• Facebook
  • Twitter
  • Rss
  • Plus

آخرين جمله اي كه از لبان پيامبر(ص) تراويد ویژگی

آذر 18
رای دادن به این مورد
(0 آرا)

 

 

 

اضطراب و دلهره سراسر « مدينه » را فراگرفته بود . ياران پيامبر با ديدگاني اشكبار ، و دلهائي آكنده از اندوه دور خانه پيامبر گرد آمده بودند ، تا از سرانجام بيماري پيامبر آگاه شوند . گزارشهائي كه از داخل خانه به بيرون مي رسيد ، از وخامت وضع مزاجي آن حضرت حكايت مي كرد ؛ و هر نوع اميد به بهبودي را از بين مي برد و مطمئن مي ساخت كه جز ساعاتي چند ، از آخرين شعله هاي نشاط زندگي پيامبر باقي نمانده است .

 

 

 

 

 

 

اضطراب و دلهره سراسر « مدينه » را فراگرفته بود . ياران پيامبر با ديدگاني اشكبار ، و دلهائي آكنده از اندوه دور خانه پيامبر گرد آمده بودند ، تا از سرانجام بيماري پيامبر آگاه شوند . گزارشهائي كه از داخل خانه به بيرون مي رسيد ، از وخامت وضع مزاجي آن حضرت حكايت مي كرد ؛ و هر نوع اميد به بهبودي را از بين مي برد و مطمئن مي ساخت كه جز ساعاتي چند ، از آخرين شعله هاي نشاط زندگي پيامبر باقي نمانده است .

گروهي از ياران آن حضرت علاقمند بودند كه از نزديك رهبر عاليقدر خود را زيارت كنند ، ولي وخامت وضع پيامبر اجازه نمي داد در اطاقي كه وي در آن بستري گرديده بود ؛ جز اهل بيت وي ، كسي رفت و آمد كند .

دختر گرامي و يگانه يادگار پيامبر ، فاطمه ( عليها السلام ) ، در كنار بستر پدر نشسته بود ، و بر چهره نوراني او نظاره مي كرد . او مشاهده مي نمود كه عرق مرگ ، بسان دانه هاي مرواريد ، از پيشاني و صورت پدرش سرازير مي گردد . زهرا ( عليها السلام ) ، با قلبي فشرده و ديدگاني پر از اشك و گلوي گرفته ، شعر زير را كه از سروده هاي ابوطالب درباره پيامبر عاليقدر بود ، زمزمه مي كرد و مي گفت :

وابيض يستسقي الغمام به وجهه * * * ثمال ايتامي عصمة للارامل :

چهره روشني كه به احترام آن ، باران از ابر درخواست مي شود ، شخصيتي كه پناهگاه يتيمان و نگهبان بيوه زنان است .

در اين هنگام ، پيامبر ديدگان خود را گشود ، و با صداي آهسته به دختر خود فرمود : اين شعري است كه ابوطالب درباره من سروده است ؛ ولي شايسته است به جاي آن ، آيه زير را تلاوت نماييد : «وَما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلي أَعْقابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلي عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللهَ شَيْئاً وَسَيَجْزِي اللهُ الشّاكِرِينَ» ؛ ( 1 ) « محمد پيامبر خدا است و پيش از او پيامبراني آمده اند و رفته اند . آيا هرگاه او فوت كند و يا كشته شود ، به آئين گذشتگان خود باز مي گرديد ؟ هركس به آئين گذشتگان خود بازگردد خدا را ضرر نمي رساند و خداوند سپاسگزاران را پاداش مي دهد . » ( 2 )



پيامبر با دختر خود سخن مي گويد:

تجربه نشان مي دهد كه عواطف در شخصيت هاي بزرگ ، بر اثر تراكم افكار و فعاليت هاي زياد ، نسبت به فرزندان خود كم فروغ مي گردد . زيرا اهداف بزرگ و افكار جهاني آنچنان آنان را به خود مشغول مي سازد كه ديگر عاطفه و علاقه به فرزندان ، مجالي براي بروز و ظهور نمي يابد ؛ ولي شخصيت هاي بزرگ معنوي و روحاني از اين قاعده مستثني هستند . آنان با داشتن بزرگ ترين اهداف و ايده هاي جهاني و مشاغل روزافزون ، روح وسيع و روان بزرگي دارند ، كه گرايش به يك قسمت ، آن ها را از قسمت ديگر باز نمي دارد .

