از خروج سفیانی و ندای آسمانی، ادعای ارتباط و نیابت خاص، داشته باشد، دروغ‌گو، کذاب و افترازننده است ... .

    8. همچنین، اهتمام پیشوایان دینی به این نشانه، از دیگر عواملی است که بررسی آن را ضروری می‌نماید. طرح این موضوع در احادیث و لسان مبارک: پیامبر اکرم، امام علی، امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد و امام مهدی، آن هم در حدود یکصد روایت، نشان از این اهتمام دارد. (نگاه کنید: کتاب معجم الاحادی الامام المهدی)

    9. بنابراین با تمام تفاصیل ذکر شده، سفیانی، مهمترین علامت ظهور امام مهدی علیه السلام، قلمداد شده است. و هیچ نشانه ظهور دیگری قابل مقایسه با این نشانه نیست. و حتی دیگر نشانه های حتمی دیگر ظهور، به نوعی با این نشانه در ارتباط هستند. و همه نشانه ها در آستانه ظهور، تحت الشعاع شورش سفیانی، می باشد.

    توضیح اینکه: یمانی و خراسانی به عنوان نشانه ظهور، با سفیانی می جنگند. در روایت معتبر از امام باقر علیه السلام نقل شده است:

    وَ يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ جَيْشاً إِلَى الْكُوفَةِ ... إِذْ أَقْبَلَتْ رَايَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ وَ تَطْوِي الْمَنَازِلَ طَيّاً حَثِيثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِم‏.[20]

    ... سفیانی سپاهی را به سوی کوفه گسیل می‌دارد ... در چنین شرایطی پرچمهایی از خراسان به رهبری خراسانی نمایان می‌شوند که منزلگاه‌ها را با سرعت چشمگیری طی کرده و پشت سر‌هم می‌گذراند و در میان آنها عده‌ای از اصحاب حضرت مهدی علیه السلام حضور دارند.

    و همچنین خسف بیداء برای سپاه سفیانی در میان مکه و مدینه، رخ می دهد. مرحوم مجلسی در کتاب بحار الانوار به نقل از تفسیر عیاشی چنین نقل می کند:

    ... حَتَّى إِذَا نَزَلُوا الْبَيْدَاءَ وَ هُوَ جَيْشُ الْهَمَلَاتِ خُسِفَ بِهِم ‏... .[21]

    ... تا اینکه سپاه سیل‌آسای(سفیانی) در بیداء (بین مکه و مدینه) فرود می‌آیند و در زمین فرو می‌روند ... .

    حتی بعد از ندا و صیحه آسمانی، به عنوان نشانه حتمی ظهور، ندای شیطان، به اسم سفیانی نیز شنیده میشود.

    و نکته پایانی اینکه: طبق توقیع شریف امام عصر به علی بن محمد سمری (آخرین نائب امام عصر در عصر غیبت صغری)، ظهور امام مهدی، تنها بعد از خروج سفیانی و ندای آسمانی، اتفاق می افتد. شیخ طوسی در کتاب الغیبۀ، چنین نقل میفرمایند:

    ... مَنْ يَدَّعِي الْمُشَاهَدَةَ [أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ] قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِّ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَر.[22]

    ... هرکسی، قبل از خروج سفیانی و ندای آسمانی، ادعای ارتباط و نیابت خاص، داشته باشد، دروغگو،کذاب و افترازننده است.

    همه این موارد و احادیث نشانه های حتمی ظهور در مباحث مهدویت، همانطور که ذکر شد و مشاهده فرمودید، به نوعی با سفیانی، مرتبط می باشد. و اهمیت دوچندان بررسی تفصیل و جزئیات مباحث سفیانی، را نمایان می کند.

    نکته پایانی

    سفیانی، مهمترین علامت ظهور امام مهدی علیه السلام قلمداد شده است و هیچ نشانه ظهور دیگری قابل مقایسه با این نشانه نیست. و حتی دیگر نشانه های حتمی دیگر ظهور، به نوعی با این نشانه در ارتباط هستند. و همه نشانه ها در آستانه ظهور، تحت الشعاع شورش سفیانی، می باشد.

    یکی از اساسی‌ترین اهداف قیام سفیانی، حمله به مناطق شیعه‌نشین و کشتار شیعیان و حمله به مراکز مقدسه شیعه در کشور عراق، است. تأثير این رخداد عظیم در کیان تشیع و تهدیدی که از ناحیه سفیانی متوجه شیعیان جهان می‌شود، بررسی ابعاد این ماجرا و آگاهی از زوایای مختلف آن را ضروری می‌نماید.

    تأثير شورش سفیانی، بر معادلات و تحولات اساسی در دنیای اسلام، از منطقه شام تا عراق، و حتی اعزام لشکر به عراق و عربستان، و تخریب شهر مدینه و تلاش در جهت جلوگیری از قیام امام مهدی و اعلان جنگ علنی بر ضدّ آن حضرت، بخشی از ابعاد این رخداد پراهمیت است. نشانه‌هایی چون: ندای آسمانی، کشته شدن نفس زکیه، خسف بیداء و ...، حوادثی محدود به شمار مي‌روند که در زمان اندکی رخ می‌دهند، اما قیام سفیانی حادثه‌اي ساده و محدود نیست و ماه ها به طول می انجامد و شعاع فعالیت های سفیانی منطقه شام و عراق خواهد بود.

