• Facebook
  • Twitter
  • Rss
  • Plus

سخن امام علی(ع)درباره ظهور منجی هنگام فتنه ها و جنگها ویژگی

بهمن 17
رای دادن به این مورد
(0 آرا)

سخن امام علی(ع)درباره ظهور منجی هنگام فتنه ها و جنگها

 

 

 

امیرالمومنین امام على عليه السلام : خداوند او را در زمانى فرستاد كه روزگارى بود پيامبرى برانگيخته نشده بود، و مردم در خوابى طولانى به سر مى بردند، و فتنه‌ها بالا گرفته و كارها پريشان شده بود ، و آتش جنگ‌ها شعله مى‌كشيد، و دنيا بى فروغ و پر از مكر و فريب گشته، برگ هاى درخت زندگى به زردى گراييده و از به بار نشستن آن قطع اميد شده بود.


متن حدیث:

امام على عليه السلام : أرسَلَهُ عَلى حِينِ فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ و طُولِ هَجعَةٍ مِنَ الاُمَمِ و اعتِزامٍ مِنَ الفِتَنِ وَانتِشارٍ مِنَ الاُمُورِ و تَلَظٍّ مِنَ الحُرُوبِ و الدُّنيا كاسِفَةُ النُّورِ ، ظاهِرَةُ الغُرورِ عَلى حِينِ اصفِرارٍ مِن وَرَقِها و إياسٍ مِن ثَمَرِها

 

 

 

موارد مرتبط

  • بهترین کار ها و اعمال در ماه محرم

    پيش از اسلام عرب، جنگ در اين ماه را حرام مي‌دانست و ترك مخاصمه مي‌كرد؛ لذا از آن زمان اين ماه بدين اسم نامگذاري شد.(1) و روز اول محرم را اول سال قمري قرار دادند.(2) در توضيح اين كه چرا ماه‌هاي ديگر كه جنگ در آنها حرام است، محرم ناميده نمي‌شود مي‌توان گفت: چون ترك جنگ از اين ماه شروع مي‌شد به آن محرم گفتند.

    اين ماه در مكتب تشيع يادآور نهضت حضرت سيدالشهدا و حماسه‌ جاودان كربلاست.

    اين ماه، يادآور دلاورمردي‌هاي ياران با وفاي اباعبدالله الحسين(عليه السلام)، فداكاري‌هاي زينب كبري(سلام الله عليها)، حضرت سجاد(عليه السلام)، و همه‌ اسراي كاروان امام حسين(عليه السلام)، است. اين ماه، يادآور خطبه‌ها و شعارهاي آگاهي‌بخش سالار شهيدان، نطق آتشين حضرت زينب(سلام الله عليها) و خطابه‌ غرّاي زين العابدين(عليه السلام)، است.
    اين ماه، يادآور استقامت حبيب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.
    آري اين ماه، ماه پيروزي حق بر باطل است.

    محرم از منظر ائمه(عليهم السلام)
    شيعيان از امام رضا(عليه السلام)، چنين نقل شده است:
    «وقتي محرم فرا مي‌رسيد، پدرم خندان ديده نمي‌شد، حزن و اندوه تا پايان دهه‌ اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصيبت و گريه ايشان بود.»(3)
    همچنين حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره‌ عاشورا مي‌فرمايد:
    «كسي كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه‌اش باشد، خداوند قيامت را روز شادماني و سرور او قرار خواهد داد.»(4)

    اعمال شب اول ماه محرم
    1ـ نماز: اين شب چند نماز دارد كه يكي از آنها به شرح ذيل است:
    دو ركعت، كه در هر ركعت بعد از حمد يازده مرتبه سوره‌ توحيد خوانده شود.

    در فضيلت اين نماز چنين آمده است:
    «خواندن اين نماز و روزه داشتن روزش موجب امنيّت است و كسي كه اين عمل را انجام دهد، گويا تمام سال بر كار نيك مداومت داشته است.»(5)

    2ـ احياي اين شب.(6)

    3ـ نيايش و دعا.(7)

    روز اول محرم
    اول محرم هر سال اولين روز سال قمري است. از امام محمدباقر(عليه السلام) روايت شده است: «آن كس كه اين روز را روزه بدارد، خداوند دعايش را اجابت مي‌كند، همانگونه كه دعاي زكريا(عليه السلام) را اجابت كرد.»(8)
    دو ركعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعاي زير قرائت گردد:
    «اللّهم انت الاله القديم و هذه سنةٌ جديدةٌ فاسئلك فيها العصمة من الشيطان و القوَّة علي هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(9)؛ بارالها! تو خداي قديم و جاوداني و اين سال، سال نو است، از تو مي‌خواهم كه مرا در اين سال از شيطان حفظ كني و بر نفس اماره (راهنمايي كننده) به بدي پيروز سازي.

    روز دوم محرم
    در چنين روزي كاروان امام حسين(عليه السلام) در سال 61 ه‍ .ق وارد سرزمين كربلا شد و با ممانعت لشكر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گرديد.(10)

    روز سوم محرم
    از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است:
    «هر كس در اين روز روزه بگيرد، خداوند دعايش را اجابت كند.»(11)
    در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد كربلا شد.

    روز چهارم محرم
    بي‌نتيجه بودن مذاكره حضرت سيدالشهداء(عليه السلام)، با عمر بن سعد براي وادار كردن لشكر وي به ترك جنگ و دعوت او و لشكرش جهت ملحق شدن به سپاه اسلام.

    روز هفتم محرم
    روزه گرفتن مستحب است.

