• Facebook
  • Twitter
  • Rss
  • Plus

مقام شفاعت حضرت معصومه (عليهاالسلام) ویژگی

بهمن 02
رای دادن به این مورد
(0 آرا)

 

 

 

مقام شفاعت، موهبتي است الهي كه خداوند متعال به آنان كه روحشان به جلوه قدسي مزيّن است، عنايت مي كند. بر اساس بيان و دلالت روايات، عالي ترين مرتبه آن «مقام محمود» است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در روز رستاخيز در آن مقام، طلوع مي كند و آبشار نور شفاعت را از آن مطلع بر امت جاري مي گرداند.(1)

 

 

 

 

 

 

شفاعت در قرآن

بيست و پنج آيه قرآن(2) درباره شفاعت - نفياً و اثباتاً - نازل شده است و بيش از 30 مرتبه اين كلمه و مشتقات آن در قرآن تكرار گرديده است؛ اين فزوني آيات، دليل روشني بر اهميّت موضوع شفاعت در قرآن است. بعضي از بزرگان، اين مجموعه آيات را به هفت گروه تقسيم نموده و به بحث درباره آن پرداخته اند.(3)

آياتي كه مقام شفاعت را براي دارندگان اذن الهي اثبات مي كند، عبارتند از:

1. «مَنْ ذَالَّذي يَشْفَعُ عِندَهُ اِلاَّ بِاِذْنِهِ»(4)؛ «كيست كه بدون اذن او شفاعت كند.»

2. «ما مِنْ شَفيِعٍ اِلاَّ مِنْ بَعْدِ اِذْنِهِ»(5)؛ شفيعي نيست كه جز به اذن و فرمان او شفاعت كند.»

3. «وَ لا تَنْفَعُ الشَّفعَةُ عِنْدَهُ اِلاَّ لِمَنْ اَذِنَ لَهُ»(6)؛ «در روز رستاخيز، شفاعت كسي سودي نمي بخشد، مگر شفاعت آن كه خدا به او اذن دهد.»

4. «يَومَئذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفعَةُ اِلاَّ مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً»(7)؛ «در آن روز، شفاعت هيچ كس سود نبخشد؛ جز آن كسي كه خدا به او اذن دهد و به گفتار او راضي شود.»

پيامبر اكرم فرمود: «من در روز قيامت، شفاعت مي كنم و شفاعتم پذيرفته مي شود و علي عليه السلام شفاعت مي كند و شفاعتش پذيرفته مي شود، اهل بيت من شفاعت مي كنند و شفاعت آنان هم پذيرفته مي شود.»

5. «وَلا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفعَةَ اِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِاْلحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»(8)؛ «كساني، غير خدا كه مورد پرستش واقع مي شوند [بتها...] هرگز قادر بر شفاعت نيستند؛ مگر آن گروه كه به حق گواهي دهند و از صميم جان به آن دانا باشند.»

6. «لا يَمْلِكُونَ الشَّفعَةَ اِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً»(9)؛ «در آن روز هيچ كس [معبودهاي دروغي] مالك شفاعت نباشد مگر آن كه با خدا عهدي داشته باشند.»

7. ... وَ لا يَشْفَعُونَ اِلاَّ لِمَنِ ارْتَضي وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ»(10)؛ درباره كساني شفاعت مي كنند كه مورد پسند خدا باشند و آنان از خوف خدا هراسانند.

از اين آيات، به روشني استفاده مي شود كه برخي انسان ها از مقام شفاعت برخوردارند. دقت در مفاهيم آيات، ما را به نكات زير راهنمايي مي كند:

- در روز رستاخيز، گروهي با داشتن شرايطي شفاعت خواهند كرد.

- يكي از شرايط شفاعت، اذن الهي است.

- شفاعت كننده بايد به يگانگي خدا و بندگي خويش گواهي دهد: «اِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ»

- شفاعت كننده بايد با خداوند، پيمان شفاعت داشته باشد: «اِلاَّ مَنِ اتَّخِذَ عِنْدَ الرَّحْمن عَهْداً»

- تقاضاي شفاعت نبايد با سخني كه خشم خدا را برمي انگيزد آميخته باشد: «وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً» شايد مقصود آيه اين باشد كه درخواست شفاعت نبايد در باره افرادي باشد كه شايستگي شفاعت را ندارند.

- شفاعت شونده بايد مورد رضايت خدا باشد: «الاّ لِمَن اِرْتَضي»

شفاعت در آيينه روايات


پيامبر اكرم و جانشينان راستين آن حضرت (عليهم السلام)، به پيروي از قرآن مجيد و در راستاي تفسير آيات شفاعت، اين موضوع را در سخنان خود ياد كرده و آن را يك اصل ثابت و نقطه درخشان در فرهنگ نامه اسلام، بيان نموده اند.

صدها روايات، درباره شفاعت و شرايط آن، در كتاب هاي حديثي شيعي و سني موجود است. ما به ذكر چند روايت اكتفا مي كنيم:

1. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «اُعطيتُ خَمْساً... و اُعطِيتُ الشَّفاعَةَ فَاَخَّرْتُها لاُِمَّتي فَهِيَ لِمن لا يُشْرِكُ بِاللهِ شَيْئاً»(11)؛ «خداوند بزرگ به من پنج امتياز عطا فرمود و يكي از آنها شفاعت است كه آن را براي امت خود نگاه داشته ام، براي كساني كه مشرك نباشند.»

حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود: «تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شيعَتِيَ الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِمْ؛ به شفاعت فاطمه معصومه، همه شيعيانم به بهشت مي روند.»

2. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در تفسير آيه «عَسي اَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»(12) فرمود: «هُوَ المَقامُ الَّذي اَشْفَعُ لاُِمَّتي فِيهِ»(13)؛ «(مقام محمود كه در اين آيه آمده است) همان مقامي است كه در آن براي امتم شفاعت مي كنم.»

3. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «اَنَا اَوَّلُ شافِعٍ و اوَّلُ مُشَفَّعٍ»(14)؛ «من نخستين كسي خواهم بود كه شفاعت مي كند و اولين كسي خواهم بود كه شفاعتش پذيرفته مي شود.»

4. نيز فرمود: «اَسْعَدُ النَّاسِ بِشَفاعَتي يَوْمَ الْقِيامَةِ، مَنْ قالَ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ خالِصاً مِنْ قَلْبِهِ اَوْ نَفْسِهِ»(15)؛

«خوشبخت ترين افراد به واسطه شفاعت من در روز رستاخيز كسي است كه بگويد: لا اله الاّ الله» در حالي كه در قلب و وجودش اخلاص داشته باشد.»

5. نيز فرمود: «شَفاعَتي لِكُلِّ مُسْلِمٍ»(16)؛ «هر كس مسلمان باشد از شفاعت من بهره مند خواهد شد.»