    و اما در مباحث مهدویت، باید به نکته مهمی توجه کرد و آن اینکه: احادیث مهدویت، بویژه نشانه های حتمی ظهور، قطعه های مختلف یک پازل واحد محسوب می شوند و جدا از هم نباید بررسی شوند. و اگر نشانه های حتمی ظهور را جدا از هم و مستقل از یکدیگر، بررسی کنیم به نتایج واقعی و مطلوب نخواهیم رسید. اگر به بررسی علمی تنها یک نشانه ظهور، بسنده کنیم، ممکن است به این نتیجه دست یابیم که این نشانه، در گذشته و تاریخ واقع شده، و یا ممکن است شبیه آن در آینده، به طور متعدد، تکرار شود. اما اگر مجموعه علامت ها و نشانه ها را به صورت میدانی و در کنار هم، به عنوان قطعه های مختلف پازل واحد، توجه کنیم، به نتیجه ای واقعی تر، خواهیم رسید.
    [1] . نعمانی، الغیبۀ، ص 198.
    [2] . مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، ص 21-22.
    [3] . شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 650.
    [4] . مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، ص 48-49.
    [5] . شیخ صدوق، کمال‌الدین، ج 2 ، ص 650.
    [6] . کورانی، الیمانیون قادمون، ص 115-116.
    [7] . شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 650.
    [8] . نعمانی، الغیبۀ، ص 301.
    [9] . سوره انعام، آيه2.
    [10] . نعمانی، الغیبه، ص 301. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 249،
    [11] . شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 327 و 331.
    [12] . نعمانی، الغیبه، ص280.
    [13] . نعمانی، الغیبۀ، ص 300.
    [14] . نعمانی، الغیبۀ، ص 280.
    [15] . نعمانی، الغیبۀ، ص 300.
    [16] . نعمانی، الغیبۀ، ص 306.
    [17] . مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 272.
    [18] . شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 379.
    [19] . شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 395.
    [20] . نعمانی، الغیبۀ، ص280.
    [21] . عیاشی، التفسیر، ج1، ص 65. مجلسی، بحار الانوار، ج52، ص223.
    [22] . شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 395.

  • سه راهکار امام هادی(ع) برای تعجیل در ظهور

    حکیمه خاتون(س) می‌گوید: این نوزاد کمتر از یک ساعتشان بود، به پدر بزرگوارشان-امام حسن عسکری(ع)- دادم، در بغل بابا دست به دعا بلند کردند: «خدایا! گشایش دوستان من در فرج من است. فرج من را نزدیک کن».