    روز نهم محرم
    تاسوعاي حسيني، روز محاصره‌ امام حسين(عليه السلام) و اصحابش در سرزمين كربلا توسط سپاه شمر.(12)

    اعمال شب عاشورا
    1ـ چند نماز براي اين شب در روايات آمده است كه يكي از آنها چنين است:
    چهار ركعت نماز كه در هر ركعت بعد از سوره‌ حمد، 50 بار سوره‌ توحيد خوانده مي‌شود. پس از پايان نماز، 70 بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اكبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العليّ العظيم» خوانده شود.(13)

    2ـ احياي اين شب كنار قبر امام حسين(عليه السلام).(14)

    3ـ دعا و نيايش. (15)

    روز عاشورا

    1ـ عزاداري بر امام حسين(عليه السلام) و شهداي كربلا، در اين مورد از امام رضا(عليه السلام) نقل شده است:

    هر كس كار و كوشش را در اين روز، رها كند، خداوند خواسته‌هايش را برآورد و هر كس اين روز را با حزن و اندوه سپري كند، خداوند قيامت را روز خوشحالي او قرار دهد. (16)

    2ـ زيارت امام حسين(عليه السلام).(17)

    3ـ روزه گرفتن در اين روز كراهت دارد؛ ولي بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشاميدن خودداري شود. (18)

    4ـ آب دادن به زائران امام حسين(عليه السلام).(19)

    5ـ خواندن سوره توحيد هزار مرتبه.(20)

    6ـ خواندن زيارت عاشورا. (21)

    7ـ گفتن هزار بار ذكر «اللّهم العن قتلة الحسين(عليه السلام).»(22)

    روز دوازدهم محرم
    ورود كاروان اسيران كربلا به كوفه و شهادت حضرت سجاد(عليه السلام) در سال 94 ه‍ .ق.

    روز بيست و يكم محرم
    1ـ روزه‌ اين روز مطلوب است. (23)

    پي‌نوشت‌ها:
    1- مصباح كفعمي، ص 509.
    2- فرهنگ عاشورا، ص 405، جواد محدثي.
    3- وسائل الشيعه، ج 5، ص 394، حديث 8.
    4- همان، حديث 7.
    5- بحارالانوار، ج 98، ص 333؛ وسائل الشيعه، ج 5، ص 294، حديث 1؛ مفاتيح الجنان، ص 286.
    6- مصباح المتهجد، ص 783.
    7- بحارالانوار، ج 98، ص 324.
    8- عروة الوثقي، ج 2، ص 243؛ وسائل الشيعه، ج 7، ص 347، حديث 3.
    9- بحارالانوار، ج 98، ص 334.
    10- فرهنگ عاشورا، ص 406.
    11- عروة الوثقي، ج 2، ص 242؛ وسائل الشيعه، ج 7، ص 348.
    12- وسائل الشيعه، ج 7، ص 339، حديث 1.
    13- همان، ص 295، حديث 4 و 5.
    14- بحارالانوار، ج 98، ص 340.
    15- همان، ص 338.
    16- بحارالانوار، ج 98، ص 43، حديث 5.
    17- كامل الزيارات، ص 174، حديث 5 و 6.
    18- وسائل الشيعه، ج 7، ص 338، حديث 7.
    19- كامل الزيارات، ص 174، حديث 5.
    20- وسائل الشيعه، ج 7، ص 339، حديث 8.
    21- كامل الزيارات، ص 174.
    22- مفاتيح الجنان، ص 298.
    23- بحارالانوار، ج 98، ص 345، حديث 1.

  • نام شب های دهه اول محرم و شهیدان کربلا

    آفتاب محرم برمی اید و کربلای دل را در پرتو خود می سوزاند. سرخی بیرق ایستادگی از گلدستة دست ها بالا می رود و در باد به حرکت در می اید.

    عطر شهادت مشام را می نوازد و چشم ها در انتظار طراوت اشک به تماشا می نشیند. عقربه زمان روی نقطة پنجم عشق قفل می شود. خواب ها از چشم های خسته می گریزد و حسینیة سینه ها سیاه پوش می شود. آری محرم شده و انتظار لباس های مشکی به سر آمده است. این شب ها باید به سوگ نشست. هر شب به سوگ ستاره ای از آسمان حسین(ع) .

    هر یک از شب های محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیت ها یا وقایعی مرتبط با جریان کربلا نام گذاری شده است. نام گذاری این شب ها با گذشت زمان صورت گرفته و واضع خاصی ندارد. این کار از طرف مداحان و ذاکران اهل بیت و بر اساس جایگاه شهیدان کربلا، نزدیکی هر یک از آنها به نقطه وحدت بخش کربلا یعنی امام حسین(ع) و هم آهنگی شور و التهاب مراسم و روضة آنان با مرکز شورآفرین شب عاشورا صورت گرفته است.

    شب اول: مسلم بن عقیل
    مسلم، نخستین شهید واقعة کربلاست. شهادت او کمی پیش تر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جان فشانی های این سفیر شهید راه سرخ، شب حضرت مسلم بن عقیل نام نهاده شده است. مسلم الگوی محبت و وفاست. او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به حسین(ع) دست بر نداشت و در اوج بی وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند.

    شب دوم: ورود به کربلا
    امام حسین(ع) روز دوم محرم سال 61ه ق به سرزمین کربلا وارد شد. به خاطر همین روز دوم محرم، روز ورود به کربلا نام گذاری شده است. روز دوم، نماد پایداری است. اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت با حوادث گوناگونی روبه رو شد. از بی وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن. با این حال از ادامة راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید. حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است.