6. نيز فرمود: «اِنّي لَاَرجُو اَنْ اَشْفَعَ يَومَ الْقِيامَةِ عَدَدَ ما عَليَ الاَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ وَ مَدَرَةٍ»(17)؛ «همانا اميدوارم كه در روز رستاخيز به عدد درختان و كلوخ هاي روي زمين، از مسلمانان شفاعت كنم!

7. نيز فرمود: «فَيُشْفَعُونَ حَتّي يَخْرُجَ مَنْ قالَ: لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ مِمَّنْ في قَلْبِهِ مِيزانُ شَعِيرَةٍ»(18)؛ «آنگاه شفاعت مي شوند، تا آنجا كه حتي اگر كسي به اندازه يك جو، از ايمان واقعي داشته باشد از آتش جهنم خلاص مي شود.»

8. نيز فرمود: «مَنْ صَلَّي عَلي مُحَمَّدٍ وَ قالَ الَلَّهُمَّ اَنْزِلْهُ الْمَقْعَدَ المُقَرَّبَ عِنْدَكَ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَجَبَ لَهُ شَفاعَتِي»(19)؛ «هر كس بر من درود فرستد و بگويد: خدايا، او را در روز قيامت به مقام قرب خود جاي ده، شفاعت من براي او واجب مي شود.»

9. نيز فرمود: «اَنَا اَوَّلُ شافِعٍ فِي الْجَنَّةِ»(20)؛ «من اولين كسي ام كه در بهشت شفاعت مي كند.»
پيامبر اكرم فرمود: «كسي كه قرآن را بياموزد و احكام آن را پاس بدارد، خداوند او را اهل بهشت قرار مي دهد و شفاعت او را درباره ده نفر از خويشاوندانش كه همه سزاوار آتش باشند، مي پذيرد.»

10. علي عليه السلام فرمود: «لَنا شَفاعَةٌ و لاَِهْلِ مَوَدَّتِنا شَفاعَةٌ»(21)؛ «ما شفاعت مي كنيم و دوستان ما نيز مقام شفاعت دارند.»

مقام محمود و شفاعت پيامبر اكرم


بر پايه روايات اسلامي، بر بام بلند مقام شفاعت كه همان مقام محمود است، چهره مبارك خاتم الانبياء مي درخشد. آن حضرت در آن مقام طلوع مي كند و فروغ شفاعت خويش را بر امت جاري مي سازد. آن بزرگوار چنين فرمود: «هنگامي كه در مقام محمود قرار گيرم براي افرادي از امتم كه مرتكب گناهان بزرگ شده اند شفاعت مي كنم و خداي متعال، شفاعتم را در باره آنان مي پذيرد. به خدا سوگند! كساني كه ذريّه و فرزندان مرا آزار داده باشند، شفاعت نمي كنم.»(22)

نيز فرمود: «آن هنگام كه رستاخيز برپا شود، من پيشواي پيامبران و سخنگوي آنان و صاحب شفاعت ايشان خواهم بود... .»(23)

شفاعت قرآن و عترت


بنابر احاديث فراوان، در روز رستاخيز، قرآن و عترت نيز شفاعت مي كنند. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «اِنّي لَاَشْفَعُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَاُشَفَّعُ، و يَشْفَعُ عَلِيٌّ فَيُشَفَّعُ وَ يَشْفَعُ اَهْلُ بَيْتي فَيُشَفَّعُونَ»(24)؛ «من در روز قيامت، شفاعت مي كنم و شفاعتم پذيرفته مي شود و علي عليه السلام شفاعت مي كند و شفاعتش پذيرفته مي شود، اهل بيت من شفاعت مي كنند و شفاعت آنان هم پذيرفته مي شود.»


نيز فرمود: «اَلشُّفَعاءُ خَمْسَةٌ: اَلْقُرآنُ وَ الرَّحِمُ وَالْاَمانَةُ و نَبِيُّكُمْ وَ اَهْلُ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ»(25)؛ «شفاعت كنندگان پنج دسته اند: قرآن، خويشاوندان، امامت، رسول اكرم و اهل بيت پيامبر (عليهم السلام).»

نيز فرمود: «قرآن را بياموزيد؛ زيرا قرآن در روز قيامت، اهل قرآن را شفاعت مي كند.»(26)

امام صادق عليه السلام سه مرتبه فرمود: «وَاللهِ لَنَشْفَعَنَّ لِشيعَتِنا...»(27)؛ «به خدا سوگند! شيعيان خود را شفاعت مي كنيم.»

نيز فرمود: «شَفاعَتُنا لاَِهْلِ الْكَبائِرِ مِنْ شِيعَتِنا...»(28)؛ «شفاعت ما براي كساني از شيعيان ما است كه مرتكب گناهان بزرگ شده اند.»

معاوية بن عمار از امام صادق عليه السلام پرسيد: «مَنْ ذَالَّذِي يَشْفُعُ عِنْدُهُ اِلاَّ بِاِذْنِهِ»؛ «آنان كه از سوي خداوند اذن دارند، چه كساني اند؟»
پيامبر فرمود: «در پرتو شفاعت يك نفر از امت من، جمعيتي بيش از افراد بني تميم به بهشت خواهند رفت.»

آن حضرت پاسخ داد: «قالَ نَحْنُ اُولئِكَ الشَّافِعُونَ»(29)؛ «ما آن شفاعت كنندگان مي باشيم.»

شفاعت پيامبران، فرشتگان و مؤمنان


پس از قرآن و عترت، فروغ شفاعت از جمال انبياي بزرگ، فرشتگان مقرّب، علماي رباني، شهدا و مؤمنان، ساطع است. آنان در عرصه رستاخيز به شفاعت گناهكاران قيام مي كنند.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «يَشْفَعُ النَّبِيُّونَ وَالْمَلائِكَةُ وَالْمُؤْمِنُونَ...»(30)؛ «پيامبران و فرشتگان و مؤمنان شفاعت مي كنند.»

نيز فرمود: «يَشْفَعُ يومَ الْقِيامَةِ، اَلْاَنْبِياءُ ثُمَّ الْعُلَماءُ ثُمَّ الشُّهَداءُ»(31)؛ «در روز رستاخيز، پيامبران و سپس دانشمندان و سپس شهيدان راه خدا شفاعت مي كنند.»

نيز فرمود: «فَيُؤْذَنُ لِلْمَلائِكَةِ وَ النَّبِيِّين و الشُّهَداءِ اَنْ يَشْفَعُوا فَيَشْفَعُونَ و يُخْرِجُونَ مَنْ كانَ في قَلْبِهِ ما يَزِنُ ذَرَّةً مِنْ اِيْمانٍ»(32)؛ «پس اذن داده مي شود كه فرشتگان و پيامبران و شهيدان شفاعت كنند. آنگاه آنان شفاعت مي كنند و هر كس را كه ذرّه اي ايمان در قلب او باشد از آتش خارج مي كنند.»

