• Facebook
  • Twitter
  • Rss
  • Plus

توضیح درباره احادیث امام زمان(عج) (بخش دوم) ویژگی

بهمن 17
رای دادن به این مورد
(0 آرا)

تذکر: نویسنده‌ی این مقاله از علمای اهل سنت می‌باشد که این مقاله را در دفاع از احادیث مهدویت به نگارش درآورده است.
استفاده از مستندات این مقاله برای محققین بسیار مفید خواهد بود.

 

 

 

7- تضاد و تناقض در احادیث مهدی!
شیخ ابن محمود در صفحه‌ی 6 و 12 رساله‌ی خود می‌نویسد:
«یکی از علل ردّ این احادیث مهدی این است که اینها با یکدیگر تناقض، تضاد، تفاوت و ناهماهنگی دارند!» و باز در صفحه‌ی 51 می‌گوید: «چون برای جمع آوری آنها کوشش کنید از میان آنها بیست مهدی قدعلم می‌کند که صفت هر یک با دیگری تفاوت دارد و این به یقین دلیل آن است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این احادیث را بر زبان جاری نساخته است. وی سپس برای توضیح ادعای خود مثالهایی می‌آورد و می‌گوید: یک مهدی هست که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره‌اش گفت: «هیچ مهدی پس از من نیست مگر عیسی ابن مریم».
توضیح درباره احادیث امام زمان(عج) (2)