    شب سوم: حضرت رقیه(س)
    رقیه(س) دردانة سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود.

    حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریدة پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است.
    محرم,شب اول محرم,اعمال محرم,اعمال شب اول محرم

    شب چهارم: حضرت حرّ(ع)
    شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته ای نداشت و به گفتة خودش مأمور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب ترین الگوی توبه برای خطاکاران است.

    شب پنجم: حضرت زهیر(ع) و...
    این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت سالة امام مجتبی(ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.

    زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.

    شب ششم: حضرت قاسم(ع)
    شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) . وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان ایا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟

    قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر!
    شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد.
    محرم,شب اول محرم,اعمال محرم,اعمال شب اول محرم

    شب هفتم: حضرت علی اصغر(ع)
    علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبة حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته اند. در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. شب هفتم، شب رضاست. حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضآیت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنه ها را می بینی تحمل این مصیبت ها بر من آسان می شود.

    شب هشتم: حضرت علی اکبر(ع)
    علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند. او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.

    شب نهم: شب تاسوعا
    ستاره 34 ساله آسمان کربلا و بزرگ ترین یار و یاور حسین(ع) . عباس یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد. او فرزند علی(ع) و برادر حسین(ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. عباس(ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می دانست. او بهترین الگوی رشادت بود. زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم را به دست رشیدترین و شجاع ترین افراد لشگر می سپارند. او به اندازه ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لب های خشکیده محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد. رشادت، وفاداری و فروتنی عباس(ع) یکی دیگر از برگ های زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است.

     

    شب دهم: شب عاشورا
    شب حسین بن علی(ع) الگوی آزادگان جهان. شهامت، ایثار، بردباری، تسلیم، رضا، وفا، فروتنی، شجاعت و پایداری امواج اقیانوس بی منتهای حسین است. اگر این قیام چنین درون مایه ارزشمندی از فضایل انسانی را نداشت، این گونه بر پیشانی تاریخ نمی درخشید. عاشورا این گونه توانست حصار زمان و مکان را درهم شکند و تاریخ را درنوردد.

  • دعا برای فرج چقدر می‌تواند اثرگذار باشد ؟

    فرج امام زمان (عج) چقدر می‌تواند مهم و مفید باشد؟

    -دعا کردن برای فرج مطلوب است. اگر ما برای تعجیل فرح دعا نکنیم یا در دعا کردن جدی نباشیم یا آثار جدیت در ما نباشد، به ضرر دنیای ما هم خواهد بود، چه رسد به آخرت؛ و از شروط استجابت دعا، توبه از معاصی است.
    خلاصه اینکه: اگر در دعا کردن برای فرج قاصر باشیم یا در آن تساهل و تکاسل و سهل‌انگاری و سستی کنیم و این مطلب را جداً نخواهیم، درحقیقت دنیا دنیایی نخواهند داشت، چنانکه می‌بینیم کفار، آن‌ها را مال المصالحه‌ خود و متعدد و متفرق کرده‌اند و هر کدام از آن‌ها که مخالف منافع آن‌ها است، دیگران را به جان او می‌اندازند و خودشان کنار می‌نشینند و سرانجام هر طرف پیروز شد، به سود کفار خواهد بود. 300 سال قبل نوشته‌اند که آب‌های مسلمان‌ها را باید مسموم کرد و مزارع آن‌ها را باید سوزانید تا به اندک هجوم تسلیم شوند.

  • علما و علائم آخرالزمان از نظر روایات

    مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی استاد اخلاق تهران در یکی از سخنرانی‌های خویش به «علما و علائم آخر الزمان از نظر روایات» اشاره کرده است که مشروح آن در ادامه می‌آید:

    حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: به زودی زمانی بر امتم می‌آید که مردم، علماء را نمی‌شناسند مگر به لباس نیکو (هر کس محاسن بلند و عمامه بزرگ و نعلین زیبا داشت او را عالم حساب می‌کنند) و قرآن را نمی‌شناسند مگر به سبب صدای نیکو (الان اگر قرآن را معمولی بخوانند مردم نمی‌فهمند این قرآن است یا حدیث یا چیز دیگر) و خدا را عبادت نمی‌کنند مگر در ماه رمضان (البته بعضی هم الان در ماه رمضان خدا را عبادت نمی‌کنند) و باز حضرت فرمودند: در آن زمان دروغگو را آدمی راستگو می‌دانند و راستگو را دروغگو می‌شمرند و زنان حاکم می‌شوند، (مثل الان که نزدیک است رئیس جمهور هم زن بشود، بعضی مردها هم که نوکر زنهایشان شده‌اند) و با کنیزان مشورت می‌کنند. بچه‌ها بالای منبر می‌روند (الان که هر کسی منبر می‌رود) و دروغ را زرنگی و چیز خوب می‌شمرند، پس لعنت خدا بر دروغگو اگر چه به شوخی دروغ بگوید و زکات دادن را خیلی سخت و خسارت بزرگی می‌دانند و پدر و مادرشان را تحقیر می‌کنند و فحش می‌دهند و از دوست و برادر دینی خود، بیزاری می‌جوید و با دشمنش مجالست می‌کند، زن با شوهرش در تجارت داد و ستد مشارکت می‌کند و زنان شبیه مردان می‌شوند و مردها شبیه زن‌ها و زنان سوار بر زین (موتور، دوچرخه، اسب) می‌شوند و مردم در آن زمان با رشوه و ربا معامله می‌کنند.
    فقط اسم افراد اسلامی است و الا نه خمس می‌دهد نه نماز می‌خواند، نه روزه می‌گیرد و از اسلام فقط اسمش باقی می‌ماند
    زمانی بر مردم خواهد آمد که خدایشان شکم و قبله‌شان زنان و دینشان پول و شرافتشان وسایل زندگی آنان است، از ایمان جز نامش و از اسلام جز اثرش و از قرآن جز خواندنش باقی نمی‌ماند، مسجدهایشان از نظر ساختمان آباد و دل‌هایشان از هدایت ویران است، دانشمندانشان بدترین خلق خدا روی زمین هستند، در چنین زمانی، خداوند آنان را به چهار چیز گرفتار می‌کند 1- ستم پادشاه 2- قحطی 3- ظلم فرمانداران 4 و ستم قضاوت؛ اصحاب تعجب کردند، گفتند: ای رسول خدا، آیا آنان بت‌پرست هستند؟ فرمودند آری! هر درهمی نزد آنان بت است.
    فقط اسم افراد اسلامی است و الا نه خمس می‌دهد نه نماز می‌خواند، نه روزه می‌گیرد و نه در حلال و حرام دقت دارد، نه مسأله شرعی می‌داند و از اسلام فقط اسمش باقی می‌ماند. وقتی برای سرشماری در خانه طرف می‌روند می‌پرسند مذهب، می‌گوید شیعه، از آن خانه می‌پرسد مذهب، می‌گوید ارمنی، ولی هر دو ظاهرشان یک جور است، هر دو ریش می‌تراشند، هر دو طلا به دست دارند، هر دو دختر بی‌حجاب دارند، هر دو ویدئو و نوار مبتذل دارند، هر دو در خانه سگ دارند و از قرآن فقط درس آن باقی می‌ماند، ولی عمل در کار نیست. مساجد آباد و سنگ‌کاری شده است، ولی قلبهایشان کاه گلی و خراب است.
    استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان(ره) می‌فرمودند: یک زمانی بیاید که مردم از پشت شیشه، داخل مساجد را نگاه کنند و به حالت تمسخر بگویند یک زمانی پدران ما اینجا دولا و راست می‌شدند
    حضرت آیت‌الله مجتهدی فرمودند: یک روایت هم هست که آخر الزمان عقل کم می‌شود، یک روز در بازار تهران عبور می‌کردم، دیدم گدایی تار می‌زند و گدایی می‌کند، مردم هم ایستاده و تماشا می‌کنند و پول می‌دهند فهمیدم که این روایت درست است، به مقام معظم رهبری عرض کردم: قدیم گداها یا قمر بنی هاشم(ع) می‌گفتند و گدایی می‌کردند، آیا می‌دانید الان تار و تنبک می‌زنند و گدایی می‌کنند، ایشان فرمودند: این منکر است و باید جلویش گرفته شود.
    امروز کلاس تعلیم موسیقی و آهنگ‌های مختلف در بعضی جاها دایر است و از این بابت مجوز قانونی هم دارند، یک بار هم از مقام معظم رهبری پرسیدم اگر پسر شما بخواهد کلاس موسیقی برود اجازه می‌دهید؟ فرمودند: خیر.
    هرچه جلوتر برویم وضع بدتر خواهد شد تا اینکه فساد همه جا را فرا بگیرد، لذا مروی است که در دوره آخر الزمان این دعا را زیاد بخوانید «یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک».