شفاعت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام


اكنون روشن شد كه شفاعت، جلوه هاي قدسي با اذن خداوند نزد او پذيرفته است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) شفاعت مي كند. قرآن و عترت شفاعت مي كنند. دانشمندان و شهيدان شفاعت مي كنند. خلاصه آنكه، علي عليه السلام فرمود: «ما شفاعت مي كنيم و دوستان ما نيز مقام شفاعت دارند.»(33)

حضرت فاطمه معصومه (عليهاالسلام) نيز شفاعت مي كند. گستره سفره شفاعتش به وسعت تاريخ تشيّع و عموم شيعيان است. حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود: «تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شيعَتِيَ الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِمْ(34)؛ به شفاعت فاطمه معصومه، همه شيعيانم به بهشت مي روند.» استحقاق چنين مقام و منزلتي براي حضرت معصومه (عليهاالسلام) روشن و آشكار است. پيامبر اكرم فرمود: «كسي كه قرآن را بياموزد و احكام آن را پاس بدارد، خداوند او را اهل بهشت قرار مي دهد و شفاعت او را درباره ده نفر از خويشاوندانش كه همه سزاوار آتش باشند، مي پذيرد.»(35)

نيز فرمود: «هنگامي كه انسان مؤمني، به نودسالگي رسد، خداوند گناهان او را مي بخشد و شفاعت او را درباره خويشانش مي پذيرد.»(36)

همچنين فرمود: «در پرتو شفاعت يك نفر از امت من، جمعيتي بيش از افراد بني تميم به بهشت خواهند رفت.»(37)

نيز فرمود: «اهل بهشت در صف هايي منظم مي ايستند. آنگاه يكي از دوزخيان، از مقابل يكي از آنان عبور مي كند و به او مي گويد: آيا ياد داري كه يك روز از من آب خواستي و من تو را سيراب كردم؟ پس اكنون مرا ياري كن. در اين هنگام آن شخص كه اهل بهشت است براي او شفاعت مي كند و نيز يكي از اهل جهنم بر يكي از اهل بهشت مي گذرد و به او مي گويد: آيا به خاطر داري كه روزي آب وضو به تو دادم، پس مرا ياري كن. آن شخص او را شفاعت مي كند.»(38)

شيخ مفيد مي گويد: «وَ يَشْفَعُ الْمُؤْمِنُ البَرُّ، لِصَديقِهِ الْمُؤْمِنِ المُذْنِبِ، فَتَنْفَعُهُ شَفاعَتُهُ و يُشَفِّعُهُ اللهُ وَ عَلي هذَا الْقَوْلِ اِجْماعُ اْلاِمامِيَّةِ»(39)؛ «مؤمن پارسا و نيكوكار براي دوست گناهكارش شفاعت مي كند و خداوند، شفاعتش را مي پذيرد و اين مطلب، نزد عموم اماميه، پذيرفته شده است.»

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «... وَ اِنَّ اَدْنَي الْمُؤْمِنِينَ شَفاعَةً يَشْفَعُ في اَرْبَعينَ مِنْ اِخْوانِهِ»(40)؛ «و كمترين مرتبه شفاعت مؤمن آن است كه در باره چهل نفر از برادرانش شفاعت مي كند.»

با توجه به اين مجموعه روايات، آشكار و بديهي است كه در سايه رحمت واسعه خداوند رحمان و مكانت عرشي حضرت فاطمه معصومه (عليهاالسلام)، همه شيعيان به نور شفاعت آن حضرت وارد بهشت شوند.


پي نوشت ها:

1- الميزان، طباطبايي، ج 1، ص 176 و 177.

2- المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم، واژه «شَفَعَ»

3- شفاعت در قلمرو عقل، قرآن و حديث، جعفر سبحاني، ص 100 - 58/ شفاعت در قرآن و حديث، رضا استادي، ص 34-6/ شفاعت، احمد مطهري و غلامرضا كاردان، ص 44-9.

4- بقره/ 255.

5- يونس/ 3.

6- سبأ/ 23.

7- طه/ 109.

8- زخرف/ 86.

9- مريم / 87.

10- انبياء/ 28.

11- مسند احمد، ج 1، ص 301/ صحيح بخاري، ج 1، ص 92 و 119 (باب التّيمّم و كتاب الصلوة).

12- اسراء/ 79.

13- مسند، احمد بن حنبل، ج 2، ص 528/ سنن ترمذي، ج 4، ص 365، ح 5145 (با اندكي تفاوت).

14- سنن ترمذي، ج 5، ص 248، ح 3695/ سنن دارمي، ج 1، ص 26 - 27.

15- صحيح بخاري، ج 1، ص 36، (كتاب العلم، باب الحرص علي الحديث).

16- سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1444.

17- مسند، احمد بن حنبل، ج 5، ص 347.

18- همان، ج 3، ص 345.

19- همان، ج 4، ص 108.

20- صحيح مسلم، ج 1، ص 130/ سنن دارمي، ج 1، ص 27.

21- خصال، صدوق، ص 624.

22- الميزان، طباطبايي، ج 1، ص 176 - 177.

23- سنن ترمذي، ج 5، ص 247، ح 3692/ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443.

24- مناقب، ابن شهر آشوب، ج 2، ص 15/ مجمع البيان، ج 1، ص 104، (با اندكي تفاوت).

25- همان، ص 14.

26- مسند، احمد بن حنبل، ج 5، ص 251.

27- مناقب، ابن شهر آشوب، ج 2، ص 14.

28- من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 376.

29- تفسير عياشي، ج 1، ص 136/ محاسن برقي، ص 183، (با اندكي تفاوت).

30- صحيح، بخاري، ج 9، ص 40.

31- سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443.

32- مسند، احمد بن حنبل، ج 5، ص 43.

33- خصال، صدوق، ص 624.

34- سفينةالبحار، ج 2، ص 376.

35- سنن ترمذي، ج 4، ص 245/ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 78/ مسند احمد، ج 1، ص 148.

36- مسند احمد، ج 2، ص 89.

37- سنن دارمي، ج 2، ص 328/ سنن ترمذي، ج 4، ص 46/ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1444.

38- سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1215.

39- اوائل المقالات، مفيد، ص 52.

40- همان، ص 53.
منبع: كتاب قم در عصر حضور ائمه و غيبت صغري

 

 

 

موارد مرتبط

  • انتظار و اميد دو اصل در فرهنگ شيعه

    شادابي و پويايي بشر در طول دوران زندگي فردي و اجتماعي، مرهون نعمت «اميد» و «انتظار» است. 