علاقه پيامبر به يگانه فرزند خود ، از عالي ترين تجلي عواطف انساني بود تا آنجا كه پيامبر هيچگاه بدون وداع با دختر خود ، مسافرت نمي كرد و هنگام مراجعت از سفر قبل از همه به ديدن او مي شتافت . در برابر همسران خود ، از وي احترام شايسته اي به عمل مي آورد ، و به ياران خود مي فرمود : « فاطمه پاره تن من است . خشنودي وي خشنودي من ، و خشم او خشم من است » . ( 3 )
ابن عباس گفت : پيامبر گرامي در حالي كه سر او در آغوش علي بود ، جان سپرد . همان شخص افزود كه عايشه مدعي است كه سر پيامبر بر سينه او بود كه جان سپرد . ابن عباس گفته او را تكذيب كرد و گفت : پيامبر در آغوش علي ( عليه السلام ) جان داد . و علي و برادر من ، « فضل » او را غسل دادند

ديدارِ زهرا ، او را به ياد پاك ترين و عطوفترين زنان جهان ، « خديجه » مي انداخت كه در راه هدف مقدس شوهر ، به سختي هاي عجيبي تن داد و ثروت و مكنت خود را در آن راه بذل نمود .

در تمام روزهائي كه پيامبر بستري بود ، فاطمه ( عليها السلام ) در كنار بستر نشسته و لحظه اي از او دور نمي شد . ناگاه پيامبر به دختر خود اشاره نمود كه با او سخن بگويد . دختر پيامبر قدري خم شد و سر را نزديك پيامبر آورد . آنگاه پيامبر با او به طور آهسته سخن گفت . كساني كه در كنار بستر پيامبر بودند ، از حقيقت گفتگوي آن ها آگاه نشدند . وقتي سخن پيامبر به پايان رسيد ، زهرا سخت گريست و سيلاب اشك از ديدگان او جاري گرديد . ولي مقارن همين وضع ، پيامبر بار ديگربه او اشاره نمود و آهسته با او سخن گفت . اين بار زهرا با چهره اي باز و قيافه اي خندان و لبان پرتبسم سر برداشت . وجود اين دو حالت متضاد در وقت مقارن ، حضار را به تعجب واداشت . آنان از دختر پيامبر خواستند كه از حقيقت گفتار پيامبر آگاهشان سازد ، و علت بروز اين دو حالت مختلف را ، براي آنان روشن سازد . زهرا فرمود : من راز رسول خدا را فاش نمي كنم .

پس از درگذشت پيامبر ، زهرا ( عليها السلام ) روي اصرار « عائشه » ، آنان را از حقيقت ماجرا آگاه ساخت و فرمود : پدرم در نخستين بار مرا از مرگ خود مطلع نمود و اظهار كرد كه من از اين بيماري بهبودي نمي يابم . براي همين جهت به من ، گريه و ناله دست داد ، ولي بار ديگر به من گفت كه تو نخستين كسي هستي كه از اهل بيت من ، به من ملحق مي شوي . اين خبر به من نشاط و سرور بخشيد ، فهميدم كه پس از اندكي به پدر ملحق مي گردم . ( 4 )

در آخرين لحظه هاي زندگي ، چشمان خود را باز كرد و گفت : برادرم را صدا بزنيد تا بيايد در كنار بستر من بنشيند . همه فهميدند كه مقصودش علي است . علي در كنار بستر وي نشست ، ولي احساس كرد كه پيامبر مي خواهد از بستر برخيزد . علي پيامبر را از بستر بلند نمود و به سينه خود تكيه داد . ( 5 )

چيزي نگذشت كه علائم احتضار ، در وجود شريف او پديد آمد . شخصي از ابن عباس پرسيد ، پيامبر در آغوش چه كسي جان سپرد .