    اصبغ بن نباته می‌گوید: حضرت امیرالمؤمنان(ع) فرمودند: در آخرالزمان و نزدیک قیامت که آن زمان بدترین زمان‌ها است، زنانی پیدا می‌شوند که اینها حجاب ندارند و لخت هستند خودشان را برای غیر شوهرانشان آرایش می‌کنند، داخل شدگان در آشوب‌ها و به مسائل جنسی و شهوانی متمایلند و به سوی خوشگذرانی‌ها و لذت‌ها شتاب و عجله دارند، حرام را حلال می‌شمارند و در جهنم برای همیشه جاودانند.
    حضرت آیت‌الله مجتهدی می‌فرمایند: قصابی می‌گفت زمان قدیم که زن‌ها پوشیه می‌زدند روزی زنی به مغازه من آمد که گوشت بخرد در حالی که پوشیه نزده بود، ولی صورتش را با چادر پوشانده بود و فقط نوک بینی او از چادر بیرون بود، گفتم خانم صورتت را بپوشان وَبا می‌آید، او هم سریع صورتش را پوشاند. در قدیم حجاب ارزش بود، الان اگر دختران موهای خود را از جلو یا عقب بیرون بیندازند یا آرایش کرده و معطر باشند ارزش و مد است. پدرم می‌گفت: دیدم پیرزنی هم چادر و هم پوشیه دارد و دخترش چادری و نوه‌اش با مانتو است، جلو رفتم و گفتم پیرزن، اگر کسی تو را نگاه کند باید کفاره بدهد، این چادر و پوشیه را به نوه و دخترت بده.
    اگر قیامت قرار باشد بی‌حجابها را جهنم ببرند، بعضی از چادری‌ها را هم می‌برند چرا که هم صورتشان کاملاً باز است و هم دستشان را که آستین کوتاه پوشیده‌اند از زیر چادر بیرون می‌آورند و میوه و سبزی جدا می‌کنند و بعضی‌ها زیر چادر، لباس نامناسب به تن دارند و حتی دیده شده وقتی که از سفر مکه بر می‌گردد و از هواپیما پائین می‌آید حجاب کاملاً شرعی ندارد رویش باز است و در دید و بازدیدها رعایت محرم و نامحرم را نمی‌کند، این کسی است که از زیارت خانه خدا برگشته و باید معنویات مکه و مدینه و قبور ائمه اطهار(ع) در او اثر گذاشته باشد.
    پس به طور کلی نمی‌توان گفت که همه چادری‌ها خوب و همه مانتویی‌ها بد هستند، بلکه در اسلام هر چه زنان پوشش آن‌ها کاملتر باشد، فساد کمتری به وجود می‌آید، مثلاً اگر روی مانتو، چادر هم باشد، همانطور که بعضی از زنان چنین هستند این بهتر است، سپس حضرت فرمودند: این زنها خودشان را زینت می‌کنند، یعنی بوی خوش و عطر به خود می‌زنند و بیرون می‌روند و در حالی که جوراب نازک پوشیده و کفشی که صدا می‌دهد می‌پوشند و آرایش کرده بیرون می‌روند و کفش‌های رنگی و لباس‌ها با رنگ‌های مختلف و چادری که توجه دیگران را به خود جلب می‌کند استفاده می‌کنند و روسری هم زیر چادر سر نمی‌کنند که لااقل سینه او را بپوشاند.
    اگر خروسی، غریبه‌ای را نزد مرغ‌های خود ببیند، غیرتش به جوش می‌آید و با او می‌جنگد، ولی بعضی از ما انسان‌ها، مثل خروس هم غیرت نداریم
    بعضی‌ها که اصلاً حیا ندارند، با نامحرم صحبت می‌کنند، عملاً پیش دکتر مرد می‌روند و می‌گویند دکتر محرم است، جلوی مردها بلند حرف می‌رند، مسجد هم که می‌آید پشت پرده صدایش بلند است، با مردان نامحرم شوخی می‌کند، جلوی مردها وضو می‌گیرد پس حیا کجا رفته است؟
    روایت است که بهترین زنان شما کسی است که هیچ مردی او را نبیند، و او هم هیچ مردی را نبیند. مثل زن‌های زمان ما! حاج آقا حسین سراج می‌فرمودند: چندین سال ما با آیت‌الله کاشانی(ره) همسایه بودیم، ولی یک بار قامت دخترهای او را ندیدم، حالا بعضی از خانم‌ها آن چنان در خانه بلند حرف می‌زنند که تمام همسایه‌ها صدای آن‌ها را می‌شنوند یا جلوی مردها خودش را نشان می‌دهد و از جلوی جوان‌ها عبور می‌کند این زن‌هایی که حیا ندارند، دین هم ندارند، بعضی از ما مردها که این گونه زنان بی‌حیا و بی‌دین دارند و آن‌ها را می‌بینند و موعظه و نصیحت نمی‌کنند و چیزی نمی‌گویند آن‌ها هم بی غیرت هستند.
    اگر خروسی، غریبه‌ای را نزد مرغ‌های خود ببیند، غیرتش به جوش می‌آید و با او می‌جنگد، ولی بعضی از ما انسان‌ها، مثل خروس هم غیرت نداریم و البته زن‌ها هم مقصر هستند، چرا که آنها هم رعایت حیا را نمی‌کنند، مرد خانه، می‌بیند که زن و یا دخترش با رویی باز و مانتویی که مهیج است بیرون می‌آیند، ولی با او وجود چیزی نمی‌گوید، بعضی از زنان به دنبال زینت کردن و آرایش نمودن هستند و به مسائل شرعی کمتر توجه دارند، این مردان هستند که همواره باید آن‌ها را نصیحت کنند.