    حجت‌الاسلام محمدصادق کفیل : یک جمله بسیار زیبایی امام هادی(ع) در زیارت جامعه کبیره دارد که متقن‌ترین زیارت است. یک دوره امام‌شناسی است، اگر آدم بفهمد یا بخواهد بفهمد که جایگاه امامت تا به حال چیست، باید با جامعه کبیره خوب انس پیدا بکند. امام(ع) سه شاخصه برای جامعه منتظر مطرح می‌کنند، می‌فرمایند: این طوری بگویید «وَ قَلْبِی لَکُمْ مُسَلِّمٌ وَ رَأْیِی لَکُمْ تَبَعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّی یحْیی اللّه تَعالی دینَهُ بِکمْ»، همه ما می‌گوییم خدایا امام زمان(عج) بیاید ظهور رخ بدهد، خدایا چه زمانی فرج رخ می‌دهد؟ چه کار کنیم ظهور رخ بدهد.
    *سه راهکار امام هادی(ع) برای تعجیل در ظهور
    امام هادی(ع) می‌گویند در سیر اول این سه کار را انجام بدهید، قلب‌ها باید تسلیم بشود، این دل باید با امام زمان(عج) یکی شود، این خیلی مهم است. در روایت داریم که خدا یک موقعی به پیامبرش(ص) فرمود: ای نبی ما می‌بینی بعضی‌ها خیلی به سمت من می‌آیند، می‌بینی بعضی‌ها خیلی خدا خدا می‌کنند. من اینها را دوست می‌دارم؛ چون دوست دارم صدایشان را بشنوم. خدا خدا را در زبانشان می‌اندازم. گاهی انسان را امام زمان(عج) دوست دارند، وقتی دوستش دارد یا مهدی به زبانش می‌افتد.
    آدم‌هایی که دل‌هایشان مهدوی است. این عنایت خود حضرت است. قلب باید مهدوی باشد. وجود باید مهدوی باشد، گام دومی که امام هادی(ع) می‌فرمایند این است که آدم نظرش هم تابع نظر امام باشد. جامعه منتظر ما صبح‌ها دعای عهد می‌خواند. می‌گوید: «اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاْمامَ»، من امام دارم، وقتی امام دارم باید تابع باشم، می‌گویند وقتی مسجد رفتی، زودتر نباید سر از رکوع برداری. عقب هم نباید بیفتی.
    آدم امام زمانی می‌گوید: من پیشوا دارم، قانون زندگی من بر اساس نظر حضرت مهدی(عج) است، نظرم تابع است
    آدم منتظر سیر دوم در زندگی‌اش این است امام هر کاری کرد، من آن کار را انجام می‌دهم، خودم، دلم، عشقم، زندگی‌ام همه در امام دیده می‌شود، وجود من کی معنا پیدا می‌کند؟ با وجود امام. باز در دعای عهد نکته زیبایی است می‌گوید شما صبح‌ها با امام زمان(عج) عهد می‌بندید، تجدید عهد می‌کنید « اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی»، بعضی‌ها حرم می‌روند طرف در حرم با حجاب است، بیرون حرم می‌آید! گاهی طرف وارد جلسه دینی می‌شود، می‌گوید اینجا باید متدین بود، از جلسه جدا می‌شود فراموش می‌کند، طرف مسجد می‌آید، نماز جماعت را می‌خواند، بعد از مسجد یک نوع دیگر زندگی می‌کند!
    آدم امام زمانی می‌گوید: من پیشوا دارم، قانون زندگی من بر اساس نظر حضرت مهدی(عج) است، نظرم تابع است، سوم این است که یاری من برای شما آماده شده است، ما گاهی تصور می‌کنیم که همه چیز از امام زمان(عج) می‌خواهیم، جالب است امام زمان(عج) هم از ما توقع دارد، حتی خداوند هم نیاز به یاری دارد، خدایی که این همه صفات در جوشن کبیر در ماه مبارک رمضان خوانده‌ایم، همین خدا می‌گوید: «إِن تَنصُرُواْ اللَّهَ یَنصُرْکُمْ»(محمد/7)؛ اگر کمکم بدهید کمکتان می‌کنم؛ یعنی خدا نیازمند کمک مردم است، نه برای خودش، برای خود مردم.
    *مثلث ظهور/اولین دعای امام زمان(عج) هنگام ولادت
    خدا قشنگ می‌گوید: «وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه»(حج/40)؛ هر کس من را یاری کند، من او را یاری می کنم، امام هم همین را می‌گوید، امام هادی(ع) در زیارت جامعه کبیره به ما یاد دادند که بگویید یاری من برای شما آماده شده است. این سه گام در زندگی‌مان باید حاکم شود.
    اصلاً بخواهم واضح‌تر بگویم ظهور یک مثلث است، ظهور حضرت مهدی(ع) که ما همه منتظرش هستیم یک مثلث است، یک ضلعش خدا است که خدا می‌خواهد ظهور چون هدف خلقت است، چون عبودیت در ظهور معنا پیدا می‌کند، خدا عاشق ظهور است، دنبال ظهور می‌گردد، خدا در ظهور پرستش واقعی می‌شود، امام زمان(عج) هم که عاشق ظهور هستند.
    ظهور حضرت مهدی(ع) که ما همه منتظرش هستیم یک مثلث است
    حضرت مهدی سحرگاه نیمه شعبان به دنیا آمدند، حکیمه خاتون می‌گوید: اول دعایی که امام عصر(عج) کردند این بود که خدایا فرجم را نزدیک کن، این نوزاد کمتر از یک ساعتشان بود، به پدر بزرگوارشان دادم، در بغل بابا دست به دعا بلند کردند، «خدایا! گشایش دوستان من در فرج من است. فرج من را نزدیک کن»، پس امام ظهور می‌خواهد.
    حمیری می‌گوید: آقا پرده خانه را در مستجار کعبه گرفتند و فرمودند: « اللّهُمَ أَنجِزلی ما وَعَدتَنی»(اعیان الشیعه، جلد حضرت مهدی، ص 105)؛ خدایا فرجم را نزدیک کن، پس امام(عج) می‌خواهد، خدا می‌خواهد، چه کسی باید بخواهد؟ ما باید بخواهیم،خدا این سؤال را می‌پرسد: تو چه کار کردی که من مهدی را بفرستم. تو برای آمدن امام عصر(عج) که من دلم می‌خواهد بیاید، من گاهی مثال می‌زنم، اگر کسی را دعوت می‌کنیم، مهمانی می‌آید در خانه‌مان در را می‌بندیم، قفل هم می‌کنیم، پشت در را می‌اندازیم در می‌زند، می‌گوییم ما نهار را کشیدیم، منتظریم به او زنگ می‌زنیم، می‌گوید: در را باز کنید من داخل بیایم، ما پشت در ایستادیم، داد می‌زنیم، چرا نمی‌آیی، می‌گوید در را باز کنید. امام زمان(عج) می‌گوید در را باز کنید، پشت درم من لحظه‌شماری می‌کنم، می‌آیم، این در را چطوری باز کنیم یار شویم.
    *ماجرای کودک شش ساله و سفارش او به زائر بیت‌الله الحرام
