• Facebook
  • Twitter
  • Rss
  • Plus

شباهت‌های امام مهدی(عج) و پیامبران الهی در قرآن ویژگی

بهمن 09
رای دادن به این مورد
(0 آرا)

آیاتی از قرآن که به صراحت دربارۀ آیندۀ حیات بشر در زمین سخن می‌گویند، به گواهی روایات معتبر فریقین به دوران ظهور امام مهدی(عج) اشاره دارد.

 

 

 

 

بخش اول
چکیده

امام مهدی(عج)  تمام کنندۀ هدف انبیا، و دوران ظهور آن حضرت، دوران تحقق غایت خلقت است؛ از این‌رو در قرآن از ایشان به صورت‌های گوناگون یاد شده است. خداوند متعال در قرآن گاه به شکل مستقیم از آیندۀ حیات بشر بر زمین که مقارن با دوران ظهور امام مهدی(عج)  است، سخن می‌گوید؛ گاه با تمثیل به پدیده‌هایی در طبیعت، جایگاه امام مهدی(عج)  را تبیین می‌نماید و گاه ضمن بیان سرگذشت پیامبران الهی و اقوام پیشین، دربارۀ امام مهدی(عج)  و دوران ایشان پیام‌هایی به انسان گوشزد می‌کند.

به دلایل فراوان قرآنی و روایی، بسیاری از حقایق مهدوی در آیات قصص قرآن طرح شده و شباهت‌های بسیاری میان امام مهدی(عج)  و پیامبران الهی وجود دارد که در این پژوهش به هشت مورد از این دلایل اشاره شده است. آن‌گاه با تدبّر در آیات قصص، شباهت‌هایی میان امام مهدی(عج)  و پیامبران الهی استنباط شده که پنهانی بودن ولادت، طول عمر، غیبت، فتنه‌ها و ابتلائات در آستانۀ ظهور، جدا شدن بدان از نیکان دوران، عذاب بدان دوران، نجات نیکان دوران و تشکیل جامعۀ صالحان از این دست است.
مقدمه

خداوند حکیم، انسان و جهان را برای غایتی آفریده و در قرآن کسانی را که آفرینش جهان را بیهوده می‌دانند، مذمّت می‌فرماید (ص: 27). همچنین غایت را در آیاتی چند تبیین فرموده (ذاریات: 56؛ بقره:30؛ ملک: 3 و ...) و با تأکید بر صفت عزّت و شکست‌ناپذیری خود، تحقّق این هدف را وعده می‌دهد (نور: 55؛ مائده: 54).

دوران ظهور امام مهدی(عج) ، زمان تحقّق وعدۀ الهی در زمین و رسیدن بشر به غایتی است که برای آن آفریده شده است. از این رو در قرآن، برای جهان آیندۀ روشنی ترسیم شده که با ظهور امام مهدی(عج)  مقارن است. اگرچه همچون سایر امامان: بر نام ایشان تصریح نشده، اما ویژگی‌های شخصی امام مهدی(عج)  و نقش آن حضرت در رویدادهای دوران ظهور و آیندۀ جهان به صورت‌های گوناگون و در آیات بسیاری بیان شده است.

با این حال برخی اندیشمندان شیعه بر این باورند که در قرآن مجید گفتار صریحی دربارۀ آخر الزمان نیست و این اصطلاحی است که در احادیث و مولّفات مسلمانان به چشم می‌خورد (مجتهد شبستری، 1367). از سوی دیگر، تألیفاتی که در سال‌های گذشته از سوی دانشمندان در این زمینه صورت گرفته است، همچون المحجة فی ما نزل فی القائم الحجة از سید هاشم بحرانی، یا جلد هشتم معجم احادیث الامام المهدی از شیخ علی کورانی که به ارائۀ آیات مفسّره دربارۀ امام مهدی(عج)  پرداخته است؛

یا جلد سوم فرجام‌شناسی حیات انسان از غلامحسین تاجری‌نسب، از جمع‌آوری و حداکثر دسته‌بندی آیات مورد اشارۀ روایات فراتر نرفته است، در حالی که با توجه به اهمّیّت اندیشۀ مهدویت به عنوان اصلی اعتقادی و جایگاه آینده‌پژوهی در برنامه‌ریزی‌های خرد و کلان، فردی و اجتماعی، آن‌چه اکنون ضرورت دارد، اجتهاد تفسیری و توسعۀ درک و برداشت از مفاهیم آیات قرآن دربارۀ امام مهدی(عج)  و آیندۀ جهان است.

در سال‌های اخیر از سوی دانشمندانی چون شیخ محمد سند در الامام المهدی و الظواهر القرآنیة و عالم سبیط النیلی در الطور المهدوی چنین اجتهادی صورت گرفته است. در اثر نخست، سیرۀ امام مهدی(عج)  مانند پنهان بودن ولادت و عمر طولانی و غیبتشان، با تکیه بر شباهت و تداوم سنّت الهی دربارۀ مردم و هادیان، به داستان رسولان در قرآن عرضه و بر حقانیت آن استدلال شده و در اثر دوم، با تکیه بر سنّت الهی استخلاف در تاریخ، تصویر دوران ظهور امام مهدی(عج)  به عنوان حلقۀ نهایی چرخۀ استخلاف در قرآن ترسیم شده است.

در این پژوهش ضمن استفاده از تلاش ارزندۀ این دو دانشمند، با نگاهی جامع به داستان پیامبران الهی در قرآن، از منظر مورد تأکید آیات و روایات، به برخی شباهت‌های امام مهدی(عج)  با پیامبران الهی اشاره می‌شود و درمی‌یابیم آن‌چه در سیرۀ امام مهدی(عج)  موجب شده برخی دانشمندان مسلمان آن را اسطوره و افسانه بخوانند، میان پیامبران پیشین نیز دیده شده است و از سوی دیگر، با شناخت برخی شباهت‌های دوران امام مهدی(عج)  با دوران پیامبران پیشین، گامی در جهت آینده‌پژوهی برداشته می‌شود.

با بررسی مجموعه آیاتی که دربارۀ امام مهدی(عج)  پیام دارند، در تألیفاتی چون المحجّه سید هاشم بحرانی، می‌توان دید که این آیات در سه دسته قابل بررسی هستند:

یکم. آیاتی که به طور مستقیم از آیندۀ روشن جهان در پایان حیات بشر در زمین سخن می‌گوید، مانندآیاتی از قرآن که نوید پیروزی جبهۀ خدا و رسولان (مجادله: 21) و صالحان (نور: 55) را می‌دهند و از تحقق دین خدا (فتح: 28؛ توبه: 23؛ صف: 9) و ظهور تامّ نور خدا بر زمین (توبه: 32؛ صف: 8؛ زمر: 69) و پاک شدن زمین از لوث شرک و عبودیت حقیقی و همگانی پرورردگار (نور: 55) و گشوده شدن درهای برکات آسمان (اعراف: 96) سخن می‌گویند.

روایات ذیل این آیات نیز مویّد این مطلب است که این آیات دربارۀ دوران امام مهدی(عج)  سخن می‌گویند (سیوطی، 1404: ج3، 231، ج2، 241، ج6، 58)؛ زیرا روایات فریقین دوران امام مهدی(عج)  را دوران شکوفایی عقل بشر (صافی گلپایگانی، 1430: 3، 169)، پیروزی دین حق و پیروزی آن بر همۀ ادیان (همو: 136)، آبادانی زمین (همو: 138 - 168)، ریزش برکات آسمانی و زمینی بر بندگان (همو: 141)، استقرار کامل عدالت (همو: 155) و نزول عیسی بن مریم دانسته‌اند (همو: 158).

دوم. آیاتی که با تمثیل به پدیده‌هایی در طبیعت به ویژگی‌های امام مهدی(عج)  و دوران ایشان اشاره می‌کنند؛ مانند این‌که «النهار» در سورۀ شمس، مثالی برای امام مهدی(عج)  و تأثیر آن حضرت بر عالم انسانی معرّفی شده است (بحرانی، 1416: ج5، 677)؛ یعنی همان‌گونه که روز، تاریکی شب را در عالم طبیعت نابود می‌کند، با ظهور امام مهدی(عج)  نیز تاریکی ظلم و شرک در جهان انسانی نابود می‌شود و زمین به نور حق و عدالت روشن می‌شود. یا این‌که در سورۀ ملک علم امام به آب گوارا، «ماء معین» تشبیه شده (کلینی، 1362: ج1، 340) که تشنگی جان انسان را فرومی‌نشاند؛ زیرا علم امام نیز تشنگی روح انسان را برطرف می‌سازد.

سوم. آیات قصص قرآن که به طور ضمنی به ویژگی‌های امام مهدی(عج)  و دوران ایشان اشاره دارند؛ مانند آیۀ «پیشوا گردانیدن مستضعفان» (قصص: 5) که ضمن بیان داستان موسی(ع)  و فرعون آمده است و به سنّت پایدار الهی اشاره دارد که اوج ظهور آن بنا بر روایات فریقین (کورانی، 1386: ج7، 453) در دوران امام مهدی(عج)  است.

بنابر دلایل فراوان قرآنی و روایی، بسیاری از پیام‌های قرآن دربارۀ امام مهدی(عج)  و دوران ظهور در داستان پیامبران الهی بیان شده و شباهت‌های بسیاری میان سیرۀ انبیا با امام مهدی(عج)  وجود دارد. هشت دلیل زیر از جملۀ این دلایل است:

1. خداوند متعال سنّت‌های پایداری دارد که در همۀ دوره‌ها و میان مردم جاری می‌گرداند. این سنّت‌ها تغییر و تبدیل نمی‌پذیرند (اسراء: 77؛ فاطر: 43). یکی از این سنّت‌های الهی، استخلاف است (مکارم، 1374: ج16، 15) که جامع بوده چندین سنّت دیگر را دربر دارد.

استخلاف یعنی حیات بخشیدن به انسان‌ها در زمین به منظور رسیدن به مقام خلافت پروردگار و بهره‌مند ساختن آنان از هدایت فطری (حجر: 29)، آن‌گاه آزمودن آن‌ها با ابتلائات گوناگون تا به شایستگی برای این مقام نایل گردند (یونس: 14 و 73؛ انعام: 165) و هدایت بیشتر انسان‌ها توسط فرستادگان الهی و فرصت دادن به آن‌ها تا در ابتلائات در صورت انتخاب راه درست، صلاح خود را آشکار سازند و در صورت انتخاب نادرست از گروه صالحان خارج و به ناپاکان بپیوندند و کینه و ضغن درون (محمد: 29) خود را آشکار سازند (آل عمران: 178- 179، 154، 141). پس از سنت ابتلا، سنت عذاب ناپاکان (یونس: 102) و نجات پاکان و صالحان (یونس: 103) جاری می‌گردد.