     

     

     

    اگر انسان، به آينده اميدي نداشته باشد، زندگي برايش مفهوم چنداني نخواهد داشت. آنچه انسان را به زندگي اميدوار مي‌كند و آن را جاذبه‌دار مي‌سازد و نگراني‌ها و ناراحتي‌ها را براي او آسان مي‌نمايد، انتظار و اميد به آينده‌اي روشن و رشدآفرين است که در آن، به تمام نيازهاي روحي و جسمي او به طور کامل پاسخ داده شود. آدمي در پرتو همين انتظار و اميد، رنج‌ها و گرفتاري‌ها را تحمل مي‌كند و با كشتي اميد و آرزو در درياي متلاطم و طوفان‌زاي زندگي، به سير خود ادامه مي‌دهد.
    انتظار و فرهنگ شيعه

    شيعه، با بهره‌گيري از آموزه‌هاي اهل بيت(عليهم السلام)، اين اميد و انتظار به آينده را در متعالي‌ترين نوع خود، فراراه انسان‌هاي آزادانديش و آزادي‌خواه قرار داده است.
    معناي لغوي و اصطلاحي «انتظار فرج»
    «انتظار»، در لغت به معناي چشمداشت و چشم‌به‌راه بودن1 است؛ اما در اصطلاح، به معناي چشم‌به‌راه بودن براي ظهور واپسين ذخيرة الهي و آماده شدن براي ياري او در برپايي حکومت عدل و قسط در سراسر گيتي است.
    به بيان ديگر، «كيفيتي‌ روحي‌ است‌ كه‌ باعث‌ به‌ وجود آمدن‌ حالت‌ آمادگي‌ (انسان‌ها) براي‌ آنچه‌ انتظار دارند، مي‌شود و ضد آن‌، يأ‌س‌ و نااميدي‌ است. هر چه‌ انتظار بيشتر باشد و هر چه شعلة آن فروزان‌تر و پر فروغ‌تر باشد، تحرک و پويايي او و در نتيجه آمادگي‌ نيز بيشتر خواهد بود».2
    «فَرَج» به معناي «گشايش» است. انتظار فرج، برخاسته از فطرت کمال جوي بشري است؛ اگر چه عوامل ديگري نيز مي‌تواند منشأ انتظار باشد.
    يکي از انديشوران معاصر، با بيان اين که برخي دوست دارند حالت انتظار را يك مسأله رواني ناشي از حرمان در اقشار محروم جامعه وتاريخ تفسير كنند وحالت فرار از واقعيت گرانبار يا مشقّت‏ها به سوي تصور آينده‏اي كه محرومان در آن بتوانند تمام حقوق از دست‌رفته وسيادتشان را بازپس گيرند، نوشته است: «اين گمانه، نوعي خيالبافي يا نوعي گريز از دامن واقعيت به آغوش تخيل است». 3
    بر خلاف گمان برخي که انديشة مهدويّت را ساختة شيعه مي‌دانند، باور داشت مهدويّت نه فقط به پيروان اهل بيت(عليهم السلام) اختصاص ندارد، بلكه بخش مهمي از عقايد اسلامي و يكي از مسايل مهم و ريشه‌اي در اصول اسلامي به شمار مي‌آيد كه بين تمام گروه‌ها و مذاهب اسلامي بر اساس بشارت‌هاي قرآن مجيد و آموزه‌هاي پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم)، شكل گرفته است. روايت‌هاي مربوط به حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ـ همان‌گونه که در منابع شيعه آمده است ـ در بسياري از كتاب‌هاي معروف اهل سنّت نيز آمده است.4
    بنابراين، باور به پيروزي نهايي نيروي حقّ، صلح و عدالت بر نيروي باطل، ستيز و بيداد، گسترش جهاني ايمان اسلامي، استقرار کامل و همه‌جانبة ارزش‌هاي انساني، تشکيل مدينة فاضله و جامعة آرماني و سرانجام، اجراي اين ايدة عمومي و انساني به وسيلة شخصيتي عالي قدر که در روايات اسلامي، از او به «مهدي» تعبير شده است، برخاسته از چشمه سار وحي است؛ از اين رو انتظار آن دوران، علاوه بر آن که در مجموعة باورهاي تمام پيروان اديان آسماني به چشم مي‌خورد، بين مسلمانان نيز از اهميّت ويژه‌اي برخوردار است.
    جايگاه انتظار در فرهنگ شيعه ‏
    در يک بررسي کوتاه، رواياتي كه سخن از انتظار گفته‏اند، به دو دسته كلي تقسيم مي‏شود:
    1. انتظار فرج به معناي عامّ
    در اين معنا، آموزه‌هاي ديني بر آن است تا افزون بر بيان فضيلت «گشايش عمومي» و اميد به آينده، و سوق انسان‌ها به اين عرصه، نوميدي را نيز مورد نکوهش قرار داده، از ورود جوامع بشري به آن جلوگيري كند.
    اهتمام آموزه‌هاي اسلامي در بيان معناي عام انتظار و اميد، تا بدان حد بوده که از آن با بلندترين عنوان‌ها ياد نموده، ارزش‌هاي شگفت‌آوري براي آن ذکر کرده است. برخي از اين عنوان‌ها بدين قرار است.
    1ـ1. عبادت و بندگي
    قرآن و اهل بيت(عليهم السلام)، به ما مي‌آموزند که هدف از آفرينش، بندگي خداوند است.5
    رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) يکي از نمودهاي اين بندگي را انتظار گشايش دانسته، مي‌فرمايد:
    اِنتِظارُ الفَرَجِ عِبَادَةٌ؛ 6
    انتظار فرج عبادت است.
    از آن‌جا که بيشتر عبادت‌ها در شمار رفتار انسان است، مي‌توان نتيجه گرفت اين‌جا نيز مقصود از انتظار، مجموعه رفتاري خاص است.
    1ـ2. برترين عبادت
    برخي عبادت‌ها بر برخي ديگر برتري دارد؛ از اين رو انجام آن، افزون بر آن، که مورد تأکيد آموزه‌هاي ديني است، از پاداش افزون‌تري نيز برخوردار است و نقش آن، در سازندگي انسان بيشتر است.
    رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) پس از آن که انتظار فرج را در زمرة عبادت‌هاي خداوند دانسته است، آن را يکي از برترين عبادت‌ها برشمرده، مي‌فرمايد:
    اَفضَلُ العِبادَةِ اِنتِظارُ الفَرَجِ؛7
    برترين عبادت انتظار فرج است.
    1ـ3. برترين کارها
    گاهي آن را برترين كارهاي امت پيامبر خاتم(صلي الله عليه و آله وسلم) معرفي مي‌كند.
    رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) در اين‌باره مي‌فرمايد:
    اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتِي اِنتظارُ الفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ؛8
    برترين کارهاي امت من، انتظار فرج از جانب خداوند است.
    1ـ4. فرج بودن خود فرج
    امروزه، از نظر دانش روانشناسي ثابت شده است اميد داشتن، نقش بسيار مهمي در رفتارهاي اجتماعي دارد. به بيان ديگر انتظارِ آينده‌اي روشن و درخشان، باعث مي‌شود زندگي كنوني انسان نيز از روشنايي و پويايي برخوردار شود.
    در برخي روايات مربوط به انتظار فرج به اين حقيقت ارزشمند، اين‌گونه اشاره شده است که خود انتظار فرج، نوعي فرج و گشايش است.
    در اين‌باره امام سجّاد(عليه السلام) فرمود:
    اِنتِظارُ الفَرَجِ مِنْ اَعظَمِ الفَرَجِ؛9
    انتظار گشايش، خود از بزرگ‌ترين گشايش‌ها است.
    1ـ5. برترين جهاد
    در آموزه‌هاي ديني، جهاد و کوشش در راه خدا، يکي از مهم‌ترين رفتارهاي فردي و گروهي مسلمانان معرفي شده است. آيات فراواني از قرآن و روايات بسياري از معصومان(عليهم السلام) به حقيقت اين رفتار ارزشمند اشاره كرده است.
    درباره اهميّت انتظار فرج ـ افزون بر آنچه مورد اشاره قرار گرفت ـ به رواياتي بر مي‌خوريم که بسي شگفتي آور است و آن، اين که انتظار را فقط «جهاد» که «برترين جهاد» دانسته است. از اين نوع روايات نيز به خوبي استفاده مي‌شود انتظار، از نوع عمل است.
    رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) برترين جهاد بودن انتظار فرج را اين‌گونه بيان فرموده است:
    اَفْضَلُ جِهادِ اُمَّتي اِنْتِظارُ الفَرَجِ؛10
    برترين جهاد امت من انتظار گشايش است.
    در مقابل آموزه‌هاي بالا، يأس و نااميدي از رحمت پروردگار، به شدت مذمت شده و در شمار گناهان بزرگ به حساب آمده است.11
    2. انتظار فرج به معناي خاص
    در اين معنا، انتظار به معناي چشم‌به‌راه بودن آينده‌اي با تمام ويژگي‌هاي يک جامعه، مورد رضايت خداوندي است که يگانه مصداق آن دوران حاکميت آخرين ذخيرة الهي وجود مقدّس حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است.
    برخي سخنان معصومان(عليهم السلام) در اين‌باره اين‌گونه است:
    امام باقر(عليه السلام) ـ آن‌گاه كه دين مورد رضايت خداوند را تعريف مي‏كند ـ پس از شمردن اموري مي‌فرمايد:
    ...وَالتَّسْلِيمُ لِاَمْرِنا وَالوَرَعُ وَالتَّواضُعُ وَاِنتِظارُ قائِمِنا... ؛ 12
    ... و تسليم به امر ما، و پرهيزکاري و فروتني، و انتظار قائم ما....
    امام صادق(عليه السلام) فرمود:
    عَلَيْكُمْ بِالتَّسْليمِ وَالرَّدِّ اِلينا وَاِنْتظارِ اَمْرِنا وَامْرِكُمْ وَفَرَجِنا وَفَرَجِكُم؛13
    بر شما باد به تسليم و رد امور به ما و انتظار امر ما و امر خودتان و فرج ما و فرج خودتان.
    از روايات انتظار ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به دست مي‏آيد انتظار ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نه فقط راه رسيدن به جامعه موعود است؛ بلكه خود نيز موضوعيت دارد؛ بدان معنا كه اگر كسي در انتظار راستين به سر برد، تفاوتي ندارد كه به مورد انتظار خويش دست يابد يا دست نيابد.
    در اين‌باره شخصي از امام صادق(عليه السلام) پرسيد: «چه مي‏فرماييد درباره كسي كه داراي ولايت پيشوايان است و انتظار ظهور حكومت حق را مي‏كشد و در اين حال از دنيا مي‏رود؟»
    حضرت(عليه السلام) در پاسخ فرمود:
    هُوَ بِمَنزِلَةِ مَنْ كانَ مَعَ القائِمِ فِي فُسطاطِهِ». ثُمَ سَكَتَ هَنيئةً، ثُمَ قالَ: «هُوَ كَمَنْ كانَ مَعَ رُسولِ اللّه؛14
    او همانند كسي است كه با حضرت قائم(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در خيمه او باشد». سپس كمي سكوت كرد و فرمود: «مانند كسي است كه با پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) در مبارزاتش همراه بوده است».
    پي نوشت ها:
    1. ر.ک: دهخدا، علی اکبر, لغتنامه, کلمه انتظار.
    2. ر.ک: موسوي‌ اصفهاني، محمّد تقي‌، مكيال‌ المكارم، ترجمه:‌ مهدي‌ حائري‌ قزويني، ج‌ 2، ص‌ 235.
    3. آصفي، محمّد مهدي‌ ‌, مقالة انتظار پويا, فصلنامه انتظار, ش 6.
    4. ر.ک: ناصری، محمد امير، الامام المهدی فی الاحاديث المشترکة بين السنة و الشيعة.
    5. ذاريات(51): آية 56.
    6. اربلی، كشف‏ الغمة في معرفة الائمة، ج 2، ص 101؛ شيخ طوسي، أمالي، ص 405.
    7. شيخ صدوق، كمال‏الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 287؛ ر.ك: ترمذي، سنن، ج 5، ص 565.
    8. شيخ صدوق, عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص36؛ شيخ صدوق, كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 644
    9. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج 2، ص 317؛ شيخ صدوق, كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 319.
    10. حرانی، حسن بن علی, تحف‏العقول، ص 37.
    11. ر.ک: سوره يوسف(12): آية 87.
    12. شيخ كلينی، كافي، ج 2، ص 23، ح 13.
    13. كشي، محمدبن عمر، رجال كشي، ص 138.
    14. برقي، احمد بن محمدبن ‏خالد، محاسن، ج 1، ص 173؛ علامه مجلسی, بحارالانوار، ج 52، ص 125.
    نويسنده:خدامرلد سلیمیان
    درسنامه مهدویت2-ص202تاص207