    به خانم خانه‌دار می‌گویم، شما که در خانه نشستی اوج خلاقیت بچه در دو تا چهار سالگی است، می‌گویند در دو تا چهار سالگی خلاقیت به صد درصد می‌رسد. بعضی روانشناسان می‌گویند بهترین زمان تربیت هفت سال کاملاً در اختیار خانواده است. بهترین نوع تربیت محبت در اختیار خانواده است، بیشترین زمان هم در اختیار خانواده است، خانواده خود را مهدوی کنم یکی از بستگان ما داشت می رفت مکه، دیدم همه دارند التماس دعا می‌گویند. یک بچه پنج، شش ساله‌ای آمد گفت: عمو می‌روید مکه برای ظهور امام زمان(عج) دعا کنید. خیلی تعجب کردم چه شد بین همه یک کسی دنبال کنکور است، کسی دنبال بدهکاری است، به مادر این بچه گفتم، شما چه کار کردید بچه‌تان برای ظهور طلب دعا کرد، گفت: من هر شب لالایی انتظار برای او می‌گویم، می‌گفت من این قدر از جلوه محبت امام زمان(عج) گفتم که دائماً می‌گوید امام زمان(عج) کی می‌آید مامان؟ خیلی است که بچه پنج، شش ساله بگوید، من چه کار کنم امام زمان(عج) زودتر بیاید این را یک مادر انجام داده است.
    در یک نظرسنجی 70 درصد دانش‌آموزان دبیرستانی گفتند دلمان نمی‌خواهد این هفته ظهور باشد، چون امام می‌آید گردن ما را می‌زند یک موقعی بچه‌ای می‌گفت من از امام زمان(عج) می‌ترسم. گفتم چرا می‌ترسی؟ گفت: امام زمان(عج) من را دوست ندارد، می‌آید من را می‌کشد، گفتم چه کسی گفته تو را دوست ندارد، وقتی امام رضا(ع) می‌گویند: ما اهل بیت از پدر مادر دلسوزتر هستیم، وقتی می‌فرمایند: ما از خودتان به خودتان علاقه‌مان بیشتر است، آدم بیاید جلوه‌های محبت امام را تبیین کند.
    امام زمان(عج) نسبت به فرزندش گله‌مند است، اگر گله‌مند هم باشد، باز هم بچه‌اش را دوست می‌دارد، به او علاقه دارد
    آدم عاشق شود، یار شود، آدم عاشق شود، دغدغه پیدا کند، گرفتار می‌شود این اوج عشقش است. آدم عاشق می‌شود دغدغه‌اش این است معشوق چه می‌خواهد وقتی عاشق به معشوق می‌رسد، برای معشوق تعیین تکلیف نمی‌کند جوانان در فضای عشق قرار گرفته‌اند یا می‌گیرند وقتی کسی عاشق کسی شود، به او دستور نمی‌دهد می‌گوید: من به تو رسیدم خواسته تو چیست؟ آدم وقتی این قدر عاشق امام زمان(عج) شود که وقتی می‌خواهد با امام گفت‌وگویی داشته باشد، بگوید امام شما چه می‌خواهید، می‌گویید من چطور زندگی کنم حرکت کنم، چطور ارتباط داشته باشم.
    *جلوه‌های محبت امام زمان(عج) در فضای خانواده تبیین شود
    برای یار شدن اول باید سراغ خانواده خودمان برویم، اول در فضای خانواده جلوه‌های محبت امام خوب تبیین شود که امام انصافاً بابای عالم است، این را گاهی می‌شنویم، اما گاهی آدم فراموش می‌کند، گاهی آدم می‌شنود که امام نقش پدری دارند، من حتی بعضی جاها می‌گویم امام زمان(عج) نسبت به فرزندش گله‌مند است، اگر گله‌مند هم باشد، باز هم بچه‌اش را دوست می‌دارد، به او علاقه دارد، اگر پدر و مادری اشتباهی از فرزند ببینند، این را پدر مادرها خوب درک می‌کنند، باز هم لحظه‌شماری می‌کنند بچه برگردد، گاهی کسی را می‌بینیم گناهی کرده می‌گویند ما فلان موقع فلان گناه را کردیم، دیگر امام زمان(عج) جواب‌مان را نمی‌دهد، ما کجا و جمکران رفتن کجا؟! می‌گویم: امام بابا است، بابا که از بچه بدش نمی‌آید مهربان‌تر است، بابا از اشتباه فرزند ناراحت می‌شود، محبت مادر که بیشتر است، در روایت داریم امام مثل مادر نیکوکار و علاقه‌مند است، علاقه‌اش این طوری است، ما در گام اول وقتی می‌خواهیم یار شویم، باید بین خود و امام هیچ چیزی را حائل نباشیم، اگر به امام می‌گوییم، امام ولی من است، در دعای عهد می‌گوییم:‌«اَللّهمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا»؛ ولی یعنی نزدیک‌ترین به من است، از همه دلسوزتر است، یعنی من تنها نیستم، گاهی می‌گویند ما خیلی تنها هستیم، هیچ‌کس را نداریم، ولی امام دارم، امام که با من است، امام که من را دوست دارد، امام که دلش برای من تنگ می‌شود.
    *آثار منفی جامعه‌ای که خود را مهدوی نداند
    بعضی‌ها فکر می‌کنند خودشان عاشق امام زمان(عج) هستند، در حالی که امام زمان(عج) ما را می‌بیند، کیف می‌کند، خدا کند این طوری باشیم، امام زمان(عج) وقتی به ما نگاه می‌کند، می‌گوید: جوری زندگی کردی، نگاه به تو غم از دلم می‌برد، به من آرامش می‌دهد، مشکل ما در جامعه این است که خود را مهدوی نمی‌دانیم، باید بدانیم، می‌گوییم بچه ما فلان اشتباه را دارد، دیگر امام زمانی نمی‌شود نه با این دو اشتباه می‌تواند امام زمانی شود، یار شود، این فاصله ضرر دارد، چطوری «حر» یار شد، «زهیر» یار شد، آنها آمدند، در تاریخ نفر اول شدند.
    راهکار اول برای تحقق جامعه منتظر با امید روی جلوه محبت امام زمان(عج) روی خانواده خود کار کنیم
    وقتی بگوییم نه جامعه ما جامعه مهدوی نیست، دینی نیست، مذهبی نیست، همین طوری نگاه منفی به جامعه داشته باشیم، جامعه می‌گوید ما که گنهکاریم، روسیاهیم، حرکت نمی‌کنیم، پس راهکار اول با امید روی جلوه محبت امام کار کنیم، روی خانواده خود.
    *«ظهور» مهربانی و رحمت است
    ما اگر می‌خواهیم یار شویم، باید بدانیم در ظهور چه خبر است، مشکلی که داریم من می‌روم روی منبر یا می‌نشینم، کنار بچه‌ام می‌گویم، برای ظهور دعا کن می‌گوید مگر در ظهور چه می‌شود، می‌گویم: شما وقتی می‌خواهید به من بگویید این قورمه سبزی را بخور خواصش را هم برای من می‌گویی، وقتی می‌خواهد مادر بگوید عزیزم این غذا را بخور، می‌گوید این غذا را بخوری این سه خاصیت را دارد، اگر دچار گرسنگی شوی این چهار ضرر را می‌کنی، اگر فرزند ما بداند به هر دقیقه تأخیر در فرج امام زمان(عج) چه رخ می‌دهد، فکر کنید الان ظهور یک دقیقه دیرتر شود، الان چقدر گناه دارد می‌شود، الان در دنیا چه دارد اتفاق می‌افتد، یعنی می‌نشینی پای اخبار می‌بینی در بحرین شیعه را به قتل می‌رسانند، در غزه بچه مسلمان آن طوری می‌شود، در یمن آن اتفاقات، می‌گویی کی درست می‌شود می‌گوید: وقتی امام زمان(عج) می‌آید!
    ظهور کشتار نیست، قتل نیست، ظهور مهربانی رحمت است، اگر این ظهور را بشناسیم باز می‌آیم سراغ دعای عهد، این دعا واقعاً دعای قشنگی است، اگر می‌خواهیم یار امام زمان(عج) شویم، این دعا را باید بخوانیم، می‌خواهیم رجعت کنیم، این دعا را بخوانیم، از این دعا نباید جدا شویم، یکی از نقشه‌های شیطان این است که نگذارد بعد از نماز صبح این دعا را بخوانیم، از این دعا نباید جدا شویم.