ابن عباس گفت : پيامبر گرامي در حالي كه سر او در آغوش علي بود ، جان سپرد . همان شخص افزود كه عايشه مدعي است كه سر پيامبر بر سينه او بود كه جان سپرد . ابن عباس گفته او را تكذيب كرد و گفت : پيامبر در آغوش علي ( عليه السلام ) جان داد . و علي و برادر من ، « فضل » او را غسل دادند . ( 6 )

امير مؤمنان ، در يكي از خطبه هاي خود به اين مطلب تصريح كرده مي فرمايد : « وَلَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ( صلّي الله عليه وآله ) وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَي صَدْرِي . . . وَلَقَدْ وُلِّيتُ غُسْلَهُ ( صلّي الله عليه وآله ) وَالْمَلاَئِكَةُ أَعْوَانِي . . . » . ( 7 )

پيامبر در حالي كه سر او بر سينه من بود ، قبض روح شد . من او را در حالي كه فرشت گان مرا ياري و كمك مي كردند ، غسل دادم .

گروهي از محدثان نقل مي كنند كه آخرين جمله اي كه پيامبر در آخرين لحظات زندگي خود فرمود ، جمله « لا ، مع الرفيق الاعلي » بوده است . گويا فرشته وحي او را در موقع قبض روح ، مخيّر ساخته است كه بهبودي يابد و بار ديگر به اين جهان بازگردد ؛ و يا پيك الهي ، روح او را قبض كند و به سراي ديگر بشتابد . وي با گفتن جمله مزبور ، به پيك الهي رسانيده است كه مي خواهد به سراي ديگر بشتابد و با كساني كه در آيه زير به آن ها اشاره شده ، به سر ببرد . { . . . فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنْ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقاً } ؛ ( 8 ) آنان با كساني هستند كه خداوند بر آن ها نعمت بخشيده ؛ از پيامبران و صديقان و شهيدان و صالحان ، و اين ها چه نيكو دوستان و رفيقاني هستند . پيامبر اين جمله را فرمود و ديدگان و لب هاي وي روي هم افتاد . ( 9 )

نخستين كسي كه بر پيامبر نماز گزارد ، اميرمؤمنان بود . سپس ياران پيامبر ، دسته دسته بر جسد او نماز گزاردند و اين مراسم تا ظهر روز سه شنبه ادامه داشت . و سپس تصميم بر اين شد كه جسد مطهر پيامبر را در همان حجره اي كه درگذشته بود ، به خاك بسپارند . قبرِ آنحضرت ، به وسيله ابوعبيده جراح و زيد بن سهل آماده گرديد و مراسم دفن به وسيله اميرمؤمنان به كمك فضل و عباس انجام گرفت .

روز رحلت:

روح مقدس و بزرگ آن سفير الهي ، نيمروزِ دوشنبه در 28 ماه صفر ، ( 10 ) به آشيان خلد پرواز نمود . آنگاه پارچه اي يمني بر روي جسد مطهر آن حضرت افكندند و براي مدت كوتاهي درگوشه اتاق گذاردند . شيون زنان و گريه نزديكان پيامبر ، مردم بيرون را مطمئن ساخت ، كه پيامبر گرامي درگذشته است . چيزي نگذشت كه خبر رحلت وي در سرتاسر شهر انتشار يافت .