     

     

     

  • منظور از انتظار عام و انتظار خاص چيست ؟

    انتظار عام
    در بين احاديث اسلامي که از طريق شيعه و سني به دست ما رسيده، اشاره به دو نوع انتظار شده است: يکي انتظار عام، که از آن، انتظار فرج به صورت مطلق تعبير شده است. و ديگري انتظار خاص، که از آن، انتظار ظهور حضرت مهدي عليه السلام بالخصوص تعبير گرديده است. اين تعبير عمدتا در روايات شيعه وارد شده است. از باب نمونه در رابطه ي با دسته ي اول از روايات مي خوانيم:

     

     

     

     

     

     

     

    1- رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «أفضل العباده انتظار الفرج»؛ (1) «برترين عبادت انتظار فرج است».
    انتظار عام و انتظار خاص 

    2- رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «انتظار الفرج عباده، أفضل اعمال امتي انتظار فرج الله عزوجل»؛ (2) «انتظار فرج عبادت است. افضل اعمال امت من انتظار فرج خداوند عزوجل است».
    3- رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «افضل العباده الصبر و الصمت و انتظار الفرج»؛ (3) «برترين عبادت، صبر و سکوت و انتظار فرج است».
    4- شيخ صدوق به سندش از احمد بن محمد بن ابي نصر از امام رضا عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «چقدر نيکوست صبر و انتظار فرج، آيا نشنيده اي گفتار خداوند عزوجل را که فرمود، «و ارتقبوا اني معکم رقيب» (4) و «فانتظروا اني معکم من المنتظرين»؛ (5) «پس بر شما باد به صبر، زيرا فرج بعد از يأس و نااميدي است، به راستي کساني که قبل از شما زندگي مي کردند از شما صبورتر بودند». (6)
    5- مجلسي در «بحارالانوار» از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «من دين الأئمه الورع، و العفه، و الصلاح ... و انتظار الفرج بالصبر»؛ (7) «از دين ائمه پرهيزکاري، عفت، رستگاري ... و انتظار فرج همراه با صبر است».
    6- ترمذي به سندش از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل مي کند که فرمود: «سل الله من فضله، فان الله يحب أن يسأل. و أفضل العباده انتظار الفرج»؛ (8) «از فضل خدا بخواهيد زيرا که خداوند سؤال کننده از خود را دوست دارد. و برترين عبادت انتظار فرج است».
    7- شيخ صدوق از امام جواد عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «افضل اعمال شيعتنا انتظار الفرج. من عرف هذا الامر فقد فرج الله عنه بالانتظاره»؛ (9) «برترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است. هر کس از اين امر اطلاع داشته باشد خداوند به جهت انتظارش گرفتاري را از او برطرف مي کند».
    حال در اينجا اين سؤال مطرح است که مراد از فرج در اين روايات چيست که انتظار آن افضل عبادات شمرده شده است؟ و انتظار فرج چه اثري دارد که اين همه براي آن اهميت قائل شده اند؟ آيا مراد به انتظار فرج همان انتظار فرج حضرت مهدي عليه السلام است که در اين روايات متعلق و مورد آن به جهت وضوح بيان نشده است؛ زيرا در احاديث ديگر از شيعه و سني به شخص منجي نيز اشاره شده است که او مهدي اين امت از نسل رسول خدا صلي الله عليه و آله مي باشد؟ و يا اين که مراد به انتظار فرج، کلي و عام است؟ به اين معنا که فرج و گشايش و نجات شيعه بلکه تمام مظلومين عالم از ظلم و بي عدالتي و شرک و فساد و تبعيض و بي ديني امري بسيار مطلوب است، و لذا انتظار آن نيز از باب اين که شخص منتظر را مستعد و زمينه ساز آن فرج مي کند افضل عبادات است. و اين منافاتي ندارد با رواياتي که صاحب آن فرج حقيقي را نيز نام برده و مشخص کرده است؟ اين سؤال را بعد از نقل روايات خاص پاسخ خواهيم داد.
    انتظار خاص
    با مراجعه به برخي از روايات مشاهده مي کنيم که مقصود از فرج همان فرج آل محمد عليهم السلام و ظهور مهدي موعود عليه السلام است.
    1- شيخ صدوق رحمه الله به سندش از امام علي عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «المنتظر لأمرنا کالمتشحط بدمه في سبيل الله»؛ (10) «کسي که منتظر امام ما (مهدي عليه السلام) باشد به مانند کسي مي ماند که در راه خدا در خون خود غوطه ور است».
    2- و نيز به سندش از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که مي فرمايد: «طوبي لشيعه قائمنا، المنتظرين لظهور غيبته، و المطيعين له في ظهوره، اولئک أولياء الله الذين لا خوف عليهم و لا يحزنون» (11)؛ «خوشا به حال شيعيان قائم ما، کساني که منتظر ظهور غيبت اويند، و کساني که هنگام ظهورش مطيع او خواهند بود، آنان اولياي خدايند، آن کساني که خوف بر آنان نبوده و محزون نخواهند بود».
    جمع بين روايات
    روايات عام و کلي گرچه اشاره به مصداق واقعي منجي و کيفيت و چگونگي فرج و خصوصيات کسي که فرج حقيقي را در سطح کل جامعه پياده خواهد کرد، نکرده است، ولي با مراجعه به روايات ديگر ـ از باب اين که احاديث يکديگر را تفسير مي کنند ـ پي مي بريم که مراد به فرج در روايات شيعه و سني همان فرج آل محمد عليهم السلام است که در آخر الزمان تحقق پيدا کرده و زمين به واسطه ي آن پر از عدل و داد مي شود همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد.
    تفاوت اساسي بين دو نوع انتظار
    بين دو نوع انتظار، انتظار کلي و عام، و انتظار خاص، و خصوصا خاص الخاص تفاوت اساسي وجود دارد؛ زيرا کسي که معتقد به اصل فرج است بدون آن که آن فرج بخش و نجات دهنده را در قيد حيات و در کنار خود ببيند واحساس کند و نيز او را ناظر اعمال خود بداند چندان تأثيري در وجود او ندارد. به خلاف کسي که معتقد است که اولا او از ذريه ي پيامبر صلي الله عليه و آله است. و ثانيا: او موجود است و تمام اعمال و رفتار مردم، خصوصا شيعيانش در تحت نظر اوست، و هنگام گرفتاري ها به داد آن ها رسيده و آن ها را مراعات و مراقبت خواهد نمود، اعتقاد به اين چنين منجي، و انتظار ظهور چنين شخصي تأثير بسياري در روحيه ي انسان منتظر دارد، تأثيري که قابل مقايسه با تأثير نوع اول از انتظار نيست. شيعه به جهت اعتقاد به اين نوع انتظار هميشه در طول تاريخ زنده است و هيچ گاه اميد خود را از دست نمي دهد. شيعه هميشه خود را در کنار منجي و مصلح کل احساس مي کند... .
    پی نوشت:
    1. بحارالانوار، ج 52، ص 25، ح 11.
    2. بحارالانوار، ج 52، ص 122، ح 2، جامع الصغير، ج 1، ص 416، کنزالعمال، ج 3، ص 273، ح 6509.
    3. تحت العقول، ص 201.
    4. سوره هود، آيه 93.
    5. سوره اعراف، آيه 71.
    6.کمال الدين، ص 645، حديث 5.
    7. بحارالانوار، ج 52، ص 122، ح 1.
    8. سنن ترمذي، ج 5، ص 225، ح 3642.
    9. کمال الدين، ص 384، ح 1.
    10. کمال الدين، ص 645، ح 6.
    11. کمال الدين، ص 357، ح 54.
    منبع: کتاب وظايف ما در عصر غيبت

     

     

     

     

     

     

     

  • سخن امام صادق(ع) درباره مقام منتظران ظهور حجت خدا(عج)

    امام جعفر صادق عليه‌‏السلام فرمودند:

     

     

     

    نزديك‏ترين حالت بندگان به خدا و خشنودى او از آنها هنگامى است كه حجّت خدا در ميان آنها نباشد و براى آنها ظاهر نشود و آنها محـل او را ندانند. ولى در عين حال معتقد باشند كه حجّت خدا هست، و در اين زمان شب و روز در انتظار فرج باشند.