  • حكومت درخشان امام زمان(عج)

    ما نمى توانيم درخشندگى حكومت جهانى حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه) را آنطور كه هست نشان دهيم ، ولى شايد با ذكر چند ويژگى از ويژگيهاى اين حكومت در همه زمينه هاى ، دورنمايى از اين نظام بهشتى و سراسر عدل آن را توصيف نموده و در معرض ديد خوانندگان قرار دهيم .

    به طور كلى همانگونه كه ائمه عليه السلام و امام صادق عليه السلام فرمودند:
    " ان اللّه يحيى الارض بعد موتها؛”
    "خداوند زمين را پس از مرگش زنده مى كند.” (250)
    و اين آيه را با ظهور امام قائم (علیه السلام) تطبيق نمودند و فرمودند:
    "خداوند زمين را به عدالت قائم (علیه السلام) پس از مرگ رهبران ستمگرا زنده مى گرداند.” (251)
    با مقايسته زمين خشك و مرده با زمين پر از گل و گياه و ميوه و سبزه و آب و مقايسه آن با حكومت مهدى (علیه السلام) به دست مى آوريم كه حكومت جهانى آن حضرت تا چه اندازه اى از عدل و صفا و امنيت و شادمانى در همه زمينه ها برخوردار است . (252)
    1- توحيد سراسرى در همه زمينه ها
    اكنون براى آشنايى بيشتر با اين دوران سراسر درخشان كه خداوند به آن سوگند ياد كرده (253) به ويژگيهاى زير كه نمايانگر دورنمايى از آن است توجه كنيم ، تا زمينه ساز اين ويژگيها باشيم :
    امام صادق عليه السلام فرمود:
    "وقتى كه قائم (علیه السلام) قيام كند هيچ كافر و مشرك پيدا نمى شود مگر اينكه قيام او را انكار كرده و ناپسند مى شمرد ولى كار به جايى مى رسد كه اگر كافر و مشركى در شكم سنگى سخت ، پنهان شده باشند، آن سنگ مى گويد: اى مؤ من در شكم من كافر است مرا بشكن و او را بكش .” (254)
    و در عبارت ديگر فرمود:
    "قائم (علیه السلام) همه دين را در همه عالم آشكار مى سازد.” (255)
    امام باقر عليه السلام فرمود: امام قائم (علیه السلام) هر منافق شكاكى را به قتل مى رساند. (256)
    نيز امام باقر عليه السلام فرمود:
    "حكومتهاى باطل نابود گردد ، حكومتش شرق و غرب را فرا گيرد، دين خدا به وسيله قائم (علیه السلام) زنده گردد و بدعتها و باطلها نابود شود.” (257)
    امام صادق عليه السلام در ضمن روايتى به مفضل رحمة اللّه فرمود:
    "به خدا سوگند! اختلاف از ميان اديان برداشته مى شود و همه دينها به صورت يك دين درمى آيند چنانكه خداوند در قرآن مى فرمايد: تنها دين در نزد خدا اسلام است .” (258)
    به اين ترتيب وحدت جهانى معنوى پديد مى آيد.
    و به اين ترتيب مى بينيم توحيد در حكومت و سياست و دين و قانون و در يك كلمه توحيد در تمام زمينه ها كه شالوده اساسى يك حكومت درخشان است ، در حكومت حضرت مهدى (علیه السلام) تحت رهنمودهاى آن بزرگمرد الهى پديدار مى شود، به عبارت ديگر، نفوس مردم ، تكامل و رشد مى يابد كه در اين صورت پايه نخستين حكومت عدل جهانى برقرار شده است ، آن هم در سطح كل جهان ، چنانكه در ذيل روايتى از امام كاظم عليه السلام آمده است : در تمام نقاط مشرق و مغرب كسى باقى نمى ماند جز اينكه معتقد به يكتايى خدا است . (259)
    و چنانكه امام باقر عليه السلام فرمود:
    " اذا قام قائمنا وضع اللّه يده على رؤ وس العباد فجمع بها عقولهم و كملت به احلامهم ؛”
    "وقتى كه قائم (علیه السلام) ما قيام كرد، خداوند دست رحمتش را بر سر بندگانش ‍ مى گذارد و به وسيله آن عقلها و انديشه هايشان را به كمك هم گرفته و كامل مى سازد.” (260)
    در اينجا اضافه مى كنيم كه آن حضرت اسلام را مو به مو و با كمال قاطعيت اجراء مى كند، زناكار همسردار را سنگسار مى نمايد، و مانع زكات را گردن مى زند. (261)
    2- پيشرفت عجيب علوم
    شكى نيست كه علم و دانش و رشد فكرى و فرهنگى نقش به سزايى در تكامل انسان دارد و بسيارى از مشكلات سر راه تكامل را رفع مى كند، در عصر انقلاب جهانى مهدى (علیه السلام) يكى از امور، پيشرفت عجيب علوم در تمام زمينه ها است .
    امام صادق عليه السلام فرمود:
    "اصول علم و دانش داراى بيست و هفت حرف (رشته) است ، تمام پيامبران آنچه براى مردم تا حال آورده اند دو حرف بوده ، وقتى كه قائم (علیه السلام) ما قيام كند بيست پنج حرف ديگر عموم را نيز آشكار مى سازد و در ميان مردم رواج مى دهد و ضميمه آن دو حرف مى كند تا بيست و هفت حرف تكميل گردد.” (262)
    اين پيشرفت نه تنها در علوم انسانى ، بلكه در علوم صنعتى و اقتصادى و غيره نيز پديد خواهد آمد.
    امام صادق عليه السلام فرمود:
    " ان المؤمن فى زمان القائم و هو بالمغرب يرى اخاه بالمشرق ؛”
    "مؤمن در عصر حكومت مهدى (علیه السلام) در حاليكه در مغرب سكونت دارد، برادرش را كه در مشرق است مى بيند.” (263)