    حضرت آیت‌الله مجتهدی فرمودند: شخصی به من گفت روزی پدرم چند مهمان به خانه آورد، بعد از اینکه مهمان‌ها رفتند، پدرم با عصبانیت به مادرم گفت چرا لباس‌ها و چادرت را که روی بند پهن کرده بودی با ورود افراد نامحرم بر نداشتی؟ مگر نمی‌دانی که بودن لباس‌های زنان در معرض دید مردان کاری زشت است؟ حضرت امیرمؤمنان علی(ع) فرمودند: غیرت زن کفر است و غیرت مرد نشانه ایمان او است.
    نقل می‌کنند که شخصی به خواستگاری رفته بود، بعد از مدتی انتظار، آخرالامر دختر به خانه آمد، از خانواده دختر پرسیدند چرا دخترتان این قدر دیر می‌آید گفتند: صبح‌ها زود می‌روند و شبها هم دیر می‌آید، خواستگار هم گفت دختری که صبح برود و شب بیاید به درد من نمی‌خورد. لذا بلند شدند و رفتند. نگذارید این دخترهای جوان صبح زود و تنها از خانه بیرون بروند حتی‌المقدور یکی با آن‌ها باشد، زیرا آنها جوانند و کم تجربه ممکن است در دام افراد خدانشناس قرار گیرند، زن باید خانگی باید و اگر مخیر باشد بین اینکه در مسجد نماز بخواند یا در خانه، اگر در منزل را انتخاب کند برای حفظ عفت او بهتر است، زیرا امروزه کمتر زنان رعایت حجاب اسلامی را می‌کنند.
    لذا آمده است که مسجد زن خانه او است، زن باید به کارهای خانه برسد و خوب شوهرداری کند. حضرت امیرمؤمنان علی(ع) فرمودند: جهاد زن نیکو شوهرداری کردن است. کارهای بیرون از خانه هم مخصوص مرد است، وقتی حضرت امیرمؤمنان علی(ع) و حضرت زهرا(س) ازدواج کردند، حضرت امیرمؤمنان علی(ع) کارهای بیرون از منزل را به عهده گرفتند و حضرت زهرا(س) کارهای داخل منزل را. ولی امروزه زنان به دلیل برخی مشکلات موجود، آنها هم شاغلند و همین امر باعث می‌شود که بقیه اموری که معمولاً مختص به آنهاست، کمتر رسیدگی شود از قبیل بچه‌داری، خانه‌داری، آشپزی و کلاً مدیریت منزل که به عهده آنان است مختل می‌شود و در آینده ممکن است به ارکان خانواده به دلیل نبودن مادر صدمه وارد شود.
    در ضمن حدیثی طولانی هنگامی که رسول خدا(ص) در شب معراج زنانی را مشاهده فرمود که به انواع عذاب گرفتار شده بودند، حضرت زهرا(س) عرض کرد: ای حبیب من و این نور چشم من، مگر گناه اینها چه بوده که خداوند این عذاب‌ها را بر آنان قرار داد.
    حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: دخترم آن زنی که به موهایش آویزان بود به خاطر این بود که موهایش را از نامحرمان نمی‌پوشانید و آن زنی که به زبانش آویزان بود شوهرش را اذیت می‌کرد و آن زنی که از پاهایش آویزان بود، بدون اجازه شوهر از خانه بیرون می‌رفت و آن زنی که گوشت بدن خود را می‌خورد به خاطر این است که خود را برای مردم آرایش می‌کرد و آن زنی که دست و پایش به هم بسته شده بود و مارها و عقرب‌ها روی او ریخته بودند به خاطر این بود که لباسهایش چرک و وضو گرفتنش با بدن نجس بود و از جنابت و حیض غسل نمی‌کرد و رعایت نظافت نمی‌نمود و نماز را هم سبک می‌شمرد و اما آن زن که کور و کر و لال بود، به خاطر این بود که از عمل زنا بچه‌دار می‌شد و کودک را به گردن شوهر می‌انداخت و اما زنی که گوشت بدنش با قیچی پاره پاره می‌شد به خاطر این بود که خودش را در معرض دید مردها قرار می‌داد و آن زنی که صورت و بدنش در حال سوختن بود و اجزای درون بدون خود را می‌خورد به خاطر این بود که زنان دیگر را گمراه می‌کرد و به زنا وا می‌داشت و آن زنی که سرش، سر خوک بود و بدنش بدن الاغ، به خاطر این بود که سخن‌چین و دروغگو بود و آن زنی که به شکل سگ بود و آتش از پایین وارد بدن او می‌شد و از دهانش خارج می‌شد به خاطر این بود که آواز می‌خواند و نوحه‌سرایی می‌کرد و حسود بود، سپس رسول اکرم(ص) فرمودند: وای به حال زنی که شوهرش را ناراحت و خشمگین کند و خوشا به حال زنی که شوهر از او راضی باشد.

