• Facebook
  • Twitter
  • Rss
  • Plus

ابوحنیفه، امام اعظم اهل سنت، جاروکش قبر امام صادق علیه السلام ویژگی

بهمن 07
رای دادن به این مورد
(0 آرا)

 

 

 

امام ابو حنیفه، مفتی اعظم اهل سنت، همواره به زیارت امام صادق علیه السلام می‌رفته و همیشه از قبر آن حضرت طلب یاری می‌کرده است.

 

 

 

 

 

 

 امام ابو حنیفه، مفتی اعظم اهل سنت، همواره به زیارت امام صادق علیه السلام می‌رفته و همیشه از قبر آن حضرت طلب یاری می‌کرده است.

مفتی محمود،‌ فرزند مفتی عبد الغیور در کتاب «رد وهابی» مشهور به حجه الإسلام، صفحه شماره ۳۴ می‌نویسد:

و همچنین استاد المحدثین مایه افتخار سید المرسلین علیه الصلوه من رب العلمین عنی حضرت امام اعظم از قبر بعضی از ائمه هدی استعانت نموده اند . چنانچه حضرت مولوی علی محمد ختن و تلمیذ حضرت مولی یار محمد ملتانی محدث و مدرس لا ثانی در رساله خود می‌نویسد . در فتاوی عقائد المقتدی فی مسائل الهندی در فصل تعظیم علویه آورده:

روی عن محمد بن الحسن الشیبانی وعن أبی یوسف وعن وکیع رحمهم الله تعالی أن أبا حنیفه رضی الله تعالی عنه کان یزور أبدا قبر الإمام محمد الجعفر الصادق رضی الله عنه و یکنس علی بابه ویعطی للمجاورین فتوحا ویطلب الإستعانه منه فی الأمور.

از محمد بن حسن شیبانی و از ابو یوسف (دو شاگرد ابو حنیفه) و از وکیع نقل شده است که ابو حنیفه همیشه قبر  امام صادق را زیارت و دروازه حرم آن حضرت را جارو می‌کرد، به مجاورین آن حضرت هدیه می‌داد و از امام صادق علیه السلام در مشکلات خود کمک می‌گرفت.


آیا آن طور که وهابی‌ها مدعی شده‌اند و توسل و استغاثه را شرک دانسته‌اند، ابوحنیفه نیز مشرک و کافر بوده است؟

آیا ابوحنیفه به اندازه وهابی‌ها قرآن نخوانده بود؟

آیا او نمی‌دانست که خداوند فرموده:

إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ.

 

 

 

موارد مرتبط

  • انتظار و اميد دو اصل در فرهنگ شيعه

    شادابي و پويايي بشر در طول دوران زندگي فردي و اجتماعي، مرهون نعمت «اميد» و «انتظار» است. 

     

     

     

    اگر انسان، به آينده اميدي نداشته باشد، زندگي برايش مفهوم چنداني نخواهد داشت. آنچه انسان را به زندگي اميدوار مي‌كند و آن را جاذبه‌دار مي‌سازد و نگراني‌ها و ناراحتي‌ها را براي او آسان مي‌نمايد، انتظار و اميد به آينده‌اي روشن و رشدآفرين است که در آن، به تمام نيازهاي روحي و جسمي او به طور کامل پاسخ داده شود. آدمي در پرتو همين انتظار و اميد، رنج‌ها و گرفتاري‌ها را تحمل مي‌كند و با كشتي اميد و آرزو در درياي متلاطم و طوفان‌زاي زندگي، به سير خود ادامه مي‌دهد.
    انتظار و فرهنگ شيعه