بدین‌گونه، حلقۀ نخست این چرخه پایان می‌یابد و با آزمون و ابتلای نجات‌یافتگان و فرزندان آنان حلقۀ بعد آغاز می‌گردد (طباطبایی، 1417: ج15، 151) و این چرخۀ غربالگری به حرکت خود در طول تاریخ ادامه می‌دهد تا در آخرین حلقه و در دوران امام مهدی(عج)  صفوه و برگزیدۀ آدمیان در طول تاریخ پدید آیند و هدف خلافت الهی در زمین را محقق سازند (نور: 55؛ همو: 156). مطالعه و تفکّر در آیات قصص قرآن ما را به شناخت سنت استخلاف و چگونگی اجرای آن در دوران امام مهدی(عج)  می‌رساند.

2. سرگذشت پیشینیان را مثال و نمونه‌ای برای آیندگان برشمرده است (ابراهیم: 45؛ نور: 34):

(فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرِینَ)؛ (زخرف: 56)

و آنان را پیشینه و مثلى براى آیندگان کردیم.

و از آنان خواسته در این مثل‌ها و نمونه‌ها بیندیشند و تنها دانایان را شایستۀ چنین اندیشیدنی دانسته است (عنکبوت: 43؛ حشر: 21) و می‌فرماید در قرآن آمده برای هر چیزی مثل و نمونه‌ای آمده (روم: 58) که تنها ستیزه‌جویان (کهف: 54) و حقیقت‌پوشان (اسراء: 89) از آن متذکّر نمی‌شوند(زمر: 27).

بنابراین می‌توان دریافت که بی‌تردید خداوند در قرآن برای مهدویت _ که از اعتقادات مسلّم اسلام به شمار می‌رود (صافی گلپایگانی، 1400: 15) _ مثل‌هایی آورده است تا با تعقل در آن‌ها نسبت به مهدویت بصیرت یابیم و از جمله این مثل‌ها، مثل داستان گذشتگان است که به صراحت آن را نمونه‌ای برای آیندگان می‌خواند (زخرف: 56).

3. داستان گذشتگان را نشانه‌ای برای آیندگان و جویندگان حقیقت معرفی کرده است (یوسف: 7) و در سورۀ شعراء پس از بیان سرگذشت هفت قوم، هفت‌بار در فرازی مشترک بر نشانه بودن سرگذشت آنان تأکید شده (شعراء: 8 و 9) و از آنان خواسته با نگریستن در این آیات _ که جزئیات هر چیزی در آن بیان شده (یوسف: 111) _ نسبت به مسائل پیش روی خود فهم یابند؛ زیرا بنابر مفادّ آیۀ پنجم سورۀ ابراهیم، رسولان به وسیلۀ آیات، ایّام الله را به مردم خاطرنشان می‌کردند و این ایّام در آینده واقع خواهند شد (نیلی، 1430: 333).

از جمله ایام‌الله، همان روزهایی است که ظرف وقوع رویدادهایی بزرگ در میان امت‌های پیشین (مکارم، 1374: ج10، 272 ) بنابر سنت استخلاف در دنیا بوده است؛ یعنی روز جدایی کامل بدان از نیکان، عذاب بدان و نجات نیکان. امّت پیامبر خاتم نیز نسبت به روزی که ظرف چنین رویدادی در دنیاست، انذار شده‌اند (طباطبایی، 1417: ج10، 156؛ شاذلی، 1412: ج4، 1859)؛ اگرچه زمان وقوع آن به تأخیر افتاده است (هود: 8) و این یوم الله موعود که وقوع آن به تأخیر افتاده، همان روز ظهور امام مهدی(عج)  است (بحرانی، 1416: ج3، 82؛ آلوسی، 1415: ج6، 215). پس یوم‌الله امت‌های پیشین آیت و نشانه‌ای برای یوم‌الله ظهور قائم(عج)  است. روایات نیز روز ظهور امام مهدی(عج)  را یکی از مصادیق سه‌گانۀ ایام‌الله می‌خوانند (بحرانی، 1416: ج5، 28).

4. بنابر فرمایش خداوند، مطالعۀ داستان گذشتگان باید مایۀ عبرت و بصیرت بندگان گردد (یوسف: 111). بنابراین داستان‌های قرآن که همۀ مسائل را به تفصیل در خود دارد، حتماً دارای نکاتی ارزشمند دربارۀ امام مهدی(عج)  و دوران ظهور است؛ زیرا ‌اندیشۀ مهدویت از اصول اساسی اعتقادات مسلمانان است و بنا بر راهنمایی آیات فوق برای فهم و کشف این نکات باید در این آیات بیندیشیم؛ زیرا عبرت یعنی عبور از صحنه‌ای به صحنۀ دیگر که معادل و موازی و همانند آن است. عبرت از قصص انبیا: که خداوند متعال آن را دربر دارندۀ تفصیل هر چیزی شمرده است در حوزۀ مسائل اعتقادی است؛ زیرا مسائل اعتقادی محل نسخ بین شرایع نیست و همواره دین و اعتقاد همۀ پیامبرانْ واحد، و آن اسلام بوده است؛

بنابراین عبرت دربارۀ فروع دین مطرح نمی‌شود. از این‌رو بر اساس آیۀ فوق، از آموزه‌های قرآن کریم این است که پاسخ پرسش‌ها و شبهات اعتقادی خود را در قصص پیامبران و امت‌هایشان جست‌وجو کنیم. اعتقاد به امام مهدی(عج) ، طول عمر، غیبت و وقایع عصر ظهور آن حضرت نیز در عصر ما یکی از مسائل اعتقادی به شمار می‌رود که میدان بحثی گسترده میان فرق اسلامی گردیده است و می‌توان با تأمل در سرگذشت پیشینیان در قرآن پرده از بسیاری از مبهمات آن برداشت (سند، 1432: 8).

5. در روایات نیز بر مشابهت روش پیشینیان و پسینیان تأکید شده است (مجلسی، 1362: ج‏9، 249).

6. همچنین در روایات متعدد، به طور خاص به شباهت سنّت‌های جاری الهی میان پیامبران الهی با امام مهدی(عج)  اشاره شده است ‏(صدوق، 1395: ج1، 322، ج2، 352).

7. بنابر روایتی معتبر (طباطبایی، 1417: ج8، 325 و 329)، خداوند پیش از دنیا در عالم ذرّ انسان‌ها را به آزمایشی آزمود و سپس از آنان که از دیگران پیشی گرفتند بر سر ایمان به خدا و رسول‌الله و نصرت مهدی(عج)  پیمان گرفت و آنان که نسبت به این پیمان عزم نشان دادند و عزم نسبت به امام مهدی(عج)  در آنان ثابت شد، به عنوان رسولان اولواالعزم برگزیده شدند (کلینی، 1362: ج2، 8). در این صورت باید به زندگانی رسولان اولواالعزم از این منظر نگریست و هدف رسالت و مأموریت آنان را زمینه‌سازی ظهور و یاوری امام مهدی(عج)  دانست و از زندگی آنان سیرۀ امام مهدی(عج)  را آموخت.

8. خداوند در آیاتی چند از قرآن تأکید می‌کند که مؤمنان به پیامبران و کتاب‌های آسمانی و فرشتگان در کنار الله و یوم‌الآخر ایمان آورند و به ایمان اجمالی بسنده نکنند (بقره: 136و 285؛ آل عمران: 84؛ نساء: 136)؛ زیرا سیرۀ آنان آیتی است که باید بدان ایمان داشت. بر اساس تفسیر اهل‌بیت: ایمان، اذعان و باور قلبی است که اثر آن در عمل پدیدار می‌شود (مجلسی، 1362: ج66، 64).

در واقع ثمرۀ ایمان عمل صالح است؛ پس شایسته است بدانیم اثر وخاصیت و ثمرۀ ایمان به رسولان چیست و خود را بدین وسیله در بهره‌مندی از این باور محک بزنیم. با توجه به آن‌چه دربارۀ آرمان مشترک همۀ پیامبران گفته شد، همۀ آنان در زندگی خود منتظر و زمینه‌ساز ظهور آن آرمان الهی در زمین بوده‌اند و نگاهشان به آن افق دوخته شده بود و به سوی آن گام برمی‌داشتند و از تمام قوا و آیاتی که خدا به آنان عنایت کرد در آن جهت بهره می‌بردند (کلینی، 1362: ج1، 231؛ مجلسی، 1362: ج26، 219، ج13، 5، ج52، 318).

مطالعۀ سیرۀ انبیای الهی در قرآن نشان می‌دهد که همواره دعای آنان الحاق به صالحان بوده و عموماً در اواخر عمرشان نوید استجابت این دعا را دریافت کرده‌اند (ذوالفقارزاده، 1389: 145 - 160) و صالحان همان کسانی هستند که خداوند آنان را وارثان زمین قرار داده است (انبیاء: 105)؛ یعنی امام مهدی(عج)  و یاوران ایشان. پس تنها با ایمانی که بر چنین معرفتی بنا شده می‌توان از آنان در مسیر یاوری امام مهدی(عج)  الگو گرفت و توفیق انجام عمل صالح یافت.

همچنین با در نظر داشتن عقیدۀ مسلّم رجعت، پیروی از رسولان (بحرانی، 1416: ج3، 317) در دوران رجعت‌ها در گرو ایمانی است که پیش از آن در دل ایجاد شده است (قمی، 1367: ج1، 222). از این‌رو تأکید خداوند به مؤمنان برای ایمان آوردن به پیامبران و کتاب‌های آسمانی و فرشتگان در کنار خدا و روز قیامت و پرهیز از بسنده کردن به ایمان اجمالی (طباطبایی، 1417: ج5، 182) برای آن است که آنان را به پیروی از رسولان به عنوان یاوران امام مهدی(عج)  موفق سازد. بنابراین، آیات سیرۀ رسولان در قرآن دارای پیام‌ها و درس‌های مهدوی است.

اکنون نمونه‌هایی از شباهت‌های میان امام مهدی(عج)  و پیامبران الهی بیان می‌شود که با تدبّر در آیات قصص از منظرهای هشت‌گانۀ فوق به دست آمده است:

مقام خلافت

«خداوند در آغاز داستان آدم(ع)  از قرار دادن خلیفه بر زمین خبر می‌دهد (بقره: 30). بیان مقام خلافت به شکل عام نشان می‌دهد که خلیفه لزوماً نبی یا رسول یا شخص آدم(ع)  نیست (روحانی مشهدی، 1392: 151)، بلکه مفهومی عام برای آغاز تا انتهای آفرینش بشر است. خلافت یعنی مجرای قدرت و تدبیر و ارادۀ حق تعالی شدن (عروسی حویزی، 1415: ج5، 486) و این همان مقام امامت است. از این‌رو امامت سنّت پایدار الهی است که رسول یا نبی نیز می‌توانند به چنین مقامی نایل شوند؛ همان‌گونه که ابراهیم(ع)  (بقره: 124) و اسحاق و یعقوب (سجده: 24) بدان دست یافتند و خداوند از رسیدن برخی از فرزندان این پیامبران به دلیل داشتن ویژگی‌هایی چون صبر و یقین و ظالم نبودن، خبر می‌دهد.