پاسخ ما این است که در بین احادیث مهدی همان گونه که علمایی چون «ابن القیم» و دیگران بیان نموده‌اند احادیث صحیح، حسن، ضعیف و مجعول وجود دارد. به احادیث ساختگی و ضعیف نمی‌‌شود استناد کرد، زیرا این قبیل احادیث ارزش توجه و استدلال ندارد. ولی احادیث صحیح که پیرامون آنها اتفاق نظر وجود دارد به شخصی مربوط می‌شود که در آخرالزمان، هنگام نزول عیسی (علیه السلام) از آسمان و خروج مسیح دجال، ظاهر می‌شود. او محمدبن عبدالله موصوف به «مهدی» است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ما را از نامش و نام پدرش آگاهی داده و در چندین حدیث، صفت «مهدی» بر وی اطلاق نموده است. بنابراین ما وظیفه داریم آنچه را پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از او خبر داده، باور کنیم. تا آنجا که من اطلاع دارم، هیچکس از اهل سنت و جماعت از این احادیث، برداشتی مشابه برداشت شیخ ابن محمود نکرده است. وی اعتقاد دارد از هر حدیثی که نام مهدی در آن ذکر گردیده تعدد موصوفان به مهدی مستفاد می‌شود و بنابراین احادیث تضاد پیدا می‌کنند و ردّ و انکار آنها ضرورت می‌یابد، ولی ما معتقدیم همان گونه الف و لام «الدجّال» در کنار شرّ است، الف و لام «المهدی» هم در جانب خیر و نیکی است و از هر حدیثی که ذکر دجال با صفات متعدد در آن آمده، تعدد دجال‌ها مستفاد نمی‌‌شود. زیرا دجالی که در احادیث وی تباین وجود ندارد. مهدی نیز همین طور بوده و یکی است و متعدد نیست و در احادیث وی هم تباین وجود ندارد.
البته اهل سنت برای اثبات ظهور مهدی بر حدیث «لامهدی الاّ عیسی بن مریم» استدلال نکرده‌اند، زیرا با احادیث وارده درباره‌ی عیسی (علیه السلام) تعارض دارد و گفته‌اند که این حدیث ضعیف است و اگر هم فرض کنیم حدیث صحیحی باشد، منظور از آن این است که هیچ «مهدی»‌ی کامل و معصوم نیست جز عیسی بن مریم. این مطلب طبق گفته‌ی علمایی مانند قرطبی و ابن القیم و دیگران ثبوت ظهور مهدی غیرمعصوم را نفی نمی‌‌کند. (1)
8- تفاوت در دانش دانشمندان
شیخ ابن محمود در صفحه‌ی 13 رساله‌ی خود می‌نویسد:
«در صحیح بخاری آمده است که موسی وقتی در «مجمع البحرین» با «ذوالقرنین» رودررو شد و از رفتار ذوالقرنین و قتل نوکر و ساختن دیوار مخروبه و اعمال مزاحمت برای بینوایان شاغل در کشتی، به تنگ آمد و کاسه‌ی صبرش لبریز شد، خواست تا از ذوالقرنین دور شود و روبه وی کرد و گفت: ای موسی! تو دانشی از خدا داری که من به آن ناآگاهم و من دانشی از خدا دارم که تو از آن ناآگاهی. سپس افزود: بدین سان تفاوت در دانش دانشمندان پدید می‌آید و آنان در آنچه دریافته‌اند، اختلاف نظر پیدا می‌کنند».
چنانچه می‌بینیم در اینجا نام «ذوالقرنین» سه بار ذکر شده و کاملاً روشن است که همراه موسی در این داستان جناب «خضر» است نه «ذوالقرنین». نام خضر به عنوان همراه موسی در حدیث صحیح بخاری آمده است.
9- ابن تیمیمه و ظهور مهدی
شیخ ابن محمود در صفحه‌ی 12 و 13 پس از سخنانی در رابطه با انکار حدیث مهدی می‌گوید:
«اما ای بسا بعضی‌ها بگویند که شیخ الاسلام ابن تیمیه به صحت ظهور مهدی اعتقاد دارد و او عالم فرزانه‌ای است که صحت دیدگاه و درایت آشکارش مورد گواه همگان است. در پاسخ باید بگویم: آری من نیز گفتار شیخ الاسلام را دیده‌ام که در آن ثبت شده که هفت حدیث به روایت ابی داود پیرامون مهدی آمده است. من هم در آغاز جوانی بر باور شیخ الاسلام بودم و از گفته‌هایش تأثیر پذیرفتم، ولی چون به چهل سالگی رسیدم و از علوم فنون مطلع گردیدم! با سستی‌ها، تضادها و اختلافهای آن آشنا و واقف شدم و بحمدالله سرانجام این اعتقاد ناپسند از ذهنم پاک شد و کاملاً دریافتم که پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و کتاب خدا هیچ «مهدی»یی در کار نیست.»
شیخ ابن محمود می‌افزاید:
«لغزش عالِم را به غرق شدن کشتی همانند دانسته‌اند که چون غرق شود، گروه کثیری با آن غرق می‌شوند. و بدین ترتیب باید گفت که با این سخن شیخ الاسلام، چه بسیارند علماء و توده مردم که با اعتقاد به صحت ظهور مهدی غرق گشته‌اند، زیرا در دیدار با آنان همواره به سخن شیخ الاسلام استناد می‌کردند.» وی سپس برای عذرخواهی از شیخ الاسلام می‌گوید: «شاید این سخن در آغاز جوانی از شیخ الاسلام سرزده باشد! یعنی پیش از گسترش آگاهی و پختگی وی در علوم و فنون! به هر حال او مجتهد است و از این بابت «مأجور» خواهد بود و چه بسا یک عالمِ محقق سخنی بگوید که رجحان آن ضعیف باشد و مقلد و دنباله رو او در حصول اجر و رساندن بار به سرمنزل مقصود به پایه و مرتبه‌ی او نرسد پس بر مقلد فرض است که اجتهاد کند. چه بسیارند علمایی که در اوایل جوانی چیزهایی گفته‌اند و بعدها ضعف گفتارشان بر خودشان هم معلوم گردیده و آنگاه برخلاف آنچه قبلاً گفته‌اند، سخن دیگر رانده‌اند!.»!
به این سخن از چند جهت می‌توان پاسخ گفت:
1- بی‌تردید آنچه که «شیخ عبدالله بن محمود» قبل از رسیدن به چهل سالگی! بر آن اعتقاد داشته از آنچه که بعد از چهل سالگی بر آن شده، بهتر است. زیرا وی تا پیش از چهل سالگی راه علمای محدث قبل و بعد شیخ الاسلام را می‌پیمود... خدا توفیقش دهد! ای کاش به دانش اندوزی خود در علوم و فنون اشاره‌ای نمی‌‌نمود، زیرا تواضع برای طلاب علم زیبنده‌‌تر است.
2- پوزش خواهی وی از شیخ الاسلام «ابن تیمیه» بدین سبب است که شیخ الاسلام در کتاب منهاج السنة النبویة قائل به صحت ظهور مهدی در آخرالزمان بوده است. این کتاب از بهترین، گرانسنگ‌ترین و محققانه‌ترین کتابهای ابن تیمیه است. از این رو سزاوار نیست گفته شود: شاید این سخن در آغاز جوانی پیش از گسترش آگاهی و پختگی از وی سر زده است! این از یک سو، و از دیگر سو شیخ الاسلام «ابن تیمیه» نخستین کسی نیست که به صحت ظهور مهدی در آخرالزمان، قائل شده باشد. پیش از او علمای برجسته‌ای چون: بیهقی، خطابی، ابن حبان، عقیلی، ابوالحسین الأبری، قاضی عیاض، قرطبی و دیگران، بر همین عقیده بوده‌اند.
3- اشاره‌ی وی در اینجا و در صفحه‌ی 71 رساله خود، برا ینکه سخن شیخ الاسلام پیرامون صحّت ظهور مهدی به مقتضای «اجتهاد» بوده است، پذیرفتنی نیست، زیرا در این امر که از «امور غیبی» است، مجال اجتهاد نیست، بلکه اعتقاد به آن به ثبوت نص از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و شناسایی نصوص و تمیز دادن: مقبول، مردود، صحیح و سقیم بستگی دارد که این کار فقط از عهده‌ی حدیث شناسان خبره و متبحّر در علم حدیث مانند: بیهقی، عقیلی، ذهبی، ابن تیمیه، ابن القیم و مانند آنها، برمی‌آید و از عهده‌ی سایرین ساخته نیست.
«شوکانی» پس از اشاره به کثرت احادیث وارده در صحت ظهور مهدی در آخرالزمان و رسیدن آن به حد «تواتر» می‌گوید: «آثار برجای مانده از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که درباره‌ی مهدی صراحت دارد، بسیار زیاد است و حکم «رفع» دارد، زیرا در چنین مسأله‌ای مجالی برای اجتهاد وجود ندارد».
10- اندیشه مهدی و ابن خلدون
شیخ ابن محمود در صفحه‌ی 19 و 34 رساله خود گفته است:
«ابن خلدون در مقدمه‌اش به تدقیق و تحقیق درباره‌ی احادیث مهدی پرداخته و حکم به ضعف آن داده است»!
پاسخ این است که:
1- ابن خلدون پس از اذعان به صحت پاره‌ای از این احادیث و نقل آنها می‌گوید: «این است احادیثی که امامان ما در خصوص ظهور مهدی در آخرالزمان آورده‌اند. این احادیث به اعتقاد من، جز اندک و یا کمتر از اندک آنها، قابل انتقاد نیست» ... البته باید یادآور شد که «ابن خلدون» احادیث فراوانی را نادیده گرفته و یا از آنها آگاهی نیافته است.
2- «ابن خلدون» یک تاریخنگار است و از رجال حدیث شناس نیست، از این رو در تصحیح و تضعیف احادیث نمی‌‌توان به گفته وی اعتماد کرد. در این رشته، علمایی چون: بیهقی، عقیلی، خطابی، ذهبی، ابن تیمیه، ابن القیم و دیگران که اهل روایت و درایت هستند، مورد اعتماد می‌باشند. آنان، جملگی قائل به صحت بسیاری از احادیث مهدی‌اند. بنابراین کسی که به «ابن خلدون» رجوع کند، مانند کسی است که از دریاهای لبریز از آب روی برگرداند و به سوی آب باریکه روی آورد! کار ابن خلدون در نقد احادیث بر وفق کار طبیبان حاذق و مجرب نیست، بلکه بیشتر به کار یک مدعی دروغین طبابت شباهت دارد.
«شیخ احمد شاکر» در اخراج احادیث «مسند امام احمد» راه نیکویی را پیموده و درباره ابن خلدون می‌گوید: «... ابن خلدون در واقع وارد میدانی شده که مرد آن میدان نیست و هیچ گونه اطلاعی در این زمینه ندارد... در حقیقت او دچار گمراهی و اشتباه عجیبی در «مقدمه» خود، در موضوع «مهدی» شده است تا آنجا که جمله اهل حدیث را که می‌گویند «جرح مقدم بر تعدیل» است در ک نکرده و نفهمیده است و اگر بدرستی سخن آنان را درک می‌کرد، هرگز دچار این اشتباهات نمی‌‌شد».
وارد شدن «ابن خلدون» در میدان جرح و تعدیل و داوری درباره احادیث که کدام ضعیف است و کدام نیست در حالی که خود اهل علم الحدیث نیست، موجب گمراهی گروهی از کسانی شده است که گفته‌های او را مستند پنداشته‌اند... پس بی‌اطلاعی ابن خلدون از رموز علم حدیث و خیره سری پیروان وی، به مقوله‌ای شباهت دارد که شیخ الاسلام «ابن تیمیه» در الفتوی الحمویّه آن را حکایت نموده است: می‌گویند نیمه متکلّم، نیمه فقیه، نیمه طبیب و نیمه نحوی!، بیش از هر کس دیگر دنیا را به تباهی می‌کشانند: اولی ادیان را، دومی بلدان را، سومی ابدان را و چهارمی زبان را به تباهی می‌کشاند. ابن خلدون گرچه یکی از دانشمندان برجسته در علم تاریخ است، اما در علم حدیث از پیروان و تابعان فتواگیرنده است، نه از «متبوعان» فتوا دهنده!، کسی که در رشته‌ای، مهارت ندارد، همانند کسی است که از آن هنر بهره‌ای ندارد، هر چند که در دیگر رشته‌ها تبحّر داشته باشد.
پس همان طور که لازم است در هر کاری به اهل فن رجوع شود و در شناخت صحت و سقم حدیث هم بی‌تردید باید به حدیث شناسان و علمای آگاه رجوع کرد... «حافظ ابن ابی حاتم» در مقدمه‌ی کتاب الجرح و التعدیل می‌گوید: «چون به تبیین طبقات – راویان – و شرح حال آنان و تباین مراتبشان نیاز پیش آید، آنهایی که دانشور و پژوهشگرند از آنانی که سزاوار نقد و نکوهش‌اند، بازشناخته می‌شوند.» وی همچنین می‌گوید: «اگر گفته شود: آثار صحیح و سقیم از چه راهی شناخته می‌شوند، پاسخ این است: با نقد علمای فرهیخته‌ای که خداوند این فضیلت را بدانها اختصاص داده و این معرفت را در هر زمان و مکانی به آنها ارزانی داشته است.» ... چنانچه بحث را به دو قرن هشتم و نهم که ابن خلدون در بین این دو قرن می‌زیسته است – ولادت به سال 732 هـ وفات 808 هـ - محدود کنیم، می‌بینیم که برجسته‌ترین علمای محقّق در حدیث شریف که با صحت و سقم آن آشنایی کافی دارند، در این دو قرن دار فانی را وداع گفته‌اند. حافظان و حدیث شناسان مورد اعتماد چون: ذهبی، ابن تیّمیه، ابن القیم، ابن کثیر و ابن حجر عسقلانی در این قرن می‌زیسته‌اند و همگی با استناد به ثبوت احادیث صحیح به صحت ظهور مهدی در آخرالزمان قائل بوده‌اند. ذهبی در کتاب تلخیص المستدرک، شیخ الاسلام ابن تیمیه در کتاب منهاج السنة النبویة، ابن القیم در کتاب المنار المنیف فی الحدیث الصحیح و الضعیف و ابن کثیر در کتاب نهایة و التفسیر تعدادی از احادیث مهدی را صحیح دانسته‌اند. ابن حجر در کتاب فتح الباری پاره‌ای از گفتارهای اهل علم از جمله سخنان «ابی الحسین ابری» را مبنی بر تواتر احادیث مهدی، نقل نموده است.
11- ابن القیم و احادیث مهدی
شیخ ابن محمود به نقل از ابن القیم در المنار المنیف پیرامون حدیث صحیح و ضعیف گفته است که:
«ابن القیم احادیث مهدی را ضعیف می‌داند!».
«ابن محمود» در صفحه‌ی 9 رساله‌ی خود پس از درج بخشی از گفته‌های «ابن القیم» می‌نویسد: «یکی از حرفهای اساسی وی – ابن القیم – این است که ادعاهای ظهور مهدی مجهول در عالم غیب، حقیقت ندارد.» وی سپس در صفحه‌ی 19 می‌افزاید: «از این رو علمای متقدم و متأخر پیشاپیش متوجه شده‌اند که باید احادیث مهدی را انکار نمایند تا مردم فریب آنها را نخورند! بدین سبب به تصحیح و بررسی، جرح و تضعیف این احادیث پرداخته و نشان داده‌اند که این قبیل احادیث از سوی زندیقان دروغگو! به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بسته شده است! علامه «ابن القیم» در کتاب المنار المنیف در فصل صحیح و ضعیف با نقد این احادیث، اشکالات آنها را روشن ساخته است.» ابن محمود در صفحه‌ی 35 نیز آورده است:
«ما مشاهده کردیم که در بین علمای پیشین و دانشور که در معرفت و اعتصام به کتاب و سنت مقامی شامخ دارند، هستند کسانی که سخن «ابن خلدون» را تأیید می‌نمایند، از جمله علامه ابن القیم در کتاب المنار المنیف که از ضعف احادیث مهدی یاد کرده است».