    شيعه، با بهره‌گيري از آموزه‌هاي اهل بيت(عليهم السلام)، اين اميد و انتظار به آينده را در متعالي‌ترين نوع خود، فراراه انسان‌هاي آزادانديش و آزادي‌خواه قرار داده است.
    معناي لغوي و اصطلاحي «انتظار فرج»
    «انتظار»، در لغت به معناي چشمداشت و چشم‌به‌راه بودن1 است؛ اما در اصطلاح، به معناي چشم‌به‌راه بودن براي ظهور واپسين ذخيرة الهي و آماده شدن براي ياري او در برپايي حکومت عدل و قسط در سراسر گيتي است.
    به بيان ديگر، «كيفيتي‌ روحي‌ است‌ كه‌ باعث‌ به‌ وجود آمدن‌ حالت‌ آمادگي‌ (انسان‌ها) براي‌ آنچه‌ انتظار دارند، مي‌شود و ضد آن‌، يأ‌س‌ و نااميدي‌ است. هر چه‌ انتظار بيشتر باشد و هر چه شعلة آن فروزان‌تر و پر فروغ‌تر باشد، تحرک و پويايي او و در نتيجه آمادگي‌ نيز بيشتر خواهد بود».2
    «فَرَج» به معناي «گشايش» است. انتظار فرج، برخاسته از فطرت کمال جوي بشري است؛ اگر چه عوامل ديگري نيز مي‌تواند منشأ انتظار باشد.
    يکي از انديشوران معاصر، با بيان اين که برخي دوست دارند حالت انتظار را يك مسأله رواني ناشي از حرمان در اقشار محروم جامعه وتاريخ تفسير كنند وحالت فرار از واقعيت گرانبار يا مشقّت‏ها به سوي تصور آينده‏اي كه محرومان در آن بتوانند تمام حقوق از دست‌رفته وسيادتشان را بازپس گيرند، نوشته است: «اين گمانه، نوعي خيالبافي يا نوعي گريز از دامن واقعيت به آغوش تخيل است». 3
    بر خلاف گمان برخي که انديشة مهدويّت را ساختة شيعه مي‌دانند، باور داشت مهدويّت نه فقط به پيروان اهل بيت(عليهم السلام) اختصاص ندارد، بلكه بخش مهمي از عقايد اسلامي و يكي از مسايل مهم و ريشه‌اي در اصول اسلامي به شمار مي‌آيد كه بين تمام گروه‌ها و مذاهب اسلامي بر اساس بشارت‌هاي قرآن مجيد و آموزه‌هاي پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم)، شكل گرفته است. روايت‌هاي مربوط به حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ـ همان‌گونه که در منابع شيعه آمده است ـ در بسياري از كتاب‌هاي معروف اهل سنّت نيز آمده است.4
    بنابراين، باور به پيروزي نهايي نيروي حقّ، صلح و عدالت بر نيروي باطل، ستيز و بيداد، گسترش جهاني ايمان اسلامي، استقرار کامل و همه‌جانبة ارزش‌هاي انساني، تشکيل مدينة فاضله و جامعة آرماني و سرانجام، اجراي اين ايدة عمومي و انساني به وسيلة شخصيتي عالي قدر که در روايات اسلامي، از او به «مهدي» تعبير شده است، برخاسته از چشمه سار وحي است؛ از اين رو انتظار آن دوران، علاوه بر آن که در مجموعة باورهاي تمام پيروان اديان آسماني به چشم مي‌خورد، بين مسلمانان نيز از اهميّت ويژه‌اي برخوردار است.
    جايگاه انتظار در فرهنگ شيعه ‏
    در يک بررسي کوتاه، رواياتي كه سخن از انتظار گفته‏اند، به دو دسته كلي تقسيم مي‏شود:
    1. انتظار فرج به معناي عامّ
    در اين معنا، آموزه‌هاي ديني بر آن است تا افزون بر بيان فضيلت «گشايش عمومي» و اميد به آينده، و سوق انسان‌ها به اين عرصه، نوميدي را نيز مورد نکوهش قرار داده، از ورود جوامع بشري به آن جلوگيري كند.
    اهتمام آموزه‌هاي اسلامي در بيان معناي عام انتظار و اميد، تا بدان حد بوده که از آن با بلندترين عنوان‌ها ياد نموده، ارزش‌هاي شگفت‌آوري براي آن ذکر کرده است. برخي از اين عنوان‌ها بدين قرار است.
    1ـ1. عبادت و بندگي
    قرآن و اهل بيت(عليهم السلام)، به ما مي‌آموزند که هدف از آفرينش، بندگي خداوند است.5
    رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) يکي از نمودهاي اين بندگي را انتظار گشايش دانسته، مي‌فرمايد:
    اِنتِظارُ الفَرَجِ عِبَادَةٌ؛ 6
    انتظار فرج عبادت است.
    از آن‌جا که بيشتر عبادت‌ها در شمار رفتار انسان است، مي‌توان نتيجه گرفت اين‌جا نيز مقصود از انتظار، مجموعه رفتاري خاص است.
    1ـ2. برترين عبادت
    برخي عبادت‌ها بر برخي ديگر برتري دارد؛ از اين رو انجام آن، افزون بر آن، که مورد تأکيد آموزه‌هاي ديني است، از پاداش افزون‌تري نيز برخوردار است و نقش آن، در سازندگي انسان بيشتر است.
    رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) پس از آن که انتظار فرج را در زمرة عبادت‌هاي خداوند دانسته است، آن را يکي از برترين عبادت‌ها برشمرده، مي‌فرمايد:
    اَفضَلُ العِبادَةِ اِنتِظارُ الفَرَجِ؛7
    برترين عبادت انتظار فرج است.
    1ـ3. برترين کارها
    گاهي آن را برترين كارهاي امت پيامبر خاتم(صلي الله عليه و آله وسلم) معرفي مي‌كند.
    رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) در اين‌باره مي‌فرمايد:
    اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتِي اِنتظارُ الفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ؛8
    برترين کارهاي امت من، انتظار فرج از جانب خداوند است.
    1ـ4. فرج بودن خود فرج
    امروزه، از نظر دانش روانشناسي ثابت شده است اميد داشتن، نقش بسيار مهمي در رفتارهاي اجتماعي دارد. به بيان ديگر انتظارِ آينده‌اي روشن و درخشان، باعث مي‌شود زندگي كنوني انسان نيز از روشنايي و پويايي برخوردار شود.