    متن حدیث:

    عَنْ اَبى عَبْدِاللّه‏ِ عليه ‏السلام قالَ: اَقْرَبُ ما يَكُونُ الْعِبادُ اِلَى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ وَاَرْضى ما يَكُونُ عَنْهُمْ، اِذَا افْتَقَدُوا حُجَّةَ اللّه‏ِ، فَلَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ، وَلَمْ يَعْلَمُوا بِمَكانِهِ، وَهُمْ فى ذلِكَ يَعْلَمُونَ اَنَّهَ لَمْ تَبْطُلْ حُجَّةُ اللّه‏ِ، فَعِنْدَها فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ كُلَّ صَباحٍ وَ مَسآءٍ.

     

    بحارالانوار،جلد52،صفحه 145

     

     

     

  • صبر و شکیبایی در انتظار موعود چه ارزش و مفهومي دارد ؟

     

     

     

    انتظار بدون عنصر پايدارى و شكيبايى و صبر در برابر مشكلات ، پوسته اى است بدون مغز و قالبى است بى محتوا، و در حقيقت انتظار نيست ، روح و جوهر اصلى انتظار، مقاومت و صبر است 

     

     

     

     

     

     

    كسى كه منتظر تحقق يافتن هدف آرمانى است بايد تا فرا رسيدن زمان پيدايى هدف و شكل گرفتن آرمان ، پايدارى و شكيبايى كند، و تاب و توان از دست ندهد، و هر ناملائمى را در آن راه با بردبارى بپذيرد. و چون صبر و پايدارى را از دست داد و بى شكيب گرديد، و تاب و توان بر زمين نهاد، انتظار را نيز از دست داده است ، زيرا كه پايدارى و صبر، تحقق بخش جوهر انتظار است . از اين رو، همواره خصلت الهى و حياتى انتظار با صبر و پايدارى قرين گشته است . و در احاديث از انتظار در پرتو صبر و انتظار فرج با صبر، سخن گفته اند:
    صبر و شکیبایی در انتظار موعود
    امام على عليه السلام :
    ...استعينوا بالله و اصبروا، ان الارض لله يورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين. (1)
    ...از خدا كمك بگيريد و پايدارى پيشه سازيد، كه زمين از آن خدا است و به هر كس خواست آن را به وراثت مى دهد، و سرانجام نيك از آن پرواپيشگان است .
    وعده حتمى الهى درباره وراثت صالحان پهنه زمين را، در صورت صبر و استقامت ، تحقق مى پذيرد.
    امام صادق عليه السلام :
    من دين الائمة الورع ... و انتظار الفرج بالصبر. (2)
    از دين امامان كه مردم را به آن فرا مى خوانند پارسايى است ... و انتظار فرج با صبر و شكيبايى .
    امام رضا عليه السلام :
    ما احسن الصبر و انتظار الفرج ... (3)
    چه نيكو است شكيبايى و انتظار فرج ...
    صبر و پايدارى مردم در آخرالزمان ستايش شده است ، و همين خصلت مهم ، مايه امتياز آنان از مسلمانان صدر اسلام به شمار آمده است .
    امام صادق عليه السلام :
    عن النبى صلى الله عليه و آله سياءتى قوم من بعدكم ، الرجل الواحد منهم له اجر خمسين منكم . قالوا يا رسول الله : نحن كنا معك ببدر و احد و حنين ، و نزل فينا القرآن ؟ فقال : انكم لو تحملوا لما حملوا لم تصبروا صبرهم (4)
    امام صادق عليه السلام ، به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله : پس از شما كسانى بيايند كه يك نفر ايشان پاداش پنجاه نفر از شما را داشته باشد. اصحاب گفتند: اى رسول خدا ما در جنگ بدر و احد و حنين با تو بوديم و درباره ما آيه نازل شده است ؟ پيامبر فرمود: اگر آنچه به ايشان رسد از حوادث ايام به شما رسد، شكيبايى آنان را نداريد.
    هدف اصلى از انتظار، زنده نگاه داشتن روح اميد و نشاط، و احساس تعهد و مسئوليت ، و پيوند روحى با امام موعود است . و زنده بودن اميد و احساس مسئوليت ، بدون صبر، ممكن نيست .
    امام على عليه السلام :
    انتظروا الفرج ، و لا تياءسوا من روح الله ، فان احب الاعمال الى الله - عزوجل - انتظار الفرج .(5)
    منتظر فرج باشيد، و از گشايش الهى ماءيوس نگرديد، زيرا كه محبوبترين كارها نزد خداى بزرگ انتظار فرج است .
    زمينه اصلى پايبندى به تكليف و پيوند با حق و عدل و با امام موعود عليه السلام در انتظار تحقق مى پذيرد. و انتظار است كه پديد آورنده اميد است . و ياءس است كه عوامل اصلى تكليف نشناسى و بى تعهدى و دورى از حق و عدالت و گسستن پيوند از امام و آرمانهاى الهى اوست بنابراين ، جا دارد كه انتظار فرج و اميد به آينده و تحقق جامعه آرمانى مهدوى برترين اعمال شمرده شود:
    امام رضا عليه السلام :
    من آبائه عليه السلام عن رسول الله صلى الله عليه و آله : افضل اعمال امتى انتظار فرج الله - عزوجل . (6)
    امام رضا عليه السلام به نقل از پدرانشان ، از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله : برترين اعمال امت من ، انتظار فرج از سوى خداوند بزرگ است .
    همچنين جامعه و مردم معتقد به اسلام و دين باوران راستين و معتقدان به درستى وعده هاى قران و پيامبر و امامان ، بايد از رخنه وسوسه هاى شيطانى در دل خود مانع گردند، و در دوران تباهيها، دشواريها، حوادث ناگوار، شكستهاى پياپى ، رنگ باختگى ادعاها، نافرجامى تلاشها و كوششها، به نتيجه نرسيدن قيامها و منحرف شدن انقلابها، بايد در دل و دورن استوار باشند، و هيچگونه تزلزل و نااميدى به خويش راه ندهند. شكيبا باشند و بدانند كه هر گونه ياءس در هر شرايطى پديده اى شيطانى است .
    امام صادق عليه السلام :
    ... فلا يستفزنك الشيطان ، فان العزة لله و لرسوله و للمؤ منين ، و لكن المنافقين لا يعلمون . الا تعلم ان من انتظر امرنا و صبر على ما يرى من الاذى و الخوف ، هو غدا فى زمرتنا... (7)
    ...شيطان تو را تحريك نكند. زيرا كه عزت از آن خدا و پيامبر و مؤ منان است ليكن منافقان نمى دانند. آيا نمى دانى كسى كه منتظر امر ماحاكميت و اجتماع آرمانى ما باشد، و بر بيمها و آزارهايى كه مى بيند شكيبايى ورزد در روز بازپسين در كنار ما خواهد بود...
    بارى ، تلاشهاى ناكام ، كوششها و جوش و خروشهاى فراوانى كه به هدف نرسيده است ، ممكن است كسانى را دچار ياءس و شكست كند، و شكيب از ايشان بستاند، و از كارآيى دين خدا و رهبرى الهى و آينده آن ماءيوس سازد. اين ياءس از منطق دين و آيين خرد بدور است . بايد از نفوذ چنين انديشه هايى در ذهن افراد و جامعه پيشگيرى كرد، و با تكيه به خدا و ايمان به حتميت وعده هاى الهى و اعتقاد به اصالت راه پيامبران و حقانيت تعاليم امامان معصوم عليه السلام ، پايدارى را زنده نگاه داشت ، و صبر پيشه كرد، و اميدها را به ياءس بدل نساخت و پيروزى دين خدا و عزت حتمى مؤ منان و تحقق جامعه عدالت بنياد مهدوى را وعده تخلف ناپذير دانست .
    اجتماع شيعه ، داراى چنين انتظارى است اگر شيعى مذهب است. (8)
    امام صادق عليه السلام :
    المؤ من الطاق ! يا ابن النعمان ، و لا يكون العبد مؤ منا حتى تكون فيه ثلاث سنن : سنة من الله ، و سنة من رسول الله ، و سنة من الامام ... و اما التى من الامام فالصبر فى الباءساء و الضراء حتى ياتيه الله بالفرج . (9)
    اى پسر نعمان ! انسان مؤ من نيست مگر اينكه سه خصلت را در خود پديد آورده باشد: خصلتى از خدا و خصلتى از پيامبر و خصلتى از امام ... آن خصلتى را كه از امام بايد در خود پديد آورد شكيبايى در دشواريها و مشكلات است ، تا فرج و گشايش الهى برسد.
    در دعاها، حالت انتظار منتظران راستين ، چنين ترسيم شده است :
    فلو تطاولت الدهور، و تمادت الاعمار، لم ازدد فيك الا يقينا، و لك الا حبا و عليك الا متكلا و معتمدا، و لظهورك الا متوقعا و منتظرا و لجهادى بين يديك مترقبا... (10)
    ...اگر روزگاران به دراز كشد و عمر طولانى شود، يقينم به تو افزون گردد، و دوستيم فزونى يابد، و بر تو بيش از پيش تكيه كنم و مدد بخواهم ، و چشم به ظهورت دارم و منتظرم ، و آماده جهاد در راه توام ...
    گذشت روزگار و دير پايى نظامهاى ستم بنياد و انبوهى حوادث و ويرانيها و سيطره ناكامى و سلطه شكستهاى پياپى و انقلابهاى نافرجام ، منتظر راستين را از آينده ماءيوس نخواهد ساخت ، و در اصالت راه و كار خود ترديد نخواهد كرد، و در نيمه شب سرد و تاريك يلداى زندگى ، ايمان به نيمروز گرم و روشن تابستان را در دل زنده و پويا نگاه خواهد داشت .
    پی نوشت :
    1- مكيال 2/195
    2- بحار 52/122
    3- بحار 52/129.
    4- مكيال2/222؛ به نقل از غيبت شيخ طوسى ، باب علائم الظهور.
    5- بحار52/123.
    6- بحار 52/ 122
    7- كافى 8/37؛
    8- مكيال 2/290. بايد همه جامعه هاى اسلامى داراى چنين وضعى باشند. نه تنها شيعه ، زيرامسئله مهدى عليه السلام و ظهور او امرى اسلامى است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله خبر آن را داده است ، و در دهها كتاب از كتب معتبراهل سنت ، در آن باره احاديثى مهم و فراوان رسيده است .
    9- تحف العقول / 229 - 230.
    10- مفاتيج الجنان 527.
    منبع: كتاب عصر زندگى و چگونگى آينده انسان و اسلام