در پاسخ باید بگوییم: ابن القیم، آنچنانکه ابن محمود می‌گوید، احادیث مهدی را ضعیف نمی‌‌داند بلکه در کتاب المنارالمنیف در مورد حدیث صحیح و ضعیف گفته است که در احادیث حدیث صحیح، حسن، ضعیف و ساختگی وجود دارد. نمی‌‌دانم چگونه قضیه بر «شیخ ابن محمود» مشتبه شده و ضعیف دانستن احادیث را به ابن القیم نسبت داده است؟ زیرا سخنان «ابن القیم» درباره صحیح و ثابت بودن آنها روشن و صریح می‌باشد. از جمله، وی سخنان «ابی الحسین ابری» متوفای سال 363 هـ مبنی بر تواتر احادیث مهدی را نقل کرده و تعلیقی هم بر آن ننگاشته است. ابی الحسین ابری در کتاب مناقب الشافعی می‌گوید: اخبار حاکی از ذکر مهدی توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حد تواتر و وفور رسیده است. پیامبر فرمودند که مهدی از «اهل بیت» است و هفت سال فرمانروایی همی کند و زمین را از عدل و داد آکنده می‌سازد و چون عیسی (علیه السلام) برون آید در قتل دجال به مهدی یاری نماید. او امامت این امت را بر عهده می‌گیرد و عیسی (علیه السلام) پشت سرش به نماز می‌ایستد... از سوی دیگر او از «بیهقی» نقل نموده است: سند احادیث درباره ظهور مهدی صحیح‌‌تر است. سپس «ابن القیم» نمونه‌هایی از این احادیث را می‌آورد و می‌افزاید: در این باب احادیثی وارد شده از: «حذیفة بن الیمان»، «ابی امامة الباهلی»، «عبدالرحمن بن عوف»، «عبدالله بن عمروبن العاص»، «ثوبان»، «اَنَس بن مالک»، «جابر» و «ابن عباس» و دیگران... آنگاه او چندین حدیث آورده که بعضی از مؤلفان «سنن و مسانید» و دیگران آنها را روایت نموده‌اند و البته پاره‌ای از آنها صحیح و تعدادی ضعیف است که برای استیناس نقل شده است. «ابن القیم» آنگاه می‌افزاید: «این احادیث چهار نوع است: صحیح، حسن، عجیب و ساختگی». او گفتارهایی هم پیرامون مهدی می‌آورد و در گفتار سوم می‌گوید: «وی مردی از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از فرزندان حسن بن علی است که در آخرالزمان ظهور می‌کند وقتی که زمین از ظلم و ستم لبریز می‌گردد، پس آن را از قسط و عدل آکنده می‌سازد». اکثر احادیث بر این مطلب دلالت دارد. و اینکه وی از فرزندان حسن (علیه السلام) است، نکته ظریفی است، زیرا «حسن» در راه خدا از خلافت صرفنظر کرده بود و از این رو خداوند مأموریت برپایی خلافت را به یکی از اعقاب ایشان واگذار نمود تا خلافت حق را برپا دارد و عدالت را در زمین بگستراند. این سنت الهی در میان بندگان است که هر کس به خاطر خدا از چیزی صرفنظر کند، خداوند به وی و خاندانش از آن بهتر می‌بخشد. البته بخشی از متون سخنان «ابن القیم» در المنار المنیف که در دسترس ما موجود است، صراحت دارد که وی به صحت احادیث ظهور مهدی در آخرالزمان معتقد بوده است و برخلاف ادعاهای «ابن محمود»، از سخن «ابن القیم» هرگز برنمی‌آید که وی این احادیث را ضعیف دانسته باشد.
12- امام شاطبی و احادیث مهدی
شیخ ابن محمود در صفحه‌ی 19 رساله‌ی خود می‌نویسد:
«از جمله کسانی که از این احادیث – احادیث مهدی – انتقاد کرده‌اند، علامه ابن القیم در المنار المنیف در فصل احادیث صحیح و ضعیف است!» و سپس می‌افزاید: «و از جمله این کسان، «شاطبی» مؤلف کتاب الاعتصام است. وی مهدیه و امامیّه را از گروه اهل بدعت شمرده است و منظور وی از مهدیه، کسانی است که صحت ظهور مهدی را باور می‌نمایند...»
و باز در صفحه 35 رساله‌ی خود می‌نویسد: «ما دیدیم که در بین علمای متقدم و دانشور که در معرفت و اعتصام بر کتاب و سنت مقامی شامخ دارند، هستند کسانی که سخن «ابن خلدون» را تأیید می‌نمایند، از جمله «علامه ابن القیم» که در کتاب المنار المنیف از ضعف احادیث مهدی یاد کرده است!... و از جمله امام شاطبی در کتاب الاعتصام، مهدیّه و امامیه را جزو بدعت گذاران برشمرده است. از نظر وی، «مهدیون» کسانی هستند که معتقد به ظهور مهدی هستند. برای اثبات حجّت و از بین بردن شبهه و بهانه، متن سخنان او را نقل می‌کنیم.» او پس از سخن گفتن پیرامون پیروان بدعت و اهل هوا و هوس می‌گوید: «همچنین کسانی که از مهدی مغربی – بسیاری از بدعتها به این شخص منسوب شده است – پیروی کرده‌اند در زمره‌ی گناهکاران محسوب می‌شوند.» او در واقع از کسانی که از این شخص پیروی کرده و می‌کند نام می‌برد تا به آنهایی که بر او اشکال می‌گیرند، پاسخ داده باشد! همو می‌گوید: «برخی از مردم به علت روی گردانی از دلیل و اعتماد به افراد، از جاده‌ی اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دور و منحرف شده‌اند، و در واقع آنها به دنبال هواهای خود رفته و از صراط مستقیم به بیراهه گام نهاده‌اند.» وی باز می‌افزاید: «مذهب فرقه‌ی مهدیه این است که اعمال مهدی‌شان را حجت قرار می‌دهند، حال چه موافق با شریعت باشد چه مخالف؟، بلکه از این هم پا فراتر گذاشته وی را حلقه‌ای از زنجیره‌ی ایمانشان می‌دانند که هر کس با آن مخالفت ورزد تکفیر می‌شود و حکمش همانند حکم کافر اصلی می‌گردد».
ابن محمود سپس می‌گوید: «بدین سان حجت بر کسانی که ادعا دارند پیش از ابن خلدون کسی از علمای احادیث مهدی را ضعیف ندانسته است، تمام می‌گردد و آنها پاسخی بر گفتن ندادند!».
ولی پاسخ این گفته‌ی شیخ محمود که امام «ابن القیم» و امام «شاطبی» پیش از «ابن خلدون» احادیث مهدی را ضعیف دانسته‌اند، این است که آنچه در این رابطه به «ابن القیم» نسبت داده می‌شود، صحت ندارد. در خصوص امام شاطبی نیز آنچه به وی منسوب شده صحیح نیست. زیرا سخن شاطبی پیرامون «مهدی مغربی» به موضوع احادیث مهدی که در آخرالزمان ظهور می‌کند، ربطی ندارد. علمای اهل سنت و جماعت به صحت و ثبوت این احادیث قائلند. در خصوص گفته‌های شاطبی (رحمة الله) مبنی بر اینکه برخی از مردم به علت روی گردانی از دلیل و اعتماد به رجال، از جاده‌ی اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دور شده و منحرف شده‌اند زیرا به دنبال هواهایشان رفته و از صراط مستقیم به بیراهه گام نهاده‌اند... این سخنان زیباست، ولی بر علمایی که از روی حساب و کتاب سخن می‌گویند منطبق نیست، بلکه بر کسانی انطباق دارد که از دلیل روی برتافته و از هواهایشان پیروی نموده‌اند... وی بلافاصله می‌گوید: «برای اثبات این مطلب! ده مثال می‌آوریم که یکی از آنها – قویترین آنها – گفتار کسانی است که پیروی از پدران در اصل دین را بازگشت به همان دین دانسته‌اند و از براهین رسالت و حجت قرآن و دلیل عقل آورده‌اند و گفته‌اند ما پدرانمان را بر این امت – راه – یافته‌ایم...»
وی سپس می‌گوید: «دوم، نظر امامیه است در پیروی از امام معصوم – طبق ادعایشان – هرچند که برخلاف دستورات پیامبر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد! آنان بدین سان نه شریعت را بر رجال بلکه رجال را بر شریعت حاکم ساخته‌اند، در حالی که قرآن نازل شده است تا در میان تمام و عموم خلایق حاکمیت داشته باشد. (2) سپس می‌گوید: گروه سوم به دومی پیوسته است و آن مذهب فرقه‌ی مهدیه است که اعمال مهدی‌شان را چه مخالف و چه موافق شریعت باشد، حجت قرار داده‌اند، بلکه از این هم پا فراتر گذاشته و وی را حلقه‌ای از زنجیره‌ی ایمانشان می‌دانند که هر کس با آن مخالفت ورزد تکفیر می‌شود و حکمش همانند حکم کافر اصلی می‌گردد در این باره قبلاً مثالهایی ذکر نموده‌ایم». (پایان سخن شاطبی) وی سپس بقیه‌ی مثالهای دهگانه را آورده است. بسیار روشن و آشکار است که وی مهدیه – یعنی پیروان مهدی مغربی – را به تفسیر خاص «فرقه مبتدعه» دانسته است و به همین دلیل می‌گوید: «سومی به دومی پیوسته است و آن مذهب مهدیه است که اعمال مهدی‌شان را چه مخالف و چه موافق شریعت باشد، حجت قرار می‌دهند!.» وی این مطلب را در گفتاری که قبلاً آوردیم توضیح می‌دهد و مثالهایی می‌آورد و به تقدم آن اشاره می‌نماید. او سپس پیرامون مهدی مغربی می‌نویسد: «وی خود را امام منتظر به شمار می‌آورد به طوری که هر کس در عصمتش شک می‌نمود یا در مهدی منتظر بودن وی تردید روا می‌داشت، کافر می‌دانست... وی احادیث ترمذی و ابی داود درباره‌ی فاطمی را مربوط به خود می‌دانست و مدعی بود که همو بی‌تردید همان فاطمی است!».
«شاطبی» درباره او می‌نویسد:
«وی علاوه بر ادعای مهدویت و معصومیت، بدعتهای فراوانی در دین خدا به وجود آورد و سپس آنها را در خطبه‌های خود بیان نمود و حتی بر روی سکه‌ها زد. این سخن نزد مهدویه سومین عبارت از شهادت است، پس هر کس بدان ایمان نیاورد یا در آن شک و تردید روا بدارد، کافر است. وی قتل را در مواردی که شرع مجاز نمی‌‌داند مشروع دانست که شامل هیجده مورد می‌شود از قبیل: عدم امتثال امروی، سه بار تکرار عدم حضور به هنگام موعظه گویی وی، و همچنین اگر «مداهنه» در کسی آشکار شود، به قتل می‌رسد! و ...» به نظر من شاطبی اینها را از فرقه‌ی مهدیه دانسته و در تحلیل مرامشان گفته است: کسانی که اعمال مهدی‌شان را چه موافق و چه مخالف شریعت باشد حجت قرار دادند «مبتدعه» بدعت گذار – بوده‌اند و در واقع او مقصود خود را از فرقه‌ی مهدیه به شکل فوق تفسیر نموده است. بنابراین منظور شاطبی از فرقه‌ی مهدیه، آن گونه که «شیخ ابن محمود» ادعا دارد، کسانی نیست که ظهور «مهدی موعود» را باور می‌نمایند. این سخن شایسته‌ی امامی چون «شاطبی» نیست که امامان اهل سنت و علمای حدیث چون: عقیلی، خطابی، أبری، ابی حبان بستی، قاضی عیاض، قرطبی، ابن تیمیّه، ذهبی، ابن القیم، ابن کثیر و دیگران را به علت اینکه به صحت ظهور مهدی در آخرالزمان قائلند، بدعت گذار بخواند. بدین ترتیب شاطبی هرگز احادیث مربوط به ظهور مهدی را تضعیف نکرد، و معتقدان به آنها را اهل بدعت ننامیده، بلکه «مهدی مغربی» و هواداران وی را از «مبتدعه» دانسته است... و اصولاً عدم اشاره شاطبی، در این مورد، به احادیث ظهور مهدی در آخر زمان، جای تردید باقی نمی‌‌گذارد که وی این احادیث را قطعی و صحیح می‌دانسته است.
13- شیخ محمدبن عبدالعزیز المانع و احادیث مهدی
شیخ ابن محمود در صفحه‌ی 70 رساله‌ی خود گفته است:
«من نخستین کسی نیستم که به بطلان مسئله مهدی و اینکه وی حقیقت ندارد، قائل شده باشم. چه، از استادمان «شیخ محمدبن عبدالعزیز المانع» رساله‌ای دیدم که در آن، پیرامون بطلان مسأله‌ی مهدی و اینکه وجودش حقیقت ندارد و همه‌ی احادیث آن بسیار ضعیف است، به تحقیق پرداخته است. بنابراین هر کس مهدی را انکار نماید، نباید مورد انکار! قرار گیرد.»
پاسخ این است که «شیخ محمدبن مانع» در کتاب الکواکب الدریه به تبعیت از سخن «ابن خلدون» احتمال تضعیف احادیث مهدی را داده است و این گفته‌ی وی در کتاب مزبور بر این امر دلالت دارد، که می‌گوید:
«هرکس بخواهد در این مسأله به تحقیق بپردازد به مقدمه‌ی ابن خلدون رجوع نماید که وی بخوبی از عهده‌ی ادای مطلب برآمده است» ولی شیخ محمد پس از دقت بیشتر در موضوع، در نظریه خود تجدید نموده و رساله‌ای به نام تحدیق النظر باخبار الامام المنتظر تألیف نمود که نسخه‌ی خطی آن در «دارالکتب المصریه» موجود است. وی در این رساله پس از ذکر سخن «ابن خلدون» و بررسی عون المعبود در شرح سنن ابی داود می‌گوید: «من معتقدم نظر مؤلف کتاب عون المعبود «علامه‌ی هندی» درباره‌ی این حدیث در مقایسه با نظر کسانی که همه‌ی این احادیث را ضعیف دانسته‌اند، به صواب نزدیکتر است. بنابراین هر کس بر صحت حدیثی از این احادیث یا غیر اینها از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) واقف گردید، وظیفه دارد آن را بپذیرد و به مدلول آن معتقد شود و هر کس از روی تحقیق یقین بر ضعیف بودن این گونه احادیث پیدا کند، چنین وظیفه‌ای ندارد، و اگر ما در احادیث مهدی به طور اخص دقت لازم را به عمل آوریم در می‌یابیم، احادیثی که نام مهدی در آنها به صراحت نیامده از احادیثی که نام مهدی در آنها به صراحت قید شده، قویتر است. از این رو در الکواکب همان سخن سفارینی را آورده‌ام: تمام احادیث وارده در این باره صحیح است. ولی صحت احادیثی که نام مهدی در آنها قید نشده، نزد علماء ثابت نشده است و من نگفته‌ام «احادیث وارده در خصوص مهدی» تا این تعمیم شامل آن مجموعه از احادیث نشود که نام وی در آنها ذکر نشده است. بنابراین در بین احادیثی که نام مهدی قید نشده بلکه صفات وی بیان گردیده، حدیث قوی و ضعیف وجود دارد. از این رو ما به یقین به ظهور مردی از اهل بیت در آخرالزمان اعتقاد داریم. نام وی محمدبن عبدالله است و زمین را به همان سان که از ظلم و بیداد آکنده شده از قسط و عدل آکنده می‌سازد. همچنین منظور از این سخن که ما به آمدن مهدی معتقد نیستیم، این است که لفظ «مهدی» ثابت نشده است. بدین جهت نباید محمدبن عبدالله را که در آخرالزمان ظاهر می‌شود «مهدی» بنامیم. البته نامگذاری وی به این نام هم جایز است، اما واجب نیست، زیرا به نظر من لفظ «مهدی» نزد اهل حدیث ثابت نشده است. شاید بعضی گمان کنند که مقصود از عبارت الکواکب اعتقاد مطلق به نیامدن مهدی باشد، آنچنانکه بعضی امامان گفته‌اند، اما این طور نیست. بلکه مقصود از آنچه بیان نمودیم این است که این لفظ به اثبات نرسیده است، بلکه آنچه ثابت شده این است که نام وی و نام پدرش عین نام پیامبر و پدر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است. بنابراین ایمان به این امر بر همگان واجب است.» تا آنکه می‌افزاید: «عده‌ای از علماء در این مسأله از راه اعتدال خارج شده و گروهی در انکار زیاده روی کرده‌اند تا آنجا که تعدادی از احادیث صحیح را هم انکار نموده‌اند. در مقابل، عده‌ای هم در اثبات مبالغه ورزیده‌اند تا آنجا که احادیث ساختگی و داستانهای دروغین را نیز پذیرا شده‌اند!. امیدوارم که با این توضیح و تبیین، اشکال مرتفع گردد و مقصود روشن شود و بالله التوفیق.»
من می‌گویم: «بدین سان روشن می‌شود که «شیخ ابن مانع» همه‌ی احادیث مهدی را ضعیف نمی‌‌داند بلکه از روی یقین و اعتقاد بعضی را صحیح می‌داند و من اضافه می‌کنم: بعضی احادیث که لفظ مهدی در آنها آمده، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ثابت شده است مانند حدیث موضوع جابر (رضی الله عنه): «چون عیسی ابن مریم (علیه السلام) فرود آید رهبرشان «مهدی» به وی می‌گوید: بیا تا پشت سرت به نماز بایستیم...»
این حدیث در مسند حارث ابن اسامه آمده است. «ابن القیم» می‌گوید: سند این حدیث حسن است، و دیگر حدیثی است که «ابی داود» در سنن خود از «ابوسعید خدری» روایت کرده که گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: مهدی از ماست و پیشانی بلندی دارد. ابن القیم درباره‌ی این حدیث می‌گوید: «ابی داود با سند خوب آن را روایت کرده و «بغوی» در مصابیح السنه در فصل «الاحادیث الحسان» آن را آورده است.»