    در برخي روايات مربوط به انتظار فرج به اين حقيقت ارزشمند، اين‌گونه اشاره شده است که خود انتظار فرج، نوعي فرج و گشايش است.
    در اين‌باره امام سجّاد(عليه السلام) فرمود:
    اِنتِظارُ الفَرَجِ مِنْ اَعظَمِ الفَرَجِ؛9
    انتظار گشايش، خود از بزرگ‌ترين گشايش‌ها است.
    1ـ5. برترين جهاد
    در آموزه‌هاي ديني، جهاد و کوشش در راه خدا، يکي از مهم‌ترين رفتارهاي فردي و گروهي مسلمانان معرفي شده است. آيات فراواني از قرآن و روايات بسياري از معصومان(عليهم السلام) به حقيقت اين رفتار ارزشمند اشاره كرده است.
    درباره اهميّت انتظار فرج ـ افزون بر آنچه مورد اشاره قرار گرفت ـ به رواياتي بر مي‌خوريم که بسي شگفتي آور است و آن، اين که انتظار را فقط «جهاد» که «برترين جهاد» دانسته است. از اين نوع روايات نيز به خوبي استفاده مي‌شود انتظار، از نوع عمل است.
    رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) برترين جهاد بودن انتظار فرج را اين‌گونه بيان فرموده است:
    اَفْضَلُ جِهادِ اُمَّتي اِنْتِظارُ الفَرَجِ؛10
    برترين جهاد امت من انتظار گشايش است.
    در مقابل آموزه‌هاي بالا، يأس و نااميدي از رحمت پروردگار، به شدت مذمت شده و در شمار گناهان بزرگ به حساب آمده است.11
    2. انتظار فرج به معناي خاص
    در اين معنا، انتظار به معناي چشم‌به‌راه بودن آينده‌اي با تمام ويژگي‌هاي يک جامعه، مورد رضايت خداوندي است که يگانه مصداق آن دوران حاکميت آخرين ذخيرة الهي وجود مقدّس حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است.
    برخي سخنان معصومان(عليهم السلام) در اين‌باره اين‌گونه است:
    امام باقر(عليه السلام) ـ آن‌گاه كه دين مورد رضايت خداوند را تعريف مي‏كند ـ پس از شمردن اموري مي‌فرمايد:
    ...وَالتَّسْلِيمُ لِاَمْرِنا وَالوَرَعُ وَالتَّواضُعُ وَاِنتِظارُ قائِمِنا... ؛ 12
    ... و تسليم به امر ما، و پرهيزکاري و فروتني، و انتظار قائم ما....
    امام صادق(عليه السلام) فرمود:
    عَلَيْكُمْ بِالتَّسْليمِ وَالرَّدِّ اِلينا وَاِنْتظارِ اَمْرِنا وَامْرِكُمْ وَفَرَجِنا وَفَرَجِكُم؛13
    بر شما باد به تسليم و رد امور به ما و انتظار امر ما و امر خودتان و فرج ما و فرج خودتان.
    از روايات انتظار ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به دست مي‏آيد انتظار ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نه فقط راه رسيدن به جامعه موعود است؛ بلكه خود نيز موضوعيت دارد؛ بدان معنا كه اگر كسي در انتظار راستين به سر برد، تفاوتي ندارد كه به مورد انتظار خويش دست يابد يا دست نيابد.
    در اين‌باره شخصي از امام صادق(عليه السلام) پرسيد: «چه مي‏فرماييد درباره كسي كه داراي ولايت پيشوايان است و انتظار ظهور حكومت حق را مي‏كشد و در اين حال از دنيا مي‏رود؟»
    حضرت(عليه السلام) در پاسخ فرمود:
    هُوَ بِمَنزِلَةِ مَنْ كانَ مَعَ القائِمِ فِي فُسطاطِهِ». ثُمَ سَكَتَ هَنيئةً، ثُمَ قالَ: «هُوَ كَمَنْ كانَ مَعَ رُسولِ اللّه؛14
    او همانند كسي است كه با حضرت قائم(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در خيمه او باشد». سپس كمي سكوت كرد و فرمود: «مانند كسي است كه با پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) در مبارزاتش همراه بوده است».
    پي نوشت ها:
    1. ر.ک: دهخدا، علی اکبر, لغتنامه, کلمه انتظار.
    2. ر.ک: موسوي‌ اصفهاني، محمّد تقي‌، مكيال‌ المكارم، ترجمه:‌ مهدي‌ حائري‌ قزويني، ج‌ 2، ص‌ 235.
    3. آصفي، محمّد مهدي‌ ‌, مقالة انتظار پويا, فصلنامه انتظار, ش 6.
    4. ر.ک: ناصری، محمد امير، الامام المهدی فی الاحاديث المشترکة بين السنة و الشيعة.
    5. ذاريات(51): آية 56.
    6. اربلی، كشف‏ الغمة في معرفة الائمة، ج 2، ص 101؛ شيخ طوسي، أمالي، ص 405.
    7. شيخ صدوق، كمال‏الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 287؛ ر.ك: ترمذي، سنن، ج 5، ص 565.
    8. شيخ صدوق, عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص36؛ شيخ صدوق, كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 644
    9. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج 2، ص 317؛ شيخ صدوق, كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 319.
    10. حرانی، حسن بن علی, تحف‏العقول، ص 37.
    11. ر.ک: سوره يوسف(12): آية 87.
    12. شيخ كلينی، كافي، ج 2، ص 23، ح 13.
    13. كشي، محمدبن عمر، رجال كشي، ص 138.
    14. برقي، احمد بن محمدبن ‏خالد، محاسن، ج 1، ص 173؛ علامه مجلسی, بحارالانوار، ج 52، ص 125.
    نويسنده:خدامرلد سلیمیان
    درسنامه مهدویت2-ص202تاص207

     

     

     

  • معرفت امام زمان (عج) و بايسته ها در عصر غيبت

    ضرورتِ شناخت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)

    لازمه ي معرفت و اطاعت از خدا، شناخت برگزيدگان او و پيروي از آنان است.