بنابراین امامت منصبی است که هم نبی و هم امام می‌تواند در آن قرار گیرد و امکان ندارد در هیچ دوره‌ای از زمان این جایگاه خالی و غیرفعّال باشد؛ در حالی که رسولان پی در پی و به گونه‌ای فرستاده می‌شوند که میان آنان زمان‌های فترتی وجود دارد (مؤمنون: 44) و بعد از رسول خاتم _ به بیان خود آن حضرت _ رسول و نبی نخواهد آمد (قشیری نیشابوری، 1412: ج7، 120)، ولی 12 خلیفه خواهند بود (کورانی، 1428: ج3، 501). در این صورت خلیفۀ پروردگار در هر زمانی وظایف و شئون خلافت را برعهده دارد.» (سند، 1432: 79)

در آیات قصص قرآن، از استخلاف صالحان در دوره‌هایی از زمان سخن به میان آمده و بنا بر آیۀ استخلاف (نور: 56) و گواهی روایات فریقین، تمکین و غلبۀ کامل خلفا در زمان امام مهدی(عج)  واقع خواهد شد (دمشقی، 1419: ج6، 72). بنابراین، داستان آدم(ع)  به عنوان نخستین خلیفه و سایر کسانی که در قرآن از خلافت آنان سخن رفته است، نمونه و نشانه‌ای برای این اصل به شمار می‌رود که همان خلافت امام مهدی(عج)  و صالحان در پایان تاریخ است و توجه و تدبر در این آیه‌ها و مثل‌ها ما را با ذی‌الآیه و ممثّل آشنا می‌کند.

وعده و بشارت ظهور

خداوند متعال همواره پیش از ظهور هادیان، مصلحان و پیامبران، وعده و بشارت ظهور آنان را داده است. این سنّت الهی دربارۀ هادیان، دربارۀ چندی از آنان به صراحت در قرآن طرح شده و دربارۀ بسیاری دیگر در روایات از چنین وعده و بشارتی سخن رفته است. خداوند وعده و بشارت ظهور آدم(ع)  را به عنوان خلیفۀ خود در زمین، در میان فرشتگان مطرح ساخت (بقره: 30).

همچنین وعدۀ تمکین و غلبۀ یوسف(ع)  (یوسف: 100) نیز در قالب رؤیای او (یوسف: 4) و تعلیم تأویل آن به یعقوب داده شد (یوسف: 5 - 6). بشارت تولد اسماعیل (صافات: 101) و همچنین اسحاق(ع)  به عنوان پیامبری از صالحان، و یعقوب (هود: 71) به ابراهیم(ع)  داده شد (صافات: 112) و آمدن یحیی را به زکریا(ع)  بشارت داد (مریم: 7). همچنین آمدن رسول‌الله(ص)  به عیسی(ع)  بشارت داده شد (صف: 6).

در روایات نیز از موعود بودن ابراهیم و موسی(ع)  سخن گفته شده که سیاق آیات داستان این دو پیامبر چنان‌که خواهد آمد، مؤید درستی این مطلب است. بنابراین بشارت آمدن مصلح و منجی به نیکان از جانب هادیان و پیامبران سنّتی الهی است که دربارۀ امام مهدی(عج)  نیز جاری شده است؛ زیرا بنابر روایات مسلّم فریقین (اکبرنژاد، 1383: 180) رسول خدا(ص)  چنین بشارت داده‌اند:

مهدى کسى است که زمین را پر از عدل و داد مى‏کند همان‌گونه که پر از ظلم و جور شده باشد، و سوگند به خدایى که مرا به حقّ به پیامبرى برانگیخت اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد خداوند آن روز را طولانى کند تا به غایتى که فرزندم مهدى در آن روز ظهور کند و روح الله _ عیسى بن مریم _ فرود آید و پشت سر او نماز خواند و زمین به نورش روشن گردد و حکومتش به شرق و غرب عالم خواهد رسید. (پهلوان، 1380: ج1، 524)

بسیاری از ویژگی‌های مشابه در سیرۀ پیامبران به سبب همین وعدۀ الهی و انتظار نیکان برای ظهور منجیان است؛ زیرا ظالمان و جباران هر زمان نیز از این وعده ناخشنود بوده و همۀ تلاش و تدبیر خود را برای عدم تحقّق آن به کار می‌بستند و همین مسئله سبب می‌گردد خداوند متعال نیز با تدبیری ویژه فرستادگان خود را حفظ کند. مانند آن‌که حمل و ولادت آنان پنهانی صورت گیرد و گاه هویتشان پنهان گردد و دورانی را تا آماده شدن شرایط، در غیبت به سر برند و آن‌گاه ظهور کنند.

پنهانی بودن ولادت

«قرآن کریم در داستان موسی(ع)  از تدابیر شدید امنیتی از سوی فرعون برای جلوگیری از زنده ماندن فرزندان پسر بنی‌اسرائیل حکایت دارد (قصص: 4)؛ زیرا به آنان وعدۀ ظهور منجی از میان بنی‌اسرائیل داده شده بود. سیاق آیات ابتدای سورۀ قصص نشان می‌دهد ترس آنان از وقوع این وعده (قصص: 6)، سبب کشتار نوزادان پسر بنی‌اسرائیل شد. از آن‌جا که تحقق وعدۀ الهی حتمی است (حج: 47)، در چنین شرایطی که ظالمان در فکر نابودی منجی الهی هستند، خداوند نیز با اجرای تدبیر خود، جان او را حفظ می‌کند؛ چنان‌که مادر موسی(ع)  دوران حمل را به طور پنهان سپری نمود و پروردگار به او وحی کرد که چگونه موسی(ع)  را از گزند دشمنان حفظ کند (قصص: 7) و با این تدبیر موسی(ع)  در دامان دشمن رشد یافت (طه: 39)؛ همان‌گونه که دولت بنی‌عباس با همۀ وسعتش در دوران امام هادی و امام عسکری(ع)  این دو امام را در شهر سرّ من‌رأی که شهری نظامی بود زندانی کرد.

زندان این دو امام زندان اجتماعی یا سیاسی نبود، بلکه زندان نظامی بود و این مسئله نشان‌گر ترس شدید آنان از ظهور و ولادت این مصلح موعود است که هزاران حدیث از طرق فریقین دربارۀ او وارد شده بود (کورانی، 1428) و به قدرت نامحدود الهی و علم و تدبیر او مصلح موعود به شکل پنهان تولد یافت و همچون موسی(ع)  در دامان دشمن رشد کرد. اما آنان که تنها به قدرت‌ها و اسباب مادّی چشم دارند، ولادت امام را انکار می‌کنند و قدرت و تسلط نظامی حکومت عباسی بر زندگی این دو امام را مانع تحقق ولادت امام مهدی(عج)  می‌دانند؛ چرا که مفهوم پنهانی بودن ولادت و غیبت امام را که پنهانی بودن هویت ایشان و نه عدم حضور ایشان است را درک نکرده‌اند.» (سند، 1432: 33)

دلیل بیان تفصیلی داستان پنهانی بودن تولد و رشد و نموّ موسی(ع)  در قرآن همین است که مؤمنان با تدبر در آن به حال امام مهدی(عج)  آگاه گردند و این مثل و نمونه آنان را به طور آشکار به اصل حقیقتی راهنمایی کند که باید بدان ایمان و اعتقاد داشته باشند.

طول عمر

بنابر روایات، نوح(ع)  تا دو هزار و پانصد سال عمر کرد. هشتصد و پنجاه سال پیش از نبوت و نهصد و پنجاه سال به دعوت قوم خود مشغول بود و دویست سال در کشتى کار می‌کرد تا آن را ساخت و پانصد سال پس از نزول از کشتى و خشکیدن آب، تا شهرها را ساخت و فرزندانش را در آن‌ها جا داد (صدوق، 1400: 512؛ کلینی، 1362: ج8، 284). عمر طولانی نوح(ع)  نشانه‌ای است برای عمر طولانی امام مهدی(عج)  و شباهت و سنّتی است که خداوند از امام مهدی(عج)  در نوح(ع)  قرار داده تا حجّت را بر کافران تمام کند و کسی نتواند وجود آن حضرت را به دلیل استبعاد عمر طولانی برای ایشان انکار کند (صدوق، 1395: ج2، 352). در روایات نیز آمده است: در قائم سنّتى از نوح وجود دارد که آن، طول عمر است (همو: ج1، 322). سید بن طاووس در مناظره‌اش با برخی از عامه در این‌باره می‌گوید:

اگر مردى حاضر شود و بگوید: من بالاى آب شط بغداد راه می‌روم، همۀ مردم تعجب نموده و براى دیدن آن اجتماع نمایند، و اگر این کار را ببینند البته بسیار تعجب نمایند، و اگر پیش از پراکنده شدن مردم، مرد دیگرى بیاید و همین ادعا را بنماید، قهراً تعجب مردم از اول کمتر خواهد بود، و بسا که گروهى از حاضران و تماشاچیان متفرق شوند و براى دیدن کار او نمانند، و اگر شخصى ثالثى بیاید و همین ادعا را بنماید، شاید براى مشاهدۀ کار او به غیر از اندکى از مردم نمانند، و آنان هم که بمانند از عمل او چندان تعجب نخواهند کرد، و اگر شخص چهارمى آمده و بگوید: من نیز همین عمل را به‌جا مى‏آورم، چه‌بسا که هیچ‌کس براى تماشاى او باقى نماند، و بر فرض ماندن از کار او تعجب نکنند؛ زیرا که عمل او بعد از این مشاهدات در نظر آنان امری است عادى و غرابت ندارد.

و مثل مهدى(ع)  نیز چنین است؛ زیرا که شما خود روایت نموده‏اید که ادریس تا حال در آسمان زنده و موجود است، و خضر از زمان حضرت موسى(ع)  یا قبل از آن تا حال زنده است، و عیسى(ع)  در آسمان زنده و موجود است و با مهدى(ع)  به زمین بازگردد، و این سه نفر از بشرند که عمر ایشان طولانى است، و به سبب وجود ایشان تعجب و استبعادى در طول عمر باقى نماند. پس چرا براى محمد بن عبدالله(ص)  تأسى به یکى از ایشان نباشد، که در عترت آن حضرت نیز از جهت طول عمر آیتى از آیات الهى بروز و ظهور نماید.

و شما خود در حالات و اوصاف مهدى(ع)  روایت نموده‏اید که: «أنه یملأ الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت جوراً و ظلماً»، یعنى آن حضرت(ع)  زمین را پر از عدل و داد نماید بعد از آن‌که پر از جور و ظلم شده باشد، و اگر قدرى فکر کنید و کمى تدبر و تأمل نمایید خواهید تصدیق کرد که پر کردن شرق و غرب و نزدیک و دور زمین را از عدل و داد اعجب از طول عمر آن حضرت است، و به کرامات الهى نسبت به اولیای خود نزدیک‏تر است.