ادامه دارد...
پی‌نوشت‌ها:
1- توجه داریم که این دیدگاه ویژه اهل سنت است و گرنه شیعه، امام را معصوم می‌داند – مترجم.
2- این ادعا نیز مانند بقیه ادعاهای این آقایان در مورد امامیّه کذب محض یا تهمت خالص است و ما در این جا، قصد بررسی آنها را نداریم... – مترجم.
منبع مقاله :
خسروشاهی، سید هادی؛ (1393)، مصلح جهانی و مهدی موعود از دیدگاه اهل سنت، تهران: اطلاعات، چاپ چهارم

 

 

 

موارد مرتبط

  • گم شده ام بابا نمی آیی ؟

    به عرفات مقدس، رسیدم همان جا که بسیار شنیده بودم از آن؛ دور از چادرهای اقامت، روی خاک ها نشستم و چشمان خود را بستم. 

    تصاویر نگاه ملتمس بدرقه کنندگان و حرف هایشان از جلوی دیدگانم رد شد.

    - میثم! یادت نره برای خواهرت دعا کنی!
    - خوش به حالت میثم! می دانی کجا می روی؟ 
    - داداش! اون جا یاد امام حسین باشی ها!
    بدون این که بخواهم می آمدند و می رفتند؛ 10 دقیقه ای گذشته بود و فکر من هم چنان آشفته! به خود گفتم یاد کتاب هایی که خوانده ای بیافت! «عرفات سرزمینی است که انسان خود را می یابد؛ زیرا عرفات از «عرف» به معنی شناخت است.»
    به امید باز شدن چشم دل، چشمان خود را بسته نگاه داشته بودم و برای خود تکرار می کردم: میثم عرفات، جایی است که انسان خود را می شناسد! میثم جان امسال در صحرای عرفات جای ایرانی ها خالیه! امسال مراسم چبدون ایرانی ها رنگ و بویی نداره! وقتی دعای عرفه می خونید حتما یادشون کنید!  راستی یادی هم از شهدای مظلوم منای سال 94 هم بکن؛ کسانی که حاجی نشده ولی واقعا حاجی شدند!
    شاید فقط همین یک بار عرفات را درک کنی؛ همین چند ساعت را وقت داری خواهش می کنم درست استفاده کن! این جا عرفات است مکان اجابت دعا و مغفرت. 

    صدای کودکی را شنیدم که از پشت سرم می آمد: 
    بابا کجایی؟! گمت کردم! بابای خوبم!
    توجهی نکردم در این صحرا خیلی ها هستند که می توانند به او کمک کنند! من بیچاره، کار دارم! ماه ها که نه؛ سال ها منتظر این لحظه بودم.