     

     

     

  • حضرت مهدى (عج) در حدیث قدسى چگونه بيان شده است ؟

     

     

     

    خداوند فرمود: «اى پیامبر! بوسیله تو و پیشوایان از نسل تو بر بندگان خویش رحمت مى آورم، و به وسیله قائم از بین شما، زمین خود را با تسبیح و تقدیس و تهلیل و تکبیر و بزرگداشت مقام الوهیّت، آباد مى سازم.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    و به وجود او زمین را از دشمنانم پاک مى کنم و آن را میراث اولیاى خویش قرار مى دهم، و به وسیله او کلمه توحید را تعالى بخشیده، کلمه کافران را به سقوط مى کشانم، و به دست او و با علم خود سرزمین ها و دل بندگانم را حیاتى تازه مى بخشم و گنج ها و ذخیره هاى پنهان را به مشیت خود برایش آشکار مى سازم.
    و با اراده خود او را بر نهانى ها و مکنونات قلبى دیگران آگاه مى گردانم و با فرشتگان خود او را یارى مى رسانم تا در اجراى فرمان من و تبلیغ دین من مددکار او باشند. او به حقیقت ولىّ من است و به راستى هدایتگر بندگان من مى باشد.»(1)
    2 ـ امام باقر(علیه السلام) در وجه نامگذارى حضرت «مهدى (علیه السلام)» به «قائم آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم)» حدیثى قدسى روایت فرمود: «زمانى که جدم حسین که صلوات خدا بر او باد به شهادت رسید، فرشتگان با گریه و زارى به درگاه خداوند عزوجلّ نالیدند و گفتند: پروردگارا! آیا از آنان که برگزیده و فرزند برگزیده تو را، و امام انتخاب شده از بین خلق را کشتند، در مى گذرى؟!
    خداوند به آنان وحى فرمود که: «فرشتگان من آرام گیرید. سوگند به عزّت و جلالم که از آنان انتقام مى گیرم اگرچه بعد از گذشت زمانى طولانى باشد.» سپس فرزندان از نسل حسین (علیه السلام) را که پس از او به امامت مى رسند به ملائکه نشان داد و آنان شاد شدند.
    در بین این پیشوایان، یک نفرشان به نماز ایستاده بود «فإذا احدهم قائم یصلّى فقال اللّه عزّوجلّ: بذلک القائم أنتقم منهم.» خداوند عزّوجلّ فرمود: به وسیله آن «قائم» از دشمنان و قاتلان حسین(علیه السلام)انتقام مى گیرم.»(2

    پی‌نوشت‌: 1- بحارالانوار ج 51 ص 66
    2- مدرک پیش صفحه

     

     

     

     

     

     

     

     

Home14 معصوم و اولیاءمقام شفاعت حضرت معصومه (عليهاالسلام) Top of Page
Zo2 Framework Settings

Select one of sample color schemes

Body

Background Color
Text Color
Link Color
Background Image

Top Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Header Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainmenu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Slider Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainframe Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Menu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image
Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image