  • انتظار و اميد دو اصل در فرهنگ شيعه

    شادابي و پويايي بشر در طول دوران زندگي فردي و اجتماعي، مرهون نعمت «اميد» و «انتظار» است. 

     

     

     

    اگر انسان، به آينده اميدي نداشته باشد، زندگي برايش مفهوم چنداني نخواهد داشت. آنچه انسان را به زندگي اميدوار مي‌كند و آن را جاذبه‌دار مي‌سازد و نگراني‌ها و ناراحتي‌ها را براي او آسان مي‌نمايد، انتظار و اميد به آينده‌اي روشن و رشدآفرين است که در آن، به تمام نيازهاي روحي و جسمي او به طور کامل پاسخ داده شود. آدمي در پرتو همين انتظار و اميد، رنج‌ها و گرفتاري‌ها را تحمل مي‌كند و با كشتي اميد و آرزو در درياي متلاطم و طوفان‌زاي زندگي، به سير خود ادامه مي‌دهد.
    انتظار و فرهنگ شيعه

    شيعه، با بهره‌گيري از آموزه‌هاي اهل بيت(عليهم السلام)، اين اميد و انتظار به آينده را در متعالي‌ترين نوع خود، فراراه انسان‌هاي آزادانديش و آزادي‌خواه قرار داده است.
    معناي لغوي و اصطلاحي «انتظار فرج»
    «انتظار»، در لغت به معناي چشمداشت و چشم‌به‌راه بودن1 است؛ اما در اصطلاح، به معناي چشم‌به‌راه بودن براي ظهور واپسين ذخيرة الهي و آماده شدن براي ياري او در برپايي حکومت عدل و قسط در سراسر گيتي است.
    به بيان ديگر، «كيفيتي‌ روحي‌ است‌ كه‌ باعث‌ به‌ وجود آمدن‌ حالت‌ آمادگي‌ (انسان‌ها) براي‌ آنچه‌ انتظار دارند، مي‌شود و ضد آن‌، يأ‌س‌ و نااميدي‌ است. هر چه‌ انتظار بيشتر باشد و هر چه شعلة آن فروزان‌تر و پر فروغ‌تر باشد، تحرک و پويايي او و در نتيجه آمادگي‌ نيز بيشتر خواهد بود».2
    «فَرَج» به معناي «گشايش» است. انتظار فرج، برخاسته از فطرت کمال جوي بشري است؛ اگر چه عوامل ديگري نيز مي‌تواند منشأ انتظار باشد.
    يکي از انديشوران معاصر، با بيان اين که برخي دوست دارند حالت انتظار را يك مسأله رواني ناشي از حرمان در اقشار محروم جامعه وتاريخ تفسير كنند وحالت فرار از واقعيت گرانبار يا مشقّت‏ها به سوي تصور آينده‏اي كه محرومان در آن بتوانند تمام حقوق از دست‌رفته وسيادتشان را بازپس گيرند، نوشته است: «اين گمانه، نوعي خيالبافي يا نوعي گريز از دامن واقعيت به آغوش تخيل است». 3
    بر خلاف گمان برخي که انديشة مهدويّت را ساختة شيعه مي‌دانند، باور داشت مهدويّت نه فقط به پيروان اهل بيت(عليهم السلام) اختصاص ندارد، بلكه بخش مهمي از عقايد اسلامي و يكي از مسايل مهم و ريشه‌اي در اصول اسلامي به شمار مي‌آيد كه بين تمام گروه‌ها و مذاهب اسلامي بر اساس بشارت‌هاي قرآن مجيد و آموزه‌هاي پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم)، شكل گرفته است. روايت‌هاي مربوط به حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ـ همان‌گونه که در منابع شيعه آمده است ـ در بسياري از كتاب‌هاي معروف اهل سنّت نيز آمده است.4
    بنابراين، باور به پيروزي نهايي نيروي حقّ، صلح و عدالت بر نيروي باطل، ستيز و بيداد، گسترش جهاني ايمان اسلامي، استقرار کامل و همه‌جانبة ارزش‌هاي انساني، تشکيل مدينة فاضله و جامعة آرماني و سرانجام، اجراي اين ايدة عمومي و انساني به وسيلة شخصيتي عالي قدر که در روايات اسلامي، از او به «مهدي» تعبير شده است، برخاسته از چشمه سار وحي است؛ از اين رو انتظار آن دوران، علاوه بر آن که در مجموعة باورهاي تمام پيروان اديان آسماني به چشم مي‌خورد، بين مسلمانان نيز از اهميّت ويژه‌اي برخوردار است.
    جايگاه انتظار در فرهنگ شيعه ‏
    در يک بررسي کوتاه، رواياتي كه سخن از انتظار گفته‏اند، به دو دسته كلي تقسيم مي‏شود:
    1. انتظار فرج به معناي عامّ
    در اين معنا، آموزه‌هاي ديني بر آن است تا افزون بر بيان فضيلت «گشايش عمومي» و اميد به آينده، و سوق انسان‌ها به اين عرصه، نوميدي را نيز مورد نکوهش قرار داده، از ورود جوامع بشري به آن جلوگيري كند.
    اهتمام آموزه‌هاي اسلامي در بيان معناي عام انتظار و اميد، تا بدان حد بوده که از آن با بلندترين عنوان‌ها ياد نموده، ارزش‌هاي شگفت‌آوري براي آن ذکر کرده است. برخي از اين عنوان‌ها بدين قرار است.
    1ـ1. عبادت و بندگي
    قرآن و اهل بيت(عليهم السلام)، به ما مي‌آموزند که هدف از آفرينش، بندگي خداوند است.5
    رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) يکي از نمودهاي اين بندگي را انتظار گشايش دانسته، مي‌فرمايد:
    اِنتِظارُ الفَرَجِ عِبَادَةٌ؛ 6
    انتظار فرج عبادت است.
    از آن‌جا که بيشتر عبادت‌ها در شمار رفتار انسان است، مي‌توان نتيجه گرفت اين‌جا نيز مقصود از انتظار، مجموعه رفتاري خاص است.
    1ـ2. برترين عبادت
    برخي عبادت‌ها بر برخي ديگر برتري دارد؛ از اين رو انجام آن، افزون بر آن، که مورد تأکيد آموزه‌هاي ديني است، از پاداش افزون‌تري نيز برخوردار است و نقش آن، در سازندگي انسان بيشتر است.
    رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) پس از آن که انتظار فرج را در زمرة عبادت‌هاي خداوند دانسته است، آن را يکي از برترين عبادت‌ها برشمرده، مي‌فرمايد:
    اَفضَلُ العِبادَةِ اِنتِظارُ الفَرَجِ؛7
    برترين عبادت انتظار فرج است.
    1ـ3. برترين کارها
    گاهي آن را برترين كارهاي امت پيامبر خاتم(صلي الله عليه و آله وسلم) معرفي مي‌كند.
    رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) در اين‌باره مي‌فرمايد:
    اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتِي اِنتظارُ الفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ؛8
    برترين کارهاي امت من، انتظار فرج از جانب خداوند است.
    1ـ4. فرج بودن خود فرج