و نیز خود شما شهادت می‌دهید و تصدیق می‌نمایید که نبىّ معظّم عیسى بن مریم ‏در نماز به آن حضرت اقتدا نماید، و در جنگ‌ها مددکار آن حضرت خواهد بود، و این نیز از طول عمرى که شما از آن تعجب نموده و آن را بعید دانید، مهم‏تر و بزرگ‌تر است. پس در این جهت نیز جماعت حاضرین موافقت نموده و آن را قبول کردند. (ابن‌طاوس، 1375: 106)

غیبت

مفهوم غیبت به معنای پنهانی بودن هویت فرستادۀ الهی برای تدبیر حفظ جان و فراهم شدن امکان ادای وظیفه و مأموریت در بسیاری از قصص قرآن قابل بازشناسی است. ابراهیم، یوسف، ذوالقرنین، خضر، موسی و عیسی: همگی در دوره‌ای از زندگانی، از قوم خود غایب بوده‌اند. تدبّر در داستان غیبت هریک از آنان، از حقایق بسیاری دربارۀ غیبت امام مهدی(عج)  پرده برمی‌دارد؛ حقایقی چون مفهوم غیبت، عامل غیبت، محل غیبت، وظیفۀ امام غایب، وظیفۀ منتظران و شرایط ظهور.

غیبت ابراهیم(ع)

در روایات، برای ابراهیم(ع)  دو غیبت ذکر شده است (صدوق، 1395: ج1، 138) که آیات قرآن نیز آن را تأیید می‌کنند؛ یکی در دوران کودکی و دیگری پس از کناره‌جویی از مشرکان قومش که در قرآن با واژگان هجرت (عنکبوت: 26) و اعتزال (مریم: 48) از آن یاد شده است. بنابر آیات قرآن، ابراهیم(ع)  در دوران کودکی و نوجوانی با ستاره‌پرستان، ماه‌پرستان و خورشیدپرستان همراه شد تا با آنان احتجاج کند (انعام: 76 - 80) و این نشان می‌دهد که نبوت او هنوز آشکار نشده بود و هویت او به عنوان فرستادۀ الهی شناخته نبود؛ زیرا اگر نبوت او آشکار شده بود نمی‌توانست همراه آنان اظهار به پرستش کرات آسمانی کند.

همان طور که در غیبت موسی و یوسف(ع)  خواهیم دید، غیبت به معنای پنهان بودن هویت و شخصیت است. در سرگذشت ابراهیم(ع)  نیز کاهنان، به نمرود از آمدن کسی که سلطنت او را تهدید می‌کند خبر داده بودند، اما هویت او را نمی‌شناختند. یعنی ابراهیم(ع)  در آغاز زندگی خود، از ترس نمرود به شکل پنهان زندگی می‌کرد. دانشمندان علم حدیث و تاریخ بر این مطلب اجماع دارند و آیات قرآن نیز آن را تأیید می‌کنند (طباطبایی، 1417: ج7، 208).

ابراهیم(ع)  در قرآن نبوتش را با دعوت آزر به خداپرستی و دوری از بت‌پرستی آغاز می‌کند و سپس به گفت‌وگو با قومش می‌پردازد و آنان را از بت‌پرستی بازمی‌دارد. آن‌گاه ماجرای شکستن بت‌ها و تصمیم نمرود به سوزاندن ابراهیم(ع)  و نجات او از آتش، همه در دوران نبوت آشکار ابراهیم(ع)  روی می‌دهد (انبیاء: 51 - 70). اما پس از این ماجرا ابراهیم از قومش برائت جسته و کناره می‌گیرد و به همراه لوط به سرزمین پربرکت شام (آلوسی، 1415: ج8، 419؛ قمی مشهدی، 1368: ج8، 230) هجرت می‌کند (انبیاء: 71).

این غیبت دوم ابراهیم(ع)  است. در این دوران خداوند اسحاق و یعقوب را به او می‌بخشد (مریم: 48 - 49). غیبت‌های دوگانۀ ابراهیم(ع)  نشانه و آیتی برای غیبت‌های دوگانۀ امام مهدی(عج)  است که اولی در آغاز زندگی و دوران کودکی و دومی پس از اعلام مأموریت و برای حفظ جان صورت می‌گیرد.

غیبت ذوالقرنین(ع)

ذوا القرنین پادشاهی است که در قرآن دربارۀ او و سفرها و کارهایش مطالبی نقل شده است. در روایات، داستان او را مثلی برای امامان و جایگاه الهی آنان دانسته‌اند (کلینی، 1362: ج1، 268 - 398). در برخی روایات نیز سفرهای او را نمونه و مثلی برای غیبت امام مهدی(عج)  برشمرده‌اند. در روایتی از امام حسن عسکری(ع)  آمده است:

مثل او در این امّت مثل خضر و ذوالقرنین است؛ او غیبتى طولانى خواهد داشت که هیچ‌کس در آن نجات نمى‏یابد، مگر کسى که خداى تعالى او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعا به تعجیل فرج موفّق سازد. ... پرسیدم: آن سنّتى که از خضر و ذوالقرنین دارد چیست؟ فرمود: اى احمد، غیبت طولانى. گفتم: اى فرزند رسول خدا، آیا غیبت او به طول خواهد انجامید؟ فرمود: به خدا سوگند چنین است تا به غایتى که بیشتر معتقدان به او بازگردند و باقى نماند مگر کسى که خداى تعالى عهد و پیمان ولایت ما را از او گرفته و ایمان را در دلش نگاشته و با روحى از جانب خود مؤیّد کرده باشد. (صدوق، 1395: ج2، 384)

مفسران دربارۀ این‌که ذی‌القرنین که بوده و سفرهای سه‌گانۀ او در قرآن به کجا بوده و سدّی که او ساخته در کجا قرار داشته، نظریات و احتمالات بسیاری مطرح کرده‌اند که علّامه طباطبایی در تفسیر المیزان به بیان این نظریات و نقد آن‌ها پرداخته و روشن کرده که هریک از آن‌ها اشکالات و ناسازگاری‌هایی با آیات سورۀ کهف در این‌باره دارد، اگرچه در این میان یکی از وجوه را به عنوان مناسب‌ترین نظر معرفی می‌کند (طباطبایی، 1417: ج13، 378- 398). اما عالم سبیط النیلی، از این آیات تفسیری جدید ارائه داده که با آیات و روایات و قرائن علمی سازگار است.

بنابر این تفسیر _ که دلایل آن در الطور المهدوی به تفصیل بیان شده است _ سفر ذواالقرنین سفری فضایی، به سیارۀ عطارد و زهره است؛ زیرا: 1. واژۀ عین دربارۀ کرات آسمانی نیز به کار می‌رود و «عین حمئه» و بنا بر قرائت دیگر «حامیه» به سیاره‌ای پرحرارت اشاره دارد. 2. لفظ «سبب» در همۀ موارد قرآنی برای سفر به فضا به کار می‌رود. 3. تطابق شرایطی که آیات بدان اشاره دارد با وضعیت این سیارات نسبت به زمین. و دلایل فراوان دیگر که همگی با قرائن و شواهد فراوان علمی و روایی تأیید شده است.

سدّ او در قطب شمال در نقطۀ خاصی از میدان مغناطیسی زمین قرار دارد که در قرآن به میان دو صدف تشبیه شده است و به دلیل اختلال مغناطیسی که با این سدّ ساخته شده از قطعات آهن و مس در آن نقطه ایجاد شده، ورود یأجوج و مأجوج که انسان‌های فضایی هستند (کلینی، 1362: ج8، 220)، به زمین غیرممکن می‌گردد (نیلی، 1430: 50 - 55). شکستن این سدّ و هجوم یأجوج و مأجوج نیز از نشانه‌های ظهور امام و علامت آغاز رجعت‌هاست (انبیاء: 95 - 97؛ کهف: 98).

از طرفی آیات قرآن و روایات دلالت دارد بر این‌که عوالم متعددند (نیلی، 1430: 25 - 34) و رسالت رسول خاتم(ص)  جنبۀ جهانی داشته و در همۀ عوالم اثرگذار بوده است (همو: 36 - 38). همچنین در روایات به سفرهای امام مهدی(عج)  به فضا با کاربرد الفاظ قرآنی «یرقی فی اسباب السماوات» اشاره شده است (مجلسی، 1362: ج52، 321). در این صورت، این احتمال تقویت می‌شود که امام مهدی(عج)  در دوران غیبت و دوران ظهور سفرهایی فضایی دارند و مأموریت ایشان نیز چون رسول‌الله(ص)  مأموریتی جهانی و در همۀ عوالم است؛ زیرا سرگذشت ذی‌القرنین مَثَل و نمونه‌ای برای امام مهدی(عج)  است.

منابع

قرآن مجید، ترجمه: گرمارودی، تهران، انتشارات قدیانی، چاپ دوم، 1384ش.
ابن‌طاوس، علی بن موسی، کشف المحجة لثمرة المهجة، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، 1375ش.
ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه _ منشورات محمد علی بیضون، چاپ اول، 1419ق.
اکبرنژاد، مهدی، «نقد دیدگاه ابن‌خلدون دربارۀ احادیث مهدویت»، فصل‌نامۀ قبسات، ش33، تهران، پاییز 1383ش.
آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1416ق.
__________________ ، المحجة فی ما نزل فی القائم الحجة، ترجمه: سید مهدی حائری قزوینی، تهران، نشر آفاق، چاپ ششم، 1386ش.
تاجری‌نسب، غلامحسین، فرجام‌شناسی حیات بشر، تهران، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، چاپ اول، 1387ش.
دژآباد، حامد، «بررسی ادلۀ اهل‌سنت دربارۀ آیۀ استخلاف و ارتباط آن با عصر ظهور»، فصل‌نامۀ علمی _ پژوهشی مشرق موعود، ش22، قم، مؤسسۀ آینده روشن، تابستان 1391ش.
ذوالفقارزاده، محمدمهدی، درآمدی بر مدیریت صالحین، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) ، چاپ دوم، 1389ش.
روحانی مشهدی، فرزانه، «امام مهدی(عج)  در قرآن و روایات با تأکید بر بازخوانی سیرۀ انبیاء» (پایان‌نامه)، تهران، دانشگاه تهران، 1392ش.
سند، محمد، الامام المهدی و الظواهر القرآنیة، نجف، مرکز الدراسات التخصصیة فی الامام المهدی(عج) ، چاپ اول، 1432ق.
سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، بی‌نا، 1404ق.
شاذلی، سید بن قطب بن ابراهیم، فی ظلال القرآن، بیروت _ قاهره، دارالشروق، چاپ هفدهم، 1412ق.
صافی گلپایگانی، لطف‌الله، اصالت مهدویت، قم، انتشارات مسجد جمکران، 1400ق.
________________________ ، منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، قم، نشر کوثر، چاپ سوم، 1430ق.
صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الأمالی، بیروت، نشر اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
_______________________________ ، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، قم، دارالحدیث، چاپ اول، 1380ش.
_______________________________ ، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، 1395ق.
طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین، چاپ پنجم، 1417ق.
طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
عروسی حویزی،عبد علی بن جمعه، نور الثقلین، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق.
قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1368ش.
قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دارالکتاب، چاپ چهارم، 1367ش.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، 1362ش.
کورانی، علی، معجم احادیث الامام المهدی، قم، موسسة المعارف الاسلامیة، چاپ دوم، 1428ق.
مجتهد شبستری، «محمد، مدخل "آخرالزمان"» در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، 1367ش.
مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، انتشارات اسلامیه، 1362ش.
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1374ش.
قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق: محمّد فؤاد عبدالباقی، قاهره، دارالحدیث، چاپ اول، 1412ق.
نعمانی، محمّد بن ابراهیم، الغیبة، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، بی‌تا.
نیلی، عالم سبیط، الطور المهدوی، بیروت، دار المحجة البیضاء، چاپ چهارم،1430ق.