خليفه دوم ، روي عللي ، در بيرون خانه فرياد زد كه پيامبر فوت نكرده و بسان موسي پيش خداي خود رفته است ؛ و بيش از حد در اين موضوع پافشاري مي نمود و نزديك بود كه گروهي را با خود همرأي سازد . در اين ميان ، يك نفر از ياران ( 11 ) رسول خدا اين آيه را بر او خواند : { . . . وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِيْن مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَي أَعْقَابِكُمْ . . . } محمد پيامبريست كه پيش از او پيامبراني آمده اند و رفته اند . آيا هرگا بميرد و يا كشته شود ، عقب گرد مي نماييد ؟ وي با شنيدن اين آيه ، دست از مدعاي خود برداشت و آرام گرفت . ( 12 )

اميرمؤمنان جسد مطهّر پيامبر را غسل داد و كفن كرد ، زيرا پيامبر فرموده بود كه نزديك ترين فرد مرا غسل خواهد داد ، ( 13 ) و اين شخص جز علي ، كسي نبود . سپس چهره او را باز كرد ، و در حالي كه سيلاب اشك از ديدگان او جاري بود ؛ اين جمله ها را گفت : پدر و مادرم فداي تو گردد ، با فوت تو ريشه نبوت و وحي الهي و اخبار آسمان ها ـ كه هرگز با مرگ كسي بريده نمي شود ـ قطع گرديد .

اگر نبود كه ما را به شكيبائي در برابر ناگواري ها دعوت فرموده ايد ، آنچنان در فراق تو اشك مي ريختم كه سرچشمه اشك را مي خشكانيدم ، ولي حزن و اندوه ما در اين راه پيوسته است و اين اندازه در راه تو بسيار كم است ، و جز اين چاره نيست . پدر و مادرم فداي تو باد ما را در سراي ديگر به ياد آر و در خاطر خود نگاهدار . ( 14 )

نخستين كسي كه بر پيامبر نماز گزارد ، اميرمؤمنان بود . سپس ياران پيامبر ، دسته دسته بر جسد او نماز گزاردند و اين مراسم تا ظهر روز سه شنبه ادامه داشت . و سپس تصميم بر اين شد كه جسد مطهر پيامبر را در همان حجره اي كه درگذشته بود ، به خاك بسپارند . قبرِ آنحضرت ، به وسيله ابوعبيده جراح و زيد بن سهل آماده گرديد و مراسم دفن به وسيله اميرمؤمنان به كمك فضل و عباس انجام گرفت .

سرانجام ، آفتاب زندگي شخصيتي كه با فداكاري هاي خستگي ناپذير خود ، سرنوشت بشريت را دگرگون ساخت و صفحات نوين و درخشاني از تمدن به روي انسان ها گشود ، غروب نمود .

پي نوشت ها :

1 . سوره آل عمران/144 .

2 . « ارشاد » /98 .

3 . « صحيح بخاري » ، ج 5/21 .

4 . « طبقات ابن سعد » ، ج 2/247 ؛ « كامل » ، ج 2/219 .

5 . همان مدرك/263 .

6 . « طبقات » ، ج 2/263 .

7 . نهج البلاغه .

8 . سوره نساء/69 .

9 . « اعلام الوري » /83 .

10 . اتفاق محدثان و سيره نويسان شيعه ، بر اين است و در سيره ابن هشام ج 2/658 ، به صورت قولي نقل شده است .

11 . بنا به نقل بخاري ، ابوبكر بوده است .

12 . « سيره ابن هشام » ، ج 2/656 .

13 . « طبقات كبري » ، ج 2/57 .

14 . نهج البلاغه ، خطبه 23 .

 

 

 

Home14 معصوم و اولیاءآخرين جمله اي كه از لبان پيامبر(ص) تراويد Top of Page
Zo2 Framework Settings

Select one of sample color schemes

Body

Background Color
Text Color
Link Color
Background Image

Top Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Header Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainmenu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Slider Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainframe Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Menu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image
Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image