    امروزه، از نظر دانش روانشناسي ثابت شده است اميد داشتن، نقش بسيار مهمي در رفتارهاي اجتماعي دارد. به بيان ديگر انتظارِ آينده‌اي روشن و درخشان، باعث مي‌شود زندگي كنوني انسان نيز از روشنايي و پويايي برخوردار شود.
    در برخي روايات مربوط به انتظار فرج به اين حقيقت ارزشمند، اين‌گونه اشاره شده است که خود انتظار فرج، نوعي فرج و گشايش است.
    در اين‌باره امام سجّاد(عليه السلام) فرمود:
    اِنتِظارُ الفَرَجِ مِنْ اَعظَمِ الفَرَجِ؛9
    انتظار گشايش، خود از بزرگ‌ترين گشايش‌ها است.
    1ـ5. برترين جهاد
    در آموزه‌هاي ديني، جهاد و کوشش در راه خدا، يکي از مهم‌ترين رفتارهاي فردي و گروهي مسلمانان معرفي شده است. آيات فراواني از قرآن و روايات بسياري از معصومان(عليهم السلام) به حقيقت اين رفتار ارزشمند اشاره كرده است.
    درباره اهميّت انتظار فرج ـ افزون بر آنچه مورد اشاره قرار گرفت ـ به رواياتي بر مي‌خوريم که بسي شگفتي آور است و آن، اين که انتظار را فقط «جهاد» که «برترين جهاد» دانسته است. از اين نوع روايات نيز به خوبي استفاده مي‌شود انتظار، از نوع عمل است.
    رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) برترين جهاد بودن انتظار فرج را اين‌گونه بيان فرموده است:
    اَفْضَلُ جِهادِ اُمَّتي اِنْتِظارُ الفَرَجِ؛10
    برترين جهاد امت من انتظار گشايش است.
    در مقابل آموزه‌هاي بالا، يأس و نااميدي از رحمت پروردگار، به شدت مذمت شده و در شمار گناهان بزرگ به حساب آمده است.11
    2. انتظار فرج به معناي خاص
    در اين معنا، انتظار به معناي چشم‌به‌راه بودن آينده‌اي با تمام ويژگي‌هاي يک جامعه، مورد رضايت خداوندي است که يگانه مصداق آن دوران حاکميت آخرين ذخيرة الهي وجود مقدّس حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است.
    برخي سخنان معصومان(عليهم السلام) در اين‌باره اين‌گونه است:
    امام باقر(عليه السلام) ـ آن‌گاه كه دين مورد رضايت خداوند را تعريف مي‏كند ـ پس از شمردن اموري مي‌فرمايد:
    ...وَالتَّسْلِيمُ لِاَمْرِنا وَالوَرَعُ وَالتَّواضُعُ وَاِنتِظارُ قائِمِنا... ؛ 12
    ... و تسليم به امر ما، و پرهيزکاري و فروتني، و انتظار قائم ما....
    امام صادق(عليه السلام) فرمود:
    عَلَيْكُمْ بِالتَّسْليمِ وَالرَّدِّ اِلينا وَاِنْتظارِ اَمْرِنا وَامْرِكُمْ وَفَرَجِنا وَفَرَجِكُم؛13
    بر شما باد به تسليم و رد امور به ما و انتظار امر ما و امر خودتان و فرج ما و فرج خودتان.
    از روايات انتظار ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به دست مي‏آيد انتظار ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نه فقط راه رسيدن به جامعه موعود است؛ بلكه خود نيز موضوعيت دارد؛ بدان معنا كه اگر كسي در انتظار راستين به سر برد، تفاوتي ندارد كه به مورد انتظار خويش دست يابد يا دست نيابد.
    در اين‌باره شخصي از امام صادق(عليه السلام) پرسيد: «چه مي‏فرماييد درباره كسي كه داراي ولايت پيشوايان است و انتظار ظهور حكومت حق را مي‏كشد و در اين حال از دنيا مي‏رود؟»
    حضرت(عليه السلام) در پاسخ فرمود:
    هُوَ بِمَنزِلَةِ مَنْ كانَ مَعَ القائِمِ فِي فُسطاطِهِ». ثُمَ سَكَتَ هَنيئةً، ثُمَ قالَ: «هُوَ كَمَنْ كانَ مَعَ رُسولِ اللّه؛14
    او همانند كسي است كه با حضرت قائم(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در خيمه او باشد». سپس كمي سكوت كرد و فرمود: «مانند كسي است كه با پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) در مبارزاتش همراه بوده است».
    پي نوشت ها:
    1. ر.ک: دهخدا، علی اکبر, لغتنامه, کلمه انتظار.
    2. ر.ک: موسوي‌ اصفهاني، محمّد تقي‌، مكيال‌ المكارم، ترجمه:‌ مهدي‌ حائري‌ قزويني، ج‌ 2، ص‌ 235.
    3. آصفي، محمّد مهدي‌ ‌, مقالة انتظار پويا, فصلنامه انتظار, ش 6.
    4. ر.ک: ناصری، محمد امير، الامام المهدی فی الاحاديث المشترکة بين السنة و الشيعة.
    5. ذاريات(51): آية 56.
    6. اربلی، كشف‏ الغمة في معرفة الائمة، ج 2، ص 101؛ شيخ طوسي، أمالي، ص 405.
    7. شيخ صدوق، كمال‏الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 287؛ ر.ك: ترمذي، سنن، ج 5، ص 565.
    8. شيخ صدوق, عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص36؛ شيخ صدوق, كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 644
    9. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج 2، ص 317؛ شيخ صدوق, كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 319.
    10. حرانی، حسن بن علی, تحف‏العقول، ص 37.
    11. ر.ک: سوره يوسف(12): آية 87.
    12. شيخ كلينی، كافي، ج 2، ص 23، ح 13.
    13. كشي، محمدبن عمر، رجال كشي، ص 138.
    14. برقي، احمد بن محمدبن ‏خالد، محاسن، ج 1، ص 173؛ علامه مجلسی, بحارالانوار، ج 52، ص 125.
    نويسنده:خدامرلد سلیمیان
    درسنامه مهدویت2-ص202تاص207

     

     

     

Homeمهدویت و آخر الزمان مهدویت مهدی در روایات معصومین سخن امام علی(ع)درباره ظهور منجی هنگام فتنه ها و جنگها Top of Page
Zo2 Framework Settings

Select one of sample color schemes

Body

Background Color
Text Color
Link Color
Background Image

Top Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Header Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainmenu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Slider Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainframe Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Menu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image
Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image