    خود امام قائم (علیه السلام) نيز همچون حضرت على عليه السلام اعلام مى كند:
    " سلونى قبل ان تفقدونى فان بين جوانحى علما جما؛”
    "قبل از آنكه از ميان شما بروم هر گونه سؤ ال داريد از من بپرسيد چرا كه سراسر وجودم سرشار از علم و دانش است .” (264)
    شخصى از امام صادق عليه السلام پرسد؛ مردم چگونه به قيام آن حضرت آگاه مى شوند؟ امام صادق عليه السلام فرمود: "هر يك از شما وقتى از بستر برخاست ، در كنار بسترش دعوتنامه اى مى بيند كه در آن آيه 53 نور نوشته شده و سپس در آن آمد؛ اطاعت خالصانه نشان دهيد.” (265)
    مفهوم اين روايت به تكنيك " فاكس" كه از وسايل مهم مخابراتى امروز است بسيار نزديك مى باشد.
    اينها نمونه هايى از روايات است كه حكايت از پيشرفت و رشد همه جانبه علوم مختلف در حكومت جهانى حضرت مهدى (علیه السلام) مى كند.
    3- پيشرفت و رشد كشاورزى و امكانات
    در تعبيرى از ائمه معصومين عليه السلام رسيده است : "و لا يبقى فى الارض خراب الا يعمره ؛
    در همه زمين جاى خرابى نماند بلكه همه را آباد خواهد ساخت .” (266)
    و در عبارتى آمده پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
    "در آن زمان زمين كبد و اشياء گرانقيمت خود را بيرون مى فرستد و ثروت فراوان در ميان مردم پخش مى شود.” (267)
    و دامدارى نيز در اين عصر به طور چشمگير پيشرفت مى كند (268)
    4- برادرى و صفا و صميمت
    در آن زمان نه تنها مردم در جهت ظاهر مادى پيشرفت عجيبى مى كنند بلكه از لحاظ معنوى نيز كه بسيار مهم و هدف اصلى است رشد شايانى دارند.
    امام باقر عليه السلام فرمود:
    " اذا قام القائم جائت المزاملة و اتى الرجل الى كيس اءخيه فياخذ حاجته لا يمنعه ؛”
    "وقتى كه قائم (علیه السلام) قيام كرد ، رفاقت و برادرى برقرار شود ، به طورى كه هر كس دست به جيب برادرش كرده و به قدر نياز بدون ممانعت از آن برمى دارد.” (269)
    كوتاه سخن اينكه يك اقتصاد سالم ضد طبقاتى براساس عدل و مساوات اسلامى برقرار مى گردد. (270)
    5- امنيت و بركت و وفور نعمت و عدالت
    در جهان مفاهيم ، واژه هايى بهتر از عدالت ، بركت ، امنيت و وفور نعمت نداريم .
    در حكومت درخشان حضرت مهدى (علیه السلام) تمام اين مفاهيم به نحو احسن محقق مى گردد.
    امام باقر عليه السلام فرمود:
    "در آن زمان اگر پير زنى از مشرق به مغرب برود كسى به او كار ندارد.” امام صادق عليه السلام فرمود:
    (271)
    "وقتى كه قائم (علیه السلام) قيام كرد ، داورى به عدالت مى كند و ظلم و جور از ميان مى رود ، و راهها امن مى شود ، زمين بركتهاى خود را آشكار مى سازد ، و هر حقى به صاحبش برمى گردد ، و همه مردم معتقد به اسلام مى شوند. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در ضمن گفتارى فرمود:
    (272)
    " تنعم فيه امتى نعمة لم ينعموا مثلها قط تؤتى الارض اكلها (كنوزها) و لا تدخر منهم شيئا و المال يومئذ كدوس يقوم الرجل فيقول يا مهدى اعطنى فيقول خذ؛”
    "آنچنان در ميان امت من وفور نعمت مى شود كه مثل آن هرگز نبوده است ، زمين گنجها و ميوه هاى خود را آشكار مى سازد و از آنها چيزى كم نكند ، و مال و ثروت همچون چيزى است كه زير دست و پا افتاده باشد، شخصى مى آيد و مى گويد: اى مهدى (علیه السلام) از اموال به من بده امام به او مى فرمايد: بگير” (273)
    و در عبارت ديگر فرمود:
    "خداوند باران را از آسمان همواره بر آنها بفرستد و از زمين چيزى از گياه نماند مگر اين كه سبز گردد.” (274)
    حضرت رضا عليه السلام در ضمن روايتى فرمود:
    "قائم (علیه السلام) وقتى كه ظهور كرد نورش جهان را روشن مى كند ، ترازوى عدالت بين مردم قرار مى دهد، هيچكس به كسى ظلم نمى كند، زمين براى او در نور ديده مى شود (يعنى به هر جاى زمين برود فورى و آسان است ) و او سايه ندارد و...”
    باز نقل شده كه در سال قيام آن حضرت بيست و چهار بار باران ببارد كه آثار و بركات آن ديده شود. (275)
    جالب اينكه : وفور نعمت و به عبارت ديگر اقتصاد خوب و خودكفايى در حدى است كه مردم بى نياز مى شوند و كسى براى صدقه و انفاق خود، شخص نيازمندى را پيدا نمى كند، چرا كه همه مردم خودكفا و بى نيازند. (276)
    علاوه بر اين پيشرفتها، پيشرفتهاى ديگرى نيز در شهرسازى و راهسازى و نوسازى و توسعه نهضت سوادآموزى و پيشرفت قضايى و در يك كلمه پيشرفت در همه زمينه ها بوجود مى آيد. (277)
    كوتاه سخن آنكه : يك نهضت به تمام معنى پر از صفا و صميميت در دنيا به وجود خواهد آمد.
    امام صادق عليه السلام فرمود:
    "وقتى كه قائم (علیه السلام) ما قيام كند سراسر زمين به نور پروردگارش روشن مى شود، يعنى عدل و داد در سراسر زمين تا آنجا كه طبيعت زمين پذيرا باشد اجرا خواهد شد.” (278)