    - خدایا! این بنده ی تو در سرزمین توست کمکش کن به آن چه تو می خواهی برسد!
    دست هایم را از سرم بالاتر برده و گردنم را به سمت پایین خم کردم؛ آرام آرام، تمام آدم ها و نوشته ها از مقابل چشم های بسته ام رفتند و فقط همین جمله ماند: امام خود را بشناس که اگر او را بشناسی جلو افتادن یا عقب-افتادن ظهور ضرری به تو نخواهد زد!
    دعای عرفه و دعا در غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه (دعای معرفت) را همراه خود آورده بودم. ابتدا شروع کردم به خواندن دعای معرفت. بعد از هر فراز، ترجمه آن را نیز با دقت می خواندم: «اللهم عرّفنی نفسک... » خدیا! خودت را به من بشناسان! که اگر تو را نشناسم پیامبرت را نخواهم شناخت! خدایا! پیامبرت را به من بشناسان! که اگر پیامبرت را نشناسم حجتت را نخواهم شناخت! خدایا! حجتت را به من بشناسان که اگر حجتت را نشناسم از دینم گمراه خواهم شد. 
    صدای کودکی را شنیدم که از پشت سرم می آمد: 
    بابا کجایی؟! گمت کردم! بابای خوبم!
    توجهی نکردم در این صحرا خیلی ها هستند که می توانند به او کمک کنند! من بیچاره، کار دارم! ماه ها که نه؛ سال ها منتظر این لحظه بودم. منتظر همین جا که مولایم حسین در آن دعای عرفه را قرائت فرمود. چه قدر دوست داشتم یک بار عرفه در این جا، عرفه بخوانم! 
    - بابا گشنمه! این جا خیلی داغه! بابا! خوابم میاد چرا گم شدم؟!
    خدیا! می دانی که چه قدر بچه ها را دوست دارم و همیشه از نگاه به آن ها و حرف زدن با آن ها لذت می برم! خدایا! می دانی که عصمت آن ها مرا یاد عصمت مولا می اندازد و هرگاه که از دنیای پرگناه و دودآلود اطراف دلم می گیرد، نگاه به حرکات و چهره ی آنان است که نشاط و امید را به قلبم باز می گرداند. چرا امروز با همین دوست داشتنی ام، امتحان می شوم؟!
    - خدا را شکر! به نظر می رسد پدر خود را پیدا کرده ... صدایی نمی آید.
    دعای معرفت تمام شد و سریع دعای عرفه را باز کردم به امید این که حتی لحظه ای از دستم نرود: خدایی را سپاس که هیچ موجودی نمی تواند قضایش را برگرداند و از بخشش بازش بدارد؛ کسی که مانند ساخته ی هیچ سازنده ای نیست ... وقتی تمام خوبی هایش خداوند رحیم را می شمردم «اَنْتَ الَّذى مَنَنْتَ اَنْتَ الَّذى اَنْعَمْتَ اَنْتَ الَّذى اَحْسَنْتَ اَنْتَ الَّذى اَجْمَلْتَ » حلاوتی داشت عجیب که آرزو می کردم تمام نشود!

    میثم جان امسال در صحرای عرفات جای ایرانی ها خالیه! امسال مراسم برائت از مشرکین بدون ایرانی ها رنگ و بویی نداره! وقتی دعای عرفه می خونید حتما یادشون کنید! راستی یادی هم از شهدای مظلوم منای سال 94 هم بکن؛ کسانی که حاجی نشده ولی واقعا حاجی شدند!

     که به بدی های من رسید. « ان َا الَّذى اَسَاْتُ اَن َا الَّذى اَخْطَاْتُ اَن َا الَّذى هَمَمْتُ اَن َا الَّذى جَهِلْتُ اَن َا الَّذى غَفَلْتُ »گریه امانم نمی داد و شرم، سر به زیرم کرده بود به وسط های دعا رسیدم و شمردن اعضای بدن و ظرایف آن، همین جا بود که ناخودآگاه به یاد اعضای پاک و الهی ارباب عشق، روی خاک های کربلا، افتادم؛ نمی دانستم چه کنم فقط داد می زدم خدا! حسین را ببین! گویی مولا در مقابل من، روی زمین افتاده بود و من شاهدش بودم که ...
    دوباره صدایی محزون به گوشم رسید:
    -  بابا! من از تنهایی می ترسم! این جا هیچ کی حواسش به من نیست! پاهام زخمی شده؛ ببین! از بس دنبال تو گشتم دمپاییم گم شده؛ پاهام می سوزه!
    دعا را به زمین بخشیدم و برخاستم! آغوش خود را به روی او باز کردم اما به طرفم نیامد، زانوان کوچکش را بغل گرفته بود. صورت آفتاب سوخته و خیس اشک و آلوده به خاکش را بالا آورد و با صدایی منقطع از شدت گریه نگاهم کرد و گفت آقا شما بابای من را می شناسید؟ به طرفش رفتم و در آغوشش گرفتم و وقتی صورت ظریفش روی شانه هایم آرام گرفت، شانه های من بود که می لرزید! نمی توانستم صدای ناله ام را مخفی کنم؛ هرچند همیشه از این که بچه ها گریه ام را ببینند می ترسم و گرفتگی دلشان قلبم را آتش می زند؛ اما این بار دست خودم نبود به جای تسلّای او؛ خودم را مصیبت زده دیده بودم. برخاستم و چادر به چادر به همه ی کاروان ایرانیان سر زدم. در یکی از چادرها برادری گفت که پدر او مدتی است که به دنبال اوست و همین الان از چادر ما رد شده. به سرعت بیرون آمدم و مردی را دیدم که هراسان در حال دویدن به سمت چادر بعدی است. صدایش زدم. کودک نیز با صدایی گرفته، صدا زد بابا! برگشت و به طرف فرزند خود دوید بوسیدمش و او را به آغوش امن پدر سپردم! و آن ها را با گریه ی شوق تنها گذاشته و برگشتم. کمی که از چادرها فاصله گرفتم و جمعیت کمتر شد، نشستم. زانوانم می لرزید و شانه هایم نیز؛ با زبان بند آمده، مانند همان کودک بریده بریده می گفتم:

    شاید فقط همین یک بار عرفات را درک کنی؛ همین چند ساعت را وقت داری خواهش می کنم درست استفاده کن! این جا عرفات است مکان اجابت دعا و مغفرت.

    -  بابا! بابای خوب من! گم شدم! این جا خیلی داغه! هوای دلم بده مولا! خیلی ها برایم شمشیر تیز کرده اند؛ ببخشید که دست قوی و گرمتان را رها کردم! چه قدر منتظر آمدنم بودید! چه قدر به همه سپردید، اگر از من خبری شد، خبرتان کنند؟! مولا این جا عرفات است و من آمده ام شما را بشناسم؛ اصلاً به همین امید آمده ام! من کجا و عرفات کجا! می دانم که قلبم چون لباسم سفید نیست و شما از من بیزارید؛ اما، به قلب مجروح و پاهای زخمیم رحمی کنید! خیلی ها التماس کردند دعایشان کنم؛ التماستان می کنم دعایشان کنید. مولا! من از این دنیا و ظواهر فریبنده اش می ترسم! آمده بودم خود را بشناسم اما مگر بدون شما کسی هستم؟! شما که نباشی هیچ کس قدر وجودم را نمی داند و استعدادهای خدادادیم اسراف می شود؛ من که بلد نیستم از آن ها خوب استفاده کنم! مولا من ضعیفم. عجله و بخل امانم بریده. نفس این بزرگ ترین دشمن من دوست داشتنی های وجودم را پیدا کرده و برای گول زدنم از آن ها استفاده می کند و  و شیطان ها دورم حلقه زده اند! بدون شما و تعلیم و حفاظتتان می میرم که مرگ همین جاهلیت است! من از بازی های دنیا و جلوه گریش می ترسم! می ترسم چشمم ببیند و دلم برود! مولا بدون شما زخمی شدن هست و بی کسی! بابا! مردم همه مشغول کار خودشان هستند؛ چرا گم شدم؟! انگار یک عمر اشتباه همه ی مردم تاریخ غیبت، امروز از زبان من جاری می شد! 
    به خودم که آمدم، پشت سرم، عالمی بود؛ یک عالم عاشق نشسته بودند و ضجه می زنند که بابا! ما را ببخش! بابا! به داد دلمان برس! ... 
    پس از این مناجات طولانی آمدی و بر قلب مجروحم مرهمی نهادی. نمی دانم شاید همه مردم این گونه بودند. آرامشی خاص و وصف ناشدنی! لذتی ناب و دست نیافتنی! عطر حضور تو! مولای رحیم ما!
    بوى گلى است در عرفات از حضور تو                سوى گل وجود تو ما با سر آمدیم
    کاش این شیرینی هر روز و هر شب تکرار شود که:
    اگر ساقى دهد ساغر از این دست                   به یك پیمانه از خود مى توان رست...
    خوشا آن دل كه از اغیار ببرید                          خوشا آن جان كه از جز یار بگسست
    خوشا آن دل كه با دلدار آمیخت                       خوشا آن جان كه با جانانه پیوست

     

    خدیجه همتیان پور فرد
  • منظور از رسول اکرم (ص) از سمیی در اوصاف امام عصر (عج)

    سمیی یعنی حضرت هم نام من است و پیغمبر نامش (محمد) و (احمد) است . در حالی که امام عصر نامش (محمد) است ؟

    پاسخ به شبه :

    این گونه که شما فرمودید نیست  ولی همان طور که آوردید حضرت هم نام پیغمبر (ص) است و دو نام دارد نام آشکار (محمد) و نام مخفی او احمد است ، لطفا سند این گفتار را در کتاب کمال الدین ،ج2 ، صفحه 653 ، مطالعه فرمایید

  • آثار و نتایج خواندن زیارت عاشورا

    در فضیلت و فوائد قرائت زیارت عاشورا روایات زیادی از ائمه معصومین(ع) ذکر شده است که در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

    امام محمد باقر(ع) به علقمه فرمود: پس از آنکه به آن حضرت با سلامی اشاره کردی، دو رکعت نماز بخوان و سپس زیارت عاشورا را بخوان. هنگامی که این زیارت را خواندی در حقیقت او را به چیزی خواندی که هر کس از ملائکه که بخواهند او را زیارت کنند، به آن می خوانند و خداوند برای تو هزار هزار حسنه می نویسد و از تو هزار هزار سیئه محو می نماید و تو را هزار هزار مرتبه بالا می برد و همانند کسانی می باشی که در رکاب آن حضرت به شهادت رسیدند. حتی در درجات آنها هم شریک می شوی. (کامل الزیارات- ص 74)

    امام صادق(ع) به صفوان می‌فرماید: زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین می کنم، اول زیارتش قبول شود. دوم سعی و کوشش او شکور باشد. سوم حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نا امید از درگاه او برنگردد زیرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. (بحارالانوار-جلد 98-ص 300)

    در روایت دیگر می‌خوانیم: اگر مردم می دانستند زیارت امام حسین(ع) چه ارزشی دارد، از شدت شوق و علاقه می مردند و حسرت رسیدن به آن پاداش ها، جسم و روح آنها را پاره پاره می کرد." (بحارالانوار-جلد 101 –ص 18)

    زیارت امام حسین(ع) بر هر مؤمنی که اقرار به امامت ایشان داشته باشد، واجب است.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 69)

    کسی که امام حسین(ع) را تنها برای رضا و خوشنودی پروردگار، و نه برای کسب شهرت زیارت کند، خداوند تمامی گناهان او را پاک می کند.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 4)

    اگرکسی بدون عذر موجه امام حسین(ع) را زیارت نکند، از اهل آتش خواهد بود.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 4)

    کسی که امام حسین(ع) را زیارت نکند شیعه اهل بیت نیست.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 4)

    امام صادق علیه السّلام فرمود:" ای زراره ! آسمان چهل روز ، در سوگ حسین بن علی علیه السّلام گریه کرد.(جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 552)

    این زیارت امروزه به زیارت عاشورا شهرت یافته است و خواندن آن در همه اوقات و هر روز دارای فوائد و برکات زیادی است. این زیارت تجدید عهد همه روزه پیروان حسین بن علی ‏علیهم ‏السلام با مولای خویش است که همراه با تولّی و تبری است و خط فکری زائر را در برابر دوستان و دشمنان اسلام و اهل بیت‏(ع)ترسیم می‏کند و اعلام همبستگی با موافقان راه حسین‏(ع) و اعلان جنگ و مبارزه با دشمنان حق است تا عشق در وی به جهاد بیرونی بیانجامد.