 

 

 

 

موارد مرتبط

  • گم شده ام بابا نمی آیی ؟

    به عرفات مقدس، رسیدم همان جا که بسیار شنیده بودم از آن؛ دور از چادرهای اقامت، روی خاک ها نشستم و چشمان خود را بستم. 

    تصاویر نگاه ملتمس بدرقه کنندگان و حرف هایشان از جلوی دیدگانم رد شد.

    - میثم! یادت نره برای خواهرت دعا کنی!
    - خوش به حالت میثم! می دانی کجا می روی؟ 
    - داداش! اون جا یاد امام حسین باشی ها!
    بدون این که بخواهم می آمدند و می رفتند؛ 10 دقیقه ای گذشته بود و فکر من هم چنان آشفته! به خود گفتم یاد کتاب هایی که خوانده ای بیافت! «عرفات سرزمینی است که انسان خود را می یابد؛ زیرا عرفات از «عرف» به معنی شناخت است.»
    به امید باز شدن چشم دل، چشمان خود را بسته نگاه داشته بودم و برای خود تکرار می کردم: میثم عرفات، جایی است که انسان خود را می شناسد! میثم جان امسال در صحرای عرفات جای ایرانی ها خالیه! امسال مراسم چبدون ایرانی ها رنگ و بویی نداره! وقتی دعای عرفه می خونید حتما یادشون کنید!  راستی یادی هم از شهدای مظلوم منای سال 94 هم بکن؛ کسانی که حاجی نشده ولی واقعا حاجی شدند!
    شاید فقط همین یک بار عرفات را درک کنی؛ همین چند ساعت را وقت داری خواهش می کنم درست استفاده کن! این جا عرفات است مکان اجابت دعا و مغفرت. 

    صدای کودکی را شنیدم که از پشت سرم می آمد: 
    بابا کجایی؟! گمت کردم! بابای خوبم!
    توجهی نکردم در این صحرا خیلی ها هستند که می توانند به او کمک کنند! من بیچاره، کار دارم! ماه ها که نه؛ سال ها منتظر این لحظه بودم.

    - خدایا! این بنده ی تو در سرزمین توست کمکش کن به آن چه تو می خواهی برسد!
    دست هایم را از سرم بالاتر برده و گردنم را به سمت پایین خم کردم؛ آرام آرام، تمام آدم ها و نوشته ها از مقابل چشم های بسته ام رفتند و فقط همین جمله ماند: امام خود را بشناس که اگر او را بشناسی جلو افتادن یا عقب-افتادن ظهور ضرری به تو نخواهد زد!
    دعای عرفه و دعا در غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه (دعای معرفت) را همراه خود آورده بودم. ابتدا شروع کردم به خواندن دعای معرفت. بعد از هر فراز، ترجمه آن را نیز با دقت می خواندم: «اللهم عرّفنی نفسک... » خدیا! خودت را به من بشناسان! که اگر تو را نشناسم پیامبرت را نخواهم شناخت! خدایا! پیامبرت را به من بشناسان! که اگر پیامبرت را نشناسم حجتت را نخواهم شناخت! خدایا! حجتت را به من بشناسان که اگر حجتت را نشناسم از دینم گمراه خواهم شد. 
    صدای کودکی را شنیدم که از پشت سرم می آمد: 
    بابا کجایی؟! گمت کردم! بابای خوبم!
    توجهی نکردم در این صحرا خیلی ها هستند که می توانند به او کمک کنند! من بیچاره، کار دارم! ماه ها که نه؛ سال ها منتظر این لحظه بودم. منتظر همین جا که مولایم حسین در آن دعای عرفه را قرائت فرمود. چه قدر دوست داشتم یک بار عرفه در این جا، عرفه بخوانم! 
    - بابا گشنمه! این جا خیلی داغه! بابا! خوابم میاد چرا گم شدم؟!
    خدیا! می دانی که چه قدر بچه ها را دوست دارم و همیشه از نگاه به آن ها و حرف زدن با آن ها لذت می برم! خدایا! می دانی که عصمت آن ها مرا یاد عصمت مولا می اندازد و هرگاه که از دنیای پرگناه و دودآلود اطراف دلم می گیرد، نگاه به حرکات و چهره ی آنان است که نشاط و امید را به قلبم باز می گرداند. چرا امروز با همین دوست داشتنی ام، امتحان می شوم؟!
    - خدا را شکر! به نظر می رسد پدر خود را پیدا کرده ... صدایی نمی آید.
    دعای معرفت تمام شد و سریع دعای عرفه را باز کردم به امید این که حتی لحظه ای از دستم نرود: خدایی را سپاس که هیچ موجودی نمی تواند قضایش را برگرداند و از بخشش بازش بدارد؛ کسی که مانند ساخته ی هیچ سازنده ای نیست ... وقتی تمام خوبی هایش خداوند رحیم را می شمردم «اَنْتَ الَّذى مَنَنْتَ اَنْتَ الَّذى اَنْعَمْتَ اَنْتَ الَّذى اَحْسَنْتَ اَنْتَ الَّذى اَجْمَلْتَ » حلاوتی داشت عجیب که آرزو می کردم تمام نشود!

    میثم جان امسال در صحرای عرفات جای ایرانی ها خالیه! امسال مراسم برائت از مشرکین بدون ایرانی ها رنگ و بویی نداره! وقتی دعای عرفه می خونید حتما یادشون کنید! راستی یادی هم از شهدای مظلوم منای سال 94 هم بکن؛ کسانی که حاجی نشده ولی واقعا حاجی شدند!

     که به بدی های من رسید. « ان َا الَّذى اَسَاْتُ اَن َا الَّذى اَخْطَاْتُ اَن َا الَّذى هَمَمْتُ اَن َا الَّذى جَهِلْتُ اَن َا الَّذى غَفَلْتُ »گریه امانم نمی داد و شرم، سر به زیرم کرده بود به وسط های دعا رسیدم و شمردن اعضای بدن و ظرایف آن، همین جا بود که ناخودآگاه به یاد اعضای پاک و الهی ارباب عشق، روی خاک های کربلا، افتادم؛ نمی دانستم چه کنم فقط داد می زدم خدا! حسین را ببین! گویی مولا در مقابل من، روی زمین افتاده بود و من شاهدش بودم که ...
    دوباره صدایی محزون به گوشم رسید:
    -  بابا! من از تنهایی می ترسم! این جا هیچ کی حواسش به من نیست! پاهام زخمی شده؛ ببین! از بس دنبال تو گشتم دمپاییم گم شده؛ پاهام می سوزه!
    دعا را به زمین بخشیدم و برخاستم! آغوش خود را به روی او باز کردم اما به طرفم نیامد، زانوان کوچکش را بغل گرفته بود. صورت آفتاب سوخته و خیس اشک و آلوده به خاکش را بالا آورد و با صدایی منقطع از شدت گریه نگاهم کرد و گفت آقا شما بابای من را می شناسید؟ به طرفش رفتم و در آغوشش گرفتم و وقتی صورت ظریفش روی شانه هایم آرام گرفت، شانه های من بود که می لرزید! نمی توانستم صدای ناله ام را مخفی کنم؛ هرچند همیشه از این که بچه ها گریه ام را ببینند می ترسم و گرفتگی دلشان قلبم را آتش می زند؛ اما این بار دست خودم نبود به جای تسلّای او؛ خودم را مصیبت زده دیده بودم. برخاستم و چادر به چادر به همه ی کاروان ایرانیان سر زدم. در یکی از چادرها برادری گفت که پدر او مدتی است که به دنبال اوست و همین الان از چادر ما رد شده. به سرعت بیرون آمدم و مردی را دیدم که هراسان در حال دویدن به سمت چادر بعدی است. صدایش زدم. کودک نیز با صدایی گرفته، صدا زد بابا! برگشت و به طرف فرزند خود دوید بوسیدمش و او را به آغوش امن پدر سپردم! و آن ها را با گریه ی شوق تنها گذاشته و برگشتم. کمی که از چادرها فاصله گرفتم و جمعیت کمتر شد، نشستم. زانوانم می لرزید و شانه هایم نیز؛ با زبان بند آمده، مانند همان کودک بریده بریده می گفتم:

    شاید فقط همین یک بار عرفات را درک کنی؛ همین چند ساعت را وقت داری خواهش می کنم درست استفاده کن! این جا عرفات است مکان اجابت دعا و مغفرت.

    -  بابا! بابای خوب من! گم شدم! این جا خیلی داغه! هوای دلم بده مولا! خیلی ها برایم شمشیر تیز کرده اند؛ ببخشید که دست قوی و گرمتان را رها کردم! چه قدر منتظر آمدنم بودید! چه قدر به همه سپردید، اگر از من خبری شد، خبرتان کنند؟! مولا این جا عرفات است و من آمده ام شما را بشناسم؛ اصلاً به همین امید آمده ام! من کجا و عرفات کجا! می دانم که قلبم چون لباسم سفید نیست و شما از من بیزارید؛ اما، به قلب مجروح و پاهای زخمیم رحمی کنید! خیلی ها التماس کردند دعایشان کنم؛ التماستان می کنم دعایشان کنید. مولا! من از این دنیا و ظواهر فریبنده اش می ترسم! آمده بودم خود را بشناسم اما مگر بدون شما کسی هستم؟! شما که نباشی هیچ کس قدر وجودم را نمی داند و استعدادهای خدادادیم اسراف می شود؛ من که بلد نیستم از آن ها خوب استفاده کنم! مولا من ضعیفم. عجله و بخل امانم بریده. نفس این بزرگ ترین دشمن من دوست داشتنی های وجودم را پیدا کرده و برای گول زدنم از آن ها استفاده می کند و  و شیطان ها دورم حلقه زده اند! بدون شما و تعلیم و حفاظتتان می میرم که مرگ همین جاهلیت است! من از بازی های دنیا و جلوه گریش می ترسم! می ترسم چشمم ببیند و دلم برود! مولا بدون شما زخمی شدن هست و بی کسی! بابا! مردم همه مشغول کار خودشان هستند؛ چرا گم شدم؟! انگار یک عمر اشتباه همه ی مردم تاریخ غیبت، امروز از زبان من جاری می شد! 
    به خودم که آمدم، پشت سرم، عالمی بود؛ یک عالم عاشق نشسته بودند و ضجه می زنند که بابا! ما را ببخش! بابا! به داد دلمان برس! ... 
    پس از این مناجات طولانی آمدی و بر قلب مجروحم مرهمی نهادی. نمی دانم شاید همه مردم این گونه بودند. آرامشی خاص و وصف ناشدنی! لذتی ناب و دست نیافتنی! عطر حضور تو! مولای رحیم ما!
    بوى گلى است در عرفات از حضور تو                سوى گل وجود تو ما با سر آمدیم
    کاش این شیرینی هر روز و هر شب تکرار شود که:
    اگر ساقى دهد ساغر از این دست                   به یك پیمانه از خود مى توان رست...
    خوشا آن دل كه از اغیار ببرید                          خوشا آن جان كه از جز یار بگسست
    خوشا آن دل كه با دلدار آمیخت                       خوشا آن جان كه با جانانه پیوست