     

     

     

    خداوند براي نشان دادن راه عبادت و اطاعت با تك تك انسان ها سخن نگفته، بلكه پيامبران و امامان معصوم (عليهم السّلام) را برگزيدگان و جانشينان خويش در ميان مردم معرفي كرده است. امام باقر (عليه السّلام) مي فرمايد:
    همانا كسي خدا را عبادت مي كند كه به او معرفت داشته باشد... مراد از معرفت خدا، تصديق خدا و رسولش و پيروي از علي (عليه السّلام) و امام دانستن او و ساير امامان هدايت و برائت از دشمنان آنها است و خدا، اين گونه شناخته مي شود.(1)


    ايشان در تفسير فطرت فرمود:
    فطرت عبارت است از:« لا اِلهَ إلَّا اللهُ، مُحَمَّدٌ رَسولُ اللهِ (صلي الله عليه و آله و سلم) وَ عَلِيُّ أَميرُ المُؤمنِينَ (عليه السّلام)»(2). اين يعني استمرار قلمرو توحيد تا امامت.
    حضرت سيدالشهداء (عليه السّلام) در ميان اصحابشان فرمود:
    خداوند بندگانش را نيافريد، مگر براي اين كه او را بشناسند، پس وقتي او را شناختند، عبادتش مي كنند و وقتي چنين شد، از بندگي غير او بي نياز مي شوند. در اين هنگام فردي پرسيد: شناخت خدا چيست؟ حضرت فرمود: عبارت است از شناخت اهل هر زماني، امام خودشان را كه اطاعتش واجب است.(3)
    در كتاب هاي حديثي شيعه و سنّي نيز روايتي متواتر و قطعي، با تعبيرهاي مختلف بدين گونه نقل شده است:
    قالَ رسولُ الله (صلي الله عليه و آله و سلم): مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعرِفْ إمامَ زَماِنهِ مَاتَ مَيتةً جاهِليَّةً(4)؛
    پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است.
    در زمان جاهليّت، مردم، خدا و پيامبرش را نمي شناختند و گمراه بودند. بنابراين، كسي كه امام زمانش را نشناسد، در واقع به خدا و رسول او معرفت ندارد و اگر در اين حال از دنيا برود، گمراه مرده است.
    در روايتي- پس از نقل حديث مذكور- راوي، تفسير مرگ جاهليت را از امام صادق (عليه السّلام) سؤال مي كند، امام مي فرمايد:
    جاهِليَّةَ كُفرٍ وَ نِفاقٍ وَ ضَلالٍ(5)؛
    گمراهي، بي ديني، دورويي و تباهي است.
    بنابراين براي شناخت خدا و پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و رهايي از كفر، نفاق، گمراهي و راه يابي به مسير هدايت و بندگي خدا، شناخت امامان، به ويژه امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) لازم و ضروري است.
    امام صادق (عليه السّلام) فرمود:
    كمترين مقدار معرفت امام، اين است كه[بداني] امام، هم طراز پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و وارث اوست، مگر در نبوت.
    پيروي از امام، اطاعتِ خدا و پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) است و بايد در هر كاري تسليم او بوده، حكم كارها را از او بخواهيم و از فرمانش پيروي كنيم.(6)
    دو ويژگي مهم امامان معصوم (عليهم السّلام)
    الف)امامان واسطه ي فيض كمالات وجودي اند و اكثر متفكران الهي- اعم از عارفان، فيلسوفان و متكلمان- به گونه اي به وجود واسطه ي فيض، ميان خدا و جهان معتقدند. در احاديث، معصومان و امامان (عليهم السّلام)، واسطه ي فيض خدا محسوب شده اند.
    علامه مجلسي مي گويد:
    اكثر مطالبي كه فلاسفه درباره ي عقول اثبات كرده اند، در احاديث متواتر، به گونه اي ديگر براي ارواح معصومان (عليهم السّلام) اثبات شده است؛ براي مثال، ارواح معصومان (عليهم السّلام) قبل از مخلوقات آفريده شده و علت غايي خلقت و ميانجي در افاضه ي علوم و معارف و به طور كلي واسطه ي فيض در كمالات وجودي و معرفتي اند.(7)
    در زيارت جامعه، خطاب به امامان (عليهم السّلام) آمده است:
    خدا با شما شروع و ختم مي كند. به واسطه ي شما باران نازل مي شود و شما باعث مي شويد كه آسمان بر زمين فرو نريزد. غم و اندوه و گرفتاري ها با شما رفع مي گردد.(8)
    امام صادق (عليه السّلام) مي فرمايد:
    ما خزائن خداييم و به واسطه ي ما، درختان ميوه مي دهند و رودها جاري مي شوند و باران از آسمان مي بارد.(9)
    هم چنين در احاديث آمده است:
    اگر زمين لحظه اي بدون امام باشد، ويران و نابود خواهد شد.(10)
    ب)امامان واسطه ي فيض هدايت الهي اند. در آيه ي 69 سوره ي زمر مي خوانيم:
    «...وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها ...»؛
    .. و زمين[ در آن روز] به نور پروردگارش روشن مي شود... .
    در زيارت جامعه، آمده است:
    وَ اَشَرقَتِ الأرضُ بنُِورِكُم(11)؛
    زمين با نور شما امامان مي درخشد.
    نتيجه اين كه امامان، نور خدا در زمين اند. از همين رو آياتي كه در آنها نور يا نور خدا به كار رفته، در احاديث به امامان تفسير شده است.(12) نور الهي كنايه از هدايت الهي است:
    سلام بر امامان هدايت و چراغ هاي روشن گر و تاريكي ها... سلام بر دعوت كنندگان به سوي خدا... و آشكاركنندگان امر و نهي خدا... كسي كه خدا را بخواهد، از شما شروع مي كند و موحّد، توحيد را از شما گرفته است. كسي كه هدفش خدا باشد، به وسيله ي شما به او مي رسد... با دوستي و همراهي شما، خداوند ما را با دين خود آشنا كرده است.(13)
    خورشيد پنهان
    نقشِ امام در عصر غيبت چيست و مردم چگونه از وجود مقدس امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بهره مند مي شوند؟
    اصحاب امامان (عليهم السّلام) بارها اين سؤال را مطرح كرده اند و پاسخ آن بزرگواران، از جمله حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از طريق نايب خاص، به دست ما رسيده است:
    همان گونه كه از خورشيد استفاده مي شود، در آن هنگام كه پشت ابرها قرار مي گيرد.(14)
    خورشيد در مركز منظومه ي شمسي قرار دارد و سياره هاي آن، از جمله كره ي زمين به گرد آن مي چرخد. خورشيد، با نيروي جاذبه اي كه بر سياره هايش وارد مي كند، از پرتاب آنها در اثر نيروي گريز از مركز، جلوگيري مي كند و كرات را در مدارهاي منظم و بر گِرد خود نگه مي دارد. از سوي ديگر، حرارت و نور خورشيد باعث روييدن گياهان و در نتيجه حيات حيوانات و انسان مي شود و در اثر آن، روز و شب پديد مي آيد و به زندگي انسان نظم خاصّي مي دهد. بنابراين، تمام نعمت هايي كه در اين جهان وجود دارد، از مجراي خورشيد به ما مي رسد، خواه ظاهر باشد و خواه در پشت ابرها قرار گيرد. البته، خورشيد در لحظه ي ظهور و نورافشاني، خواص و آثاري دارد كه در لحظه ي پنهان شدن آن، وجود ندارد.
    همه ي اين مطالب درباره ي امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيز صادق است. او واسطه ي فيض نعمت هاي الهي است و نور وجود، علم و هدايت از طريق او به انسان ها مي رسد. اما غيبت امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) باعث محروم شدن از فيض حضور و بهره مندي بيشتر از حضرتش مي شود؛ همان گونه كه هنگام پنهان شدن خورشيد، مردم در انتظار بيرون آمدنش هستند، در زمان غيبت نيز دوستداران و پيروان آن امام (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در انتظار ظهور مقتداي خويشند.