  • چهل حدیث در ضمن عاشورا و کربلای حسین

    چهل حدیث ارزشمند از ائمه از کربلا و شهادت سید و سالار شهیدان حسین (ع)

    حدیث اول :حریم پاک

    عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال:
    ..و هی اطهر بقاع الأرض و اعظمها حرمة و انها لمن بطحاء الجنة.
    پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در ضمن حدیث بلندی می فرماید: کربلا پاکترین بقعه روی زمین و از نظر احترام بزرگترین بقعه ها است و الحق که کربلا از بساطهای بهشت است. بحار الانوار، ج 98، ص 115 و نیز کامل الزیارات، ص 264

    حدیث دوم:سرزمین نجات

    قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
    یقبر ابنی بأرض یقال لها کربلا هی البقعة التی کانت فیها قبة الاسلام نجا الله التی علیها المؤمنین الذین امنوا مع نوح فی الطوفان.

    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: پسرم حسین در سرزمینی به خاک سپرده می شود که به آن کربلا گویند، زمین ممتازی که همواره گنبد اسلام بوده است، چنانکه خدا، یاران مؤمن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد. کامل الزیارات، ص 269، باب 88، ح 8

    حدیث سوم: مسلخ عشق

    قال امیر المؤمنین علی علیه السلام:
    هذا...مصارع عشاق شهداء لا یسبقهم من کان قبلهم و لا یلحقهم من کان بعدهم.

    حضرت علی علیه السلام روزی گذرش از کربلا افتاد و فرمود: اینجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است شهیدانی که نه شهدای گذشته و نه شهدای آینده به پای آنها نمی رسند.

    تهذیب، ج 6، ص 73 و بحار، ج 98، ص 116

    حدیث چهارم: عطر عشق

    قال علی علیه السلام:
    واها لک أیتها التربة لیحشرن منک قوم یدخلون الجنة بغیر حساب.
    امیر المؤمنین علیه السلام خطاب به خاک کربلا فرمود: چه خوشبوئی ای خاک! در روز قیامت قومی از تو بپا خیزند که بدون حساب و بی درنگ به بهشت روند.

    شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 4، ص 169

    حدیث پنجم:ستاره سرخ محشر

    قال علی بن الحسین علیه السلام:
    تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدری و تنادی أنا أرض الله المقدسة الطیبة المبارکة التی تضمنت سید الشهداء و سید شباب اهل الجنة.

    امام سجاد علیه السلام فرمود: زمین کربلا، در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدی می درخشد و ندا در می دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکی که پیشوای شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است. ادب الطف، ج 1، ص 236، به نقل از کامل الزیارات، ص 268

    حدیث ششم:کربلا و بیت المقدس

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    الغاضریة من تربة بیت المقدس.
    امام صادق علیه السلام فرمود: کربلا از خاک بیت المقدس است. کامل الزیارات، ص 269، باب 88، ح 7

    حدیث هفتم: فرات و کربلا

    قال ابو عبد الله علیه السلام
    أن أرض کربلا و ماء الفرات اول ارض و اول ماء قدس الله تبارک و تعالی...

    امام صادق علیه السلام فرمود: سرزمین کربلا و آب فرات، اولین زمین و نخستین آبی بودند که خداوند متعال به آنها قداست و شرافت بخشید.بحار الانوار، ج 98، ص 109 و نیز کامل الزیارات، ص 269

    حدیث هشتم: کربلا، کعبه انبیاء

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    لیس نبی فی السموات و الارض، اءلا یسألون الله تبارک و تعالی أن یؤذن لهم فی زیارة الحسین (علیه السلام)، ففوج ینزل و فوج یعرج.

    امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ پیامبری در آسمانها و زمین نیست مگر این که می خواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شوند، چنین است که گروهی به کربلا فرود آیند و گروهی از آنجا عروج کنند. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 244، به نقل از کامل الزیارات، ص 111

    حدیث نهم: کربلا، مطاف فرشتگان

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    لیس من ملک فی السموات و الأرض الا یسألون الله تبارک و تعالی أن یؤذن لهم فی زیارة الحسین (علیه السلام)، ففوج ینزل و فوج یعرج.

    امام صادق علیه السلام فرمود:
    هیچ فرشته ای در آسمانها و زمین نیست مگر این که می خواهد خداوند متعال به او رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شود، چنین است که همواره فوجی از فرشتگان به کربلا فرود آیند و فوجی دیگر عروج کنند و از آنجا اوج گیرند. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 244، به نقل از کامل الزیارات ص 114

    حدیث دهم: راه بهشت

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    موضع قبر الحسین علیه السلام ترعة من ترع الجنة

    امام صادق علیه السلام فرمود: جایگاه قبر امام حسین علیه السلام دری از درهای بهشت است. کامل الزیارات، ص 271، باب 89، ح 1

    حدیث یازدهم: کربلا، حرم امن

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    ان الله اتخذ کربلا حرما آمنا مبارکا قبل أن یتخذ مکة حرما.
    امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که خدا کربلا را حرم امن و با برکت قرار داد پیش از آنکه مکه را حرم قرار دهد.کامل الزیارات، ص 267 بحار، ج 98، ص 110

    حدیث دوازدهم: زیارت مداوم

    قال الصادق علیه السلام:
    زوروا کربلا و لا تقطعوه فاءن خیر أولاد الانبیاء ضمنته...
    امام صادق عیه السلام فرمود: کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است. کامل الزیارات، ص 269

    حدیث سیزدهم: بارگاه مبارک

    قال الصادق علیه السلام:
    «شاطی ء الوادی الأیمن» الذی ذکره الله فی القرآن، (1) هو الفرات و «البقعة المبارکة» هی کربلا.
    امام صادق علیه السلام فرمود: آن «ساحل وادی ایمن» که خدا در قرآن یاد کرده فرات است و «بارگاه با برکت» نیز کربلا است. (2)

    فصل دوم: زیارت کربلا

    حدیث چهاردهم: شوق زیارت

    قال الامام الباقر علیه السلام:
    لو یعلم الناس ما فی زیارة قبر الحسین علیه السلام من الفضل، لماتوا شوقا.
    امام باقر علیه السلام فرمود: اگر مردم می دانستند که چه فضیلتی در زیارت مرقد امام حسین علیه السلام است از شوق زیارت می مردند.ثواب الاعمال، ص 319، به نقل از کامل الزیارات .

    حدیث پانزدهم: حج مقبول و ممتاز

    قال ابو جعفر علیه السلام:
    زیارة قبر رسول الله صلی الله علیه و آله و زیارة قبور الشهداء، و زیارة قبر الحسین بن علی علیهما السلام، تعدل حجة مبرورة مع رسول الله صلی الله علیه و آله.
    امام باقر علیه السلام فرمود: زیارت قبر رسول خدا «ص» ، و زیارت مزار شهیدان، و زیارت مرقد امام حسین علیه السلام معادل است با حج مقبولی که همراه رسول خدا «ص» بجا آورده شود.مستدرک الوسائل، ج 1، ص 266، و نیز کامل الزیارات، ص 156

    حدیث شانزدهم : تولدی تازه

    عن حمران قال: زرت قبر الحسین علیه السلام فلما قدمت جاءنی.ابو جعفر محمد بن علی علیه السلام...فقال علیه السلام:
    ابشر یا حمران فمن زار قبور شهداء آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم یرید الله بذلک وصلة نبیه حرج من ذنوبه کیوم ولدته امه.
    حمران می گوید: هنگامی که از سفر زیارت امام حسین علیه السلام برگشتم، امام باقر علیه السلام به دیدارم آمد و فرمود: ای حمران! به تو مژده می دهم که هر کس قبور شهیدان آل محمد (ص) را زیارت کند و مرادش از این کار رضایت خدا و تقرب به پیامبر (ص) باشد، از گناهانش بیرون می آید چون روزی که مادرش او را زاد.امالی شیخ طوسی، ج 2، ص 28، چاپ نجف بحار، ج 98، ص .20

    حدیث هفدهم: زیارت مظلوم

    عن ابی جعفر و ابی عبد الله علیه السلام یقولان:
    من احب أن یکون مسکنه و مأواه الجنة، فلا یدع زیارة المظلوم.
    از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نقل شده که فرمودند: هر کس که می خواهد مسکن و مأوایش بهشت باشد، زیارت مظلوم علیه السلام را ترک نکند. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 253