    6- توجه كامل به اماكن مقدسه و توسعه شهرها و بهداشت
    از آنجا كه اماكن مقدسه مانند مسجد و... پايگاه مركزى براى عبادت و تعليم و تعلم در جهت تكامل نفوس است ، امام قائم (علیه السلام) در اين جهت نيز توجه خاص دارد، به طورى كه امام صادق عليه السلام فرمود:
    "وقتى قائم (علیه السلام) ما ظهور كند در پشت كوفه ، مسجدى مى سازد كه هزار در دارد، و خانه هاى كوفه به دو نهر كربلا متصل مى گردد.” (279)
    ايجاد مسجد بزرگى در پشت كوفه (صحراى نجف ) در روايتى از امام باقر عليه السلام نقل شده كه مضمونش چنين است :
    پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
    "گويا حسنى (280) را (در كوفه ) با حسينى (ظاهرا منظور امام قائم (علیه السلام) است ) مى بينم كه حسنى با يارانش با حسينى بيعت مى كنند و در اطراف آن حضرت هستند ، تا در جمعه دوم مردم گويند نماز پشت سر امام قائم (علیه السلام) مساوى بانماز پشت سر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است اما بر اثر كثرت جمعيت در مسجد كوفه جا پيدا نمى شود، امام (علیه السلام) به پشت كوفه رفته و خط مسجد بزرگى را مى كشد كه آن مسجد هزار در دارد، تا مصلاى بزرگ و فراگير براى همه جمعيت باشد.” (281)
    در نوسازى و شهرسازى ، خانه هاى كوفه به خانه هاى كربلا متصل مى شوند. (282)
    كوتاه سخن اينكه : آن چنان شرايط زندگى سالم در تمام ابعادش در زمان حكومت امام عصر(علیه السلام) فراهم خواهد شده كه به فرموده امام صادق عليه السلام : "يك مرد در اين عصر چنان عمر طولانى مى كند كه داراى هزار فرزند مى شود.” (283)
    امام باقر عليه السلام فرمود:
    "وقتى كه قائم قيام كرد به كوفه مى رود و چهار مسجد را در آنجا ويران مى نمايد. هر مسجدى كه در زمين مشرف (بر خانه هاى مردم ) باشد، (284) ويران مى كند، راهها را وسيع مى نمايد.”
    به اين ترتيب مى بينيم حتى اگر مسجد هدف غير اسلامى داشت ويران مى شود. آرى هر مانعى را كه در راهها است از ميان برمى دارد و عوامل ناپاكى و نادرستى و حتى ناودانهايى را كه موجب اين كثافتها مى شوند از بين مى برد، هر بدعتى را نابود و هر سنت نيكى را احياء مى سازد، قسطنطنيه (واقع در تركيه) و كوههاى گيلان و چين را فتح مى كند... (285)
    جالب اينكه : در اين عصر درخشان ، امكانات يك فرد صالح و مؤمن ، پرنده را از هوا فرود مى آورد و او آن را ذبح كرده و مى پزد و از گوشتش بهره مند مى شود. (286)
    در ميان اين امور، آنچه كه بسيار مهم است و امور ديگر مقدمه و وسيله آن است ، تكميل نفوس و بالا بردن سطح معلومات و معنويات است ، كه هدف تمام پيامبران و اولياء خدا همين بوده است . (البته در پرتو تكميل نفوس ، ساير مواهب مادى نيز به دست مى آيد.)
    ما وقتى كه آيه 5، سوره قصص " و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض ...” را كه در مورد حكومت حضرت ولى عصر(علیه السلام) مى باشد تحت مطالعه قرار مى دهيم ، واژه مستضعف را در روايات امامان عليه السلام مى نگريم مى بينيم بيشتر روايات ، مستضعف را به معنى كم عقل ، كم سواد، هدايت نشده ، بى خبر از قرآن و ناتوانى در فكر و شناخت گرفته اند. (287)
    امام باقر عليه السلام در معنى مستضعف فرمود:
    " الذين لا يجدون حيلة و لا يهتدون سبيلا ، لا يستطيعون حيلة الكفر و لم يهتدوا فيدخلوا فى الايمان فليس هم من الكفر و الايمان ؛”
    آنانكه چاره اى ندارند و به راه هدف ، هدايت نمى يابند، توانايى تشخيص ‍ تزوير كفر را ندارند، و راهى به هدايت نبرده اند تا ايمان آورند، آنها نه كافر و نه مؤ من هستند. (288)
    نتيجه مى گيريم كه اهم هدف امام قائم (علیه السلام) تكميل نفوس و آگاه كردن مردم و خط دادن به آنها و هدايت كامل معنوى و علمى آنها و نجات دادن آنها از استضعاف در جهت معنى و فكر و انديشه است ، در اينجا سخن را كوتاه كرده و آن را با اشعار ذيل و چند سخن از بزرگان پايان مى بريم.
    سراسر صحن آن آرامگه جنات موعودى
    بعينه چون بهشت كردگار آن ساحت غبرا
    نه دردى هست و نه رنجى نه آلامى نه اسقامى
    نه سودايى تنى افزون شود نه كاهش صفرا
    هزاران گل شكفته گردد از آسيب گل چينان
    به صد شادى كنار گل كشد صد عندليب آوا
    چريدى و چميدى در امان ز آسيب صيادان
    غزال كوهى و آهوى دشتى ، شادر در صحرا
    و بالاخره به فرموده امام صادق عليه السلام :
    " فيا طوبى لمن ادركه و كان من انصاره و الويل كل الويل لمن ناواه و خالفه و خالف امره و كان من اعدائه ؛”
    "اى خوشا به سعادت آنكس كه امام مهدى (علیه السلام) را درك كند و از ياورانش ‍ شود، و اى ، واى از هر جهت واى بر كسى كه با او مبارزه و مخالفت كند، و از فرمانش سرپيچى نمايد و در صف دشمنانش قرار گيرد. (289)