    بايسته ها در عصر غيبت
    وظايف مسلمانان در عصر غيبت، آموختن و عمل كردن به معارف و احكام ديني، انتقال آن به ديگران و تلاش براي تحقق احكام الهي در جامعه است؛ به ديگر سخن، وظايف ما، تعلم، تبليغ و اجراي دين است و مقدمات اين امور، همچون فراگيري علوم و فنون مختلف نيز از بايسته ها خواهد بود. در اين جا وظايف مسلمان ها در عصر غيبت را برمي شمريم:
    1.درخواست معرفت امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از خدا:
    هنگامي كه امام صادق (عليه السّلام) درباره ي غيبت مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) سخن مي گفت، زراره پرسيد: اگر من زمان غيبت را درك كنم، چه وظيفه اي دارم؟ حضرت فرمود اين دعا را بخوان:
    اَللُّهُمَّ عَرِّفنِي نَفسَكَ، فَإنَّكَ إنْ لَم تُعَرِّفني نَفسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ. أَللّهُمَّ عَرِّفنِي رَسُولَكَ، فَإنَّكَ إن لَمْ تُعرِّفني رَسُولَكَ، لَم اَعرِفْ حُجَّتَكَ، أَللَّهُمَّ عَرِّفنِي حُجَّتَكَ، فَإنَّكَ إن لَم تُعرِّفنِي حُجَّتَكَ ضَلَلتُ عَن ديني(15)؛
    خدايا خودت را به من بشناسان كه اگر خود را به من معرفي نكني، پيامبرت را نمي شناسم. خدايا! معرفت و شناخت پيامبرت را به من ببخش، كه اگر پيامبر خود را به من معرفي نكني، حجت تو را نمي شناسم. خدايا! حجت خود را به من بشناسان، كه اگر حجت خود را به من معرفي نكني، از دين خود گمراه مي شوم.
    از اين دعا، نكته هاي بسياري مي توان استنباط كرد:
    اول اين كه، در عصر غيبت بايد معرفت خدا و رسول و امام را از خدا خواست و نبايد به علوم و اطلاعات خود درباره ي خداشناسي و پيامبرشناسي و امام شناسي بسنده كرده، خود را از عنايات خدا مستغني دانست، بلكه در هر حال بايد به خدا توكل كرد و از خدا معرفت خواست.
    دوم اين كه، لازمه ي شناخت خدا، شناخت پيامبر و لازمه ي شناخت پيامبر، شناخت امام و حجت است. بنابراين، اگر امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) شناخته نشود، پيامبر و خدا نيز به درستي شناخته نشده، انسان در گمراهي و ضلالت خواهد بود. اصولاً شناخت خدا، پيامبر و امام، پايه و اصول دين است و تمام معارف و احكام ديگر، بر اساس همين اصول شكل مي گيرند.
    2.تسليم در برابر امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف): امام باقر و صادق (عليهما السّلام) مي فرمايند:
    لا يَكوُنُ العَبدُ مُؤمِناً حَتي يَعْرِفَ اللهَ وَ رسولَهُ وَ الأَئمةَ كُلَّهُم وَ إمامَ زَمانِهِ وَ يَرُدَّ إلَيهِ وَ يُسِلِّمَ لَهُ(16)؛
    بنده، مؤمن نخواهد بود، مگر آن كه خدا و رسول او و همه امامان و امام زمان خود را بشناسد[حكم كارهايش را] به امام زمان ارجاع دهد و تسليم ايشان باشد.
    اسحاق، پسر يعقوب در عصر غيبت صغري، از طريق محمد پسر عثمان عمري، نايب خاص امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، نامه اي براي حضرت فرستاد و در آن مشكلات خود را مطرح كرد. امام (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در پاسخ چنين نوشتند:
    و‌ أمّا الحَوادِثُ الوَاقعةُ فَارْجِعُوا فيها إلي رُواةِ حَديثِنا فَإنَّهُم حُجَّتِي عَلَيكُم وَ أَنَا حُجَّةُ اللهِ عَلَيهِم(17)؛
    اما در حوادثي كه رخ مي دهد بايد به راويان حديث ما مراجعه كنيد، زيرا آنان حجت من، بر شمايند و من حجت خدا، بر آنانم.
    امام خميني (رحمه الله) در توضيح حديث، «روات احاديث...» را همان «فقها» دانسته اند:
    امروز فقهاي اسلام حجت بر مردم هستند، همان طوري كه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) حجت بود... .(18)
    لازمه ي تسليم شدن در برابر امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) استفاده از احاديث امامان و تفقّه در آن، براي كسب معارف اعتقادي و احكام عملي است و اگر اجتهاد در احكام عملي مقدور نبود، بايد از فقها و مراجع، تقليد كرد، هم چنين بايد از فقيه عادل و حاكم(ولي فقيه)تبعيد نمود.
    3.محبت به امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف):
    پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در معرفي مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي فرمايد:
    مَنْ أَحَبَّ أنْ يَلقَي اللهَ وَ قَد كَمُلَ إِيمانُهُ وَ حَسُنَ إِسلامُهُ فَليَتَولِّ الحُجَّةَ صاحِبَ الزَّمانِ المُنتَظَرَ(19)؛
    هر كس دوست دارد خدا را ملاقات كند، در حالي كه ايمانش كامل و اسلامش نيكو باشد، پس دوست دار حضرت حجت صاحب الزمان منتظر باشد.
    بنابراين، ايمان با محبت و ولايت امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) كامل مي شود و يكي از وظايف ما، دوستي او و تقويت آن در قلبمان است.
    4.ياد امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف):
    از آثار شناخت امام زمان و محبت به او، ياد كردنِ ايشان است. اگر به كسي علاقه زيادي داشته باشيم، هميشه به يادش خواهيم بود و مي كوشيم به هر مناسبتي از او ياد كنيم و سخنانش را نقل كنيم. روايت شده است كه وقتي امام موسي بن جعفر (عليهما السّلام) از امام غايب، نعمت باطني خدا ياد كردند، فردي پرسيد: آيا از امامان كسي غايب مي شود؟ امام فرمود:
    بله، شخص او از ديدگان مردم غايب مي شود، ولي ياد او از دل هاي اهل ايمان نهان نمي شود و او دوازدهمين نفر از ما است.(20)
    5.احساس حضور:
    امامان بر اعمال و احوال موجودات جهان، به خصوص مؤمنان، آگاهي و نظارت دارند. امام علي (عليه السّلام) مي فرمايد:
    هيچ مؤمني در شرق و غرب زمين، از ما غايب نيست.(21)
    امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در توقيع مباركشان به شيخ مفيد (رحمه الله) فرمود:
    ما به آنچه بر شما مي گذرد، احاطه ي علمي داريم، و اخبار هيچ يك از شما بر ما پوشيده نيست... ما در رعايت حال شما اهمال نكرده، شما را فراموش نمي كنيم و اگر اين گونه نبود، سختي ها بر شما نازل مي شد و دشمنان شما را مستأصل مي كردند.(22)
    وقتي كه امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از وضعيت مؤمنان آگاه بوده، آنها را مورد عنايت خاص خويش قرار مي دهد، مؤمنان نيز بايد او را در ميان خود بدانند و حضور و توجه آن حضرت را احساس كنند. امام سجاد (عليه السّلام) فرمود:
    همانا اهل زمان غيبت حضرت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) كه به امامتش معتقدند و در انتظار ظهورش هستند، از مردم همه ي زمانها بهترند، زيرا خداوند چنان عقل و فهم و معرفتي به آنان عنايت فرموده، كه غيبت براي آنها به منزله ي ديدن حضور وي است.(23)
    6 .انتظار:
    اگر كسي امام غايب را شناخت، به او عشق ورزيد، او را منجي بشر دانست و به ظهورش پس از غيبت آگاه شد، حتماً در انتظار فرج و ظهورش خواهد بود.