    حدیث هجدهم: شهادت و زیارت

    قال الامام الصادق علیه السلام:
    زوروا قبر الحسین (علیه السلام) و لا تجفوه، فاءنه سید شباب أهل الجنة من الخلق، و سید شباب الشهداء.
    امام صادق علیه السلام فرمود: مرقد امام حسین علیه السلام را زیارت کنید و با ترک زیارتش به او ستم نورزید چرا که او سید جوانان بهشت از مردم، و سالار جوانان شهید است. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 256: و کامل، ص 109

    حدیث نوزدهم: زیارت، بهترین کار

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    زیارة قبر الحسین بن علی علیهما السلام من افضل ما یکون من الاعمال.
    امام صادق علیه السلام فرمود: زیارت قبر امام حسین علیه السلام از بهترین کارهاست که می تواند انجام یابد.مستدرک الوسائل، ج 10، ص .311

    حدیث بیستم: سفره های نور

    قال الامام الصادق علیه السلام:
    من سره ان یکون علی موائد النور یوم القیامة فلیکن من زوار الحسین بن علی (علیهما السلام)
    امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس دوست دارد روز قیامت، بر سر سفره های نور بنشیند باید از زائران امام حسین (علیه السلام) باشد.وسائل الشیعه، ج 10، ص 330 بحار الانوار، ج 98، ص 72

    حدیث بیست و یکم: شرط شرافت

    قال الصادق علیه السلام: من اراد أن یکون فی جوار نبیه و جوار علی و فاطمة فلا یدع زیارة الحسین علیهم السلام
    امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که می خواهد در همسایگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در کنار علی (علیه السلام) و فاطمه (س) باشد، زیارت امام حسین (علیه السلام) را ترک نکند. وسائل الشیعه، ج 10، ص 331، ح .39

    حدیث بیست و دوم: زیارت، فریضه الهی

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    لو أن احدکم حج دهره ثم لم یزر الحسین بن علی علیه السلام لکان تارکا حقا من حقوق رسول الله (ص) لأن حق الحسین فریضة من الله تعالی، واجبة علی کل مسلم.
    امام صادق علیه السلام فرمود: اگر یکی از شما تمام عمرش را احرام حج بندد، اما امام حسین علیه السلام را زیارت نکند، حقی از حقوق رسول خدا (ص) را ترک کرده است چرا که حق حسین علیه السلام فریضه الهی و بر هر مسلمانی واجب و لازم است.وسائل الشیعه، ج 10، ص .333

    حدیث بیست و سوم: کربلا، کعبه کمال

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    من لم یأت قبر الحسین علیه السلام حتی یموت کان منتقص الاءیمان، منتقص الدین، اءن ادخل الجنة کان دون المؤمنین فیها.
    امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس به زیارت قبر امام حسین علیه السلام نرود تا بمیرد، ایمانش ناتمام و دینش ناقص خواهد بود، به بهشت هم که برود پایین تر از مؤمنان در آنجا خواهد بود.وسائل الشیعه، ج 10، ص .335

    حدیث بست و چهارم: از زیارت تا شهادت

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    لا تدع زیارة الحسین بن علی علیهما السلام و مر أصحابک بذلک یمد الله فی عمرک و یزید فی رزقک و یحییک ء الله سعیدا و لا تموت الا شهیدا.
    امام صادق علیه السلام فرمود: زیارت امام حسین علیه السلام را ترک نکن و به دوستان و یارانت نیز همین را سفارش کن! تا خدا عمرت را دراز و روزی و رزقت را زیاد کند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نمیری مگر شهید. وسائل الشیعه، ج 10، ص 335

    حدیث بیست و پنجم: حدیث محبت

    عن ابی عبد الله علیه السلام قال:
    من اراد الله به الخیر قذف فی قلبه حب الحسین علیه السلام و زیارته، و من اراد الله به السوء قذف فی قلبه بغض الحسین علیه السلام و بغض زیارته.
    از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: هر کس که خدا خیر خواه او باشد، محبت حسین (علیه السلام) و زیارتش را در دل او می اندازد و هر کس که خدا بدخواه او باشد، کینه و خشم حسین (علیه السلام) و خشم زیارتش را در دل او می اندازد. وسائل الشیعه، ج 10، ص 388، بحار الانوار، ج 98، ص 76

    حدیث بیست و ششم: نشان شیعه بودن

    قال الصادق علیه السلام:
    من لم یأت قبر الحسین علیه السلام و هو یزعم انه لنا شیعة حتی یموت فلیس هو لنا شیعة، و ان کان من اهل الجنة فهو من ضیفان اهل الجنة.
    امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که به زیارت قبر امام حسین نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد، او شیعه ما نیست، و اگر هم از اهل بهشت باشد، از میهمانان اهل بهشت خواهد بود. کامل الزیارات، ص 193، بحار الانوار، ج 98، ص .4

    حدیث بیست و هفتم: سکوی معراج

    قال الصادق علیه السلام:
    من اتی قبر الحسین علیه السلام عارفا بحقه کتبه الله عز و جل فی اعلی علیین.
    امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس که به زیارت قبر حسین علیه السلام نایل شود و به حق آن حضرت معرفت داشته باشد، خدای متعال او را در بلندترین درجه عالی مقامان ثبت می کند. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص .581

    حدیث بیست و هشتم: مکتب معرفت

    قال ابو الحسن موسی بن جعفر علیه السلام:
    أدنی ما یثاب به زائر أبی عبد الله (علیه السلام) بشط فرات، اذا عرف حقه و حرمته و ولایته، أن یغفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر.
    حضرت امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: کمترین ثوابی که به زائر امام حسین علیه السلام در کرانه فرات، داده می شود این است که تمام گناهان، مقدم و مؤخرش بخشوده می شود.بشرط این که حق و حرمت و ولایت آن حضرت را شناخته باشد. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 236، به نقل از کامل الزیارات، ص .138

    حدیث بیست و نهم:همچون زیارت خدا

    قال الامام الرضا علیه السلام:
    من زار قبر الحسین (علیه السلام) بشط الفرات کان کمن زار الله.
    امام رضا علیه السلام فرمود: کسی که قبر امام حسین علیه السلام را در کرانه فرات زیارت کند، مثل کسی است که خدا را زیارت کرده است.مستدرک الوسائل، ج 10، ص 250، به نقل از کامل

    فصل سوم :عاشورا و اربعین

    حدیث سی ام: زیارت عاشورا

    قال الصادق علیه السلام:
    من زار الحسین علیه السلام یوم عاشورا وجبت له الجنة.
    امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس که امام حسین علیه السلام را در روز عاشورا زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود.اقبال الاعمال، ص 568

    حدیث سی و یکم : بالاتر از روسپیدی

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    من بات عند قبر الحسین علیه السلام لیلة عاشورا لقی الله یوم القیامة ملطخا بدمه، کانما قتل معه فی عرصة کربلا.
    امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که شب عاشورا را در کنار مرقد امام حسین علیه السلام سحر کند، روز قیامت در حالی به پیشگاه خدا خواهد شتافت که به خونش آغشته باشد، مثل کسی که در میدان کربلا و در کنار امام حسین علیه السلام کشته شده باشد. وسائل الشیعه، ج 10، ص .372

    حدیث سی و دوم: نشانه های ایمان

    قال ابو محمد الحسن العسکری علیه السلام:
    علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسین، و زیارة الاربعین، و التختم، فی الیمین، و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم.
    امام حسن عسگری علیه السلام فرمود: نشانه های مؤمن پنج چیز است: 1 نمازهای پنجاهگانه (3) 2 زیارت اربعین
    2 انگشتر به دست راست کردن 4 بر خاک سجده کردن 5 بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.وسائل الشیعه، ج 10، ص 373، و نیز التهذیب، ج 6، ص 52

    فصل چهارم: تربت و تسبیح عشق

    حدیث سی و سوم: رواق منظر یار

    قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
    الا و ان الاجابة تحت قبته، و الشفاء فی تربته، و الأئمة (علیهم السلام) من ولده
    پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بدانید که اجابت دعا، زیر گنبد حرم او و شفاء در تربت او، و امامان علیهم السلام از فرزندان اوست. مستدرک الوسائل، ج 10، ص .335

    حدیث سی و چهارم: تربت و تربیت

    قال الصادق علیه السلام:
    حنکوا أولادکم بتربة الحسین (علیه السلام) فانها امان.
    امام صادق علیه السلام فرمود: کام کودکانتان را با تربت حسین (علیه السلام) بردارید، چرا که خاک کربلا، فرزندانتان را بیمه می کند. وسائل الشیعه، ج 10، ص .410

    حدیث سی و پنجم: بزرگترین دارو

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    فی طین قبر الحسین (علیه السلام)، الشفاء من کل داء، و هو الدواء الاکبر.
    امام صادق علیه السلام فرمود: شفای هر دردی در تربت قبر حسین علیه السلام است و همان است که بزرگترین داروست.کامل الزیارات، ص 275 و وسائل الشیعه، ج 10، ص .410

    حدیث سی و ششم: تربت و هفت حجاب

    قال الصادق علیه السلام:
    السجود علی تربة الحسین علیه السلام یخرق الحجب السبع.
    امام صادق علیه السلام فرمود: سجده بر تربت حسین علیه السلام حجابهای هفتگانه را پاره می کند. مصباح المتهجد، ص 511، و بحار الانوار، ج 98، ص .135

    حدیث سی و هفتم: سجده بر تربت عشق

    کان الصادق علیه السلام لا یسجد الا علی تربة الحسین علیه السلام تذللا لله و استکانة الیه.
    رسم حضرت امام صادق علیه السلام چنین بود که: جز بر تربت حسین علیه السلام به خاک دیگری سجده نمی کرد و این کار را از سر خشوع و خضوع برای خدا می کرد. وسائل الشیعه، ج 3، ص .608