     

    خدیجه همتیان پور فرد
  • منظور از رسول اکرم (ص) از سمیی در اوصاف امام عصر (عج)

    سمیی یعنی حضرت هم نام من است و پیغمبر نامش (محمد) و (احمد) است . در حالی که امام عصر نامش (محمد) است ؟

    پاسخ به شبه :

    این گونه که شما فرمودید نیست  ولی همان طور که آوردید حضرت هم نام پیغمبر (ص) است و دو نام دارد نام آشکار (محمد) و نام مخفی او احمد است ، لطفا سند این گفتار را در کتاب کمال الدین ،ج2 ، صفحه 653 ، مطالعه فرمایید

  • آثار و نتایج خواندن زیارت عاشورا

    در فضیلت و فوائد قرائت زیارت عاشورا روایات زیادی از ائمه معصومین(ع) ذکر شده است که در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

    امام محمد باقر(ع) به علقمه فرمود: پس از آنکه به آن حضرت با سلامی اشاره کردی، دو رکعت نماز بخوان و سپس زیارت عاشورا را بخوان. هنگامی که این زیارت را خواندی در حقیقت او را به چیزی خواندی که هر کس از ملائکه که بخواهند او را زیارت کنند، به آن می خوانند و خداوند برای تو هزار هزار حسنه می نویسد و از تو هزار هزار سیئه محو می نماید و تو را هزار هزار مرتبه بالا می برد و همانند کسانی می باشی که در رکاب آن حضرت به شهادت رسیدند. حتی در درجات آنها هم شریک می شوی. (کامل الزیارات- ص 74)

    امام صادق(ع) به صفوان می‌فرماید: زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین می کنم، اول زیارتش قبول شود. دوم سعی و کوشش او شکور باشد. سوم حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نا امید از درگاه او برنگردد زیرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. (بحارالانوار-جلد 98-ص 300)

    در روایت دیگر می‌خوانیم: اگر مردم می دانستند زیارت امام حسین(ع) چه ارزشی دارد، از شدت شوق و علاقه می مردند و حسرت رسیدن به آن پاداش ها، جسم و روح آنها را پاره پاره می کرد." (بحارالانوار-جلد 101 –ص 18)

    زیارت امام حسین(ع) بر هر مؤمنی که اقرار به امامت ایشان داشته باشد، واجب است.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 69)

    کسی که امام حسین(ع) را تنها برای رضا و خوشنودی پروردگار، و نه برای کسب شهرت زیارت کند، خداوند تمامی گناهان او را پاک می کند.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 4)

    اگرکسی بدون عذر موجه امام حسین(ع) را زیارت نکند، از اهل آتش خواهد بود.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 4)

    کسی که امام حسین(ع) را زیارت نکند شیعه اهل بیت نیست.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 4)

    امام صادق علیه السّلام فرمود:" ای زراره ! آسمان چهل روز ، در سوگ حسین بن علی علیه السّلام گریه کرد.(جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 552)

    این زیارت امروزه به زیارت عاشورا شهرت یافته است و خواندن آن در همه اوقات و هر روز دارای فوائد و برکات زیادی است. این زیارت تجدید عهد همه روزه پیروان حسین بن علی ‏علیهم ‏السلام با مولای خویش است که همراه با تولّی و تبری است و خط فکری زائر را در برابر دوستان و دشمنان اسلام و اهل بیت‏(ع)ترسیم می‏کند و اعلام همبستگی با موافقان راه حسین‏(ع) و اعلان جنگ و مبارزه با دشمنان حق است تا عشق در وی به جهاد بیرونی بیانجامد.

  • چهل حدیث در ضمن عاشورا و کربلای حسین

    چهل حدیث ارزشمند از ائمه از کربلا و شهادت سید و سالار شهیدان حسین (ع)

    حدیث اول :حریم پاک

    عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال:
    ..و هی اطهر بقاع الأرض و اعظمها حرمة و انها لمن بطحاء الجنة.
    پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در ضمن حدیث بلندی می فرماید: کربلا پاکترین بقعه روی زمین و از نظر احترام بزرگترین بقعه ها است و الحق که کربلا از بساطهای بهشت است. بحار الانوار، ج 98، ص 115 و نیز کامل الزیارات، ص 264

    حدیث دوم:سرزمین نجات

    قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
    یقبر ابنی بأرض یقال لها کربلا هی البقعة التی کانت فیها قبة الاسلام نجا الله التی علیها المؤمنین الذین امنوا مع نوح فی الطوفان.

    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: پسرم حسین در سرزمینی به خاک سپرده می شود که به آن کربلا گویند، زمین ممتازی که همواره گنبد اسلام بوده است، چنانکه خدا، یاران مؤمن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد. کامل الزیارات، ص 269، باب 88، ح 8

    حدیث سوم: مسلخ عشق

    قال امیر المؤمنین علی علیه السلام:
    هذا...مصارع عشاق شهداء لا یسبقهم من کان قبلهم و لا یلحقهم من کان بعدهم.

    حضرت علی علیه السلام روزی گذرش از کربلا افتاد و فرمود: اینجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است شهیدانی که نه شهدای گذشته و نه شهدای آینده به پای آنها نمی رسند.

    تهذیب، ج 6، ص 73 و بحار، ج 98، ص 116

    حدیث چهارم: عطر عشق

    قال علی علیه السلام:
    واها لک أیتها التربة لیحشرن منک قوم یدخلون الجنة بغیر حساب.
    امیر المؤمنین علیه السلام خطاب به خاک کربلا فرمود: چه خوشبوئی ای خاک! در روز قیامت قومی از تو بپا خیزند که بدون حساب و بی درنگ به بهشت روند.

    شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 4، ص 169

    حدیث پنجم:ستاره سرخ محشر

    قال علی بن الحسین علیه السلام:
    تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدری و تنادی أنا أرض الله المقدسة الطیبة المبارکة التی تضمنت سید الشهداء و سید شباب اهل الجنة.

    امام سجاد علیه السلام فرمود: زمین کربلا، در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدی می درخشد و ندا در می دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکی که پیشوای شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است. ادب الطف، ج 1، ص 236، به نقل از کامل الزیارات، ص 268

    حدیث ششم:کربلا و بیت المقدس

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    الغاضریة من تربة بیت المقدس.
    امام صادق علیه السلام فرمود: کربلا از خاک بیت المقدس است. کامل الزیارات، ص 269، باب 88، ح 7

    حدیث هفتم: فرات و کربلا

    قال ابو عبد الله علیه السلام
    أن أرض کربلا و ماء الفرات اول ارض و اول ماء قدس الله تبارک و تعالی...

    امام صادق علیه السلام فرمود: سرزمین کربلا و آب فرات، اولین زمین و نخستین آبی بودند که خداوند متعال به آنها قداست و شرافت بخشید.بحار الانوار، ج 98، ص 109 و نیز کامل الزیارات، ص 269

    حدیث هشتم: کربلا، کعبه انبیاء

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    لیس نبی فی السموات و الارض، اءلا یسألون الله تبارک و تعالی أن یؤذن لهم فی زیارة الحسین (علیه السلام)، ففوج ینزل و فوج یعرج.

    امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ پیامبری در آسمانها و زمین نیست مگر این که می خواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شوند، چنین است که گروهی به کربلا فرود آیند و گروهی از آنجا عروج کنند. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 244، به نقل از کامل الزیارات، ص 111

    حدیث نهم: کربلا، مطاف فرشتگان

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    لیس من ملک فی السموات و الأرض الا یسألون الله تبارک و تعالی أن یؤذن لهم فی زیارة الحسین (علیه السلام)، ففوج ینزل و فوج یعرج.

    امام صادق علیه السلام فرمود:
    هیچ فرشته ای در آسمانها و زمین نیست مگر این که می خواهد خداوند متعال به او رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شود، چنین است که همواره فوجی از فرشتگان به کربلا فرود آیند و فوجی دیگر عروج کنند و از آنجا اوج گیرند. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 244، به نقل از کامل الزیارات ص 114

    حدیث دهم: راه بهشت

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    موضع قبر الحسین علیه السلام ترعة من ترع الجنة

    امام صادق علیه السلام فرمود: جایگاه قبر امام حسین علیه السلام دری از درهای بهشت است. کامل الزیارات، ص 271، باب 89، ح 1

    حدیث یازدهم: کربلا، حرم امن

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    ان الله اتخذ کربلا حرما آمنا مبارکا قبل أن یتخذ مکة حرما.
    امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که خدا کربلا را حرم امن و با برکت قرار داد پیش از آنکه مکه را حرم قرار دهد.کامل الزیارات، ص 267 بحار، ج 98، ص 110

    حدیث دوازدهم: زیارت مداوم

    قال الصادق علیه السلام:
    زوروا کربلا و لا تقطعوه فاءن خیر أولاد الانبیاء ضمنته...
    امام صادق عیه السلام فرمود: کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است. کامل الزیارات، ص 269

    حدیث سیزدهم: بارگاه مبارک

    قال الصادق علیه السلام:
    «شاطی ء الوادی الأیمن» الذی ذکره الله فی القرآن، (1) هو الفرات و «البقعة المبارکة» هی کربلا.
    امام صادق علیه السلام فرمود: آن «ساحل وادی ایمن» که خدا در قرآن یاد کرده فرات است و «بارگاه با برکت» نیز کربلا است. (2)

    فصل دوم: زیارت کربلا

    حدیث چهاردهم: شوق زیارت

    قال الامام الباقر علیه السلام:
    لو یعلم الناس ما فی زیارة قبر الحسین علیه السلام من الفضل، لماتوا شوقا.
    امام باقر علیه السلام فرمود: اگر مردم می دانستند که چه فضیلتی در زیارت مرقد امام حسین علیه السلام است از شوق زیارت می مردند.ثواب الاعمال، ص 319، به نقل از کامل الزیارات .