    در احاديث گوناگون، انتظار فرج، برترين عمل و عبادت امت اسلامي معرفي شده و فضيلت هاي زيادي براي آن بيان گرديده است.(24)
    امام صادق (عليه السّلام) مي فرمايد:
    هر كس از شما بميرد، در حالي كه منتظر ظهور امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) باشد، مانند كسي است كه با حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در خيمه ي ايشان باشد.
    آن حضرت پس از لحظه اي درنگ، فرمود:
    نه، بلكه مانند كسي است كه همراه آن حضرت شمشير بزند.
    آن گاه ادامه داد:
    نه، قسم به خدا مانند كسي است كه همراه پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) شهيد شده است.(25)
    7.دعا براي تعجيل فرج:
    كسي كه در انتظار فرج مولايش به سر مي برد، از خدا تعجيل فرج او را خواهد خواست، به ويژه اگر بداند آن حضرت نيز خواهان ظهور و برپايي حكومت عدل است و از خدا مي خواهد، تا اذن ظهورش را صادر فرمايد.
    روايت شده كه آن حضرت از خداوند چنين طلب مي كند:
    خدايا وعده اي را كه به من داده اي، عملي ساز و امرِ مرا به اتمام برسان و گام هايم را استوار گردان و زمين را به وسيله ي من پر از عدل و داد كن.(26)
    دعا براي تعجيل فرج امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) سنتي بوده كه ديگر امامان نيز به آن عمل مي كردند.(27) امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيز از ما خواسته، تا براي تعجيل فرجش دعا كنيم:
    أَكثِروُا الدُّعاءَ بِتعَجيلِ الفَرَجِ، فَإِنَّ ذِلكَ فَرَجُكُم(28)؛
    براي تعجيل فرج، زياد دعا كنيد، زيرا همين، فرج و گشايش شما است.
    پي نوشت ها :
    1.شيخ كليني، كافي، ج1، ص 180، ح1:إنَّما يَعبدُ اللهَ مَن يَعرِفُ‌ اللهَ فأَمّا مَن لا يَعرِفُ اللهَ فَإنِّما يَعبُدهُ... فَما مَعرِفَةُ الله قَالَ تَصديقُ اللهِ عزَّوجلَّ وَ تَصديقُ رَسُولِهِ (صلي الله عليه و آله و سلم) وَ مُوالاةِ عَلَيَّ (عليه السّلام) وَ الاِئتِمامِ بِهِ وَ بِأَئمةِ الهُدي (عليهم السّلام) وَ البَراءَةِ إلي اللهِ عزَّوجلَّ مِن عَدوُّهِم هكَذا يُعرَفُ اللهُ عزَّوجلَّ.
    2.علي بن ابراهيم قمي، تفسيرالقمي، ج2، ص 155: نيست خدايي جز خداي يگانه، محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) فرستاده ي خداوند و علي (عليه السّلام) سرور مؤمنان است.
    3.شيخ صدوق، علل الشرائع، ج1، ص 9، باب9، ح1.
    4.همو، كمال الدين و تمام النعمه، ج2، ص 409، ح9.
    5.شيخ كليني، كافي، ج1، ص 377، ح3.
    6.علي بن محمد خزاز قمي، كفاية الاثر، ص 263؛ علامه مجلسي، بحارالأنوار، ج4، ص 55، باب5، ح32: قال الامام الصادق (عليه السّلام): أَدني مَعرِفَةِ الإمام (عليه السّلام) أَنّهُ عِدلُ النَّبيِّ إلا دَرَجةً النُّبِّوةِ وَ وَارِثهُ و إنَّ طاعتَهُ طاعَةُ اللهِ و طاعَةُ رَسوُلِ اللهِ (صلي الله عليه و آله و سلم) وَ التَّسليمُ لَهُ فِي كُلِّ أمرٍ وَ الرَّدُّ إليهِ وَ الاخَذُ بِقَولهِ.
    7.علامه مجلسي، بحارالأنوار، ج1، ص 103.
    8.شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا (عليه السّلام)، ج2، ص 276، ح1: بِكُم فَتَحَ اللهُ وَ بِكُم يَختِمُ وَ بِكُم يُنَزِّلُ الغَيثَ وَ بِكُم يُمسِكُ السَّماءَ أَن تَقَعَ عَلي الأرضِ إلّا بِاذِنهِ وَ بِكُم يُنَفِّسُ الهَمِّ وَ بِكُم يُكشِفُ الضُّرِّ.
    9.شيخ كليني، كافي، ج1، ص 144، ح5: قال الامامُ الصادقُ (عليه السّلام): بِنا اَثمَرتِ الأشجارُ وَ أَينَعَتِ الثِّمارُ وَ جَرَتِ الأَنهارُ وَ بِنَا يَنِزلُ غَيثُ السَّماءِ.
    10.همان، ص 179، ح10: عَن أَبي عَبدالله (عليه السّلام) قالَ: لَو بَقِيّتِ الأَرضُ بِغَيرِ إمامٍ لَساخَت.
    11.همو، عيون اخبارالرضا (عليه السّلام)، ج2، ص 276، ح1.
    12.شيخ كليني، كافي، ج1، ص 194، ح1: عَن أبي جَعَفرٍ (عليه السّلام) قَالَ: النُّورُ وَ اللهِ الأئمةُ مِن آلِ مُحمَّدٍ (عليهم السّلام) إلي يَومِ القيامةِ.
    13.همو، عيون اخبار الرضا (عليه السّلام)، ج2، ص 273، ح1.
    14.شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص 207، باب21، ح22: قالَ سُليَمانُ قلتُ للصِادقِ (عليه السّلام) كَيفَ يَنتَفِعُ النّاسُ بالحُجَّةِ الغائِبِ المَستُورِ قالَ (عليه السّلام): كَما يَنتَفِعُونَ بِالشَّمسِ إذا سَترَها السَّحابُ.
    15.شيخ كليني، كافي، ج1، ص 337، ح5.
    16.همان، ص 180، ح2.
    17.شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج2، ص 484، باب45، ح4.
    18.امام خميني (رحمه الله)، ولايت فقيه، ص 92.
    19.علامه مجلسي، بحارالأنوار، ج36، ص 296، باب41، ح125.
    20.شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج2، ص 368، باب34، ح6: قال الإمامُ الكاظمُ (عليه السّلام): نَعَم يَغيبُ عَن أبصارِ الناسِ شَخصُهُ و لَا يَغيبُ عَن قُلوبِ المُؤمِنينَ ذِكرُهُ وَ هُو الثاِّني عَشَرَ مِنّا.
    21.محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائرالدرجات، ص 260، باب16، ح1: قال الامام علي (عليه السّلام): يا رُميلَةَ لَيسَ يَغيبُ عَنّا مُؤمِنٌ فِي شَرقِ الأرضِ وَ لَا فِي غَرْبِها.
    22.شيخ طبرسي، احتجاج، ج2، ص 323.
    23.شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج1، ص 320، باب32، ح2: إنَّ أَهلَ ‌زَمانِ غَيبَتِهِ القائلِّينَ بإمامَتِهِ وَ المُنتَظرِينَ لِظُهُورِهِ أَفضَلُ مِن أَهلِ كُلِّ زَمانٍ لاَّنَّ اللهَ تَبارَكَ وَ تَعالي أَعطاهُمْ مِنَ العُقُولِ وَ الأَفهامِ وَ المَعرِفَةِ مَا صارَتْ بِهِ الغَيبَةُ عِندَهُم بِمَنزلَةِ المُشاهَدَةِ.
    24.ر.ك: علامه مجلسي، بحارالأنوار، ج52، ص122، باب22.
    25.احمد بن ابي عبدالله برقي، المحاسن، ج1، ص 174، باب38، ح151: الفيضُ بنُ مَختار قَالَ سَمعِتُ أبا عَبداللهِ (عليه السّلام) يَقُولَ: مَن مَاتَ منِكُم وَ هُوَ مُنتَظِرُ لِهذا الأمرِ كَمَنْ هُوَ مَعَ القائِمِ فِي فُسطاطِهِ قالَ ثُمَّ مَكَثَ هَنيئُةٌ ثُمَّ قالَ (عليه السّلام): لا بَلْ كَمَنْ قارَعَ مَعَهُ بِسَيْفهِ ثُمَّ قالَ (عليه السّلام): لا وَ اللهِ إلا كَمَنْ اُستُشهِدَ مَعَ رَسُولِ الله (صلي الله عليه و آله و سلم).
    26.شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج2، ص 428: فَقالَ(المهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)) اللهُّمَ أَنْجِزْلي مَا وَعَدْتَني وَ أتمِمْ لي أَمري وَ ثَبِّت وَطْأَتي وَ املَأ الأَرضَ بي عَدلاً وَ قسطاً.
    27.علامه مجلسي، بحارالأنوار، ج98، ص 158.
    28.شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج2، ص 483، باب45، ح4.
    منبع مقاله :
    امامي کاشاني و ديگران؛ (1385)، گفتمان مهدويت( سخنراني و مقاله هاي گفتمان چهارم)، قم: مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر تبليغات اسلامي حوزه علميه ي قم)، چاپ چهارم