    حدیث سی و هشتم:تسبیح تربت

    قال الصادق علیه السلام: السجود علی طین قبر الحسین علیه السلام ینور الی الارض السابعة و من کان معه سبحة من طین قبر الحسین علیه السلام کتب مسبحا و ان لم یسبح بها...
    امام صادق علیه السلام فرمود: سجده بر تربت قبر حسین علیه السلام تا زمین هفتم را نور باران می کند و کسی که تسبیحی از خاک مرقد حسین علیه السلام را با خود داشته باشد، تسبیح گوی حق محسوب می شود، اگر چه با آن تسبیح هم نگوید. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 268، وسائل الشیعه، ج 3، ص .608

    حدیث سی و نهم: تربت شفابخش

    عن موسی بن جعفر علیه السلام قال: و لا تأخذوا من تربتی شیئا لتبرکوا به فان کل تربة لنا محرمة الا تربة جدی الحسین بن علی علیهما السلام فان الله عز و جل جعلها شفاء لشیعتنا و أولیائنا.
    حضرت امام کاظم علیه السلام در ضمن حدیثی که از رحلت خویش خبری می داد، فرمود: چیزی از خاک قبر من بر ندارید تا به آن تبرک جویید چرا که خوردن هر خاکی جز تربت جدم حسین علیه السلام، بر ما حرام است، خدای متعال تنها تربت کربلا را، برای شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است. جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص .533

    حدیث چهلم: یکی از چهار نیاز

    قال الامام موسی الکاظم علیه السلام: لا تستغنی شیعتنا عن أربع: خمرة یصلی علیها، و خاتم یتختم به، و سواک یستاک به، و سبحة من طین قبر أبی عبد الله علیه السلام...
    حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: پیروان ما از چهار چیز بی نیاز نیستند: 1 سجاده ای که بر روی آن نماز خوانده شود.2 انگشتری که در انگشت باشد.3 مسواکی که با آن دندانها را مسواک کنند.4 و تسبیحی از خاک مرقد امام حسین علیه السلام...تهذیب الاحکام، ج 6، ص 75

    پی نوشت‏ها:
    1.قرآن مجید، سوره قصص، آیه 30
    2.بحار الانوار، ج 57، ص 203، به نقل از تهذیب
    3.منظور نمازهای روزانه و نوافل آنهاست که پنجاه رکعت می شود.

  • بهترین کار ها و اعمال در ماه محرم

    پيش از اسلام عرب، جنگ در اين ماه را حرام مي‌دانست و ترك مخاصمه مي‌كرد؛ لذا از آن زمان اين ماه بدين اسم نامگذاري شد.(1) و روز اول محرم را اول سال قمري قرار دادند.(2) در توضيح اين كه چرا ماه‌هاي ديگر كه جنگ در آنها حرام است، محرم ناميده نمي‌شود مي‌توان گفت: چون ترك جنگ از اين ماه شروع مي‌شد به آن محرم گفتند.

    اين ماه در مكتب تشيع يادآور نهضت حضرت سيدالشهدا و حماسه‌ جاودان كربلاست.

    اين ماه، يادآور دلاورمردي‌هاي ياران با وفاي اباعبدالله الحسين(عليه السلام)، فداكاري‌هاي زينب كبري(سلام الله عليها)، حضرت سجاد(عليه السلام)، و همه‌ اسراي كاروان امام حسين(عليه السلام)، است. اين ماه، يادآور خطبه‌ها و شعارهاي آگاهي‌بخش سالار شهيدان، نطق آتشين حضرت زينب(سلام الله عليها) و خطابه‌ غرّاي زين العابدين(عليه السلام)، است.
    اين ماه، يادآور استقامت حبيب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.
    آري اين ماه، ماه پيروزي حق بر باطل است.

    محرم از منظر ائمه(عليهم السلام)
    شيعيان از امام رضا(عليه السلام)، چنين نقل شده است:
    «وقتي محرم فرا مي‌رسيد، پدرم خندان ديده نمي‌شد، حزن و اندوه تا پايان دهه‌ اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصيبت و گريه ايشان بود.»(3)
    همچنين حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره‌ عاشورا مي‌فرمايد:
    «كسي كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه‌اش باشد، خداوند قيامت را روز شادماني و سرور او قرار خواهد داد.»(4)

    اعمال شب اول ماه محرم
    1ـ نماز: اين شب چند نماز دارد كه يكي از آنها به شرح ذيل است:
    دو ركعت، كه در هر ركعت بعد از حمد يازده مرتبه سوره‌ توحيد خوانده شود.

    در فضيلت اين نماز چنين آمده است:
    «خواندن اين نماز و روزه داشتن روزش موجب امنيّت است و كسي كه اين عمل را انجام دهد، گويا تمام سال بر كار نيك مداومت داشته است.»(5)

    2ـ احياي اين شب.(6)

    3ـ نيايش و دعا.(7)

    روز اول محرم
    اول محرم هر سال اولين روز سال قمري است. از امام محمدباقر(عليه السلام) روايت شده است: «آن كس كه اين روز را روزه بدارد، خداوند دعايش را اجابت مي‌كند، همانگونه كه دعاي زكريا(عليه السلام) را اجابت كرد.»(8)
    دو ركعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعاي زير قرائت گردد:
    «اللّهم انت الاله القديم و هذه سنةٌ جديدةٌ فاسئلك فيها العصمة من الشيطان و القوَّة علي هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(9)؛ بارالها! تو خداي قديم و جاوداني و اين سال، سال نو است، از تو مي‌خواهم كه مرا در اين سال از شيطان حفظ كني و بر نفس اماره (راهنمايي كننده) به بدي پيروز سازي.

    روز دوم محرم
    در چنين روزي كاروان امام حسين(عليه السلام) در سال 61 ه‍ .ق وارد سرزمين كربلا شد و با ممانعت لشكر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گرديد.(10)

    روز سوم محرم
    از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است:
    «هر كس در اين روز روزه بگيرد، خداوند دعايش را اجابت كند.»(11)
    در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد كربلا شد.

    روز چهارم محرم
    بي‌نتيجه بودن مذاكره حضرت سيدالشهداء(عليه السلام)، با عمر بن سعد براي وادار كردن لشكر وي به ترك جنگ و دعوت او و لشكرش جهت ملحق شدن به سپاه اسلام.

    روز هفتم محرم
    روزه گرفتن مستحب است.

    روز نهم محرم
    تاسوعاي حسيني، روز محاصره‌ امام حسين(عليه السلام) و اصحابش در سرزمين كربلا توسط سپاه شمر.(12)

    اعمال شب عاشورا
    1ـ چند نماز براي اين شب در روايات آمده است كه يكي از آنها چنين است:
    چهار ركعت نماز كه در هر ركعت بعد از سوره‌ حمد، 50 بار سوره‌ توحيد خوانده مي‌شود. پس از پايان نماز، 70 بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اكبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العليّ العظيم» خوانده شود.(13)

    2ـ احياي اين شب كنار قبر امام حسين(عليه السلام).(14)

    3ـ دعا و نيايش. (15)

    روز عاشورا

    1ـ عزاداري بر امام حسين(عليه السلام) و شهداي كربلا، در اين مورد از امام رضا(عليه السلام) نقل شده است:

    هر كس كار و كوشش را در اين روز، رها كند، خداوند خواسته‌هايش را برآورد و هر كس اين روز را با حزن و اندوه سپري كند، خداوند قيامت را روز خوشحالي او قرار دهد. (16)

    2ـ زيارت امام حسين(عليه السلام).(17)

    3ـ روزه گرفتن در اين روز كراهت دارد؛ ولي بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشاميدن خودداري شود. (18)

    4ـ آب دادن به زائران امام حسين(عليه السلام).(19)

    5ـ خواندن سوره توحيد هزار مرتبه.(20)

    6ـ خواندن زيارت عاشورا. (21)

    7ـ گفتن هزار بار ذكر «اللّهم العن قتلة الحسين(عليه السلام).»(22)

    روز دوازدهم محرم
    ورود كاروان اسيران كربلا به كوفه و شهادت حضرت سجاد(عليه السلام) در سال 94 ه‍ .ق.

    روز بيست و يكم محرم
    1ـ روزه‌ اين روز مطلوب است. (23)

    پي‌نوشت‌ها:
    1- مصباح كفعمي، ص 509.
    2- فرهنگ عاشورا، ص 405، جواد محدثي.
    3- وسائل الشيعه، ج 5، ص 394، حديث 8.
    4- همان، حديث 7.
    5- بحارالانوار، ج 98، ص 333؛ وسائل الشيعه، ج 5، ص 294، حديث 1؛ مفاتيح الجنان، ص 286.
    6- مصباح المتهجد، ص 783.
    7- بحارالانوار، ج 98، ص 324.
    8- عروة الوثقي، ج 2، ص 243؛ وسائل الشيعه، ج 7، ص 347، حديث 3.
    9- بحارالانوار، ج 98، ص 334.
    10- فرهنگ عاشورا، ص 406.
    11- عروة الوثقي، ج 2، ص 242؛ وسائل الشيعه، ج 7، ص 348.
    12- وسائل الشيعه، ج 7، ص 339، حديث 1.
    13- همان، ص 295، حديث 4 و 5.
    14- بحارالانوار، ج 98، ص 340.
    15- همان، ص 338.
    16- بحارالانوار، ج 98، ص 43، حديث 5.
    17- كامل الزيارات، ص 174، حديث 5 و 6.
    18- وسائل الشيعه، ج 7، ص 338، حديث 7.
    19- كامل الزيارات، ص 174، حديث 5.
    20- وسائل الشيعه، ج 7، ص 339، حديث 8.
    21- كامل الزيارات، ص 174.
    22- مفاتيح الجنان، ص 298.
    23- بحارالانوار، ج 98، ص 345، حديث 1.

Homeمهدویت و آخر الزمان مهدویت مهدی در لسان علما توضیح درباره احادیث امام زمان(عج) (بخش دوم) Top of Page
Zo2 Framework Settings

Select one of sample color schemes

Body

Background Color
Text Color
Link Color
Background Image

Top Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Header Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainmenu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Slider Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainframe Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Menu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image
Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image