    حدیث پانزدهم: حج مقبول و ممتاز

    قال ابو جعفر علیه السلام:
    زیارة قبر رسول الله صلی الله علیه و آله و زیارة قبور الشهداء، و زیارة قبر الحسین بن علی علیهما السلام، تعدل حجة مبرورة مع رسول الله صلی الله علیه و آله.
    امام باقر علیه السلام فرمود: زیارت قبر رسول خدا «ص» ، و زیارت مزار شهیدان، و زیارت مرقد امام حسین علیه السلام معادل است با حج مقبولی که همراه رسول خدا «ص» بجا آورده شود.مستدرک الوسائل، ج 1، ص 266، و نیز کامل الزیارات، ص 156

    حدیث شانزدهم : تولدی تازه

    عن حمران قال: زرت قبر الحسین علیه السلام فلما قدمت جاءنی.ابو جعفر محمد بن علی علیه السلام...فقال علیه السلام:
    ابشر یا حمران فمن زار قبور شهداء آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم یرید الله بذلک وصلة نبیه حرج من ذنوبه کیوم ولدته امه.
    حمران می گوید: هنگامی که از سفر زیارت امام حسین علیه السلام برگشتم، امام باقر علیه السلام به دیدارم آمد و فرمود: ای حمران! به تو مژده می دهم که هر کس قبور شهیدان آل محمد (ص) را زیارت کند و مرادش از این کار رضایت خدا و تقرب به پیامبر (ص) باشد، از گناهانش بیرون می آید چون روزی که مادرش او را زاد.امالی شیخ طوسی، ج 2، ص 28، چاپ نجف بحار، ج 98، ص .20

    حدیث هفدهم: زیارت مظلوم

    عن ابی جعفر و ابی عبد الله علیه السلام یقولان:
    من احب أن یکون مسکنه و مأواه الجنة، فلا یدع زیارة المظلوم.
    از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نقل شده که فرمودند: هر کس که می خواهد مسکن و مأوایش بهشت باشد، زیارت مظلوم علیه السلام را ترک نکند. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 253

    حدیث هجدهم: شهادت و زیارت

    قال الامام الصادق علیه السلام:
    زوروا قبر الحسین (علیه السلام) و لا تجفوه، فاءنه سید شباب أهل الجنة من الخلق، و سید شباب الشهداء.
    امام صادق علیه السلام فرمود: مرقد امام حسین علیه السلام را زیارت کنید و با ترک زیارتش به او ستم نورزید چرا که او سید جوانان بهشت از مردم، و سالار جوانان شهید است. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 256: و کامل، ص 109

    حدیث نوزدهم: زیارت، بهترین کار

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    زیارة قبر الحسین بن علی علیهما السلام من افضل ما یکون من الاعمال.
    امام صادق علیه السلام فرمود: زیارت قبر امام حسین علیه السلام از بهترین کارهاست که می تواند انجام یابد.مستدرک الوسائل، ج 10، ص .311

    حدیث بیستم: سفره های نور

    قال الامام الصادق علیه السلام:
    من سره ان یکون علی موائد النور یوم القیامة فلیکن من زوار الحسین بن علی (علیهما السلام)
    امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس دوست دارد روز قیامت، بر سر سفره های نور بنشیند باید از زائران امام حسین (علیه السلام) باشد.وسائل الشیعه، ج 10، ص 330 بحار الانوار، ج 98، ص 72

    حدیث بیست و یکم: شرط شرافت

    قال الصادق علیه السلام: من اراد أن یکون فی جوار نبیه و جوار علی و فاطمة فلا یدع زیارة الحسین علیهم السلام
    امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که می خواهد در همسایگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در کنار علی (علیه السلام) و فاطمه (س) باشد، زیارت امام حسین (علیه السلام) را ترک نکند. وسائل الشیعه، ج 10، ص 331، ح .39

    حدیث بیست و دوم: زیارت، فریضه الهی

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    لو أن احدکم حج دهره ثم لم یزر الحسین بن علی علیه السلام لکان تارکا حقا من حقوق رسول الله (ص) لأن حق الحسین فریضة من الله تعالی، واجبة علی کل مسلم.
    امام صادق علیه السلام فرمود: اگر یکی از شما تمام عمرش را احرام حج بندد، اما امام حسین علیه السلام را زیارت نکند، حقی از حقوق رسول خدا (ص) را ترک کرده است چرا که حق حسین علیه السلام فریضه الهی و بر هر مسلمانی واجب و لازم است.وسائل الشیعه، ج 10، ص .333

    حدیث بیست و سوم: کربلا، کعبه کمال

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    من لم یأت قبر الحسین علیه السلام حتی یموت کان منتقص الاءیمان، منتقص الدین، اءن ادخل الجنة کان دون المؤمنین فیها.
    امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس به زیارت قبر امام حسین علیه السلام نرود تا بمیرد، ایمانش ناتمام و دینش ناقص خواهد بود، به بهشت هم که برود پایین تر از مؤمنان در آنجا خواهد بود.وسائل الشیعه، ج 10، ص .335

    حدیث بست و چهارم: از زیارت تا شهادت

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    لا تدع زیارة الحسین بن علی علیهما السلام و مر أصحابک بذلک یمد الله فی عمرک و یزید فی رزقک و یحییک ء الله سعیدا و لا تموت الا شهیدا.
    امام صادق علیه السلام فرمود: زیارت امام حسین علیه السلام را ترک نکن و به دوستان و یارانت نیز همین را سفارش کن! تا خدا عمرت را دراز و روزی و رزقت را زیاد کند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نمیری مگر شهید. وسائل الشیعه، ج 10، ص 335

    حدیث بیست و پنجم: حدیث محبت

    عن ابی عبد الله علیه السلام قال:
    من اراد الله به الخیر قذف فی قلبه حب الحسین علیه السلام و زیارته، و من اراد الله به السوء قذف فی قلبه بغض الحسین علیه السلام و بغض زیارته.
    از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: هر کس که خدا خیر خواه او باشد، محبت حسین (علیه السلام) و زیارتش را در دل او می اندازد و هر کس که خدا بدخواه او باشد، کینه و خشم حسین (علیه السلام) و خشم زیارتش را در دل او می اندازد. وسائل الشیعه، ج 10، ص 388، بحار الانوار، ج 98، ص 76

    حدیث بیست و ششم: نشان شیعه بودن

    قال الصادق علیه السلام:
    من لم یأت قبر الحسین علیه السلام و هو یزعم انه لنا شیعة حتی یموت فلیس هو لنا شیعة، و ان کان من اهل الجنة فهو من ضیفان اهل الجنة.
    امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که به زیارت قبر امام حسین نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد، او شیعه ما نیست، و اگر هم از اهل بهشت باشد، از میهمانان اهل بهشت خواهد بود. کامل الزیارات، ص 193، بحار الانوار، ج 98، ص .4

    حدیث بیست و هفتم: سکوی معراج

    قال الصادق علیه السلام:
    من اتی قبر الحسین علیه السلام عارفا بحقه کتبه الله عز و جل فی اعلی علیین.
    امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس که به زیارت قبر حسین علیه السلام نایل شود و به حق آن حضرت معرفت داشته باشد، خدای متعال او را در بلندترین درجه عالی مقامان ثبت می کند. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص .581

    حدیث بیست و هشتم: مکتب معرفت

    قال ابو الحسن موسی بن جعفر علیه السلام:
    أدنی ما یثاب به زائر أبی عبد الله (علیه السلام) بشط فرات، اذا عرف حقه و حرمته و ولایته، أن یغفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر.
    حضرت امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: کمترین ثوابی که به زائر امام حسین علیه السلام در کرانه فرات، داده می شود این است که تمام گناهان، مقدم و مؤخرش بخشوده می شود.بشرط این که حق و حرمت و ولایت آن حضرت را شناخته باشد. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 236، به نقل از کامل الزیارات، ص .138

    حدیث بیست و نهم:همچون زیارت خدا

    قال الامام الرضا علیه السلام:
    من زار قبر الحسین (علیه السلام) بشط الفرات کان کمن زار الله.
    امام رضا علیه السلام فرمود: کسی که قبر امام حسین علیه السلام را در کرانه فرات زیارت کند، مثل کسی است که خدا را زیارت کرده است.مستدرک الوسائل، ج 10، ص 250، به نقل از کامل

    فصل سوم :عاشورا و اربعین

    حدیث سی ام: زیارت عاشورا

    قال الصادق علیه السلام:
    من زار الحسین علیه السلام یوم عاشورا وجبت له الجنة.
    امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس که امام حسین علیه السلام را در روز عاشورا زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود.اقبال الاعمال، ص 568

    حدیث سی و یکم : بالاتر از روسپیدی

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    من بات عند قبر الحسین علیه السلام لیلة عاشورا لقی الله یوم القیامة ملطخا بدمه، کانما قتل معه فی عرصة کربلا.
    امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که شب عاشورا را در کنار مرقد امام حسین علیه السلام سحر کند، روز قیامت در حالی به پیشگاه خدا خواهد شتافت که به خونش آغشته باشد، مثل کسی که در میدان کربلا و در کنار امام حسین علیه السلام کشته شده باشد. وسائل الشیعه، ج 10، ص .372

    حدیث سی و دوم: نشانه های ایمان

    قال ابو محمد الحسن العسکری علیه السلام:
    علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسین، و زیارة الاربعین، و التختم، فی الیمین، و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم.
    امام حسن عسگری علیه السلام فرمود: نشانه های مؤمن پنج چیز است: 1 نمازهای پنجاهگانه (3) 2 زیارت اربعین
    2 انگشتر به دست راست کردن 4 بر خاک سجده کردن 5 بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.وسائل الشیعه، ج 10، ص 373، و نیز التهذیب، ج 6، ص 52

    فصل چهارم: تربت و تسبیح عشق

    حدیث سی و سوم: رواق منظر یار

    قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
    الا و ان الاجابة تحت قبته، و الشفاء فی تربته، و الأئمة (علیهم السلام) من ولده
    پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بدانید که اجابت دعا، زیر گنبد حرم او و شفاء در تربت او، و امامان علیهم السلام از فرزندان اوست. مستدرک الوسائل، ج 10، ص .335

    حدیث سی و چهارم: تربت و تربیت

    قال الصادق علیه السلام:
    حنکوا أولادکم بتربة الحسین (علیه السلام) فانها امان.
    امام صادق علیه السلام فرمود: کام کودکانتان را با تربت حسین (علیه السلام) بردارید، چرا که خاک کربلا، فرزندانتان را بیمه می کند. وسائل الشیعه، ج 10، ص .410

    حدیث سی و پنجم: بزرگترین دارو

    قال ابو عبد الله علیه السلام:
    فی طین قبر الحسین (علیه السلام)، الشفاء من کل داء، و هو الدواء الاکبر.
    امام صادق علیه السلام فرمود: شفای هر دردی در تربت قبر حسین علیه السلام است و همان است که بزرگترین داروست.کامل الزیارات، ص 275 و وسائل الشیعه، ج 10، ص .410