     

     

     

  • منظور از انتظار عام و انتظار خاص چيست ؟

    انتظار عام
    در بين احاديث اسلامي که از طريق شيعه و سني به دست ما رسيده، اشاره به دو نوع انتظار شده است: يکي انتظار عام، که از آن، انتظار فرج به صورت مطلق تعبير شده است. و ديگري انتظار خاص، که از آن، انتظار ظهور حضرت مهدي عليه السلام بالخصوص تعبير گرديده است. اين تعبير عمدتا در روايات شيعه وارد شده است. از باب نمونه در رابطه ي با دسته ي اول از روايات مي خوانيم:

     

     

     

     

     

     

     

    1- رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «أفضل العباده انتظار الفرج»؛ (1) «برترين عبادت انتظار فرج است».
    انتظار عام و انتظار خاص 

    2- رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «انتظار الفرج عباده، أفضل اعمال امتي انتظار فرج الله عزوجل»؛ (2) «انتظار فرج عبادت است. افضل اعمال امت من انتظار فرج خداوند عزوجل است».
    3- رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «افضل العباده الصبر و الصمت و انتظار الفرج»؛ (3) «برترين عبادت، صبر و سکوت و انتظار فرج است».
    4- شيخ صدوق به سندش از احمد بن محمد بن ابي نصر از امام رضا عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «چقدر نيکوست صبر و انتظار فرج، آيا نشنيده اي گفتار خداوند عزوجل را که فرمود، «و ارتقبوا اني معکم رقيب» (4) و «فانتظروا اني معکم من المنتظرين»؛ (5) «پس بر شما باد به صبر، زيرا فرج بعد از يأس و نااميدي است، به راستي کساني که قبل از شما زندگي مي کردند از شما صبورتر بودند». (6)
    5- مجلسي در «بحارالانوار» از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «من دين الأئمه الورع، و العفه، و الصلاح ... و انتظار الفرج بالصبر»؛ (7) «از دين ائمه پرهيزکاري، عفت، رستگاري ... و انتظار فرج همراه با صبر است».
    6- ترمذي به سندش از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل مي کند که فرمود: «سل الله من فضله، فان الله يحب أن يسأل. و أفضل العباده انتظار الفرج»؛ (8) «از فضل خدا بخواهيد زيرا که خداوند سؤال کننده از خود را دوست دارد. و برترين عبادت انتظار فرج است».
    7- شيخ صدوق از امام جواد عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «افضل اعمال شيعتنا انتظار الفرج. من عرف هذا الامر فقد فرج الله عنه بالانتظاره»؛ (9) «برترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است. هر کس از اين امر اطلاع داشته باشد خداوند به جهت انتظارش گرفتاري را از او برطرف مي کند».
    حال در اينجا اين سؤال مطرح است که مراد از فرج در اين روايات چيست که انتظار آن افضل عبادات شمرده شده است؟ و انتظار فرج چه اثري دارد که اين همه براي آن اهميت قائل شده اند؟ آيا مراد به انتظار فرج همان انتظار فرج حضرت مهدي عليه السلام است که در اين روايات متعلق و مورد آن به جهت وضوح بيان نشده است؛ زيرا در احاديث ديگر از شيعه و سني به شخص منجي نيز اشاره شده است که او مهدي اين امت از نسل رسول خدا صلي الله عليه و آله مي باشد؟ و يا اين که مراد به انتظار فرج، کلي و عام است؟ به اين معنا که فرج و گشايش و نجات شيعه بلکه تمام مظلومين عالم از ظلم و بي عدالتي و شرک و فساد و تبعيض و بي ديني امري بسيار مطلوب است، و لذا انتظار آن نيز از باب اين که شخص منتظر را مستعد و زمينه ساز آن فرج مي کند افضل عبادات است. و اين منافاتي ندارد با رواياتي که صاحب آن فرج حقيقي را نيز نام برده و مشخص کرده است؟ اين سؤال را بعد از نقل روايات خاص پاسخ خواهيم داد.
    انتظار خاص
    با مراجعه به برخي از روايات مشاهده مي کنيم که مقصود از فرج همان فرج آل محمد عليهم السلام و ظهور مهدي موعود عليه السلام است.
    1- شيخ صدوق رحمه الله به سندش از امام علي عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «المنتظر لأمرنا کالمتشحط بدمه في سبيل الله»؛ (10) «کسي که منتظر امام ما (مهدي عليه السلام) باشد به مانند کسي مي ماند که در راه خدا در خون خود غوطه ور است».
    2- و نيز به سندش از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که مي فرمايد: «طوبي لشيعه قائمنا، المنتظرين لظهور غيبته، و المطيعين له في ظهوره، اولئک أولياء الله الذين لا خوف عليهم و لا يحزنون» (11)؛ «خوشا به حال شيعيان قائم ما، کساني که منتظر ظهور غيبت اويند، و کساني که هنگام ظهورش مطيع او خواهند بود، آنان اولياي خدايند، آن کساني که خوف بر آنان نبوده و محزون نخواهند بود».
    جمع بين روايات
    روايات عام و کلي گرچه اشاره به مصداق واقعي منجي و کيفيت و چگونگي فرج و خصوصيات کسي که فرج حقيقي را در سطح کل جامعه پياده خواهد کرد، نکرده است، ولي با مراجعه به روايات ديگر ـ از باب اين که احاديث يکديگر را تفسير مي کنند ـ پي مي بريم که مراد به فرج در روايات شيعه و سني همان فرج آل محمد عليهم السلام است که در آخر الزمان تحقق پيدا کرده و زمين به واسطه ي آن پر از عدل و داد مي شود همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد.
    تفاوت اساسي بين دو نوع انتظار
    بين دو نوع انتظار، انتظار کلي و عام، و انتظار خاص، و خصوصا خاص الخاص تفاوت اساسي وجود دارد؛ زيرا کسي که معتقد به اصل فرج است بدون آن که آن فرج بخش و نجات دهنده را در قيد حيات و در کنار خود ببيند واحساس کند و نيز او را ناظر اعمال خود بداند چندان تأثيري در وجود او ندارد. به خلاف کسي که معتقد است که اولا او از ذريه ي پيامبر صلي الله عليه و آله است. و ثانيا: او موجود است و تمام اعمال و رفتار مردم، خصوصا شيعيانش در تحت نظر اوست، و هنگام گرفتاري ها به داد آن ها رسيده و آن ها را مراعات و مراقبت خواهد نمود، اعتقاد به اين چنين منجي، و انتظار ظهور چنين شخصي تأثير بسياري در روحيه ي انسان منتظر دارد، تأثيري که قابل مقايسه با تأثير نوع اول از انتظار نيست. شيعه به جهت اعتقاد به اين نوع انتظار هميشه در طول تاريخ زنده است و هيچ گاه اميد خود را از دست نمي دهد. شيعه هميشه خود را در کنار منجي و مصلح کل احساس مي کند... .
    پی نوشت:
    1. بحارالانوار، ج 52، ص 25، ح 11.
    2. بحارالانوار، ج 52، ص 122، ح 2، جامع الصغير، ج 1، ص 416، کنزالعمال، ج 3، ص 273، ح 6509.
    3. تحت العقول، ص 201.
    4. سوره هود، آيه 93.
    5. سوره اعراف، آيه 71.
    6.کمال الدين، ص 645، حديث 5.
    7. بحارالانوار، ج 52، ص 122، ح 1.
    8. سنن ترمذي، ج 5، ص 225، ح 3642.
    9. کمال الدين، ص 384، ح 1.
    10. کمال الدين، ص 645، ح 6.
    11. کمال الدين، ص 357، ح 54.
    منبع: کتاب وظايف ما در عصر غيبت

     

     

     

     

     

     

     

  • سخن امام صادق(ع) درباره مقام منتظران ظهور حجت خدا(عج)

    امام جعفر صادق عليه‌‏السلام فرمودند:

     

     

     

    نزديك‏ترين حالت بندگان به خدا و خشنودى او از آنها هنگامى است كه حجّت خدا در ميان آنها نباشد و براى آنها ظاهر نشود و آنها محـل او را ندانند. ولى در عين حال معتقد باشند كه حجّت خدا هست، و در اين زمان شب و روز در انتظار فرج باشند.

    متن حدیث:

    عَنْ اَبى عَبْدِاللّه‏ِ عليه ‏السلام قالَ: اَقْرَبُ ما يَكُونُ الْعِبادُ اِلَى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ وَاَرْضى ما يَكُونُ عَنْهُمْ، اِذَا افْتَقَدُوا حُجَّةَ اللّه‏ِ، فَلَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ، وَلَمْ يَعْلَمُوا بِمَكانِهِ، وَهُمْ فى ذلِكَ يَعْلَمُونَ اَنَّهَ لَمْ تَبْطُلْ حُجَّةُ اللّه‏ِ، فَعِنْدَها فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ كُلَّ صَباحٍ وَ مَسآءٍ.

     

    بحارالانوار،جلد52،صفحه 145

     

     

     

  • صبر و شکیبایی در انتظار موعود چه ارزش و مفهومي دارد ؟

     

     

     

    انتظار بدون عنصر پايدارى و شكيبايى و صبر در برابر مشكلات ، پوسته اى است بدون مغز و قالبى است بى محتوا، و در حقيقت انتظار نيست ، روح و جوهر اصلى انتظار، مقاومت و صبر است 

     

     

     

     

     

     