    و به قول ابن عباس رحمة اللّه صحابى معروف پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و مفسر بزرگ :
    " فطوبى لمن ادرك زمانه ؛” "خوشا به سعادت كسى كه زمان ظهور قائم (علیه السلام) را درك كند. (290)
    و به فرموده امام على عليه السلام : آيه
    " و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين ؛”
    "مى خواهيم بر آنانكه در زمين مستضعف شمرده شدند منت نهيم و آنها را امامان و وارثان زمين قرار دهيم .
    در مورد آل محمد عليه السلام است كه مهدى عليه السلام آنها پس از رنج و سختى آنها، نهضت كند و به آنها عزت بخشد و دشمنان آنان را خوار نمايد.
    پی نوشت ها :
    250- سوره حديد، آيه 17.
    251- اثباة الهداة ، جلد 7، صفحه 63 الى 130.
    252- ويژگيهاى اين زمان در كتاب بحار، جلد 53، از صفحه 1 الى 38 آمده است .
    253- والعصر (سوره عصر، آيه 1) كه يكى از تفاسير آن سوگند به عصر درخشان حكومت مهدى (علیه السلام) است .
    254- بحار، جلد 52، صفحه 324.
    255- اثباة الهداة ، ج 7، ص 61 بحار، جلد 52، ص 110.
    256- اثباة الهداة ، ج 7، ص 61 بحار، جلد 52، ص 110.
    257- منتخب الاثر، صفحه 471 الى 473 البته در آغاز، امام (علیه السلام) براساس دليل و منطق با مردم برخورد مى كند و حجت را بر آنها تمام مى نمايد، امم باقرعليه السلام در اين باره فرمود: "امام قائم (علیه السلام) به يارانش مى فرمايد:
    "مردم مكه ، به سوى من نمى آيند، ولى من مى فرستم سراغ آنها، و به آنچه كه شايسته من است بر آنها استدلال مى كنم .” (بحار، جلد 52، طبع جديد، صفحه 307).
    258- بحار، جلد 53، ص 4).
    259- اثباة الهداة ، ج 7، ص 96.
    260- اصول كافى ، جلد 1، صفحه 25.
    261- بحار، جلد 52، صفحه 337.
    262- بحار، ج 52، ص 336.
    263- منتحب الاثر، صفحه 483 بحار، ج 52، صفحه 336.
    264- بحار، ج 52، ص 272.
    265- مدرك پيشين ، ص 324.
    266- اسعاف الراغبين ، ص 140 كشف الغمة ، ج 3، ص 376.
    267- منتخب الاثر، صفحه 168.
    268- المجالس السنيه ، جلد 5، صفحه 707.
    269- اثباة الهداة ، ج 7 ص 113 بحار ك ج 52، ص 373.
    270- بحار ك ج 52 ك ص 345.
    271- المجالس السنية ، ج 5، ص 706.
    272- المجالس السنيه ، جلد 5، صفحه 110 كشف الغمه ، ج 3 ص 365.
    273- كشف الغمه ، صفحه 382، المجالس السنيه ، ج 5، ص 722.
    274- كشف الغمه ، صفحه 376 الى 390.
    275- كشف الغمه ، صفحه 365 و 446 اعلام الورى ، صفحه 429.
    276- كشف الغمه ، جلد 3، صفحه 365.
    277- اثباة الهداة ، جلد 7، صفحه 111 بحار، جلد 52، صفحه 339.
    278- تفسير نورالثقلين ، ذيل آيه 86، سوره زمر.
    279- اثباة الهداة ، جلد 7، صفحه 109 بحار، جلد 52، صفحه 330 كشف الغمه ، جلد 3، صفحه 361.
    280- منظور، سيد حسنى است كه شرح قيام او را قبلا ذكر كرديم .
    281- بحار، جلد 52، صفحه 330. -
    282- بحار، جلد 52، صفحه 337.
    283- اعلام الورى ، صفحه 434.
    284- گويا منظور چهار مسجدى است كه دشمنان اهلبيت عليه السلام هر يك از آن را براى تشويق به نام يكى از دشمنان يا شركت كنندگان در خون امام حسين عليه السلام ساختند كه عبارتنداز مسجد ثقيف (به نام مغيرة بن شعبه ثقفى ) ومسجد اشعث (به نام اشعث بن قيس "سركرده منافقين " ) و مسجد جرير (به نام جريربن عدالله مخالف امام على عليه السلام ) و مسجد سماك (به نام سماك بن مخزمه اسدى "كه از فرمانروايان جنگ صفين است " ) تهذيب ، جلد 2، ص 250.
    285- اعلام الورى ، صفحه 432 بحار الانوار، جلد 52، صفحه 339.
    286- اثباة الهداة ، جلد 7، صفحه 146.
    287- اين روايات در معانى الاخبار، ضفحه 200 به بعد آمده است .
    288- معانى الاخبار، صفحه 203.
    289- اثباة الهداة ، ج 7، ص 83.
    290- اثباة الهداة ، ج 7، ص 11.

Homeشبهاتويژگيهاي جامعه منتظر ظهور منجي Top of Page
Zo2 Framework Settings

Select one of sample color schemes

Body

Background Color
Text Color
Link Color
Background Image

Top Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Header Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainmenu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Slider Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainframe Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Menu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image
Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image