    حدیث سی و ششم: تربت و هفت حجاب

    قال الصادق علیه السلام:
    السجود علی تربة الحسین علیه السلام یخرق الحجب السبع.
    امام صادق علیه السلام فرمود: سجده بر تربت حسین علیه السلام حجابهای هفتگانه را پاره می کند. مصباح المتهجد، ص 511، و بحار الانوار، ج 98، ص .135

    حدیث سی و هفتم: سجده بر تربت عشق

    کان الصادق علیه السلام لا یسجد الا علی تربة الحسین علیه السلام تذللا لله و استکانة الیه.
    رسم حضرت امام صادق علیه السلام چنین بود که: جز بر تربت حسین علیه السلام به خاک دیگری سجده نمی کرد و این کار را از سر خشوع و خضوع برای خدا می کرد. وسائل الشیعه، ج 3، ص .608

    حدیث سی و هشتم:تسبیح تربت

    قال الصادق علیه السلام: السجود علی طین قبر الحسین علیه السلام ینور الی الارض السابعة و من کان معه سبحة من طین قبر الحسین علیه السلام کتب مسبحا و ان لم یسبح بها...
    امام صادق علیه السلام فرمود: سجده بر تربت قبر حسین علیه السلام تا زمین هفتم را نور باران می کند و کسی که تسبیحی از خاک مرقد حسین علیه السلام را با خود داشته باشد، تسبیح گوی حق محسوب می شود، اگر چه با آن تسبیح هم نگوید. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 268، وسائل الشیعه، ج 3، ص .608

    حدیث سی و نهم: تربت شفابخش

    عن موسی بن جعفر علیه السلام قال: و لا تأخذوا من تربتی شیئا لتبرکوا به فان کل تربة لنا محرمة الا تربة جدی الحسین بن علی علیهما السلام فان الله عز و جل جعلها شفاء لشیعتنا و أولیائنا.
    حضرت امام کاظم علیه السلام در ضمن حدیثی که از رحلت خویش خبری می داد، فرمود: چیزی از خاک قبر من بر ندارید تا به آن تبرک جویید چرا که خوردن هر خاکی جز تربت جدم حسین علیه السلام، بر ما حرام است، خدای متعال تنها تربت کربلا را، برای شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است. جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص .533

    حدیث چهلم: یکی از چهار نیاز

    قال الامام موسی الکاظم علیه السلام: لا تستغنی شیعتنا عن أربع: خمرة یصلی علیها، و خاتم یتختم به، و سواک یستاک به، و سبحة من طین قبر أبی عبد الله علیه السلام...
    حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: پیروان ما از چهار چیز بی نیاز نیستند: 1 سجاده ای که بر روی آن نماز خوانده شود.2 انگشتری که در انگشت باشد.3 مسواکی که با آن دندانها را مسواک کنند.4 و تسبیحی از خاک مرقد امام حسین علیه السلام...تهذیب الاحکام، ج 6، ص 75

    پی نوشت‏ها:
    1.قرآن مجید، سوره قصص، آیه 30
    2.بحار الانوار، ج 57، ص 203، به نقل از تهذیب
    3.منظور نمازهای روزانه و نوافل آنهاست که پنجاه رکعت می شود.

  • بهترین کار ها و اعمال در ماه محرم

    پيش از اسلام عرب، جنگ در اين ماه را حرام مي‌دانست و ترك مخاصمه مي‌كرد؛ لذا از آن زمان اين ماه بدين اسم نامگذاري شد.(1) و روز اول محرم را اول سال قمري قرار دادند.(2) در توضيح اين كه چرا ماه‌هاي ديگر كه جنگ در آنها حرام است، محرم ناميده نمي‌شود مي‌توان گفت: چون ترك جنگ از اين ماه شروع مي‌شد به آن محرم گفتند.

    اين ماه در مكتب تشيع يادآور نهضت حضرت سيدالشهدا و حماسه‌ جاودان كربلاست.

    اين ماه، يادآور دلاورمردي‌هاي ياران با وفاي اباعبدالله الحسين(عليه السلام)، فداكاري‌هاي زينب كبري(سلام الله عليها)، حضرت سجاد(عليه السلام)، و همه‌ اسراي كاروان امام حسين(عليه السلام)، است. اين ماه، يادآور خطبه‌ها و شعارهاي آگاهي‌بخش سالار شهيدان، نطق آتشين حضرت زينب(سلام الله عليها) و خطابه‌ غرّاي زين العابدين(عليه السلام)، است.
    اين ماه، يادآور استقامت حبيب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.
    آري اين ماه، ماه پيروزي حق بر باطل است.

    محرم از منظر ائمه(عليهم السلام)
    شيعيان از امام رضا(عليه السلام)، چنين نقل شده است:
    «وقتي محرم فرا مي‌رسيد، پدرم خندان ديده نمي‌شد، حزن و اندوه تا پايان دهه‌ اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصيبت و گريه ايشان بود.»(3)
    همچنين حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره‌ عاشورا مي‌فرمايد:
    «كسي كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه‌اش باشد، خداوند قيامت را روز شادماني و سرور او قرار خواهد داد.»(4)

    اعمال شب اول ماه محرم
    1ـ نماز: اين شب چند نماز دارد كه يكي از آنها به شرح ذيل است:
    دو ركعت، كه در هر ركعت بعد از حمد يازده مرتبه سوره‌ توحيد خوانده شود.

    در فضيلت اين نماز چنين آمده است:
    «خواندن اين نماز و روزه داشتن روزش موجب امنيّت است و كسي كه اين عمل را انجام دهد، گويا تمام سال بر كار نيك مداومت داشته است.»(5)

    2ـ احياي اين شب.(6)

    3ـ نيايش و دعا.(7)

    روز اول محرم
    اول محرم هر سال اولين روز سال قمري است. از امام محمدباقر(عليه السلام) روايت شده است: «آن كس كه اين روز را روزه بدارد، خداوند دعايش را اجابت مي‌كند، همانگونه كه دعاي زكريا(عليه السلام) را اجابت كرد.»(8)
    دو ركعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعاي زير قرائت گردد:
    «اللّهم انت الاله القديم و هذه سنةٌ جديدةٌ فاسئلك فيها العصمة من الشيطان و القوَّة علي هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(9)؛ بارالها! تو خداي قديم و جاوداني و اين سال، سال نو است، از تو مي‌خواهم كه مرا در اين سال از شيطان حفظ كني و بر نفس اماره (راهنمايي كننده) به بدي پيروز سازي.

    روز دوم محرم
    در چنين روزي كاروان امام حسين(عليه السلام) در سال 61 ه‍ .ق وارد سرزمين كربلا شد و با ممانعت لشكر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گرديد.(10)

    روز سوم محرم
    از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است:
    «هر كس در اين روز روزه بگيرد، خداوند دعايش را اجابت كند.»(11)
    در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد كربلا شد.

    روز چهارم محرم
    بي‌نتيجه بودن مذاكره حضرت سيدالشهداء(عليه السلام)، با عمر بن سعد براي وادار كردن لشكر وي به ترك جنگ و دعوت او و لشكرش جهت ملحق شدن به سپاه اسلام.

    روز هفتم محرم
    روزه گرفتن مستحب است.

    روز نهم محرم
    تاسوعاي حسيني، روز محاصره‌ امام حسين(عليه السلام) و اصحابش در سرزمين كربلا توسط سپاه شمر.(12)

    اعمال شب عاشورا
    1ـ چند نماز براي اين شب در روايات آمده است كه يكي از آنها چنين است:
    چهار ركعت نماز كه در هر ركعت بعد از سوره‌ حمد، 50 بار سوره‌ توحيد خوانده مي‌شود. پس از پايان نماز، 70 بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اكبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العليّ العظيم» خوانده شود.(13)

    2ـ احياي اين شب كنار قبر امام حسين(عليه السلام).(14)

    3ـ دعا و نيايش. (15)

    روز عاشورا

    1ـ عزاداري بر امام حسين(عليه السلام) و شهداي كربلا، در اين مورد از امام رضا(عليه السلام) نقل شده است:

    هر كس كار و كوشش را در اين روز، رها كند، خداوند خواسته‌هايش را برآورد و هر كس اين روز را با حزن و اندوه سپري كند، خداوند قيامت را روز خوشحالي او قرار دهد. (16)

    2ـ زيارت امام حسين(عليه السلام).(17)

    3ـ روزه گرفتن در اين روز كراهت دارد؛ ولي بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشاميدن خودداري شود. (18)

    4ـ آب دادن به زائران امام حسين(عليه السلام).(19)

    5ـ خواندن سوره توحيد هزار مرتبه.(20)

    6ـ خواندن زيارت عاشورا. (21)

    7ـ گفتن هزار بار ذكر «اللّهم العن قتلة الحسين(عليه السلام).»(22)

    روز دوازدهم محرم
    ورود كاروان اسيران كربلا به كوفه و شهادت حضرت سجاد(عليه السلام) در سال 94 ه‍ .ق.

    روز بيست و يكم محرم
    1ـ روزه‌ اين روز مطلوب است. (23)

    پي‌نوشت‌ها:
    1- مصباح كفعمي، ص 509.
    2- فرهنگ عاشورا، ص 405، جواد محدثي.
    3- وسائل الشيعه، ج 5، ص 394، حديث 8.
    4- همان، حديث 7.
    5- بحارالانوار، ج 98، ص 333؛ وسائل الشيعه، ج 5، ص 294، حديث 1؛ مفاتيح الجنان، ص 286.
    6- مصباح المتهجد، ص 783.
    7- بحارالانوار، ج 98، ص 324.
    8- عروة الوثقي، ج 2، ص 243؛ وسائل الشيعه، ج 7، ص 347، حديث 3.
    9- بحارالانوار، ج 98، ص 334.
    10- فرهنگ عاشورا، ص 406.
    11- عروة الوثقي، ج 2، ص 242؛ وسائل الشيعه، ج 7، ص 348.
    12- وسائل الشيعه، ج 7، ص 339، حديث 1.
    13- همان، ص 295، حديث 4 و 5.
    14- بحارالانوار، ج 98، ص 340.
    15- همان، ص 338.
    16- بحارالانوار، ج 98، ص 43، حديث 5.
    17- كامل الزيارات، ص 174، حديث 5 و 6.
    18- وسائل الشيعه، ج 7، ص 338، حديث 7.
    19- كامل الزيارات، ص 174، حديث 5.
    20- وسائل الشيعه، ج 7، ص 339، حديث 8.
    21- كامل الزيارات، ص 174.
    22- مفاتيح الجنان، ص 298.
    23- بحارالانوار، ج 98، ص 345، حديث 1.

Homeمهدویت و آخر الزمان مهدویت مهدی در قرآن شباهت‌های امام مهدی(عج) و پیامبران الهی در قرآن Top of Page
Zo2 Framework Settings

Select one of sample color schemes

Body

Background Color
Text Color
Link Color
Background Image

Top Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Header Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainmenu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Slider Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainframe Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Menu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image
Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image