    كسى كه منتظر تحقق يافتن هدف آرمانى است بايد تا فرا رسيدن زمان پيدايى هدف و شكل گرفتن آرمان ، پايدارى و شكيبايى كند، و تاب و توان از دست ندهد، و هر ناملائمى را در آن راه با بردبارى بپذيرد. و چون صبر و پايدارى را از دست داد و بى شكيب گرديد، و تاب و توان بر زمين نهاد، انتظار را نيز از دست داده است ، زيرا كه پايدارى و صبر، تحقق بخش جوهر انتظار است . از اين رو، همواره خصلت الهى و حياتى انتظار با صبر و پايدارى قرين گشته است . و در احاديث از انتظار در پرتو صبر و انتظار فرج با صبر، سخن گفته اند:
    صبر و شکیبایی در انتظار موعود
    امام على عليه السلام :
    ...استعينوا بالله و اصبروا، ان الارض لله يورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين. (1)
    ...از خدا كمك بگيريد و پايدارى پيشه سازيد، كه زمين از آن خدا است و به هر كس خواست آن را به وراثت مى دهد، و سرانجام نيك از آن پرواپيشگان است .
    وعده حتمى الهى درباره وراثت صالحان پهنه زمين را، در صورت صبر و استقامت ، تحقق مى پذيرد.
    امام صادق عليه السلام :
    من دين الائمة الورع ... و انتظار الفرج بالصبر. (2)
    از دين امامان كه مردم را به آن فرا مى خوانند پارسايى است ... و انتظار فرج با صبر و شكيبايى .
    امام رضا عليه السلام :
    ما احسن الصبر و انتظار الفرج ... (3)
    چه نيكو است شكيبايى و انتظار فرج ...
    صبر و پايدارى مردم در آخرالزمان ستايش شده است ، و همين خصلت مهم ، مايه امتياز آنان از مسلمانان صدر اسلام به شمار آمده است .
    امام صادق عليه السلام :
    عن النبى صلى الله عليه و آله سياءتى قوم من بعدكم ، الرجل الواحد منهم له اجر خمسين منكم . قالوا يا رسول الله : نحن كنا معك ببدر و احد و حنين ، و نزل فينا القرآن ؟ فقال : انكم لو تحملوا لما حملوا لم تصبروا صبرهم (4)
    امام صادق عليه السلام ، به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله : پس از شما كسانى بيايند كه يك نفر ايشان پاداش پنجاه نفر از شما را داشته باشد. اصحاب گفتند: اى رسول خدا ما در جنگ بدر و احد و حنين با تو بوديم و درباره ما آيه نازل شده است ؟ پيامبر فرمود: اگر آنچه به ايشان رسد از حوادث ايام به شما رسد، شكيبايى آنان را نداريد.
    هدف اصلى از انتظار، زنده نگاه داشتن روح اميد و نشاط، و احساس تعهد و مسئوليت ، و پيوند روحى با امام موعود است . و زنده بودن اميد و احساس مسئوليت ، بدون صبر، ممكن نيست .
    امام على عليه السلام :
    انتظروا الفرج ، و لا تياءسوا من روح الله ، فان احب الاعمال الى الله - عزوجل - انتظار الفرج .(5)
    منتظر فرج باشيد، و از گشايش الهى ماءيوس نگرديد، زيرا كه محبوبترين كارها نزد خداى بزرگ انتظار فرج است .
    زمينه اصلى پايبندى به تكليف و پيوند با حق و عدل و با امام موعود عليه السلام در انتظار تحقق مى پذيرد. و انتظار است كه پديد آورنده اميد است . و ياءس است كه عوامل اصلى تكليف نشناسى و بى تعهدى و دورى از حق و عدالت و گسستن پيوند از امام و آرمانهاى الهى اوست بنابراين ، جا دارد كه انتظار فرج و اميد به آينده و تحقق جامعه آرمانى مهدوى برترين اعمال شمرده شود:
    امام رضا عليه السلام :
    من آبائه عليه السلام عن رسول الله صلى الله عليه و آله : افضل اعمال امتى انتظار فرج الله - عزوجل . (6)
    امام رضا عليه السلام به نقل از پدرانشان ، از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله : برترين اعمال امت من ، انتظار فرج از سوى خداوند بزرگ است .
    همچنين جامعه و مردم معتقد به اسلام و دين باوران راستين و معتقدان به درستى وعده هاى قران و پيامبر و امامان ، بايد از رخنه وسوسه هاى شيطانى در دل خود مانع گردند، و در دوران تباهيها، دشواريها، حوادث ناگوار، شكستهاى پياپى ، رنگ باختگى ادعاها، نافرجامى تلاشها و كوششها، به نتيجه نرسيدن قيامها و منحرف شدن انقلابها، بايد در دل و دورن استوار باشند، و هيچگونه تزلزل و نااميدى به خويش راه ندهند. شكيبا باشند و بدانند كه هر گونه ياءس در هر شرايطى پديده اى شيطانى است .
    امام صادق عليه السلام :
    ... فلا يستفزنك الشيطان ، فان العزة لله و لرسوله و للمؤ منين ، و لكن المنافقين لا يعلمون . الا تعلم ان من انتظر امرنا و صبر على ما يرى من الاذى و الخوف ، هو غدا فى زمرتنا... (7)
    ...شيطان تو را تحريك نكند. زيرا كه عزت از آن خدا و پيامبر و مؤ منان است ليكن منافقان نمى دانند. آيا نمى دانى كسى كه منتظر امر ماحاكميت و اجتماع آرمانى ما باشد، و بر بيمها و آزارهايى كه مى بيند شكيبايى ورزد در روز بازپسين در كنار ما خواهد بود...
    بارى ، تلاشهاى ناكام ، كوششها و جوش و خروشهاى فراوانى كه به هدف نرسيده است ، ممكن است كسانى را دچار ياءس و شكست كند، و شكيب از ايشان بستاند، و از كارآيى دين خدا و رهبرى الهى و آينده آن ماءيوس سازد. اين ياءس از منطق دين و آيين خرد بدور است . بايد از نفوذ چنين انديشه هايى در ذهن افراد و جامعه پيشگيرى كرد، و با تكيه به خدا و ايمان به حتميت وعده هاى الهى و اعتقاد به اصالت راه پيامبران و حقانيت تعاليم امامان معصوم عليه السلام ، پايدارى را زنده نگاه داشت ، و صبر پيشه كرد، و اميدها را به ياءس بدل نساخت و پيروزى دين خدا و عزت حتمى مؤ منان و تحقق جامعه عدالت بنياد مهدوى را وعده تخلف ناپذير دانست .
    اجتماع شيعه ، داراى چنين انتظارى است اگر شيعى مذهب است. (8)
    امام صادق عليه السلام :
    المؤ من الطاق ! يا ابن النعمان ، و لا يكون العبد مؤ منا حتى تكون فيه ثلاث سنن : سنة من الله ، و سنة من رسول الله ، و سنة من الامام ... و اما التى من الامام فالصبر فى الباءساء و الضراء حتى ياتيه الله بالفرج . (9)
    اى پسر نعمان ! انسان مؤ من نيست مگر اينكه سه خصلت را در خود پديد آورده باشد: خصلتى از خدا و خصلتى از پيامبر و خصلتى از امام ... آن خصلتى را كه از امام بايد در خود پديد آورد شكيبايى در دشواريها و مشكلات است ، تا فرج و گشايش الهى برسد.
    در دعاها، حالت انتظار منتظران راستين ، چنين ترسيم شده است :
    فلو تطاولت الدهور، و تمادت الاعمار، لم ازدد فيك الا يقينا، و لك الا حبا و عليك الا متكلا و معتمدا، و لظهورك الا متوقعا و منتظرا و لجهادى بين يديك مترقبا... (10)
    ...اگر روزگاران به دراز كشد و عمر طولانى شود، يقينم به تو افزون گردد، و دوستيم فزونى يابد، و بر تو بيش از پيش تكيه كنم و مدد بخواهم ، و چشم به ظهورت دارم و منتظرم ، و آماده جهاد در راه توام ...
    گذشت روزگار و دير پايى نظامهاى ستم بنياد و انبوهى حوادث و ويرانيها و سيطره ناكامى و سلطه شكستهاى پياپى و انقلابهاى نافرجام ، منتظر راستين را از آينده ماءيوس نخواهد ساخت ، و در اصالت راه و كار خود ترديد نخواهد كرد، و در نيمه شب سرد و تاريك يلداى زندگى ، ايمان به نيمروز گرم و روشن تابستان را در دل زنده و پويا نگاه خواهد داشت .
    پی نوشت :
    1- مكيال 2/195
    2- بحار 52/122
    3- بحار 52/129.
    4- مكيال2/222؛ به نقل از غيبت شيخ طوسى ، باب علائم الظهور.
    5- بحار52/123.
    6- بحار 52/ 122
    7- كافى 8/37؛
    8- مكيال 2/290. بايد همه جامعه هاى اسلامى داراى چنين وضعى باشند. نه تنها شيعه ، زيرامسئله مهدى عليه السلام و ظهور او امرى اسلامى است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله خبر آن را داده است ، و در دهها كتاب از كتب معتبراهل سنت ، در آن باره احاديثى مهم و فراوان رسيده است .
    9- تحف العقول / 229 - 230.
    10- مفاتيج الجنان 527.
    منبع: كتاب عصر زندگى و چگونگى آينده انسان و اسلام

     

     

     

Homeمهدویت و آخر الزمان مهدویت مهدی در ادیان ابوحنیفه، امام اعظم اهل سنت، جاروکش قبر امام صادق علیه السلام Top of Page
Zo2 Framework Settings

Select one of sample color schemes

Body

Background Color
Text Color
Link Color
Background Image

Top Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Header Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainmenu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Slider Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Mainframe Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Scroller Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Menu Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image

Bottom Wrapper

Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image
Background Color
Modules Title
Text Color
Link Color
Background Image